loading...
پرشين موزيك
sadagh بازدید : 360 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (1)

 

۵۰گروه شبه شیطان پرستی در ایران

ارسال توسط: جواد تاریخ ارسال: بهمن ۱۵, ۱۳۹۱ در: شیطان ,جن و جادو, مقالات | دیدگاه : ۵

 

۵۰گروه شبه شیطان پرستی در ایرانReviewed by جواد on Feb 3Rating: 5.0۵۰گروه شبه شیطان پرستی در ایران

گرایش به شیطان‌پرستی در ایران نسبت به آنچه در سطح جهان وجود دارد، بسیار سطحی است، اما با این حال گزارش‌های رسمی از فعالیت بیش از ۵۰ گروه شبه‌شیطان‌پرستی در ایران خبر می‌دهد. ورود اندیشه‌های غربی به ایران به عصر پهلوی باز می‌گردد، این تمایلات، از طریق کسانی که به تازگی از غرب بازگشته بودند و همین طور با ابزارهای اطلاع‌رسانی نوین، مانند سینما و تلویزیون وارد ایران شد.نشریه شفافیت به سردبیری سیدکاظم موسوی درباره ورود شیطان‌پرستی‌ به ایران به عنوان یکی از مظاهر تمدن غربی چنین می‌نویسد

* ترویج سبک خاصی از موسیقی

نوع جدید شیطان‌‌پرستی در یک بازه ۱۰ ساله و با ورود موسیقی متال به جامعه ایران آغاز شد، با وجود اینکه موسیقی متال تنها از آن شیطان‌گرا‌ها نیست، اما گروه‌های شیطان‌گرا از این موسیقی برای القای اندیشه و تفکر خود بهترین بهره را برده‌اند. با فرارسیدن سال‌های پایانی دهه هفتاد و سهل‌انگاری وزارت ارشاد وقت در دادن مجوز انتشار به کتاب‌های این گروه‌ها و نیز انتشار آلبوم‌های موسیقی گروه‌های متالیکا، راه برای گسترش اینپدیده در ایران هموار شد، به این موضوع آن قدر با دیده تسامح نگریسته شده بود که برخی از کنسرت‌های منتسب به این گروه‌ها در معتبرترین دانشگاه‌های کشور برگزار می‌شد!

واقعیت این است که گرایش به شیطان‌پرستی در ایران نسبت به آنچه در سطح جهان وجود دارد، بسیار سطحی است، در ایران به استثنای استفاده از موسیقی برای برخی اهداف مشخص و انضمام شعر هزل فارسی به آن، مابقی اطوارهای شیطان‌گرایی به همان شکل وارداتی باقی مانده است و کاربران آن هیچ گونه اطلاعی از دلیل و سبب کاربرد نمادهای آن ندارند، همانطور که جوانانی که آرم سر خرگوش یا همان PlayBoy را بر گردن می‌آویختند، نمی‌دانستند ایننشانه در غرب بیشتر مورد استفاده همجنس‌بازان است.

در تمام این موارد، ایرانیانی که از نمادها و آرایش‌های شیطانی استفاده می‌کنند، عموماً مفهوم این نمادها را نمی‌دانند. البته برخی از افراد هم هستند که با علم به معنای نمادها از آن‌ها استفاده می‌کنند، هر چند تعدادشان بسیار کم و انگشت‌شمار است.

نکته بسیار جالبی که در مورد کاربران نمادهای شیطان‌گرایی قابل ذکر است، میزان معلومات و تحصیل آن‌هاست؛ آمارها نشان می‌دهد که دست کم ۹۰ درصد واردکنندگان محصولات شیطان‌گرایی به کشور، فاقد تحصیلات دانشگاهی و خانواده سالم هستند.

آخرین گزارش‌های رسمی از فعالیت بیش از ۵۰ گروه شبه‌شیطان‌پرستی در ایران خبر می‌دهد، حال آنکه آمارهای غیر رسمی این تعداد را به ۲۰۰ هم رسانده‌اند، این گروه‌ها که عموماً گروه‌های تخدیری هستند مراکزی برای جذب جوانان به نفسانیات، از خود بیگانگی و شهوات‌اند که با دقت خاصی برنامه ریزی شده‌اند، وقتی این اطلاعات را در کنار فاش شدن کمک ۸ میلیون دلاری ایالات متحده به این گروه‌ها می‌گذاریم، موضوع از یک بحران اجتماعی به یک مسئله امنیتی تبدیل می‌شود.

* ضرورت آگاهی‌بخشی به نسل جوان

جوانان ایرانی عموماً اطلاعی از معنا و مفهوم نمادهای شیطان‌گرایی ندارند، از این رو آگاهی‌بخشی در این مسیر می‌تواند برای نجات بسیاری از آن‌ها راهگشا باشد، در این مسیر خانواده، مدرسه و رسانه ملی نقشی محوری دارند.

اما باید این نکته را در نظر بگیریم که منظور از آگاهی تنها شناساندن چند علامت و شکل و مفهوم نیست، بلکه بخش اعظم این آگاهی به شناخت خود و فرهنگی خودی باز می‌گردد، اصولاً یکی از دلایل مهم گرایش جوانان ما به چنین نحله‌هایی خلق قهرمانانی با شمایل شیطانی در محصولات سینمایی و تصویری استکه از آن سوی مرزها به فرهنگ ما تزریق می‌شود.

شناخت فرهنگ ملی می‌تواند در این مسیر راهگشا باشد، باید به اسطوره‌های نظامی، ورزشی، هنری و ادبی پرداخته شود و قدمت هزاران ساله آن‌ها را به جوانان نشان داد تا در سایه آن نیازی به چهره‌هایی مانند «مرلین منسون» و یا «هل هامر» را در خود احساس نکنند و به جای دریافت خصایل شیطانی آن‌ها با نگاه به چهره‌‌های ملی، ضمن در هم شکستن احساس خود کم‌بینی، روح غرور و عظمت ملی را در آن‌ها بیدار شود.

خوشبختانه مدتی است که رسانه ملی با درکاین معضل و قبول واقعیت‌ها به تهیه و پخش مستندهای تأثیرگذاری نظیر «شوک» اقدام کرده است، با این حال بسیاری از مسایل را به دلیل معذوریت اخلاقی نمی‌توان از طریق رسانه‌ها بیان کرد، اینجاست که نقش آموزش و پرورش در راهنمای اولیا و جوانان، آشکار می‌شود و همت و عزم ملی را به یاری می‌طلبد.

 

sadagh بازدید : 280 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

فهم حیوانات از اعمال اجنهReviewed by جواد on Jan 30Rating: 5.0فهم حیوانات از اعمال اجنه

الجن لا تخبل احدا فی بیته عتیق من الخیل.
پیامبر فرمود
:جن کسی است که در خانه خود اسب نجیب و اصیلی داشته باشد را دیوانه نمی کند.
اجنه موجوداتی هستند که دیده نمی شوند و چنان که بخواهند در زندگی انسان ها تاثیر بگذارند تا آن قسمتی که توانایی دارند
،پنهانی کاری می کنند ولی حیوانات این حرکات مخفی جنیان را می بینند و توانایی به هم زدن آن را دارند.یکی از این حیوانات اسب است.

باز از آن حضرت است که فرمود:هنگامی که مردم صدای پارس کردن سگی یا صدای الاغی را می شوند باید به خدا پناه ببرند چنین حیواناتی قادر به دیدن چیزهاییی هستند که مردم از دیدن آنها عاجزند.
همچنین علی(ع)فرموده اس
ت:چون جامه خود را از بدن بیرون آورید بسم الله بگویید تا جنیان نپوشند و اگر نگویید جنیان تا صبح جامه را می پوشند.

باید گفت که اجنه مانند انسان ترس و وحشت دارند.مثلا قرآن نقل می کند که آنها از شهاب های آسمانی می ترسند.گفته اند که اجنه از بعضی حیوانات ماننداسب اصیل،کبوتر و خروس سفید می ترسند.

به همین دلیل گفته شده که نگهداری بعضی حیوانات خانگی و پرندگان در خانه بلایا را در آن خانه دفع یا کاهش می دهد.در کتاب<<مکارم>>از امام صادق روایت شده که فرمود:در خانه هر پیغمبری کبوتر نگهداشته می شد،زیرا سفیهان طائفه جن در خانه ها با بچه های خانه بازی می کنند وقتی در خانه کبوتر باشد با آنان بازی کرده و به مردمش کاری ندارند.اما اینکه بعضی عقیده دارند اجنه از اشیا آهنی مانند چاقو،قیگی و مانند آن می ترسند و گاهی آنها را در کنار بستر خود یا نوزادان قرار نی دهند خرافات است و هیچ منبع موثقی آنها را تایید نکرده است.

البته برای دفع اجنه خواندن و نوشتن آیات و ادعیه ای توصیه شده که در کتب معتبر آمده است.مثلا در کتاب مفاتیحالجنان دعاهایی تجویز شده است.

از امام باقر نقل شده است که فرمود:هر کس در خواب از جن می ترسد سوره های فلق،ناس و آیه الکرسی را بخواند و پیامبر اسلام در هنگام خواب آیه الکرسی را تلاوت می کرد و می فرمود:جبرئیل پیش من آمد و گفت:یا رسول اااه به درستی که عفریتی از جن در خواب تو را مکر و حیله می کند.پس بر تو باد خواندن آیه الکرسی.
گفتن لا حول ولا قوه الا بالله،برای دفع
شیاطین جنی موثر است.

نویسنده : محمد جواد صابریان ثانی

 

sadagh بازدید : 338 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

 

یازده قانون مهم شیطان پرستی

ارسال توسط: جواد تاریخ ارسال: اسفند ۱۶, ۱۳۹۱ در: شیطان ,جن و جادو, مقالات | دیدگاه : ۵

 

یازده قانون مهم شیطان پرستیReviewed by جواد on Mar 6Rating: 5.0یازده قانون مهم شیطان پرستیدر برخی منابع برای شیطان پرستی یازده قانون ذکر کرده اند که ابتدا متن انگلیسی و ترجمه آن را ذکر نموده سپس به نقد آن می پردازیم

در برخی منابع برای شیطان پرستی یازده قانون ذکر کرده اند که ابتدا متن انگلیسی و ترجمه آن را ذکر نموده سپس به نقد آن می پردازیم

۱.Do not give opinion or advice unless you are asked!
.نظرات یا نصیحت هایت را ابراز ندار جز اینکه درخواست کنند!

۲.Do not tell your troubles to others unless you are sure they wantto hear them.
.مشکلات خود را به دیگران نگو جز اینکه مطمئن باشی آنها می خواهند گوش بدهند!

.۳.When in another’s lair,show him respect or else do not go there
.وقتی در استراحت گاه دیگری هستی احترامشان را حفظ کن وگرنه به آنجا پای نگذار!

۴.If a guest in your lair annoys you,treat him cruelly and withoutmercy.
.اگر در مهمانی در استراحت گاهت هست که تو را می رنجاند،او را مورد ستم خویش قرار بده،بدون هیچ گونه رحمی.

۵.Do not make 3exual advances unless you a re given the mating signal.
.پیشنهاد رابطه جنسی نداشته باش،مگر اینکه به تو اشاره ای شود یعنی طلب شود.

۶.Do not take that whichr does not belong to you unless it is a burden to the other person and he cries out to be relieved.
.کاری که به تو تعلق ندارد،نگیر!جز اینکهمسئولیتش با شخص دیگری باشد و او فریاد می زند و کمک می خواهد.

۷.Acknowledge the power of magic if you have employed it successfully to obtain your desires.If you deny the power of magic after having called upon it with success,you will loose all you obtained.
.قدر ت جادو را تصدیق کن.اگر آن را به طور موفقیت آمیزی برای تحقق آرزوهایت استفاده می کنی!اگر قدرت جادو را رد کنی بعد از به دست آوردن آرزوهایت،تمام خواسته هایت باطل می شود.

۸.Do not complain about anything to which you need not subject yourself.
.درباره کاری که احتیاج نداری تحت تسلط تو باشد،شکایت نکن.

۹.Do not harm little children.
.به کودکان صدمه نزن.

۱۰.Do not kill non-human animals unless attacked or for your food.
.به هیچ حیوانی غیر انسان صدمه نزن مگر برای غذایت یا دفع حمله اش.

۱۱.When walking in open territory bother no one.If someone bothers you ask him to stop.If does not stop destroy him.
.وقتی در سرزمینی قدم می زنی،برای کسی مزاحمت ایجاد نکن.اگر کسی برایت دردسر درست کرد،از او بخواه که ادامه ندهد!اگر به کارش پایان نداد،او را نابود کن.

ملاحظات
الف)درباره قانون اول می توان گفت،بیان عقیده و نظ
ر صحیح،مشروط به درخواست دیگران نیست.اگر فرد یا جمعی اندیشه یا عملکرد اشتباهی دارند،لازم است راه و روش صحیح به آنها ارائه شود،اگر چه از سوی آنان درخواستی نباشد.چرا که بسا اوقات افراد از خطای خود غافل هستند.

ب)در مورد بند چهارم و یازدهم باید توجه کرد که اگر شخصی به انسان تعدی و ظلم کرد،حتی اگر مهمان ما نباشد،حداکثر می توان ستمی برابر با ظلم او انجام داد.اگر کسی به ما ظلم کرد و. کار او زشت و غلط است،پاسخ بی رحمانه و شدیدتر ما هم زشت و غلط است و در این صورت ما با شخص متعدی تفاوتی در زشتی نداریم.

ج)بند پنجم بر اساس نگاه الحادی و اومانیستی صحیح است،اما بر مبنای اندیشه الهی،چون زن و مرد،هر دو مخلوق خداوندهستند،افعال آنها نیز باید با اجازه پروردگار باشد و رضایت افراد،شرط کافی برای ازدواج یا امور دیگر نیست.استدلال بر مخلوقیت انسان و وجود خالق مربوط به مباحث عقیدتی است.

د)پدیده سحر و جادو اگرچه واقیت دارد و بر اساس گواهی آیات الهی و اولیا و تجربه تاثیراتی در عالم خارج دارد،اما به دلیل آثار سو و ویرانگری که می تواند در زندگی افراد ایجاد کند و افراد خاصی از غیر راه های عادی و طبیعی،می توانند به امکانات و امور اضافی دسترسی پیدا کنند و نیز جهات دیگر،استفاده از این فن و ابزار،بر اساس دستورهای دینی،ممنوع است.

نویسنده : محمد جواد صابریان ثانی

منبع : تربت

 

sadagh بازدید : 333 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

 

پیشنهاد ازدواج دختر جن به انسان

ارسال توسط: جواد تاریخ ارسال: اسفند ۰۷, ۱۳۹۱ در: ادبیات, داستان ها | دیدگاه : ۴۱

 

پیشنهاد ازدواج دختر جن به انسانReviewed by جواد on Feb 25Rating: 5.0پیشنهاد ازدواج دختر جن به انسانحجت الاسلام آقا سید محمد ابراهیم حسینی نقل کرده است که:من در سال1374در روستای کرزان از توابع تویسرکان منبر می رفتم.روز تاسوعا بود.

حجت الاسلام آقا سید محمد ابراهیم حسینی نقل کرده است که:من در سال۱۳۷۴در روستای کرزان از توابع تویسرکان منبر می رفتم.روز تاسوعا بود.با میزبان خود آقای محمود افشاری برای گردش به صحرا رفتیم.پدری با دو فرزندش را دیدم که لوبیا قرمز می کاشتند.

بعد از سلام و احوال پرسی سخن از
توجه خداوند بزرگ به بندگان و معجزه ائمه اطهار به میان آمد.آقای کریمیکرزانی داستان جالبی را برای ما نقل کرد که:

یکی از بچه ها به نام عباس فردی است بسیار متدین و دقیق در انجام تکالیف شرعی که با مادر و همسر خود زندگی می کند.روزی از محل کار خود خارج شده و به سوی منزل می رود.

در بین راه صدای دختری به گوشش می رسد که ایشانرا با نام صدا می زند.وقتی برمی گردد دختری زیبا با قیافه بسیار دلفریب مشاهده می کند.آن دختر اظهار می کند:عباس،من عاشق تو شدم و از تو درخواست ازدواج دارم.عباس با شنیدن این کلام در حالی که از اتهام مردم هم هراسان است که در کوچه با چنین دختری مشغول صحبت کرده،

گفت:من همسر و مادری تحت تکلف خود داشته و قصد ازدواج مجدد ندارم.با اینکه او اظهار می کند که نه تنها هیچ احتیاج مادی به تو ندارم و نیازهای مادی شما را هم برطرف خواهم کرد اما عباس نمی پذیرد.تا اینکه به خانه می رود و می بیند همان دختر زودتر از او به منزل رفته و داخل اتاق نشسته است.باز پیشنهاد ازدواج از طرف دختر و نپذیرفتن از طرف عباس.خلاصه اینکه عباس سیلی به صورت دختر می زند .

دختر هم سیلی به عباس می زند و او را نقش بر زمین می کند.عباس بیهوش می شود و او را به بیمارستان می برند.مدتها بی هوش بوده تا کم کم با اشاره به اطرافیان خود می فهماند که او را به مشهد و حرم امام رضا ببرند.آقا امام رضا او را شفا می دهد و عباس شفای کامل پیدا می کند.

نویسنده : محمد جواد صابریان ثانی

منبع : تربت

 

sadagh بازدید : 249 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

 

شیطان پرستی در ایران

ارسال توسط: جواد تاریخ ارسال: اسفند ۰۸, ۱۳۹۱ در: جریان های انحرافی, شیطان ,جن و جادو, مقالات | دیدگاه : ۱۶

 

شیطان پرستی در ایرانReviewed by جواد on Feb 26Rating: 5.0شیطان پرستی در ایراندر سال اول جنگ تحمیلی به پایگاه شیخ صالح در جوانرود اعزام شدم تا از آنجا به خطوط مقدم جبهه رفته در کنار برادران رزمنده به وظیفه الهی خود عمل کنم.

در سال اول جنگ تحمیلی به پایگاه شیخ صالح در جوانرود اعزام شدم تا از آنجا به خطوط مقدم جبهه رفته در کنار برادران رزمنده بهوظیفه الهی خود عمل کنم.پایگاه شیخ صالح پایگاهی بود که برادران شیعه و سنی در آن خدمت می کردند.

گرچه با لباس مقدس روحانیت و به طور رسمی به عنوان یک مبلغ،
راهی جبهه شده بودم،اما تجربه چندانی در سخنرانی نداشتم و قبل از رفتن به منطقه،سخنرانی های متعددی را در دفترچه ای نوشته بودم تا به مناسبت های مختلف،قبل از سخنرانی آنها را مرور نمایم و سخنرانی ام را برگزار کنم.

در روز ورودم به پایگاه شیخ صالح،موضوعی را برای سخنرانی آماده کرده بودم مبنی بر اینکه باید متوجه شیطان باشیم و گول فریب های او را نخوریم؛همان شیطانی که به عزت خداوند قسم خورده است تا بندگان او را به انحراف بکشد.تقریبا تمام بحث آن روز من مربوط به شیطان بود.نماز را به پا داشتم و همین که برای سخنرانی صورتم را به سوی نماز گزاران و افرادی که برای شنیدن سخنرانی وارد نمازخانه می شدند برگرداندم،فرمانده پایگاه به کنارم آمد و نزدیک گوشم گفت:حاج آقا خیلی خوش آمدید.

از شما تقاضا دارم در این پایگاه به هیچ وجه سخنی از شیطان به میان نیاورید و بهاو جسارت نکنید.با شنیدن این جمله،آب در مغز سرم یخ بست و با حالتی شگفت زده از فرمانده پرسیدم:به شیطان جسارت نکنم!؟آیا من اشتباهی آمده ام؟مگر اینجا جبهه اسلام و خدا نیست؟!

چون فرصتی برای توضیح نبود،گفت:بعداخدمتتان عرض می کنم.من که هیچ مطلب دیگری جز بحث شیطان را آماده نکرده بودم و دلیل این خواسته هم برایم روشن نبود؛در ضمن دستپاچه هم شده بودم،سخنرانی ام را با جمله کوبنده<<اعوذ بالله من الشیطان الرجیم>>آغاز کردم و بعد هم بحث شیطان و فریب هایش و قسمی که خورده است.
در حال سخنرانی که حال عادی هم نداشتم متوجه شدم که فرمانده با
چشمهایش از من می خواهد که بحث را ادامه ندهم و افراد هم یکی پس از دیگری نمازخانه را ترک می کردند.

صحبت به پایان رسید و جالب اینجاست که ناخودآگاه یکی از دعاهای آخر سخنرانی هم این بود که <<خداوندا!ما را از شر شیطان رجیم محفوظ بدار.>>
پس از سخنرانی فرمانده پایگاه با ناراحتی و اضطراب پیش من آمد و گفت:
حاج آقا دست شما درد نکند!مگر قرار نشد راجع بهشیطان صحبتی نکنید؟شما که هیچ چیز از جسارت به شیطان کم نگذاشتید.

من که پاک کلافه شده بودم و نزدیک بود با حالت خشم چیزی به او بگویم،بر شیطان لعنت کردهپرسیدم قضیه چیست؟فرمانده گفت:مگر نمی دانید که بعضی از نیروهای این پایگاه از افراد محلی و شیطان پرستند؟تازه متوجه قضیه شده بودم؛اما کار از کار گذشته بود و آن شد که نباید می شد.

نویسنده : محمد جواد صابریان ثانی

منبع : تربت

 

sadagh بازدید : 456 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

 

شیطان پرستی در ایران

ارسال توسط: جواد تاریخ ارسال: فروردین ۰۶, ۱۳۹۲ در: جریان های انحرافی, شیطان ,جن و جادو, مقالات, مقالات مطالعات فرهنگی | دیدگاه : ۳

 

شیطان پرستی در ایرانReviewed by جواد on Mar 26Rating: 5.0شیطان پرستی در ایرانشیطان پرستی جدید نیز مانند برخی فرقه های دیگر،کم و بیش در بین مردم ما نفوذ پیدا کرده است و جسته و گریخته رفتارها،چهره ها،کتاب ها و علائمی در این موضوعات مشاهده می کنیم.

شیطان پرستی جدید نیز مانند برخی فرقه های دیگر،کم و بیش در بین مردم ما نفوذ پیدا کرده است و جسته و گریخته  رفتارها،چهره ها،کتاب ها و علائمی در این موضوعات مشاهده می کنیم.
یک خبر در مورد تاثیر شیطان پرستی در ایران:شیطان پرستان دستگیر شدند!

راز خانه شیطان پرستان که در آن شش جوان شرور به
اغفال دختران و پسران می پرداختند،از سوی ماموران مبارزه با مفاسد اجتماعی تهران فاش شد.

این خانه شیطان پرستان از زمانی تحت تجسس پلیسی قرار گرفت که پلیس ضد فساد،گزارش های مشابهی از ساکنان منطقه ای در شمال غرب تهران دریافت کرد.پلیس برای آگاهی از جزئیات فعالیت خانه شیطان پرستان به یک اقدام نفوذی پرداخت و با نفوذ در داخل این خانه به ماجراهای تازه ای دست یافت.شش شرور جوان که۲۲ تا۲۶ ساله اند با اسامیخاصی خود را به طعمه هایشان معرفی می کردند.

دنی پطرسیان،پیمان ابلیس،امیر مخوف،ملونی خفاش،علی دزده،علی اسلش،با این اسامی چنین  تداعی  می کردند که شیطان پرستی به آنان قدرت خارق العاده ای می دهد به گونه ای که اینشش پسر جوان می توانند از عهده  هر کاری برآیند.این شش شرور به ظاهر شیطان پرست،در مجالس مختلط و پارتی های شبانه شرکت می کردند و به تبلیغ فرقه خود ساخته شان می پرداختند.آنان از مراسم خاص شیطان پرستی،وسایل خاص آن و حتی پوشش خاص سخن می گفتند و می خواستند دختران و پسران جوان را به جمع خود بکشانند.

در روشی دیگر،این باند شیطان پرستی،با پرسه زدن در خیابان ها و پارک ها به شناسایی دختران فراری و زنان سرگردان می پرداختند،با آنان رابطه دوستی برقرار می کردند و به خانه شیطان پرستان می کشاندند.

کارآگاهان که ددر این بررسی های تخصصی پی به هولناک بودن فعالیت خانه شیطان پرستان برده بودند در شاخه دیگری از تحقیقات دریافتند که هدف اصلی شش شرور به دام انداختن دختران پولدار است تا با جذب و کشاندن آنان به خانه شیطان پرستان بتوانند از نظر مالی پول زیادی به دست آورند.شش شرور شیطان پرست وقتی دختران جوان و حتی پسران را به خانه می کشاندند پس از اینکه با هیجان های مراسم شیطان پرستی شور و حال خاصی به مهمانان خود می دادند از حضور آنان در مجلس و مسائل حاشیه ای به طور مخفیانه فیلم برداری می کردند.

در این فیلم برداری که مهم ترین مسئله رابطه های جنسی بود،شیطان پرستان سعی داشتند چهره دختران جوان یا پسران کاملا در برابر لنز دوربین قرار بگیرد تا هر کسی این فیلم را می بیند،بتواند به راحتی آنان را شناسایی کند.بدین ترتیب باند شیطان پرستان با تهیه این فیلم به راحتی با ترساندن دختران و پسران جوان آنان را تسلیم خواسته های شوم خود می کردند و برخی از دختران در واقع با پرداخت پول های زیادی مخارج خانه شیطان پرستان را تهیه می کردند.

ماموران مبارزه با مفاسد اجتماعی وقتیدستور قضایی از مجتمع امور جنایی تهران مبنی بر دستگیری گردانندگان خانه شیطان پرستان و اعضای آن صادر شد،وارد عمل شدند و وقتی آنان در حال برگزاری یکی از مراسم افراطی خود بودند آنها را در وضعیت نامناسبی بازداشت کردند.هیچکدام از دختران پوشش مناسبی نداشتند.پسران خصوصا شش شرور پوششی با آرم های شیطان پرستان اروپایی داشتند و همه به خاطر خوردن مشروبات الکلی،کنترل کارهای وحشیانه خود را در اختیار نداشتند.

دنی پطرسیان،پیمان ابلیس،امیر مخوف،ملونی خفاش،علی دزده  و علی اسلش که با اقدامات اطلاعاتی کارآگاهان کاملا شناسایی شده بودند،از دیگر اعضای باند جدا شدند و تحت تحقیق قرار گرفتند.آنان ابتدا ادعا کردند تنها یک مهمانی یک مهمانی مختلط ترتیب داده بودند و برای تفریح و سرگرمی این پارتی شبانه را برگزار کرده اند اما وقتی دیدند کارآگاهان به همه فعالیت های پنهانی آنان پی برده اند لب به اعتراف گشودند.

از سوی دیگر،پلیس در بازرسی از خانه شیطان پرستان،تعدادی مجسمه آتش مخصوص فرقه های شیطان پرستی،مشروبات الکلی،ادوات غیر مجاز،فیلم های مبتذل و فیلم هایی که این باند از طعمه هایشان تهیه کرده بودند،به دست آوردند.
شش شرور شیطان پرست وقتی به اداره مبارزه با مفاسد اجتماعی تهران منتقل یافتند تحت بازجویی قرار گرفتند و با پذیرش
گردانندگی خانه شیطان پرستان به بیان جزئیات اقدامات خود پرداختند.این شش شرور در اعترافات مشابهی ادعا کردند بدون اعتقاد داشتن به شیطان پرستی تنها برای اغفال دختران و پسران جوان و تحت سلطه قرار دادن آنان با این ترفند اقدام می کردند.

در بررسی های پلیسی مشخص شد که این شش نفر به ظاهر شیطان پرست،از یک محله تهران هستند که به خاطر دوستی با یکدیگر نقشه خانه شیطان پرستان را طراحی کرده اند و آن را به مرحله اجرا در آورده اند.
از سوی دیگر دختران و پسرانی که در دام این شش شرور گرفتار شده اند نیز در بازجویی ها به ابراز پشیمانی پرداختند و ادعا کردند ناخواسته خود را تسلیم خواسته های نامشروع آنان قرار می دادند و نمی دانستند که دیگر نمی توانند از خانه شیطان پرستان جدا شوند.

دختران زیادی با ترس از فیلم برداری مخفیانه این باند از کارهای آنان حرف زدند و ادعا کردند حتی برخی اوقات آنان تحت کتک و اذیت و آزار شش شرور قرار می گرفتند و تاب مقاومت در برابر آنان را نداشتند.
خبر گزاری فارس در این باره گزارش داد:

<<امین>>دانشجوی یکی از رشته های گروه پزشکی دانشگاه که از افراد موثر گروه شیطان پرست هوی متال در ایران است،مدتی پیش به صورت اتفاقی و بر اساس درخواست یکی از دوستان خود که قصد بازدید از جبهه های جنوب کشور را در کاروان های راهیان نور داشت به همراه جمعی از دانشجویان عازم این مناطق شد که تاثیرات روحی این سفر،زمینه ساز روی گردانی وی از فعالیت در گروه های فعال شیطان پرست و بیان حقایقی قابل توجه درباره آنها شده است.
وی افزود:به گفته این فرد،عناصری از رژیم صهیونیستی که در کشور امارات حضور دارند شبکه اصلی هدایت گروه های هوی متال را در ایران در دست دارند.

به گفته این منبع آگاه بر اساس اسناد  ارائه شده توسط<<امین>>به حساب های ارزی این گروه درشبکه بانکی کشور که از طریق شبکه اینترنت هدایت می شود،در سال گذشته حدود<<هشت میلیون دلار آمریکا>>واریز شده است که بین گروه های شیطان پرست در شهرهای مختلف ایران توزیع می گردد.

وی با بیان اینکه تعداد اعضای این گروه در برخی شهرهای کشور به دوهزار نفر بالغ می شود،اضافه کرد:مطالب ارائه شده نشان می دهد که برخی فعالیت های ضد امنیتی نیز توسط برخی عناصر خاص در این گروه ها برای رژیم صهیونیستی انجام می شود.

این منبع آگاه با یادآوری اینکه مجوزهای ارائه شده توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای چاپ گسترده کتاب های گروه های هوی متال در کشور زمینه ارتباط نزدیک فکری اعضای این جریان در سراسر کشور را فراهم ساخته است،افزود:در سال های اخیر به دلیل عدم وجود هرگونه نظارت و کنترل واقعی در کشور،گروه های اجتماعی معارض،کارکرد سیاسی و ضد امنیتی پیدا کرده و زمینه سواستفاده های ضد ملی بیگانگان از آنها فراهم شده است...در حال حاضر گروه متال با قدیمی شدن علاقه به رپ در ایران،طرفداران بیشتری را به خود جذب نموده است.

نویسنده : محمد جواد صابریان ثانی

منبع : تربت

آشنایی کامل (بافومت)

ارسال توسط: جواد تاریخ ارسال: بهمن ۲۷, ۱۳۹۱ در: جریان های انحرافی, سایر مقالات, شیطان ,جن و جادو, مقالات | دیدگاه : ۲

آشنایی کامل (بافومت)

آشنایی کامل (بافومت)Reviewed by جواد on Feb 15Rating: 5.0آشنایی کامل (بافومت)بافومت موجودی است معماگونه و دارای سر بُز که در نمونه‌های فراوانی از تاریخ علوم سرّی از آن یاد شده است . از شوالیه‌های معبد در قرون وسطی و فراماسون‌های قرن نوزدهم تا جریانات نوین علوم سرّی ، بافومت همیشه مورد بحث بوده است .

بافومت موجودی است معماگونه و دارایسر بُز که در نمونه‌های فراوانی از تاریخ علوم سرّی از آن یاد شده است . از شوالیه‌های معبد در قرون وسطی و فراماسون‌های قرن نوزدهم تا جریانات نوین علوم سرّی ، بافومت همیشه مورد بحث بوده است . اما براستی بافومت زاییده کدام تفکر است و مهمتر از آن ، مصداق واقعی این چهره نمادین چیست؟ این مقاله نگاهی دارد به ریشه‌های بافومت ، مفهوم مبهم آن و نفوذ آن در فرهنگ عمومی

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-9.jpg

در طول تاریخ علوم سرّی غرب اغلب به نام بافومت اسرارآمیز استناد می‌شود . علیرغم آنکه اکنون بافومت نام شناخته شده‌ای در قرن بیستم است ،‌ می‌توان اشاراتی از بافومت را در اسنادی قدیمی مربوط به قرن یازدهم یافت . امروزه ، این نماد با هر چیزی مربوط به علوم سرّی ، آیین جادوگری ، سحر ، شیطان‌پرستی و علم غیب درآمیخته است . بافومت معمولاً در فرهنگ عامه برای نشان دادن هر چیز رمز گونه‌ای استفاده می‌شود.

معروف‌ترین تصویر از بافومت را می‌توان در کتاب “Dogme etRituel de la Haunte Magie” نوشته «الیفاس لوی» یافت ، کتابی که در سال ۱۸۹۷ نوشته شده و یک منبع کامل و متعارف در خصوص علوم سرّی امروز محسوب می‌شود . این موجود نمایانگر چیست؟ مفهوم  نمادهائی که او را احاطه کرده اند چیست؟ و چرا اینقدر در علوم سرّی حائز اهمیت است؟ برای پاسخ به این سوالات می‌بایست اول به خاستگاه آن بنگریم . ابتدا به تاریخچه بافومت و چند نمونه از ارجاعات به بافومت در فرهنگ عامه نگاهی می‌اندازیم.

ریشه نام بافومت

نظریه‌های بسیاری در خصوص ریشه‌های نام بافومت وجود دارند . متداول‌ترین تعریف ادعا می‌کند این نام تحریف نام «محمد» در زبان فرانسة قدیمی (که به زبان لاتین اینگونه نوشته می‌شود Mahomet)است. در دوران جنگ‌های صلیبی ، شوالیه‌های معبد برای مدتی طولانی‌تر در کشورهای خاورمیانه ماندند و در آنجا با عرفان و تصوف عربی آشنا شدند . این ارتباط با تمدن‌های شرقی اصول علوم سرّی غرب شامل فلسفة عرفان، کیمیاگری، کابالا و علوم ماورایی را برا‌ی آنها به ارمغان آورد . قرابت شوالیه‌ها با مسلمانان کلیسا را بر آن داشت تا آنها را به جرم پرستش بتی به نام بافومت محکوم کنند ، بنابراین ارتباطی منطقی میان Baphomet و Mahomet وجود دارد . با این وجود نظریات دیگری نیز در این خصوص ارائه شده است.

الیفاس لوی یک جوینده علوم سرّی در فرانسه (یکی از عالمان علوم سرّی فرانسوی) که تصویر مشهور بافومت را نقاشی کرده ، عقیده دارد نام بافومت از رمزگزاری کابالایی مشتق شده است:

“نام Baphomet ، که بر اساس رمزگزاری کابالایی باید از جهت مخالف خوانده شود (از راست به چپ) متشکل از سه بخش اختصاری است: Tem ، ohp ، AB . TempliOminium Hominum Pacts abbas ، که بدین معنی است : مؤسس معبد صلح تمام انسانها”.

ضمناً آرکون دارال ، مؤسس و آموزگار مکتب صوفی و جادوگری استدلال می‌کند که بافومت از لغت عربی «ابوفهیمه» به معنی «پدر فهم» گرفته شده است .

دکتر «هوگ اسکونفیلد» نیز که اثر او در مورد «کتیبه های بحرالمیت» معروف است ، نظریه‌ جالب‌تری را ارائه می‌دهد . اسکونفیلد که نوعی حروف رمزی یهودی به نام “Atbash”‌ را که در ترجمه برخی از کتیبه های بحرالمیت استفاده می‌شد مورد مطالعه قرار داده بود ، ادعا می‌کند وقتی رمزگزاری را در مورد بافومت انجام می‌دهیم ، به لغت یونانی “Sophia”‌ می‌ رسیم که به معنی «دانش» و نیز مترادف لغت «الهه» است!

ریشه‌های احتمالی تصویر بافومت

به نظر می‌رسد تصویر کنونی بافومت از چندین منبع باستانی ریشه می‌گیرد ، اما بیش از همه به خدایان مکاتب الحادی مربوط می شود . بافومت به تمامی خدایان در سراسر کره زمین، از جمله مصر، اروپای شمالی و هند شباهت دارد . در حقیقت بسیاری از افسانه های تمدن‌های باستانی دربرگیرنده نوعی خدای شاخدار هستند . در تئوری جونگی  (مربوط به نظریات و عقاید یک روانکاو سؤیسی به نام «کارل گوستاو جونگ») بافومت تاکید بر تجسم الگوی کهن خدای شاخدار است چون مفهوم خدای شاخدار عموماً در روان افراد وجود دارد . آیا سرنونس، بن، هاتور، شیطان (که در مسیحیت به آن اشاره شده است) و بافومت دارای ریشه ای مشترک هستند؟ بعضی از ویژگی ‌های آنان به طور چشمگیری با یکدیگر مشابهت دارد .

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-8.jpg

خدای وابسته به نژاد سلت ،‌ سرنونس معمولاً با شاخ گوزن بر سر نشان داده می‌شود که مانند تصویر بافومت «چهار زانو» نشسته است. اگر چه تاریخچه این خدا رازآلود باقی مانده است، اما معمولاً گفته می‌شود او  خدای حاصلخیزی و طبیعت بوده است.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-12.jpg

در بریتانیا، تجسم دیگری از سرنونس وجود دارد که هرن (Herne) نامیده می‌شود . خدای شاخدار عریانی که ویژگی نیمه انسان – نیمه حیوان بودن بافومت را به همراه تأکید بیشتر بر آلت تناسلی مذکر او داراست.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-15.jpg

پن یک خدای مهم در یونان باستان به شمار می آمد . خدای طبیعت معمولاً با شاخ‌هایی بر سر و نیم تنه پایین بز نشان داده می‌شد . پن مانند سرنونس آلت تناسلی مذکر را بسیار گرامی می‌دارد. خصیصه‌های حیوانی تجسم انگیزه‌های شهوانی و تولید مثل مرد است.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-4.jpg

پاپ سیلوستر دوم و شیطان (۱۴۹۰). در مسیحیت، شیطان تشابه زیادی به خدایان مکاتب الحادی که در بالا ذکر شد دارد ، زیرا آنان منشا الهام بخش برای این تصاویر هستند . ویژگی‌هایی که توسط این خدایان مجسم شده است ،‌ نمادی است از آنچه کلیسا شیطان می‌خواند.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-20.jpgکارت شیطان از سری کارت‌های تاروت شهر مارسی (قرن پانزدهم). تصویر شیطان در این کارت به همراه بال‌ها،‌ شاخ‌ها، سینه‌ ی عریان و علامت دست بدون شک در تجسم لوی از بافومت بسیار تأثیرگذار بوده است.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-16.jpg

Robin Good – Fellow روح خبیث (یا همان جن) یک پری افسانه‌ای است که گفته می‌شود تجسم شخصیت ارواح زمینی است . او که دارای خصایص بافومت و دیگر خدایان است در اینجا و در روی جلد یک کتاب مربوط به سال ۱۶۲۹ به همراه ساحران نشان داده شده است.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-11.jpg

نقاشی گویا (Goya) در سال ۱۸۲۱ با عنوان «خدای بزرگ نیمه انسان – نیمه بز» یا «ساحران سبت». این نقاشی اجتماع ساحران را دور شیطان نیمه انساننیمه بز به تصویر کشیده است.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-14.jpg

تصویری شبیه به بافومت در «کلیسای جامع نوتردام در پاریس» ، که توسط شوالیه‌های معبد ساخته شد.

بافومت ، اثر لوی

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-3.gif

تصویر نمایش داده شده از بافومت توسط لوی در کتاب او Dogmesst Rituels de la Haunte Magie  (اصول و مراسم جادوی بزرگ) به نمای بصری «رسمی» از بافومت تبدیل شد . در سال ۱۸۶۱،‌ این جوینده علوم سری فرانسوی در کتاب خود تصویری را آورد که بعنوان مشهورترین تصویر از بافومت شناخته شد : یک بز بالدار انسان نما با سینه ای عریان و مشعلی بر روی سر میان دو شاخ او . این موجود تشابهات فراوانی به خدایانی دارد که پیشتر ذکر شدند . همچنین این تصویر  حاوی نمادهای رمز آلود دیگری نیز هست که به مفاهیم سرّی پنهان در بافومت مربوط می شود.

لوی در پیش گفتار کتاب خود می‌گوید:

“تصویر بزی که در ابتدای کتاب رسم شده است بر پیشانی خود یک ستاره پنج پر دارد که رو به بالا است و نماد روشنی است، دستان او علامت علم غیب را نشان می‌دهد وضعیت استقرار دستان او از نمادهای علوم هرمسی و ماورائی الهام گرفته شده است.  که یکی رو به بالا به ماه سفید Chesed و دیگری رو به پایین به ماه سیاه Geburah اشاره می‌کند. این علامت نشان هماهنگی کامل میان عدالت و رحمت است. یکی از بازوهای او مذکر و دیگری مؤنث است، مانند کنراد دو جنسی، ما می‌بایست ویژگی‌های او را با بز خود یکی کنیم چون آنها در اصل یکی هستند. مشعل بینش و آگاهی که در میان شاخ‌های او می‌درخشد، نور جادویی توازن جهانی است، و تجسم روحی که فراتر از جسم مادی قرار دارد. شعله‌ای که علاوه بر وابستگی به جسم بر فراز آن می‌درخشد. سر زشت حیوان حس ترس شدید گناهکار را متبادر می کند.که اساساً عامل گناه مسئول آن است و باید منحصرا سزای عملش را ببیند. زیرا روح به دلیل ماهیت خود حسی ندارد و  تنها زمانی که صورت مادی پیدا کند رنج می‌کشد. عصایی که به نوعی اندام تناسلی اوست نماد زندگی جاویدان، بدنی که با پولک پوشیده شده نماد آب، نیم‌ دایرة بالای سر او نماد جو (اتمسفر) و پرهای رو به بالا نماد سبکی و لطافت است. انسانیت به واسطه سینه ی عریان و بازوهای دو جنسی این ابوالهول علوم سرّی نشان داده می‌شود”.

نکته : برای مطالعه در مورد ارتباط حالت قرارگیری دستهای بافومت و ستاره ی شش پر به مقاله ی “ستاره ی داود ، نحس یا مقدس؟” مراجعه کنید .

در نقاشی لوی ، بافومت تجسمی ست از اوج فرآیند کیمیاگیی – متحد شدن نیروهای مخالف برای پدید آوردن «نور بصیرت و آگاهی» – که اساس جادوگری و در نهایت روشنگری است.

نگاهی دقیق‌تر به جزئیات این موضوع را آشکار می‌سازد که هر نماد بطور اجتناب ناپذیری با ضد خود به تعادل رسیده است .  خود بافومت یک موجود دو جنسیتی است که ویژگی‌های هر دو جنس مؤنث و مذکر را دارا است‌ : عصایی که نمایانگر اندام تناسلی مردانه است و سینه ی  مونث . مفهوم دو جنسی بودن در فلسفة علوم سرّی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است ، چرا که به اعتقاد آیینهای الحادی نشانگر مرحله ی نهایی مسیریست که به «یکی شدن با خدا» می انجامد.

اندام تناسلی بافومت در اصل «عصای چاووش هرمس» است عصایی که از دو مار در هم تنیده تشکیل شده است. این نماد باستانی برای قرن‌ها نمایانگر علوم سری بوده است . عصای چاووش به گونه‌ای مبهم نماد فعالیت چاکراها (هفت مرکز انرژی در بدن بر اساس پزشکی سنتی هندی و یوگا) از ابتدای ستون فقرات تا غده صنوبری با استفاده از قدرت مارپیچ (بنابراین، مارگونه) یا بصیرت روحانی است.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-5.gif

عصای چاووش به عنوان نماد فعالیت چاکرا.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-2.jpg

عصای چاوش امروزه به عنوان نماد پزشکی شهرت دارد .

.

نکته : قسمت بالایی عصای چاووش شباهت زیادی به نماد خورشید بالدار دارد . برای مطالعه ی بیشتر در زمینه ی نماد خورشید بالدار به مقاله ی “راز دو نماد پرکاربرد در جوامع مخفی” مراجعه کنید!

 این به واقع علمی است که تنها در خدمت کسانی قرار می‌گیرد که این فلسفه و دین را پذیرفته و درک می‌کنند؛ و فرآیند آن تنها برای «اساتیدی» که حاکمیت اراده و اختیار را در دست گرفته‌اند، و بنابراین پادشاهان جهان مقدماتی لقب گرفته‌اند قابل استفاده است : زیرا عامل اصلی عملکرد خورشید همان نیرویی است که در نماد هرمس بر میز زمرّد بیان شد؛ این قدرت جادویی عالمگیر است؛ قدرت معنوی، آتشین و بر انگیزاننده؛ این همان od، بر طبق زبان عبری و نور بصیرت روحانی بر طبق دیگر زبانهاست.

از این رو بافومت نمادی از اکسیر کیمیایی است که در آن نیروهای مجزا و مخالف در تعادل و توازن با یکدیگر در آمیخته‌اند تا بصیرت روحانی حاصل شود. این فرایند کیمیاگری در تصویر ارائه شده توسط لوی با عبارتهای “Solve = نرم” و ”Coagula = سخت”بر روی بازوهای بافومت به تصویر کشیده شده است. گرچه این دو فرآیند نتایج متفاوتی را در بر می‌گیرند اما  ذوب کردن(تبدیل جامد به مایع) و منجمد کردن(تبدیل مایع به جامد) دو مرحله متفاوت در کیمیاگری محسوب می‌شوند که با هدف تبدیل سنگ به طلا، یا در معنای نمادین ، تبدیل انسان خاطی و کافر به انسان روشنیده است . این دو مرحله در روی بازو به جای تأکید بر ماهیت متفاوت خود به جهات متفاوت اشاره می‌کنند.

دستان بافومت «علامت علوم سری» را نشان می‌دهند که یک نمایش عینی از اصل متعارف کیمیاگری «همانقدر که رو به بالا، رو به پایین» است . این حکم تمامی اصول و اهداف علوم سری را خلاصه می‌کنند که در آنها عالم صغیر (بشر) همانند عالم کبیر (دنیا) است. پس درک یکی به معنای درک دیگری است. این اصل تناظر از لوح زمرّد هرمس ترسگیسوس نشات می گیرد که در آن آمده است:

“آنچه در پایین است با آنچه در بالاست همخوانی دارد و آنچه در بالاست با آنچه در پایین است در توافق است برای نائل شدن به معجزه وحدت”.

سلطه این نیروی زندگی، زندگی بصیرانه ،‌ همان چیزی است که جویندگان علوم سری امروز آنرا «جادوگری» می‌خوانند.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-17.jpg

کارت جادوگری تاروت که اصل متعارف علوم سری «همانقدر که رو به بالا، رو به پایین» را نشان می ‌دهد.

“روش جادوگری – خواه سفید یا سیاه – به توانایی استاد برای کنترل نیروی زندگی دنیوی وابسته است – همان نیرویی که لوی نماینده جادوی بزرگ یا بصیرت روحانی می‌نامد . با دستکاری این جوهر سیّال پدیده‌های فلسفه ماوراء الطبیعه به وجود می‌آید . بز دو جنسه معروف مندس (Mendes) موجودی مرکّب است که نمایانگر این بصیرت روحانی است. این همان بافومت، خدایگان اسرارآمیز پیروانآیین جادوگری یعنی شوالیه‌های معبد است که احتمالاً آن را به واسطه اعراب به دست آوردند”.

هر یک از دستان بافومت به دو ماه در جهت مخالف اشاره می‌کند که لوی آنها را chesed وGeburah  می‌نامد دو مفهوم متفاوت که از کابالا گرفته شده است . در درخت زندگی کابالاها، سفیروت (Sefirot)، Ghesed با «محبّت در حق دیگران» همراه است ،‌ در حالی که Geburah خودداری از میل شخصی برای ارزانی داشتن نیکی به دیگران هنگامی که شخص دریافت کنندة آن بی‌ارزش باشد یا احتمال سوء استفاده از آن نیکی وجود داشته باشد.» این دو مفهوم برخلاف یکدیگرند و مانند هر چیز دیگری در زندگی می ‌بایست تعادل و توافق میان آنها برقرار باشد.

شاخص ترین ویژگی بافومت مسلماً سر بز اوست . این سر هیولا مانند نمایانگر طبیعت حیوانی و گناهکار ،تمایلات خودخواهانه و غرایز پست انسان است . برخلاف ذات معنوی انسان (که بواسطی «نور الهی» در بالای سر نشان داده شده است) این جنبه حیوانی بخش مهم و ضروری ذات دو گانه بشر است که از آن رو جنبه‌های حیوانی و روحانی می‌بایست  از طریق هماهنگی با یکدیگر به وحدت برسند.

می‌توان اینگونه استدلال نمود که هیبت سراسر بی‌تناسب او کسانی را که از مفهوم پنهانی این نماد آگاهی ندارند از خود می‌راند.

در جوامع مخفی

گرچه تصویر لوی از بافومت در سال ۱۸۶۱ مشهورترین است ، اما نام این بت بیش از هزار سال در جوامع مخفی و محافل پنهانی شنیده شده است . اولین اشاره به بافومت به عنوان بخشی از آیین سرّی به دورة شوالیه‌های معبد مربوط می‌شود.

شوالیه‌های معبد

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-19.jpg

تصویر بافومت در حالی که سرپرستی یک آیین معبد را بر عهده دارد اثر لئوتاکسیل.

.

 محققان علوم سری اهمیت بسیار بافومت در آداب و مراسم شوالیه‌های معبد را می‌پذیرند . اولین بار نام بافومت در سال ۱۰۹۸ در نامه‌ای که توسط یک جنگجوی صلیبی «آنسلم از ریبمونت» نوشته شده بود به میان آمد . در این نامه آمده است:

 ”پس از طلوع روز بعد، آنها با صدای بلند بافومت را می‌خواندند در حالیکه ما به آرامی در قلب خود خدا را می‌خواندیم؛ سپس ما حمله کردیم و همه آنها را به بیرون از دروازةه شهر راندیم”.

در طول محاکمه شوالیه‌های معبد در سال ۱۳۰۷ و هنگام شکنجه و بازجویی از آن به دستور پادشاه فیلیپ چهارم فرانسه،‌ نام بافومت چندین بار ذکر شد . علیرغم آنکه بعضی از شوالیه‌های معبد به کلی وجود آن را رد نمودند ، دیگر شوالیه‌ها آن را به عنوان موجودی چند سر، یک گربه یا یک سر با سه صورت توصیف می‌کردند.

گرچه کتاب‌های پرفروش اغلب هرگونه ارتباط میان شوالیه‌های معبد و بافومت را رد و ادعا می‌کنند این ساخته ذهن کلیسا برای ترسناک نشان دادن آنهاست ، تقریباً تمام نویسندگان صاحب نام در زمینه علوم سری (کسانی که کتاب‌هایه را برای تازه واردان می‌نوشتند) به آن ارتباط اقرار می‌کنند. در حقیقت، این بت لقب « بافومت شوالیه‌های معبد» لقب گرفته بود.

“آیا واقعاً شوالیه‌های معبد بافومت را می‌پرستیدند؟ اساساً این رابطه نیرومند و مرموز چه بود که دولت و کلیسا را بر آن داشت تا آن را مخفیانه از بین ببرند؟ به این آسانی قضاوت نکنید؛ آنها جنایت بزرگی را مرتکب شده‌اند؛ آنهامخفیگاه دیرین شاگردان این مکتب را به کسانی که به آن اعتقاد ندارند نشان دادند. آنها دوباره جمع شده و میوه درخت دانش را تقسیم نموده‌اند تا بتوانند اربابان جهان شوند. حکمه که بر علیه آنها صادر شد بسیار سخت‌تر و قدیمی‌تر از محکمه پادشاه یا پاپ است. خداوند خود در کتاب پیدایش (تورات) می‌گوید:

«روزی که تو میوه آن درخت را بخوری خواهی مرد.»

بله، به اعتقاد محکم ما،‌ اربابان بزرگ شوالیه‌های معبد بافومت را می ‌پرستید، و از تازه واردان می‌خواستند او را بپرستند و بله، این در گذشته وجود داشته و ممکن است هنوز نیز اتفاق بیافتد، محافلی که به ریاست این موجود برگزار می‌شود در حالی که او بر تختی نشسته و مشعلی روشن در میان شاخ‌هایش قرار گرفته است.

اما پرستندگان این نماد، آن گونه که ما باور داریم، آن را نماد شیطان نمی‌دانند: بر عکس، آنها او را «پن، خدای مکاتب مدرن فلسفه، خدای مکتب سحرآمیز اسکندریه و پیروان فلسفة مرموز افلاطون، خدای لامارتین و ویکتور کازین، خدای اسپینوزا و افلاطون، خدای مکاتب عرفانی قدیم می‌نامند؛ مسیحی که مخالف مقام کشیشی است.

صفت آخری که به بز جادوی سیاه نسبت داده می‌شود دانشجویان ادیان کهن را که با دوره‌های نمادگرایی و خط ‌مشی (روش) دگرگونی‌های متفاوت خواه در هند، مصر یا یهودیه به تعجب وا نمی‌دارد.

 .

فراماسونری

کمی پس از انتشار تصویر لوی ، نویسنده و روزنامه نگار فرانسوی «لئو تاکسیل» با انتشار مجموعه‌ای از جزوات و کتب٬ فراماسونری را به ایجاد لژهایی برای پرستش شیطان متهم کرد. در رأس آن اتهامات بافومت قرار داشت که شی مورد پرستش ماسونها بود.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-5.jpg

کتاب «اسرار فرماسونری» فراماسون‌ها را به شیطان پرستی و پرستش بافومت متهم کرد. این اثر تاکسیل خشم کاتولیک‌ها را برانگیخت. بر روی جلد این کتاب تصویری از یک مراسم ماسونی به ریاست بافومت نمایش داده شده است که او در آن مورد پرستش قرار گرفته است.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-4.gif

تصویر ضد ماسونی اثر روزنامه نگار آبل کلارین دلاریو، ۱۸۹۴ .

در سال ۱۸۹۷ ، لئو تاکسیل پس از ایجاد جنبشی به دلیل افشاگری های خود در خصوص فراماسونری  فرانسوی در یک کنفرانس خبری اعلام نمود که بسیاری از افشاگری‌های او فریبی بیش نبوده است. از آن پس این مجموعه‌ اتفاقات به «حقه لئو تاکسیل» معروف شد. با این وجود، بعضی این احتمال را منطقی می‌دانند که اعتراف تاکسیل ناگزیر به دلیل فرو نشاندن مناقشات بر علیه فراماسونری بوده است.

علت هر چه هست محتمل‌ترین ارتباط میان فراماسونری و بافومت به واسطه نمادگرایی است که در آن این بت تبدیل به تمثیلی برای مفاهیم عمیق رمزی می ‌شود.

نویسنده ماسونی «آلبرت پایک» معتقد است که بافومت مورد پرستش نیست، بلکه نمادی است که مفهوم آن تنها برای رده‌های بالای ماسونها آشکار است.

“بی معنی است که بخواهیم باور کنیم انسان‌های روشنفکر بت هیولا مانندی به نام بافومت، یاشخصی به نام  Mahometرا بعنوان پیامبریا خدا ٬به رسمیت بشناسند. نمادگرایی آنان قرنها پیش ایجاد شد تا آنچه را که آشکارا بیان کردن آن خطرناک بود بپوشاند که البته دیگران آن را به اشتباه برداشت کردند و دشمنانشان آنها را مشرک خواندند. گوسالة طلایی که هارون (در واقع سامری) برای بنی اسرائیل ساخت گوساله‌ای نر با لایه‌ای از برنز نبود اما کاروبیم دچار سؤ تفاهم شد. نماد عدّه‌ای خردمند همیشه بتی است برای جمعی که جاهلند. آنچه که مسئولان عالیرتبه به واقع باور داشتند و آموختند تنها با اشاره‌هایی برای اساتید در درجات بالای فراماسونری و نیز نمادهایی نشان داده شده است که فقط برای اساتید قابل فهم هستند”.

با همه ی این ادعا ها نمیتوان قدس حرف G را برای ماسونها نادیده گرفت! ماسونها خود مدعی هستند این حرف در واقع حرف اول کلمه ی خداست (god) و نه بز (Goat) . اما برای وجود تصویر ستاره ی پنچ پر معکوس حاوی تصویر سر بافومت در اکثر لژها چه جوابی دارند؟

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-21.jpg

حرف G در مرکز اصلی ترین نماد فراماسونری!

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-3.jpg

تصویری از داخل یک لژ ماسونی در ایالات متحده . تصویر حرف G و ستاره ی پنج پر معکوس کاملاً مشهود است!

 .

آلیستر کراولی

«آلیستر کراولی» یک جوینده علوم سری حدوداً شش ماه پس از مرگ الیفاس لوی به دنیا آمد و معتقد بود روح لوی در جسم او حلول کرده است. تا اندازه‌ای به همین دلیل او در انجمن مخفی OTO که خود به شهرت رساند،‌ به نام « بافومت» معروف شد.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-6.jpg

تصویر امضا شده کراولی به عنوان بافومت.

این توضیح کراولی از ریشه شناسی نام « بافومت» در کتاب او با نام «اعترافات آلستر کراولی» نوشته شده در سال ۱۹۲۹ آمده است:

“من به مدت شش سال این نام را به عنوان شعار در انجمن OTO برگزیدم و همیشه تلاش کردم راه مناسبی برای نوشتن آن بیابم . می‌دانستم که می‌بایست هشت حرف داشته باشد و تشابهات و تناسبات عددی و ادبی آن نیز باید به گونه‌ای باشد که بتواند مفهومی را که پژوهشگران در مورد آن دریافته بودند برساند و مشکلاتی را که باستان شناسان از رفع آنها در مانده بودند حل نماید … یک نظریه در مورد این نام این است که آن نمایانگر کلمات ؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟ به معنی غسل تعمید عقل و خرد است؛ دیگر آن که، بافومت تحریفی است از عنوان «پدر میترا». نیازی نیست که بگوییم پسوند “R” این نظریه را تقویت می‌کند. من کلمه را آنگونه که جادوگران بیان می‌کنند جمع نمودم و به عدد ۷۲۹ رسیدم. این عدد در هیچ یک از آثار کابالیستی من وجود نداشت و بنابراین برایم بی‌معنی بود. با این وجود این عدد توان سوم عدد ۹ بود. کلمة ؟؟؟؟ ، عنوان اسرارآمیزی که مسیح به پیتر در مقام بنیان کلیسا اعطا نمود، دارای همین ارزش است. تاکنون جادو قابلیت‌های مهمی را از خود نشان داده است! او مشکل ریشه شناسی را حل نمود و مشخص نمود چرا شوالیه‌های معبد این نام را برای بت خود برگزیدند. بافومت همان «پدر میترا»، سنگ مکعبی بود که در گوشه معبد قرار داشت”.

بافومت یک چهره مهّم در «تلما» (Thelema) ، سیستم پیچیده‌ای که او در اوایل قرن بیستم بنیان نمود. کراولی در یکی از برجسته‌ترین آثار خود “Magic, Liber ABA” ، کتاب چهارم، بافومت را یک خدای دوجنسی می‌نامد:

“شیطان وجود ندارد . این یک نام دروغین است که برادران سیاه پوستمان برای ایجاد «اتحاد» در تفرق گنگ و جاهلانه خود ساخته‌اند. شیطانی که دارای یگانگی باشد می‌تواند خدا باشد …«شیطان» بطور تاریخی خدای هر کسی است هرچند که خود شخص دوست نداشته باشد…. این مار،‌ «ابلیس»،‌ دشمن انسان نیست، اما اوست که خدایان را درمیان ما به وجود آورد و به خیر و شر آگاه است؛ او ما را به «شناخت خود» دعوت کرد و آغاز آنرا آموخت. او «شیطان» کتاب توث و تمثیل او بافومت است،موجودی دو جنسی که تعبیری از مفهوم رمزآلود  رسیدن به کمال را ارائه می کند … پس او زندگی و عشق است. ترجمه ی این نماد به زبان عبری (عین)ayin است ،‌  به معنای چشم، چرا که او نور است و تصویر دایره البروج او «جدی» است،‌ بز جهنده‌ای که نشانه آزادی است”.

Ecclesia Gnostica Catholica”  بخش کلیسایی (O.T.O (OrdoTempli Orientis  در محافل روحانی خود می‌خوانند : «و من به مار و شیر، راز رازها، بافومت اعتقاد دارم.» بافومت وحدت آشفتگی و سردرگمی،‌ انرژی مؤنث و مذکر، اندام تناسلی مرد و رحم زن است.

 .

کلیسای شیطان

اگر چه کلیسای شیطان «آنتون لاوی» اساساً یک انجمن مخفی نیست ، اما همچنان یک مجموعه ی راز آلود برجسته باقی مانده است . این سازمان که در سال ۱۹۶۶ تأسیس شد «مهر بافومت» را به عنوان نشان رسمی خود برگزید.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-2.gif

مهر بافومت، نماد رسمی کلیسای شیطان،‌ بز مندس در یک ستارة پنج پر وارونه است. این مهر احتمالاً به شدت تحت تأثیر تصویر «کلید جادوی سیاه»‌ بوده است.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-6.gif

تصاویری از  La Clef de al Magie Noire = کلید جادوی سیاه

به عقیده آنتون لاوی، شوالیه‌های معبد بافومت را به عنوان نمادی از شیطان می‌پرستیدند. بافومت حضور پررنگی در مناسک کلیسای شیطان دارد، چرا که این نماد در بالای محراب (قربانگاه) قرار دارد.

در انجیل شیطانی (شیطان پرستی)، لاوی نماد بافومت را اینگونه توصیف می‌کند:

“نماد بافومت را شوالیه‌های معبد برای پرستش شیطان استفاده می‌کردند، در طول قرن‌ها، این نماد نام‌های متعددی به خود گرفته است. در میان آنها می‌توان به «بز مندس»، «بز هزار جوان»، «بز سیاه»، «بز یهودا» و شاید مناسب‌ترین آنها «بزقربانی» اشاره نمود.

بافومت نمایانگر قدرت تاریکی است که با باروری زایشی بز در آمیخته است. ستاره پنج پر در نوع «اصیل» خود تصویر مردی را در پنج گوشه ستاره احاطه کرده است – سه گوشه در بالا و دو گوشه در پایین – که نشان دهنده ماهیت روحانی انسان است. در شیطان پرستی این ستاره برای اینکه بتواند سر بز را در خود جای دهد وارونه نشان داده می‌شود – شاخ‌های بز که نماد دوگانگی یا ثنویت است، به علامت دعوت به مبارزه رو به بالاست؛ سه گوشه وارونه دیگر، سه گانگی (تثلیث) را انکار می‌کند. اعداد عبری در اطراف این نماد که ریشه در اصول جادوگری کابالا دارد کلمه “Leviathan” ، به معنی مار بزرگ آبهای عمیق یا همان شیطان است. این اعداد در پنج گوشه ستاره وارونه قرار دارند.”

در فرهنگ عامه

ارجاعات به بافومت بیشتر به دلیل تأثیر آلیستر کراولی و آنتون لاوی بر فرهنگ عامه در سراسر فرهنگ عامه وجود دارد. در بعضی از موارد،‌ مانند گروه‌های هوی متال، اشارات نسبتاً واضح‌تر و ابهام آورترند – این گروه‌ها به هیچ وجه تأثیرپذیری از مکاتب علوم سری را بر تصورات خود پنهان نمی ‌کنند و در واقع در بیشتر مواقع این تاثیر پذیری را نوعی افتخار میپندارند . تعدادی از آنها از این قرارند

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-7.jpg

گروه موسیقی دت متال با نام کرگدن – جلد Zos kia Cultus

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-10.jpg

گروه موسیقی دت متال با نام قتل دالیای سیاه – جلد آلبوم مناسک

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-13.jpg

مریلن منسون – جلد آلبوم «سوپر استار ضد مسیح»

.

 در روند اصلی فرهنگ سازی (“بصورت سازمان یافته”) اشارات بسیار مبهم و مخفی ‌تر هستند. اشارات برای مخاطبان جوان وجود دارند . اما بسیاری آنها را نمی‌فهمند و تشخیص نمی‌دهند . اینها چند نمونه‌اند:

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-18.jpgصحنه‌ای از یک بازی آنلاین معروف به نام “Ragnarok”‌

.

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-22.jpg

 بافومت در پوستر ” نمایشگاه و جشنواره بازی های رایانه ای تهران ” .

http://www.torbaat.ir/image/2013/02/bafomet-daghigh-1.gifتطابق جز به جز این بز با بافومت!

 .

بسیاری دیگر از این ارجاعات پنهانی را فقط کسانی که «چشم تیزبین» دارند می‌بینند.

.

نتیجه

بافومت خلق مرکب نمادگرایی ادراک کیمیا از طریق اتحاد نیروهای مخالف است. جویندگان علوم سری معتقدند با دستیابی به نیروی زندگی می ‌توان جادو و آگاهی حقیقی معنوی را تولید نمود. تصویر بافومت، اثر الیفاس لوی در برگیرنده چندین نماد بود که به کوندالینی (Kundalini) – قدرت مارپیچ – اشاره می ‌کند ، قدرتی که در نهایت به فعال نمودن غده صنوبری که به «چشم سوم» نیز معروف است، منجر می‌شود. بنابراین از دیدگاه علوم سرّی، بافومت نماد این فرآیند مخفی است.

با این وجود، در طول زمان این نماد بر چیزی بسیار بیشتر از مفهوم مخفی صرف خود دلالت داشته است. بافومت به واسطه مجادلات بسیار و با توجه به نوع دیدگاه به نماد خیر و شر در علوم سرّی مبدل شده است.

در واقع هدف نهائی نماد «بز قربانی» نماد جادوگری ، جادوی سیاه و شیطان پرستی است. شاید حقیقت هیولا مانند و بی‌تناسب بودن این نماد به نزدیک ساختن آن به مرتبه ای از بدی و رسوائی که از هیچ صدمه ای به ادیان سازمان یافته فروگذار  نباشد٬ کمک کرده و در عین حال مخالفان این ادیان  را بسوی خود جذب کند.

پس از قرن‌ها مخفی کاری٬ نیرنگ٬ شعار و تبلیغات و اطلاعات نادرست در دو سوی این طیف آیا می‌توانیم بدرستی سوال اصلی را که این مقاله مطرح می‌کند پاسخ دهیم : « بافومت کیست؟» آیا نماد شیطان است یا خود دارای حقیقتی معنوی است؟ نماد خیر است یا شر؟ پاسخ در خود این نماد نهفته است: هر دو!

در افسانة‌ مصری ، توت هرمس قدرت میانجیگری میان خیر و شر را داشت تا هیچ یک از این دو بر دیگری غلبه نکن د. بافومت حصول این تکلیف کیهانی را در یک مقیاس بسیار کوچکتر در خود داراست. زمانی که تعادل کامل در سطح شخصی حاصل شود، یک تازه وارد به علوم سرّی می‌تواند یک دست را رو به آسمان و دیگری را رو به زمین برگرداند و این اصل متعارف کیمیایی را که در طول هزاران سال تکرار شده است، اعلام نماید : «همانقدر که رو به بالا، رو به پایین».

منبع : تربت

 

sadagh بازدید : 6233 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

 

اسامی شیاطین

بائل:

اولین و بزرگترین شیطان (جنی ) که حضرت سلیمان آنرا به بند کشید بائل نام داشت . شیطانی نامرئی که در اشکال گوناگون ظاهر می شد گاهی وقتها مانند گربه و بعضی وقتها مانند یک وزغ و گاهی اوقات بصورت یک مرد که اورا می شناسید. بائل بیش 66 سپاه از شیاطین را فرماندهی می کند و فرماندهی منطقه جنوب با اوست .

آگارس:

دومین شیطان(جنی ) بود که حضرت سلیمان آنرا به بند کشید. فرماندهی منطقه شرق بر عهده این شیطان بود. معمولا خود را بصورت یک مرد سوار بر تمساح و یا یک پیرمرد آرام نشان می دهد. آگارس علاقه زیادی برای بردن آبروی انسانهای مومن و روحانی دارد. آگارس جنی است که مسئول بوجود آمدن زلزله می باشد. 31 سپاه از شیاطین تحت اختیار او هستند.

واساگو:

معروف به شاهزاده شکست ناپذیر . از نظر طبیعت و رفتار مانند آگارس عمل می کند. سپاهیان او هستند که به انسانها کمک می کنند تا از امور مخفی و پشت پرده سر در بیاورند . او تسلط فوق العاده ای به اتفاقاتی که در گذشته رخ داده دارد.

سامیجینا:

علامت اصلی این جن(شیطان) آن است که در مقابل انسانها بصورت الاغ و یا اسب ظاهر می شود. این شیطان صدای بسیار خشنی داشته و 30  سپاه از شیاطین را رهبری می کند.او شعبده بازی  و سحر به انسانها می آموزد ، بعلاوه آنکه مسئولیت ارواح انسانهایی که با بار گناه زیاد می میرند نیز با اوست.

مارباس:

معروف به روح پنجم . او رهبریست بسیار توانا بصورت یک شیر بزرگ ظاهر می شود اما اگر انسانی از او بخواهد خود را بشکل انسان می کند.همیشه در حاله ای از ابهام و راز سخن می گوید و به انسان از بیماریها خبر می دهد. او هنر و دانش و علم مکانیک را بخوبی می داند. 36 سپاه از شیاطین تحت فرمان او هستند.

والفور:

ششمین جنی (شیطانی ) که حضرت سلیمان آنرا به بند کشید . او شاه بزرگ است با تنه شیر و سر دختری ایرانی . او در نظر  بیننده همیشه آشنا می آید. اما از این آشنایی سوء استفاده کرده و چیزهای روحانی مختلفی را از انسان به سرقت می برد. 10 سپاه از شیاطین تحت فرمان او هستند.

آمون :

این شیطان بسیار بزرگ و قدرتمند است . او شمایل گرگی را دارد که بدن مار دارد و شعله های آتش را از دهانش به بیرون استفراغ می کند. بعضی وقتها به شکل انسانی با دندان سگ ظاهر می شود و یا به مانند کلاغ سیاه . او جنی است که از گذشته و آینده خبر می دهدو بین دوستان اختلاف و تفرقه می اندازد. 40 سپاه از شیاطین تحت فرمان او خدمت می کنند.

 بارباتوس :

هشتمین جنی (شیطانی ) بود که حضرت سلیمان آنرا به بند کشید. قدرت فراوانی دارد . آواز پرندگان و پارس کردن بی وقفه سگها بخاطر اوست . او همان جنی است که به ساحران کمک می کند تا مکان گنجینه ها و دفینه ها را بیابند. او بعضی وقتها انسانها را به نیکی دعوت می کند و معمولا علاقه زیادی به برقراری ارتباط با انسانهای قدرتمند دارد.بیش از 30 سپاه از شیاطین تحت فرمان او هستند.

پایمون :

نهمین شیطان . شیطانی بزرگ و بسیار قدرتمند. معمولا خودش را بصورت مردی نشسته بر جماد شتر که یک ترامپت نیز بر دست خود دارد و تاج با شکوهی نیز بر سر دارد. آری او خالق و خدای موسیقی است . این شیطان از تمامی علوم سر در می آورد . این مهم میسر نمی شود مگر آنکه ساحر او را به نوعی وادار به پاسخگویی کند.آنچه که در دل زمین و دریا هست را می داند.200 لشگر از شیاطین تحت فرمان او هستند.آنچه که در باره این شیطان جالب است که بدانید آن است که بعضی از اعضای سپاه او را ملائکه تشکیل می دهند(5 سپاه از 200 سپاه). البته سپاهش به جهت بزرگی 2 فرمانده به نامهای لابال و آبالی دارد.

بائر:

دهمین جن( شیطان ) که حضرت سلیمان اورا به بند کشید . او معمولا بصورت خورشید ظاهر می شود.او استاد فلسفه و اخلاق و هنر و منطق است و اطلاعات بسیار زیادی درباره گیاهان دارد . فضل و بخشش زیاد است.50 سپاه از شیاطین تحت فرمان او هستند.

جوشیون :

شیطانی قدرتمند و قوی . همه چیز را درباره گذشته و حال و آینده می داند. معانی را بخوبی می داند. معمولا پاسخ دهنده ای توانا به سوالات بشر است.عطا ، افتخار و عزت  و دوستی برایش هیچ ارزشی ندارد. بیش از 40 سپاه از شیاطین تحت فرمان او هستند.

سیتری :

دوازدهمین شیطانی که حضرت سلیمان او را به بند کشید.شاهزاده ای بزرگ که سر پلنگ و تنه گاو به همراه بال دارد. اما پس از طرد شدن گاها بشکل بشر و بسیار زیبا مقابل انسان ظاهر می شود. حتی گاهی وقتها بصورت زن برهنه و زیبا ظاهر می شود. این همان شیطانی است که عشق بسیار شدید را بین زن و مرد ایجاد می کند. 60 سپاه از شیاطین تحت فرمان او هستند.

بلد یا بیلد :

سیزدهمیم جن(شیطانی ) که حضرت سلیمان او را به بند کشید . سیمایی بس مهیب دارد. معمولا اورا سوار بر اسبی رنگ پریده با آلات موسیقی در دستانش می بینند . در اولین ملاقاتش با انسان ها معمولا خود را بسیار خشمگین نشان می دهد. مواجه با او به شجاعت خیلی زیادی نیاز دارد. بیشتر در نواحی جنوب و شرق دیده می شود . اگر در تعامل با او ساحری نا توان باشد بیلد او را نابود خواهد کرد. ساحرانی که با این شیطان بیعت کرده اند معمولا حلقه ای از جنس نقره بر دست چپشان به نشان بیعت در دست دارند. این شیطان مهارت خاصی در ایجاد عشق میان زنان و مردان دارد. 85 سپاه از شیاطین تحت فرمان او خدمت می کنند.

لرایخا :

چهاردهمین جنی( شیطانی )   که حضرت سلیمان او را به بند کشید . شیطانی است بسیار قدرتمند . او معمولا خود را بصورت تیر اندازی که لباسی سبز رنگ به تن دارد نشان می دهد. ساحران از او درباره نتیجه جنگها و مسابقات در سرتاسر دنیا سوال می کنند ( او همه را می داند).30 سپاه از شیاطین تحت فرمان او خدمت می کنند .

الیگوس:

پانزدهمین جن (شیطانی ) که حضرت سلیمان او را به بند کشید. شیطانی بسیار قدرتمند  که خودش را بصورت سربازی که پرچم در دست دارد نشان می دهد و گاهی وقتها بصورت مار ظاهر می شود.او از مطالب پنهانی خبر دارد . بخصوص آنکه عاقبت و سرنوشت سربازان در میدان نبرد را می داند.60 سپاه از شیاطین تحت فرمان او هستند.

زپار :

شانزدهمین جنی (شیطان) که حضرت سلیمان اورا به بند کشید . در مقابل انسان معمولا بصورت سربازی با لباس و زره بر تن ظاهر می شود . او او عامل اصلی است که باعث می شود زنان بطور ناگهانی عاشق مردی شوند.البته تخصص خاصی در بدبخت کردن و بی ثمر کردن آن عشق نیز دارد. این شیطان 26 سپاه از شیاطین رده پایین را رهبری می کند .

بوتیس :

هفدهمین جن (شیطان) که حضرت سلیمان او را به بند کشید . او به انسانهای خائن و زشت خو و بد نهاد کمک می کند تا امیالشان را عملی کنند . گاهی وقتها در مقابل انسان بصورت انسانی که شمشیری نورانی در دست دارد ظاهر می شود. همه چیز را درباره گذشته می داند.

بادین :

هجدهمین جن (شیطان) که حضرت سلیمان اورا به بند کشید . ظاهرش مردی قوی هیکل با دم مار که نشسته بر اسبی رنگ پریده . او خواص گیاهان را بخوبی می داندو سنگ های گرانبها و با ارزش را بخوبی می شناسد. این شیطان استاد نقل و انتقال است . بطور ناگهانی می تواند یک انسان را از کشوری به کشور دیگر منتقل کند. بیش از 30 سپاه از شیاطین در اختیار و فرمان او هستند .

سالوس :

نوزدهمین شیطانی ( جن ) که حضرت سلیمان او را به بند کشید . او بسیار شجاع بوده و همیشه او را به شکل سربازی سوار بر تمساح با تاجی بر سر می بینند.او تبحری خاص در ایجاد عشق میان زنان و مردان دارد . 30 سپاه از شیاطین تحت فرمان او هستند.

پورسون :

بیستمین جن (شیطانی) که حضرت سلیمان او را به بند کشید . او خوش منظر بوده و بصورت مردی با چهره شیر ظاهر می شود.گاهی وقتها بصورت آدمی خائن و بدنهاد که سوار بر خرس است ظاهر می شود.قبل از امدنش صدایی مانند صدای ترامپت شنیده می شود.او از همه امور پنهانی باخبر است و می تواند گنجینه ها را پیدا کند.و همه چیز را درباره گذشته و حال می داند. او می تواند بدن انسان را گرفته و او را به پرواز در آورد. تسلط او به امور زمینی واقعا کم نظیر است. این شیطان در برخی امور الهی نیز اطلاعات دارد. 22 سپاه از شیاطین تحت فرمان او هستند .

 

بعضی از اسامی شیاطین جنی عبارتند از : 1 - حارث2- زهاء 3- خنزب 4- ولهان 5- خناس 6 - ابلیس

الحارث : اسم شیطان در آسمان است

خنزب : شیطان مخصوص نماز که انسان را در نماز وسوسه می کند .

الزهاء : شیطان ویژه شب که بندگان را به خواب بیشتر فرا می خواند.

ولهان : شیطان مامور وضو که انسان را وسوسه می کند وضو را بدون ((بسم الله الرحمن الرحیم )) به پایان برساند.

خناس: شیطانی که در سینه ها وسوسه می کند .

ابلیس : رهبر شیاطین جنی است که از دستور خداوند سبحان سر پیچی کرد و از در گاهش رانده شد .

 

در بحث پیرامون شیطان پرستی ابتدا لازم است دو واژه را معنی کنیم:شیطان و پرستش .

شیطان در اخبار و روایات یک لقب است و نه یک اسم.یعنی برخلاف تصور خیلی ها که گمان ی کنند شیطان نام جنی است که بر حضرت آدم (ع) سجده نکرد، شیطان یک صفت و لقب است و ممکن است به هر کس اطلاق شود و لذا می بینیم در قرآن کریم شیطان را جمع بسته بلکه بالاتر به انسان ها اطلاق کرده.

شیطان پرستی

در بحث پیرامون شیطان پرستی ابتدا لازم است دو واژه را معنی کنیم:شیطان و پرستش .

شیطان در اخبار و روایات یک لقب است و نه یک اسم.یعنی برخلاف تصور خیلی ها که گمان ی کنند شیطان نام جنی است که بر حضرت آدم (ع) سجده نکرد، شیطان یک صفت و لقب است و ممکن است به هر کس اطلاق شود و لذا می بینیم در قرآن کریم شیطان را جمع بسته بلکه بالاتر به انسان ها اطلاق کرده.

آن جنی که بر حضرت آدم(ع) سجده نکرد نامش ابلیس است.نه تنها ابلیس بلکه برخی اجنه و حتی انسان هایی که دارای بعضی خصوصیات باشند،شیطان لقب می گیرند. در رأس این خصوصیات سرپیچی از فرمان خداوند متعال و دعوت و ترغیب سایر افراد به سرپیچی است . این یعنی چه؟یعنی گاهی شیطان ما دوستمان است،گاهی استادمان،گاهی همکارمان،گاهی خانواده مان و بلکه حتی بالاتر؛گاهی خودمان شیطان می شویم.

پرستش در لسان قرآن چیست؟ آیه ای می آورم؛خودتان قضاوت کنید.

«آیا ندیده ای آنکس را که هوای خودش را معبود خود ساخته؟ »

چگونه چنین چیزی ممکن است که کسی خودش معبود خودش باشدجز این که عبودیت و پرستش چیزی جز اطاعت نیست؟

نتیجه:شیطان پرستی چیزی جز اطاعت از شیاطین جنی و انسی نیست که گاهی هم نقاب ها و پوشش های گول زننده دارند . و هرچه غیر از آن باشد به زبان خودمانی سرکاری است؟؟؟؟.

شیطان پرستی واقعیی از لسان قرآن این است و وظیفه ما مقابله با آن . درمورد راه های مقابله با شیاطین انس وجن درآینده سخن خواهیم گفت اگر خدا بخواهد.

و اما آنچه امروزه به عنوان شیطان پرستی متداول است، کم کم دارد به نوعی تحریف اذهان از شیطان پرستی واقعی و تا حدّی هم ترویج فراماسونری تبدیل میشود . این واقعیت را که لژهای فراماسونی تاریخچه طولانی و نفوذ و ثروت فراوانی دارند از ما پوشیده نیست . از مصدق و فروغی بگیرید تا فرانسوا اولاند و بوش،همه شان در ارتباط با این لژها هستند .(البته بنده برای اثبات فراماسون بودن تک تک افرادی که نام بردم سند دارم)

واما وظیفه ما در این حیطه بصیرت سیاسی و هوشیاری کامل است البته یادمان نرود آنچه از همة قدرت ها بالاتر و برتر است، قدرت تنها آفریدگار هستی یعنی خداوند متعال است و اوست که پیروز نهایی است .

الهی،عابد دون معبود است...این شیطان پرستان پست تر از ابلیس اند.(الهی نامه علامه حسن زاده)



چه طور شیاطین جنی و انسی و در راس آن ابلیس و انگلیس و اسرائیل و امریکا و ... شیعیان را از امام زمانشان غافل کرده اند که از شیعه جز اسمی و از مذهبش جز رسمی باقی نمانده است !!؟؟
[/b]

 

از شیعیان (اسمی حدود 500 میلیون شیعه در جهان داریم )
شیاطین ...

عده ای را مشغول ثروت اندوزی... که طبق روایات اهل بیت مذموم است
عده ای را را مشغول به زن و هوس بازی و بی حجابی و ... که طبق قران و روایات گناه بزرگی است

عده ای را را مشغول به لغویات مثل سریال و فوتبال نگاه کردن که طبق قران مومنان کسانی اند که از لغو و بیهود با بزرگواری دوری میجویند
عده ای را مشغول به موسیقی و خوانندگی که از بن حرام است طبق روایات اهل بیت
خلاصه همه را مشغول به گناه و دنیا و شئونات آن کرده اند
......................................................
عده ای را هم که حریف نشده اند به این کارهای حرام و لغو مشغول سازند به دین غلط و ناقص و ضعیف و ... کشانده اند ...

برای مثال :
عده ای از شیعیان را فقط مشغول نماز و حج و ... مثل سنی ها شده اند طبق روایات
عده ای را مثل خوارج و ... طبق روایات از حقیقت دین چیزی نمی دانند
عده ای را از امام زمان غافل ... طبق روایات بزرگترین گناه غفلت از ولی خداست
عده ای را از دعا برای فرج غافل ... طبق روایات در زمان غیبت هلاکند کسانی که برای فرج دعا نکنند
باز هم باید گفت که دشمنان از راه دین هم ، همه را منحرف کرده اند
...............................

و فقط و فقط و فقط یک عده کم از این خطرات حفظ شده اند به خاطر اینکه مشغول به دعا و انتظار و تلاش و خودسازی و زمینه سازی و تبیلغ و ... برای امام زمان اند
که متاسفانه شیطان در اینجا هم وارد شده و انها را هم به انحراف کشانده چون بسیاری از آنها با اینکه امام زمانی هستند اما اهل دعا برای فرجش نیستند و ...
چرا که امام حسن عسکری علیه السلام میفرمایند
همه در اخر الزمان هلاک میشوند مگر کسانی که به امامت حضرت مهدی عج ثابت قدم بوده (این عده قبلی که مشغول امام زمان شده اند فقط تا اینجا پیش امده اند )
و در ادامه حدیث حضرت میفرمایند و به توفیق الهی برای تعجیل در فرجش دعا کنند
که در اینجاست که به فرموده امام حسن عسکری سلام الله علیه همه هلاک شده اند و غربال شده اند چرا که اهل دعا برای فرج نیستند
برای مثال ...
شیاطین عده ای از این شیعیان یا منتظران ضعیف را این طور گمراه کرده اند :

عده ای فقط در فکر علائم ظهورند و ...طبق روایات باید منتظر بغتتا هم باشند = ظهور ناگهانی بنابر این باید هر لحظه منتظر ظهور باشند نه اینکه بیش از حد به علائم بپردازند و از اصل موضوع که دعا برای فرج است غافل شوند
عده ای فقط در پی دیدار و ملاقات با حضرتند و ...که طبق روایات این برای فرج خود ماست نه فرج مولای غریب ما و ما باید در فکر فرج حضرت باشیم نه خودمان و از نفس خارج شویم
عده ای در شناخت حق و باطل در اشتباهند و ... طبق روایات پناه بر خدا ...
عده ای در فکر توقیت هستند.... که طبق روایات توقیت دقیق کذب الوقاتون اما میتوانند ظهور را نزدیک بدانند طبق روایات
عده ای در فکر تطبیق آنهم نادرست هستند ... و طبق روایات از اصل موضوع که دعا بری فرج است غافل می مانند

بله دشمنان همه شیعیان را از شیعه به محب نزول داده اند و همه شان را از امام زمان عج و دعا برای فرجش غافل کرده اندو خیلی ها را هم گمراه کرده اندالبته این گروه ها هیچ کدامشان در اصل شیعه نیستند و محبان ضعیفی هستند که حالا یک محبت و ارادتی به اهل بیت دارند طبق روایات اهل بیت شیعه پیرو امامش است قدم به قدم مو به مو شیعه در ایمان و اخلاق و پاکی نمونه است شیعه از گناه مبراست شیعه از یاد و نام امام زمانش غافل نیست شیعه منتظر واقعی امام است شیعه سلمان و ابوذر و مقداد و امثال اینها هستند شیعه به ناموس مردم نگاه نمیکند شیعه لقمه شبه ناک نمی خورد شیعه به مردم و مستضعف کمک میرساند چه مادی چه معنوی شیعه خیر خواه و خوش اخلاق است نه امثال من حقیر و گناه کار و غافل از امام زمان عج و غافل از دعا و ... که محبی بیش نیستیم و سر گرم دنیا و فوتبال سریال و پول و زن و قدرت و ثروت و سیاسی بازی و ... هستیمدر بین این 500 میلیون شیعه 313 شیعه حقیقی نیست وگرنه امام زمان عج ظهور میکردندامام موسی الكاظم‏ سلام الله علیه نیز در این رابطه می فرمایند :
لَو كانَ فِيكُم عِدَّةُ أهلِ بَدرٍ لَقامَ قائمُنا؛
اگر به تعداد اهل بدر ( شیعه كامل ) در ميان شما شیعیان ( محبان ) بود ، قائم ما قيام مي‏كرد/ مشكاة الأنوار ، ص ۱۲۸
و اما ... تنها گروهی رستگار واقعی اند که به فرموده امام عسکری علیه السلام برای تعجیل در فرج دعا کنند و به فرموده امام رضا تولی و تبری داشته باشند که کمال دین برائت از دشمنان اهل بیت است
در کل شیعه کامل باشند اینها از اصحاب مولا صاحب الزمان عج هستند بقیه ی مجبان که اهل دعا برای فرج نیستند زیانکارند در دنیا و برزخ ، اما جهنمی نیستند امام سجاد علیه السلام میفرمایند شیعیان ما از برزخ بترسند در آخرت شامل شفاعت ما میشوند
یعنی شیعیان ( محبان غافل ) تاوان گناهانشان را در دنیا و برزخ میدهند و در این 2 عالم پاک میشوند
التماس دعای فرج / اکثروا الدعا بتعجیل الفرج

 

انواع شیطان
گرچه در اذهان عموم مردم لفظ شیطان اشاره به فرد خاصی به نام ابلیس است که در اثر نافرمانی خداوند از درگاه الهی رانده شد.
اما حقیقت این است که شیطان دو نوع است:
1-
شخصی‏
2-
وصفی‏
داستان سجده نکردن ابلیس بر حضرت آدم و سرپیچی از فرمان الهی از نوع اول است و شیطان وصفی نوعی از شیطان است که صفات و ویژگیهای شیطان در او هست و این نوع شیطان هم در جن وجود دارد و هم در انس. بنابراین شیطان مفهوم وسیعی دارد که می‏شود آنرا در مورد هر موجود طغیانگر و هر قدرت بدکار و فتنه انگیزی به کار برد.
قرآن هشدار می‏دهد که:
وسواس خناس تنها در میان یک گروه، جماعت و یا در یک قشر، و یک لباس خاص نیست بلکه در میان تمام جن و انس وجود دارد. در هر لباس و جماعتی یافت می‏شود بنابراین باید مراقب همه آنها بود، او لشگریان زیادی از جنس جن و انس دارد و نام شیطان بر همه آنها اطلاق می‏شود، همچون سردمداران کفر و ظلم و شرک و مفسدان و دوستان ناباب و همنشینان منحرف و نویسندگان و گویندگان فاسد و وسایل ارتباط جمعی وسوسه گر.
بلکه گاهی در میان شیاطین انسی افرادی پیدا می‏شوند که از شیاطین جن بدترند. در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است که به ابوذر فرمود: «هل تعوذت بالله من شر شیاطین الجن و الانس؟» آیا از شر شیاطین جن و انس به خدا پناه برده‏ای؟ عرض کرد آیا شیاطینی از انسانها نیز وجود دارد؟
حضرت فرمود: «نعم هم شر من شیاطین الجن»: «بله آنها از شیاطین جن بدترند

 

 

 

 

 

نظور از عبارت(رب اعوذ بک من همزات شياطين) چيست؟ مگر ما چند شيطان داريم؟


1
ـ کلمه شیطان از نظر لغویین بزرگ :
لسان العرب گفته است:
شَطونٌ: طويل أَعوج.(دراز کج )
شَطَنَ عنه: بَعُدَ.(از آن دور شد)
الشاطِنُ: البعيد عن الحق‏. (دور از حقّ )
الشاطِنُ: الخبيث.
الشيطانُ:حَيَّةٌ له عُرْفٌ.( ماری است که دارای مو است ؛ یا دارای یال است)
انّ العرب تسمي بعض الحيّات شيطاناً ، و قيل: هو حية له عُرْفٌ قبيح المَنْظَر. (همانا عرب بعضی از مارها را شیطان می نامد ، و گفته شده آن ماری است که مو داشته و قیافه ای زشت دارد.)
الشيطان: كل عات متمرد من الجن و الإِنس و الدواب شيطان‏. ( هر مستکبر گردن کشی ، چه از جنّ باشد و چه از انسان و چه از حیوان ، شیطان است.)
در مفردات راغب اصفهانی آمده است:
«
ابو عبيدة گفته است شيطان اسمى است براى هر فرد پليد و بدخوى از جنّ و انس و حيوانات.
لذا در قرآن کریم کلمه شیطان در مورد انسان به کار رفته است.
«
وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِن‏.ــــ اينچنين در برابر هر پيامبرى، دشمنى از شياطين انس و جنّ قرار داديم.»( الأنعام : 112)
«
وَ إِذا لَقُوا الَّذينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى‏ شَياطينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ . ـــــ و [منافقان ] هنگامى كه افراد باايمان را ملاقات مى‏كنند، مى‏گويند: ما ايمان آورده‏ايم (ولى) هنگامى كه با شيطانهاى خود خلوت مى‏كنند، مى‏گويند: ما با شمائيم ؛ ما فقط (آنها را) مسخره مى‏كنيم.»( البقرة : 14 )
شیطان به امر مضطرب نیز گفته می شود. عرب در مثل می گوید: ما ليلة الفقير الّا شيطان (شب فقير و بينوا چيزى نيست مگر شبى با اضطراب) و هر خوى زشت و ناپسندى هم در انسان خوى شَيْطَانِي ناميده شده پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «الحسد شيطان و الغضب شيطان»( حسد شیطان است و غضب شیطان است.)
در لغتنامه التحقيق‏ گفته است:
أنّ الأصل الواحد في هذه المادّة: هو الميل عن الحقّ و الاستقامة و تحقّق العوج و الالتواء. و هذا المعنى يتحقّق في الجنّ و الانس و الحيوان و غيرها، و لكنّ كلمة الشيطان ينصرف إطلاقه الى الجنّ، ثمّ الى الانس بقرينة، ثمّ الى الحيوان. ( اصل واحد در مادّه شطن انحراف از حقّ و راستی و تحقق یافتن کجی است. و این معنی در جنّ و انس و حیوان و غیر آنها تحقق پذیر است ؛ لکن اگر کلمه شیطان مطلق گفته شود مراد جنّ است ؛ سپس با قرینه انسان مراد است و در رتبه سوم حیوان است.)
حاصل مطلب:
از قول لغویین چنین بر می آید که کلمه شیطان به هر موجود مضرّ و منحرف و پلید گفته می شود ، و اختصاصی به جنّهای مضرّ ندارد ؛ لکن جنّهای مضرّ از مصادیق بارز واژه شیطان هستند ؛ میکروبها بیماری زا نیز از آن جهت که موجوداتی زیان آورند می توانند مصداق واژه شیطان باشند. لذا کلمه شیطان را در روایات بهداشتی نمی توان به سادگی بر شیاطین جن ّ اطلاق نمود ؛ چون کشفیّات علمی قرینه هستند که مراد از شیطان در این روایات میکروبها هستند.

2
ـ طبق آنچه گفته شد معلوم می شود که گروهی از جنّها و انسانها جزء شیاطین محسوب می شوند.
منظور از شیاطین انس ، انسانهایی هستند که مانند شیاطین جنّ بر ضدّ خدا و دین او اقدام نموده ، انسانها را با انواع فریبها از راه خدا دور می سازند یا اعمالی شیطانی انجام می دهند. بر همین مبنا بود که امام خمینی ـ قدس سرّه ـ حکومت آمریکا را شیطان بزرگ لقب دادند. پس شیاطین انس از حیث بشر بودن تفاوتی با انسانهای عادی ندارند و تنها از نظر فکری و اعتقادی و عملی در مسیر شیاطین جنّ قرار داشته ، دانسته یا نادانسته کارمندان شیطان می باشند.
شیاطین جنّ نیز منحرفین و کفّار جنّ را گویند که کارشان وسوسه ی جنّهای مومن و انسانهاست. رئیس و بزرگ این شیاطین ، جنّی است به نام حارث که به خاطر عبادت زیادش در جمع ملائک داخل شده بود ؛ و در جریان سجده بر آدم (ع) نافرمانی و گردنکشی نمود و از جمع ملائک رانده شد. و چون بنای آزار انسانها را گذاشت و تبدیل به موجودی مضرّ گشت ، او را شیطان گفتند. و چون از رحمت خدا نامید گشت ، او را ابلیس گفتند ؛ چون ابلیس یعنی ناامید. آنگاه گروهی از جنّها و انسانها نیز راه او را پی گرفتند و شیاطین انس و جنّ نامیده شدند. لذا لفظ شیطان عامّ است و لفظ ابلیس خاصّ. شیاطین انس و جنّ را حزبُ الشیطان نیز می گویند. « اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ ــــ شيطان بر آنان مسلّط شده و ياد خدا را از خاطر آنها برده؛ آنان حزب شيطانند! بدانيد حزب شيطان زيانكارانند. » (المجادلة:19)
از برخی روایات چنین استفاده می شود که اکثر شیاطین جنّی از فرزندان خود ابلیس می باشند ؛ و از میان فرزندان او تنها یکی ایمان آورده به اسم « هام بن هیم بن لاقیس بن ابلیس » که به دست حضرت نوح (ع) توبه نمود و از نیکان گشت و در زمان رسول الله(ص) خدمت حضرت رسید و توسّط امیرمومنان (ع) قرآن را آموخت. نیز در روایات آمده که تعداد شیاطین جنّ دو برابر بنی آدم است. باز در روایات وارد شده که شیاطین فراوانی گرد مومنان می چرخند چنانکه مگسها گرد گوشت می چرخند.

نقش شیاطین در زندگی انسان

در مقاله حاضر نویسنده با معرفی شیطان و شیاطین انسی و جنی، به نحوه القائات و وسوسه های آنها به انسان می پردازد و به برخی روشهای آنها برای گمراهی انسانها و تأثیرگذاری بر زندگی فردی و جمعی بشر اشاره می کند اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم.
بازخوانی ماهیت و نقش شیطان
شیطان به عنوان کسی که با سرکشی از فرمان های خداوند در مسیر تکاملی دیگران قرار می گیرد، دشمن واقعی انسان است. این موجود می تواند ابلیس و یا جنیان و یا نوع بشر باشد. از این رو قرآن در آیات بسیاری به شیاطین جنی و انسی اشاره می کند و در سوره ناس به انسان گوشزد می کند که از شر شیاطین انسانی و جنی به خداوند پناه ببرد، زیرا شیاطین به دلیل دو رویی و نیرنگ، رفتاری را در پیش می گیرند که آدمی را می فریبد و به نام دوست کینه و حسادت و حقد خویش را چون خنجری از پشت بر جان آدمی و زندگی پاک و طیب او وارد می سازد و از مسیر تکامل و رشد و بالندگی فردی و اجتماعی باز می دارد.
هر چند که در بسیاری از آیات، واژه شیطان بر نماد اصلی شیطنت یعنی ابلیس جنی بار می شود ولی این مورد از باب انطباق و بیان مصداق کامل و تمام است و انصراف به مصداق اتم و کامل، مخصص عموم معنایی و مفهومی آن نیست و معنای آن را به این فرد کامل، اختصاص نمی دهد. از این رو، رفتارها و کردارهایی که در قرآن به شیطان به معنی ابلیس نسبت داده می شود می توان بر هر موجود شیطنت بازی از انسان و یا جن صدق کند. بنابراین وقتی از القائات شیطانی سخن به میان می آید می تواند به هر فرمان رمزی و وسوسه و الهامی اطلاق شود که از سوی شیاطین انسی و جنی القا می شود.
برخی از نظریه ها و سبک های زندگی که از سوی برخی از کشورها و مجامع به ظاهر علمی ارایه می شود و در داخل جامعه اسلامی از سوی برخی دیگر از دوستان ایشان تکرار و واگویه و یا بومی سازی می گردد در این حوزه قرار می گیرد.
بازخوانی نقش شیطان در زندگی با توجه به آموزه های وحیانی قرآن به معنی آن است که قرآن همواره زنده است و همانند خورشید بر جهان آدمی و محیط زیست او نورافشانی می کند. زنده بودن آیات به این معناست که با توجه به مصادیق امروزی باید آیات را تطبیق کرد و به تعبیر علامه از روش جری و تطبیق بهره برد.
اگر در گذشته قومی به نام واقفیه به عنوان «مغضوب علیهم» نامیده می شدند، امروز می تواند فرقه های باطلی باشند که در گوشه و کنار ایران و جهان اسلام به عنوان فرقه های مذهبی قدعلم می کنند و اگر در گذشته «مغضوب علیهم» به یهود و غاصبان خلافت و مانند آن اطلاق می شد امروز بر گروه های دیگر تطبیق داده می شود.
نقش تخریبی که قرآن برای شیاطین جنی و انسی بیان می کند نشان می دهد که آدمی با دشمنان خطرناکی رو به رو است که جز تباهی و نابودی او را نمی خواهند و از آن جایی که شناخت جامع و کاملی از توانایی ها و قدرت های آدمی دارند می کوشند با روش های مقبول و مورد پسند آدمیان در درون دل ها و یا جوامع آنان نفوذ کرده و آنان را از درون، مدیریت و مهار کرده و ولایت خود را بر ایشان اعمال نمایند.
خداوند از مؤمنان می خواهد با شناخت از این دشمنان خطرناک، خود را برای مقابله با هر گونه توطئه و دسیسه آنها آماده سازند. در این جا به برخی از رفتارهای شیاطین برای تاثیرگذاری در زندگی فردی و جمعی بشر اشاره و راه های مقابله با آن در حد امکان براساس آیات توضیح داده می شود.
القائات شیطانی
شیاطین سخنان باطل و ناروای خویش را هرگز به طور مستقیم بیان نمی کنند بلکه آن را آراسته و با بهره گیری از همه سازوکارهای روان شناسی و آرایه های ادبی در بهترین و زیباترین شکل عرضه می کنند. خداوند در آیه ۱۱۲ سوره انعام به ظاهر پسندیده و زیبای کلام و نظریات و برنامه های آنان اشاره می کند و می گوید: یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا؛ آنان سخنان تزیین شده و آراسته ای را به یک دیگر القا می کنند که جز غرور در آن چیزی نیست.
بارها در جامعه دیده شده که عده ای از دوستان آمریکا و هواداران نظریه لیبرال دمکراسی غربی نظریه هایی را در قالب علمی از آمریکایی ها گرفته و آن را در شکل بومی سازی شده در جامعه به صورت گفتمان طرح می کنند و با بهره گیری از روش روان شناسی غرقه سازی، جامعه را در جو و فضایی قرار می دهند تا ناخواسته همان مسایل را تکرار کند.
بهره گیری از همه اصول روان شناسی و مردم شناسی و آرایه های ادبی و کلامی، این امکان را به آنان می بخشد تا با ظاهری زیبا، کالای بنجل و بی ارزش خود را عرضه کنند و گروهی را فریب دهند. شگفت این که قرآن بیان می کند اولین کسانی که در دام القائات شیطانی قرار می گیرند کسانی هستند که به عنوان دوستان آنان در داخل حرکت می کنند. این سخنان و القائات شیطانی و نظریه های به ظاهر علمی و آراسته و مفید، موجبات غرور و فریب دوستان داخلی ایشان را فراهم می کند و گمان می کنند به بلندترین و کامل ترین نظریه های علمی و سازنده دست یافته اند و آن را ناخودآگاه تحت تاثیر غرور بی جا تکرار می کنند و بی آن که دارای پشتوانه علمی و مردمی باشد می کوشند تا آن را اجرایی کنند و این گونه است که از نظر قرآن نخستین زیان کنندگان همان دوستان فریب خورده ایشان هستند.
تاکید بر واژگان «زخرف القول» و «غرور» بر این اساس است که این نظریه ها و آموزه های دستوری و برنامه های القایی از سوی شیاطین بیرونی، تنها دارای ظاهری آراسته و فریبنده است و در دورن از محتوای بلند و قابل قبول تهی است. از سوی دیگر شیوه بیان و ارائه آن از سوی شیاطین بیرونی به گونه ای است که دوستان درونی آنان را گرفتار غرور می کند و این گمان در آنان تقویت می شود که می توانند بدان اعتماد کرده و برای دست یابی به قدرت و حکومت از آن شیوه ها و برنامه ها سود برند، در حالی که این واژگان و برنامه ها و نظریه های القایی جز غرور و فریب چیزی نیست.
خداوند در آیات ۲۲۱ و ۲۲۵ به برخی از برنامه های فریبنده شیاطین بیرونی اشاره می کند که چگونه با خط دهی و ترسیم خطوط اصلی و جزیی می کوشند تا دوستان داخلی شان از آنها بهره برده و اهداف شیاطین بیرونی را اجرایی کنند. در این آیات سخن از کسانی است که با تولید اشعار و ترانه های باطل و زشت و نابهنجار می کوشند جو جامعه را آلوده و فضا را برای نفوذ افکار و اندیشه های باطل فراهم سازند.
در جهان امروز این روش هر چند در شکل و قالب ترانه های زشت و زننده ادامه دارد و برخی از ترانه سرایان با القاء مفاهیم و واژگان زشت، فضای نابهنجار را گسترش می دهند و بر انجام زشتی ها و بزهکاری ها تشویق می کنند ولی با بهره گیری از ابزارهای جدیدتر آن را به روز کرده اند در حال حاضر شیاطین داخلی متاثر از شیاطین بیرونی و القائات آنان مفاهیم زشت و زننده ای را در شکل فیلم ها و تصاویر ماهواره ای به سمت وسوی دوستان خویش می فرستند و آنان همان مفاهیم و فیلم ها را تکرار می کنند تا زمینه های هنجارشکنی جمعی را فراهم آورند.
قرآن در این آیات به مومنان جامعه هشدار می دهد که اگر می خواهید دوست را از دشمن بشناسید به کسانی بنگرید که با بهره گیری از القائات شیاطین، بیرونی، واژگان و مفاهیم زشت را در جامعه گسترش می دهند و با تولید سوژه های تو خالی جذاب، مردم را به هر سوی می کشانند.
استفاده
از فطرت زیبائی دوستی
تاکید آیات بر این که شیاطین با بهره گیری از روان شناسی و ابزارها و سازوکارهای موردپسند اقدام می کنند از آن روست که آدمی را زمانی می توان به هر سمت و سو کشاند که براساس فطرت و طبیعت ذاتی او امری زیبا و پسندیده به وی نمایانده و مفاهیم باطل در قالب های پسندیده به وی عرضه شود. آن گاه است که افراد جامعه ناخودآگاه به هر سمت و سویی که آنان می خواهند حرکت می کنند. این همان چیزی است که قرآن از آن به «وادیهیمون» تعبیر می کند.
این القائات شیطانی همواره مورد رضایت منکران به خدا و معاد (انعام آیه ۱۱۲ و ۱۱۳) دروغگویان گناهکار (شعراء آیه ۲۲۱ و ۲۲۳) شاعران منحرف (همان) و در زمان ما فیلم سازان منحرف و هنرمندان زشت کار و نیز کسانی است که به خدا کافر هستند (انعام آیه ۱۱۲ و ۱۱۳)؛ زیرا آنان کسانی اند که سود خویش را در زشت کاری می جویند و افزایش نابهنجاری در جامعه و دامن زدن به آن موجب می شود تا شرایط برای بهره گیری و استثمار و استعمار آن فراهم تر گردد و آنان بتوانند مردم را به هر سویی که می خواهند ببرند و برگرده شان سوار شوند.
تاثیرپذیری از شیاطین
البته در هر جامعه ای گروهی از افراد سست ایمان و بیمار دل وجود دارد که اگر زمینه های مناسبی برای آنان فراهم شود به سوی باطل و زشت و نابهنجار گرایش می یابند و در صورت سلامت جامعه در مسیر کمالی قرار می گیرند.
نخستین کسانی که تحت تاثیر القائات شیاطین بیرونی و دوستان درونی و داخلی آنان قرار می گیرند همین گروه بیماردلان هستند (حج آیه ۵۲ و ۵۳) اینان انسان های عاطفی و احساسی هستند که تحت تاثیر جو و فضای فرهنگی و گفتمان ها قرار می گیرند و اگر گفتمان به شکلی باشد که نابهنجاری ها را القا کند بدان سمت کشیده می شوند و خود ناخودگاه و یا آگاهانه بدان دامن می زنند.
دومین دسته از تاثیرپذیرندگان گفتمان ها و غرقه سازی های دشمنان و شیاطین، برخی از دوستان نادان و ناآگاه هستند که متاثر از زیبایی ها و زخرف القول دشمنان عمل می کنند. خداوند در آیه ۱۲۱ سوره انعام به مدیران و مسئولان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی هشدار می دهد که مواظب این گروه باشند؛ زیرا هنگامی که دشمنان به دوستان داخلی خود مسایل و مفاهیمی را القا می کنند آنان با بهره گیری از همین فضای جهل و نادانی سود جسته و به مجادله و گفت وگوی جدلی می پردازند و شبهاتی را القا می کنند که دوستان نادان جذب این القائات شیطانی می شوند. بنابراین ضرورت آمادگی برای مقابله با شبهات و القائات جدلی آنان امری لازم و بایسته است و زمینه های فرهنگی به گونه ای باید فراهم شود که به سرعت به مقابله با این گفتمان جدلی و شبهات شیطانی برخیزند تا عموم افراد جامعه که توده مردم معمولی و عادی هستند از آن متاثر نشوند.
تزیین و بهره گیری از آرایه ها
چنان که گفته شد انسان به طور طبیعی و فطری به زیبایی ها گرایش دارد؛ زیرا کمال را در زیبایی ها می بیند و چون آدمی به کمال گرایش دارد و از نقص گریزان است، به زیبایی ها دل می بندد. این مساله خود عاملی مهم برای فریب و گمراهی آدمی می شود و لذا شیاطین با بهره گیری از انواع مسایل فریبنده و زیبا، به جنگ ملتی می روند که می کوشد به کمال دست یابد و شکوفایی را تجربه کند.
خداوند در آیه ۱۱۲ به مسئله بهره برداری شیاطین از هنر تبلیغاتی و آراستن باطل و نظریه های نادرست و رفتارهای نابهنجار خود برای فریب توده مردم اشاره می کند و می فرماید این گونه رفتارها همواره در طول تاریخ وجود داشته است و در برابر هر پیام آور حق، دشمنانی بوده اند که با آراستن کلام باطل و نظریه های خلاف وحی و حق و حقیقت می کوشیدند تا جایگزین هایی برای آن قرار دهند. از این رو گفته شده در برابر هم علم حقی که در طول تاریخ افراشته شده ده ها و صدها علم باطل همانند و هم رنگ آن افراشته شده و می شود.
مهم ترین نقشی که ابلیس به عنوان سرمدار و نماد حرکت های شیطانی در این حوزه بازی می کند این است که هر باطلی را به گونه ای تزیین می کند که بتواند مردم را بفریبد و به سوی هبوط و سقوط بکشاند. (انفال آیه ۱۱۲)
خداوند در آیه ۴۸ سوره انفال به نمونه تاریخی تزیین ابلیس اشاره می کند و می گوید ابلیس به یاران خویش چنین القا کرده بودکه آنان پیروزند و می توانند باحمله به پیامبر(ص) و یارانش، جامعه را در امنیت قرار دهند و سنت های خود را حفظ کنند.
درحقیقت تلاش شیطان این است که سنت ها و قوانین باطل و خرافی را به شکلی تزیین کند که مورد پسند باشد. در همین آیه سخن از تزیین اعمال و رفتار دوستان شیاطین است که چگونه ابلیس آن را می آراید. چنان که اعمال زشت برخی ها چون فرعون را برای او آراست و برای وی و دوستان درباری اش چنین القا کرد که اعمال و رفتار شما درست است و اگر به موسی ایمان آورید شما را از سرزمینتان بیرون می راند و عزت و اقتدارتان را تصاحب می کند.
آیه ۴۲ و ۴۳سوره انعام نیز به این نقش تزیین گر و آراستن شیاطین اشاره می کند و در آیه ۶۳ سوره نحل آن را به تمام طول تاریخ بشریت تعمیم می دهد.
این گونه بود که تزیین اعمال نادرست و نابهنجار مردم موجب شد تا قوم عاد و ثمود با وسوسه های شیطانی و تزیین او، گرفتار خشم و عذاب الهی شوند. (عنکبوت آیه ۳۸)
شبهه افکنی
شیاطین جنی و انسی همواره می کوشند تا شبهات مختلف را در جامعه القا و مردم را از پذیرش حق و اطاعت آن بازدارند. (حج آیه ۵۲) این شبهات همه حوزه ها را شامل می شود و بیش ترین تلاش شیاطین این است که حوزه بینشی و اعتقادی انسان ها را مورد هجوم شبهات خویش قرار دهند تا تزلزل در آن، موجب تغییر در رفتارهای ایشان شود. این گونه است که دشمنان همواره نوک تیز حملات خویش را به سوی اعتقادات و باورهای مردم می گیرند.
شبهات اخیری که در غرب از سوی شیاطین و دوستان ایشان در داخل تکرار می شود شبهاتی است که اصل وحی را مورد تهدید قرار داده و بنیاد اسلام را تضعیف می کند. در این حالت است که خداوند از مومنان می خواهد در برابر این گونه شبهه افکنی های دشمنان به خداوند پناه ببرند. البته خداوند خود حفظ دین و اصل آن را تضمین کرده است (حج آیه ۵۲) ولی بر ماست که خود را در برابر دشمنان و القائات آنان آماده کنیم.
شیاطین نقش های بسیار مخربی در زندگی بشر دارند که در این جا به تعداد محدودی از آن ها اشاره شد و بیان همه آنها مقاله ای تفصیلی می طلبد.

 

sadagh بازدید : 202 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

 

دانته آلیگیری

دانته آلیگیری (زادهٔ فلورانس در سال ۱۲۶۵ و درگذشتهٔ راونا در سپتامبر ۱۳۲۱ میلادی) شاعر اهل ایتالیا بوده‌است. وی در سیاست زادگاه خود عاملی موثر بود. نوشته‌های دانته در ادبیات ایتالیا و سراسر اروپا موثر افتاده‌است.

دانته در دوران زندگی خود دست به انتشار کتاب‌های متعددی زد که معروف‌ترین آن‌ها «کمدی الهی». «زندگانی نو»، «ضیافت»، «سلطنت»، و «آهنگ‌ها» است. کتاب «کمدی الهی» در سه بخش نگاشته شده‌است: دوزخ، برزخ و بهشت.

زندگانی

او در شهر فلورانس به‌دنیا آمد.[۱] تاریخ تولد دانته به درستی مشخص نیست، اما باور عمومی بر این است که این تاریخ در حدود سال ۱۲۶۵ میلادی بوده‌است. این تاریخ استنتاجی است بدست آمده از اتوبیوگرافی دانته در کتاب کمدی الهی-دوزخ که به صورت کنایه آمیز گفته‌است: «در نیمه راه سفر زندگانی...». با توجه به انجیل میانگین عمر آدمی ۷۰ سال است ولذا این «نیمه راه سفر زندگانی» برابر با ۳۵ سال خواهد بود. از سوی دیگر نوشتن کمدی الهی در سال ۱۳۰۰ میلادی آغاز گردیده[۱۳۰۷ هست نه ۱۳۰۰] و با این حساب که دانته در زمان نوشتن کمدی الهی ۳۵ سال داشته، عددی برابر ۱۲۶۵ میلادی برای سال تولد او به دست می‌آید. برخی از اشعار قسمت بهشت از کمدی الهی شواهدی را بدست می‌دهند که بر مبنای آنها دانته در برج جوزا به دنیا آمده‌است، از جمله اینکه می‌گوید: «همچنان که با دوگانگان جاویدان در حال چرخ زدن بودم، آشکارا از تپه‌ها تا خروجی‌های رود زمینهایی خرمنکوبی شده را دیدم که ما با دچار سبعیت میکرد»، اما نیمی‌توان اینها را به عنوان عباراتی قطعی از جانب دانته برای ولادتش قرار داد.

در دوران کودکیش شهر فلورانس مدام بین دسته‌های رقیب یعنی گیلیبینی‌ها و گوئلف‌ها دست به دست می‌شد. تا سرانجام گوئلف‌ها (که خانواده دانته هم از آنان بودند) بر شهر چیره شدند. طولی نکشید که بین خود گوئلف‌ها نیز اختلاف افتاد و خود به دستهٔ سیاه‌ها و سفیدها تقسیم شدند. دانته در چنین دوران پرآشوبی کودکی و نوجوانی خود را سپری کرد، از تحصیلات نخستینش اطلاعی در دست نیست ظاهراً وی در دانشگاه بولونیا و در مکتب خانه برادران کهتر (Frati Minori) در شهر سانتا کروچه تحصیل کرد ولی بخش عمده رشد فکری و فلسفی خود را مرهون دانشمند بزرگی به نام «برونتو لاتینی» (Brunto Latini) بود که در سرود پانزدهم «دوزخ» از او به تفصیل و احترام یاد کرده‌است.

در این دوران کودکی بود که عشق افسانه‌ای و معروف دانته یعنی «بئاتریکس پورتیناری» آغاز شد هر چند هرگز به وصال ختم نشد. ده سال بعد نخستین نغمه‌های عاشقانه خود را به خاطر او سرود. دانته در سال ۱۲۹۳ (یکسال پس از مرگ بئاتریکس) با زنی به نام جما (Gemma) از خاندان دوناتی (Donnati)، یک خانواده محترم فلورانسی، ازدواج کرد و از این ازدواج صاحب چهار فرزند شد. در همین احوال وی در چند زد و خورد بین نیروهای فلورانسی و دیگر همسایگانش شرکت کرد که مهمترینشان نبرد «کامپالدینو» بود. در حدود سی سالگی به فعالیت‌های سیاسی پرداخت. در سالهای ۱۲۹۶ و ۱۲۹۷ میلادی عضویت «شورای صد نفری» انتخاب شد و در سال ۱۳۰۰ به سمت سفیر به «سن جیمنیانو» رفت، دو ماه نیز در سال ۱۳۰۱ سمتی مانند «رئیس دیوان عالی کشور» را در شهر خود داشت و در این سمت دستکم ده نطق آتشین برضد پاپ «بوتیفاتسیوی هشتم» ایراد کرد که مایه همه بدبختی‌های بعدی وی شد.

در سال ۱۳۰۰ میلادی بین دو دسته سیاسی سفیدها که نماینده ثروتمندان شهر و دسته سیاه‌ها که از طبقات عامه طرفداری می‌کردند زد و خورد شدیدی روی داد که بر آتش کینه توزی‌های گذشته دامن زد. پاپ ظاهراً برای آرامش و به راستی برای گسترش نفوذ خود کاردینال «آکوئاسپارتا» را به فلورانس فرستاد ولی وی نتوانست کاری انجام دهد، این بار پاپ از «شارل دو والوا» برادر «فیلیپ لوبل» پادشاه فرانسه کمک گرفت. این مساله فلورانسیان را بسیار نگران کرد و دسته سفیدها که در آن وقت روی کار بودند سه نفر را به عنوان سفیر فوق العاده نزد پاپ فرستادند تا او را از این فکر منصرف سازند، دانته یکی از این سه نفر بود. اندکی پس از آغاز این سفر بود که شارل دو والوا و نیروهای پاپ پیروزمندانه وارد فلورانس شدند و دسته سفیدها را از آنجا راندند و زمام امور را به دست سیاه‌ها سپردند. این تغییر مقدمه تصفیه‌ای شد که بزرگترین قربانی آن دانته بود.

روز ۲۷ ژانویه ۱۳۰۲ نخستین حکم از سوی دادگاه فلورانس به زیان دانته صادر شد و او را غیابی به سوء استفاده از اموال دولتی متهم نموده و به پرداخت پنچ هزار فیورینو جریمه و دو سال تبعید از فلورانس و محرومیت همیشگی از حقوق مدنی محکوم کرد. چهل روز بعد حکم دیگری به زیان وی صادر شد و وی محکوم بدان شد که اگر به دست مقامات امنیتی و قضایی فلورانس بیفتد زنده زنده در آتش سوزانده شود. از آن پس یک دوران ممتد آوارگی و دربدری برای شاعر آغاز شد که تا پایان زندگی او ادامه داشت. از این تاریخ او دیگر همسر و دو دخترش را ندید چرا که به آنها اجازه ترک شهر را ندادند و تنها توانست دو پسرش را در اواخر زندگی ببیند.

یکی دو سال در شهر سیه نا (Sienna) گذراند. از آنجا به سن گودینو و ورونا (Verona) و سپس به پادووا (Padova) رفت و در همه جا با استقبال گرم زمامداران و بزرگان روبرو شد و دربارها و کاخها بر او گشوده بود.

چندی نیز از ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۶ میلادی در شهر لوکا (Lucca) مقیم بود ولی آخرین منزل این سفر نزدیک به بیست ساله و معروفترینشان شهر راوِنا (Ravenna) بود. دانته در این شهر تا سال ۱۳۲۱ میهمان «کان گرانده دِلا اسکالا» بود و این فرد کسی است که کمیده الهی را دانته به او اهدا کرده‌است. در تابستان این سال وی را کنت دا پولنتا، زمامدار شهر، به عنوان سفیر فوق العاده به یک مأموریت خارجی فرستاد. در بازگشت از این مأموریت وی دچار تب ناگهانی شدید شد و این تب در شب ۱۴ سبتامبر ۱۳۲۱ میلادی او را به کام مرگ کشید. در این هنگام ۵۶ سال داشت. در ساعت آخر گفت: «کاش در خانه خود مرده بودم».

پس از مرگش فلورانسیان دادو فریاد به راه انداختند که جسد شاعر و نابغه بزرگ خود را پس بگیرند اما راونایی‌ها زیر بار نرفتند و این بار فلورانسی‌ها لشکرآرایی کردند تا «خاک راونا را به توبره بکشند» و جسد دانته را پس بگیرند. اما این بار «برادران کهتر» راونا دست به حیله زدند و فلورانسیان را فریب دادند و جسد بزرگترین میهمان شهر خود را در خاک خویش نگه داشتند. امروز آرامگاه دانته در شهر راوناست.

  • کتاب دوزخ دانته، ترجمه از متن ایتالیایی؛ با مقدمه و شرح و حواشی از شجاع الدین شفا، تهران:امیرکبیر،۱۳۴۷. ۲-۰۳۹۷-۰۰-۹۶۴.

1.                       مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Dante Alighieri»، ویکی‌پدیای En، دانشنامهٔ آزاد

2.                       (بازیابی در ۳۰ آگوست ۲۰۱۰).

   

 

sadagh بازدید : 198 پنجشنبه 15 فروردین 1392 نظرات (1)

بر اساس این گزارش، هنگام آتش‌سوزی در مدرسه اسلامی رانگون، بسته بودن درهای خوابگاه باعث شد نوجوانان نتوانند به موقع فرار کنند. گفته می‌شود که مسؤولان خوابگاه از ترس ناامنی و حمله احتمالی، درهای خوابگاه را بسته نگه داشته بودند. این مدرسه، بخشی از یک مسجد است که ۷۵ کودک و نوجوان برمه‌ای در آن زندگی می‌کردند. بیشتر نوجوانان موفق به فرار شدند، اما عده‌ای که گرفتار شده بودند، بر اثر "خفگی ناشی از دود" و همینطور "سوختگی شدید" جان خود را از دست دادند.

بی بی سی افزود: «پلیس ضدشورش در اطراف مدرسه مستقر شده است تا اعتراض احتمالی مردم را کنترل کند. مردم محلی بیم آن دارند که این آتش‌سوزی با درگیری‌های اخیر مذهبی در نقاط مختلف برمه ارتباط داشته باشد. از آخرین روز اسفند 1391 تا کنون دست‌کم ۴۰ نفر در حمله به اقلیت مسلمان در این کشور کشته شده‌اند. روز دوم فروردین 1392 (۲۲ مارس) در شهر "میکتیلا" شرایط فوق‌العاده اعلام شد. درگیری در این شهر باعث ویرانی بسیاری از خانه‌ها و ساختمان‌ها شده است. هزاران مسلمان هم از این شهر مرکزی گریخته‌اند.»

"تین تارسو" رئیس بخش برمه‌ای بی‌بی‌سی، درباره این موضوع می گوید: «در حال حاضر تنش میان مسلمان و بودائیان بسیار بالاست، اما دولت در تلاش است که شرایط را کنترل کند. رئیس‌جمهور این کشور هم تلویحا گفته است که اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، ممکن است ارتش وارد مناطق ناآرام شود.»

sadagh بازدید : 1510 پنجشنبه 15 فروردین 1392 نظرات (0)

 

ترجمه و متن اهنگ Metallica - The Unforgiven II

ترجمه اهنگ Metallica - The Unforgiven II

Lay beside me, tell me what they've done

بر کنارم بیارام، بگو که با تو چه کردند
Speak the words I want to hear, to make my demons run


بگو حرفهایی که میخواهم بشنوم تا ارواح خبیسم بگریزند
The door is locked now but it's opened if you're true


در قفل است ولی باز خواهد شد اگر وفا دار بمانی
If you can understand the me, then I can understand the you


اگر بتوانی "من" را درک کنی، من نیز "تو" را درک خواهم کرد

Lay beside me, under wicked skies

بر کنارم بیارام، در زیر این آسمان پلید
Through black of day, dark of night, we share this paralyze


در میان روزهای سیاه، و تاریکی شب، ما این رخوت را به اشتراک خواهیم گذاشت
The door cracks open but there's no sun shining through


در شکافته میشود اما نور خورشید از آن نمیتابد
Black heart scarring darker still, but there's no sun shining through


قلب سیاه روز به روز سیاه تر می شود اما نور خورشید از آن نمیتابد

No, there's no sun shining through

نه، نور خورشید از آن نمیتابد
No, there's no sun shining


نه، نور خورشید از آن نمیتابد

What I've felt, what I've known

چیزی که درک کردم، چیزی که فهمیدم
Turn the pages, turn the stone


گذراندن عمر بود و انجام کارهای بی خود
Behind the door, should I open it for you?


درست پشت در ایستادی، من باید آن را برایت باز کنم؟

What I've felt, what I've known

چیزی که درک کردم، چیزی که فهمیدم
Sick and tired, I stand alone


خسته و کوفته، تنها مانده ام
Could you be there, 'cause I'm the one who waits for you


می توانی آنجا باشی؟ چون من تنها کسی هستم که آنجا منتظرت است
Or are you unforgiven, too?


یا شاید تو نیز نابخشوده هستی؟!

Come Lay beside me, this won't hurt, I swear

بیا و بر کنارم بیارام، آسیبی نخواهی دید، قول می دهم
She loves me not, she loves me still, but she'll never love again


او عاشق من است، هنوز من را دوست دارد، ولی هرگز باز عاشق نخواهد شد
She lay beside me but she'll be there when I'm gone


بر کنارم می آرامد اما وقتی آنجا خواهد بود که دیگر من رفته ام
Black heart scarring darker still, yes, she'll be there when I'm gone


قلب سیاه روز به روز سیاه تر می شود، بله وقتی آنجا خواهد بود که دیگر من رفته ام
Yes, she'll be there when I'm gone


بله وقتی آنجا خواهد بود که دیگر من رفته ام
Dead sure she'll be there


حتما آنجا خواهد بود

What I've felt, what I've known

چیزی که درک کردم، چیزی که فهمیدم
Turn the pages, turn the stone


گذراندن عمر بود و انجام کارهای بی خود
Behind the door, should I open it for you?


درست پشت در ایستادی، من باید آن را برایت باز کنم؟


What I've felt, what I've known

چیزی که درک کردم، چیزی که فهمیدم
Sick and tired, I stand alone


خسته و کوفته، تنها مانده ام
Could you be there, 'cause I'm the one who waits for you


می توانی آنجا باشی؟ چون من تنها کسی هستم که آنجا منتظرت است
Or are you unforgiven, too?


یا شاید تو نیز نابخشوده هستی؟!


Lay beside me, tell me what I've done

بر کنارم بیارام، بگو که با تو چه کردم
The door is closed, so are your eyes


در بسته است مانند چشمانت؟!
But now I see the sun, now I see the sun


ولی حالا میتوانم خورشید را ببینم، حالا میتوانم خورشید را ببینم
Yes, now I see it


بله حال می بینمش

What I've felt, what I've known

چیزی که درک کردم، چیزی که فهمیدم
Turn the pages, turn the stone


گذراندن عمر بود و انجام کارهای بی خود
Behind the door, should I open it for you?


درست پشت در ایستادی، من باید آن را برایت باز کنم؟


What I've felt, what I've known

چیزی که درک کردم، چیزی که فهمیدم
Sick and tired, I stand alone


خسته و کوفته، تنها مانده ام
Could you be there? 'Cause I'm the one who waits


چون من تنها کسی هستم که آنجا منتظرت
The one who waits for you


تنها کسی هستم که آنجا منتظرت می ماند

I take this key
And I bury it in you


این کلید را در درونت دفن می کنم
Because you're unforgiven, too
چون تو نیز نا بخشوده هستی



Never free

هر گز آزاد نخواهی بود
Never me


هر گز نمی توانی من باشی
'Cause you're unforgiven, too


چون تو نیز نا بخشوده هستی

ترجمه از هـــــــــــــــــــــــــادی

————————————————

You just stood there screaming

تو فقط اینجا واسادی و داری فریاد میکشی

Fearing no one was listening to you

میترسی که هیچ کسی صدات رو نشنیده باشه

They say the empty can rattles the most

اونا میگن که داری زحمت بیخود میکشی

The sound of your own voice must soothe you

صدای درونت هست که باید بهت تسکین بده

Hearing only what you want to hear

چیزی رو میشنوی که میخوای بشنوی

And knowing only what you’ve heard

و چیزی رو میشنوی که میخوای بشنوی

You, you’re smothered in tragedy

تو د اری توی این اتقاق ها خفه میشی

And you’re out to save the world

و وقتی خارج میشی که بخوای این کلمات رو نجات بدی

Misery

بدبختی

You insist that the weight of the world

تو خیلی دنیا رو جدی گرفتی

Should be on your shoulder

و تموم سختی هاشو رو شونت داری تحمل میکنی

Misery

بدبختی

There’s much more to life than what you see

اینجا وقت بیشتری برای زندگی کردن هست وقتی میبینی ….

My friend of misery

دوست من بدبخت شده

You still stood there screaming

تو هنوزم اینجا واساده ای و جیغ میکشی

No one caring about these words you tell

هیج کس ب جیزایی که داری میگی اهمیت نمیده

My friend, before your voice is gone

دوست من ، قیل از اینکه دیگه صدات در نیاد (بمیری)

One man’s fun is another’s hell

یه ادم توی اون دنیا سرگرم میشه

These times are sent to try men’s souls

این زمان میره تا معنی روح رو بفهمیم

But something’s wrong with all you see

اما بعضی جیز ها با جیزی که میبینی جور در نمیاد

You, you’ll take it on all yourself

تو ، تو همه اینو به عهده میگیری

Remember, misery loves company

یادت نره ، بیچاره عاشق اینه

Misery

بدبختی

You insist that the weight of the world

تو خیلی دنیا رو جدی گرفتی

Should be on your shoulder

و تموم سختی هاشو رو شونت داری تحمل میکنی

Misery

بدبختی

There’s much more to life than what you see

اینجا وقت بیشتری برای زندگی کردن هست وقتی میبینی ….

My friend of misery

دوست من بدبخت شده

You just stood there screaming

تو فقط اینجا واساده ای و جیغ میکشی

My friend of misery

دوست بدبخت من

Clock strikes twelve and moon drops burst

حرکت ساعت دوازده و بالا امدن ماه بعدش

Out at you from their hiding place

از جای مخفی خودش درمیاد

Like acid and oil on a madman’s face

مثل صورت مردی دیوونه ای هست که اسید روش پاشیده

His reason tends to fly away

دلیل گرایش اون مرد برای پرواز بود

Like lesser birds on the four winds

مثل پرنده های کمی که روی بادها هستن

Like silver scrapes in May

مثل خراش های نقره ای ماه می

And now the sand’s become a crust

و حالا خاک تبدیل به قشر ها میشه

Most of you have gone away

خیلی از شما ها به جای دور رفتید

Come Susie dear, let’s take a walk

بیا “سوزی” عزیزم ، بذار با هم قدم بزنیم

Just out there upon the beach

فقط بیرون از اینجا کنار ساحل

I know you’ll soon be married

من میدونم که به زودی ازدواج میکنی

And you’ll want to know where winds come from

و تو میخوای بدونی که این باد ها از کجا میان

Well it’s never said at all

خوبه همه چیزو نگفت

On the map that Carrie reads

روی نقشه که “کری ” خودنتش

Behind the clock back there you know

پشت اون ساعت جایی که تو میدونی

At the Four Winds Bar

تو نواحی جهار بادها

Hey! Hey! Hey! Hey!

Four winds at the Four Winds Bar

چهار باد و نواحی چهار باد

Two doors locked and windows barred

درها قفل  میشن و پنجره ها بسته

One door to let to take you in

یک در هست که میتونی ازش بیای تو

The other one just mirrors it

و چیز دیگه فقط یه ایینه هست

Hey! Hey! Hey! Hey!

Hellish glare and inference

با تابشی خیره  کننده وجهنمی

The other one’s a duplicate

و چیزای دیگه هم تکراری هستن

The Queenly flux, eternal light

ملکه و کاخش ، نور های همیشگی

Or the light that never warms

یا نوری که هیچ وقت گرم نمیشه

Yes the light that never, never warms

آره ، همون نوری که هیچوقت , هرگز گرم نمیشه

Or the light that never

یا نوری که هیچوقت

Never warms

هرگز گرم نمیشه

Never warms

هرگز گرم نمیشه

Never warms

هرگز گرم نمیشه

Clock strikes twelve and moon drops burst

حرکت ساعت دوازده و بالا امدن ماه بعدش

Out at you from their hiding place

از جای مخفی شدش درمیاد

Miss Carrie nurse and Susie dear

خانم کری پرستار و سوزی عزیزم

Would find themselves at Four Winds Bar

خودتو توی چهر باد ها پیدا کردی ؟

It’s the nexus of the crisis

این رابطه ای با یه بحران هست

And the origin of storms

و منشائی از یه طوفان

Just the place to hopelessly

فقط جای نا امید کننده ای هست

Encounter time and then came me

زمین بهم خورد و اونقت اون اومد پیشم

Hey! Hey! Hey! Hey!

Call me Desdinova

منو ” Desdinova ” صدا کن

Eternal light

نوری تموم نشدنی

These gravely digs of mine

با شدت زیاد  از ته معدن ها

Will surely prove a sight

قطعا اثبات خواهد کرد دیدگانشو

And don’t forget my dog

و سگم رو فراموش نکن

Fixed and consequent

درستش کردی  و نتیجه بگیر

Astronomy…a star

ستاره شناسی … یه ستاره

————————————————

،کپی بردادی تنها با ذکر منبع مجاز هست،

ترجمه و متن اهنگ Metallica - One(بهترین اهنگ متالیکا)

مطمئنم اون کسایی که این سبکو دوس ندارن با گوش دادن به این نظرشون عوض میشه(مثه خودم)

(gunshot noises)
"Stop it no! get you ass outta there! move it! go go go
move move!"

صدای تیر اندازی" نگهش دار، گمشین از اونجا بیرون!

برو برو برو تکون بخورین، تکون بخورین"
(bombs going off)
صدای سقوط بمب
(Helicopter noises)
صدای هلیکپتر


I can't remember anything

نمی تونم چیزی بخاطر بیارم
Can't tell if this is true or dream

حتی نمی تونم بگم که حقیقت داره یا خیالیه
Deep down inside I feel to scream

از درونم صدای شیون و ناله احساس می کنم
This terrible silence stops me

این سکوت وحشتناک، منو از ادامه زندگی باز میداره

Now that the war is through with me

حالا دیگه جنگ تو پوست و خونم رخنه کرده
I'm waking up, I cannot see

از خواب بیدار میشم، ولی چیزی نمی بینم
That there's not much left of me

چیز زیادی از من نمونده
Nothing is real but pain now

دیگه چیزی جز درد برام حقیقت نداره

Hold my breath as I wish for death

نفسم رو به امید مرگ تو سینه حبس می کنم
Oh please god, wake me

آه، خدای من، لطفا(منو از این کابوس) بیدار کن

Back in the womb it's much too real

انگار دوباره به رحم مادرم برگشتم
In pumps life that I must feel

جایی که باید ضربان زندگی رو احساس کنم


But can't look forward to reveal

Look to the time when I'll live
وقتی به آینده ای که قراره توش زندگی کنم نگاه می کنم،

نقطه درخشانی توش نمی بینم


Fed through the tube that sticks in me

با لوله هایی که به من وصل هستن تغذیه میشم


Just like a wartime novelty
Tied to machines that make me be

درست مثل جنگ که زنده موندنم در گرو چسبیدن به

ماشینای جنگی بود
Cut this LIFE off from me
منو از این زندگی لعنتی جدا کنین


Hold my breath as I wish for death

نفسم رو به امید مرگ تو سینه حبس می کنم
Oh please god, wake me

آه، خدای من، لطفا(منو از این کابوس) بیدار کن


Now the world is gone I'm just one

حالا دیگه تمام دنیا از من فاصله گرفتن و من تنها موندم
Oh god, help me

آه خدای من کمکم کن
Hold my breath as I wish for death

نفسم رو به امید مرگ تو سینه حبس می کنم
Oh please god, wake me

آه، خدای من، لطفا(منو از این کابوس) بیدار کن


Darkness imprisoning me

تاریکی من رو محصور کرده
All that I see
Absolute horror

تنها چیزی که می بینم وحشت مطلقه
I cannot live
I cannot die

نه میتونم زندگی کنم، نه می تونم بمیرم
Trapped in myself

در خودم گیر افتادم
Body my holding cell

بدنم مثل زندان شده

Landmine has taken my sight

مین بیناییم رو گرفت
Taken my speech

قدرت تکلمم رو گرفت
Taken my hearing

شنواییم رو گرفت
Taken my arms

بازوانم رو گرفت
Taken my legs

پاهام رو گرفت
Taken my soul

روحم رو گرفت
Left me with life in hell
و من را با یه زندگی جهنمی تنها گذاشت

: ترجمه و متن اهنگ Metallica - One(بهترین اهنگ متالیکا)

با تشکر از کیانا خانم که ترجمه این اهنگ رو برامون گذاشتن
میخواستم چند تا مورد رو یاد آوری کنم
(gunshot noises)
"Stop it no! get you ass outta there! move it! go go go
move move!"

صدای تیر اندازی" نگهش دار، گمشین از اونجا بیرون!

برو برو برو تکون بخورین، تکون بخورین"
(bombs going off)
صدای سقوط بمب
(Helicopter noises)
صدای هلیکپتر
این قسمت از اهنگ در واقع میخواد یه زمینه سازی برای اهنگ بکنه چون همونطور که متوجه شدین صدا و دستورات جنگی هستن
بعدش این قسمت

Deep down inside I feel to scream

از درونم صدای شیون و ناله احساس می کنم

این تر جمه شاید بر اساس دستور زبان درست باشه ولی برای درک بهتر باید این طوری معنی بشه:
از ته دل احساس جیق کشیدن و فریاد زدن دارم(دوست دارم جیق بکشم ولی نمیتونم)

واین قسمت

Just like a wartime novelty
Tied to machines that make me be

درست مثل جنگ که زنده موندنم در گرو چسبیدن به

ماشینای جنگی بود
ترجمه درسته ولی کامل نیست:
درست مثل جنگ که زنده موندنم در گرو چسبیدن به ماشینای جنگی بود (سنگر گرفتن) الان هم به دستگاه هایی وصل هستم که منو مجبور به زنده بودن میکنه(بدون این که خودم بخواهم)

امیر بیخیال منم قبول که nothig else maters آهنگ خیلی قشنگیه ولی بازم به پای one نمیرسه
چرا گیر دادی به این آهنگ

اینم یکم توضیحات راجع به آهنگ one :

این اهنگ توسط گروه متالیکا ساخته شده
این آهنگ یکی از آهنگ هاییه که دارای 3 گیتار هستش و از این آهنگ ها کلا کم هست!
گیتار اول توسط krick hammet
گیتار دوم و متن آهنگ توسط james hetfield
گیتار سوم و گیتار بیس توسط jason newsted
درامز توسط lars ulrich
این اهنگ توی لیست آهنگ های برتر دنیا رتبه 3 رو داره
این اهنگ در سال 1988 در آلبوم and jastice for all به عنوان اهنگ چهارم برای اولین بار پخش شد

یکم توضیح راجع به متن آهنگ:
درواقع متن این شعر درباره یک سرباز هستش که در جنگ روی مین میره و به شدت آسیب میبینه و از این به بعد توسط دستگاه ها زنده میمونه و همیشه به اون ها متصل هست. این سرباز از ادامه زندگی خود راضی نیست و توی متن بار ها تلاش برای خود کشی رو میبینید(Hold my breath as I wish for death) اما بعدش داریم(Oh please god, wake me) که نشون میده این سرباز به علت با ایمان بودن (نمیگم مسلمان بودن چون خودکشی در تمام ادیان ممنوع شده) نمیتونه خودش رو راضی به خودکشی کنه و دعا میکنه که این فکر از ذهنش خارج بشه.

بیشتر کسانی که این آهنگ رو برای اولین بار گوش میدن فکر میکنند که این آهنگ میخواد خودکشی رو ترویج بده برای همین برداشت اشتباه میکنن و میگن که گروه متالیکا فراماسون (شیطان پرست) هستن!!

شرمنده اگه یکم طولانی شد

ترجمه آهنگ

Born to push you around,

متولد شده تا طردت كنند

Better just stay down

بهتره كنار بموني

You pull away

تو كنار ميكشي

He hits the flesh

اون بهت ضربه ميزنه

You hit the ground

تو به زمين ميوفتي

Mouth so full of lies

دهن ها پر از دروغ

Tend to block your eyes

ميخوان ديدگاهت رو سياه كنند

Just keep them closed

فقط بسته نگهشون دار

Keep praying

به دعا كردن ادامه بده

Just keep waiting

فقط منتظر بمون

Waited for the one

انتظاز براي همان

The day that never comes

روزي كه هرگز نميرسه

When you stand up and feel the warmth

وقتي مي ايستي و گرما رو حس ميكني

but the sunshine never comes

اما افتاب هرگز نميتادد

No the sunshine never comes

نه افتاب هرگز نميتابد

Push across that line

وادارت ميكنند تا از خط عبور كني

Just stay down this time

فقط اينبار را كنار بمان

Hide in your cell

در خودت پنهان شو

Crawl in your shell

در خودت بخز

You'll have your time

نوبت تو هم ميرسد

God'll make them pay

خدايا من وادارشان ميكنم تقاض پس بدن

Take it back one day

يك روز پسش ميگيرم

I'll end this day

من اينروز را پايان ميدهم

I'll splatter color on this gray

من به اين خاكستري رنگ خواهم داد

Waited for the one

انتظاز براي همان

The day that never comes

روزي كه هرگز نميرسه

When you stand up and feel the warmth

وقتي مي ايستي و گرما رو حس ميكني

but the sunshine never comes

اما افتاب هرگز نميتادد

Love is a four letter word

عشق كلمه اي 4حرفيست

And never spoken here

و اينجا هيچوقا از ان صحبتي نميشود

Love is a four letter word

عشق كلمه اي 4حرفيست

Here in this prison

در اين زندان

I suffer this no longer

بيشتر از اين زجر نميكشم

I put it into

به ان پايان خواهم داد

This I swear!

قسم ميخورم

This I swear!

The sun will shine

خورشيد خواهد تابيد

This I swear!

This I swear!

This I swear

 

 

sadagh بازدید : 206 چهارشنبه 14 فروردین 1392 نظرات (0)

 

اسلیر

 

اسلیر

 

اسلیر در حال اجرا در سال ۲۰۰۷

اطلاعات هنرمند

اهل کشور

هانتینگتن بیچ،کالیفرنیا،آمریکا

سبک‌ها

ترش متال،اسپید متال

مدت کار

۱۹۸۲تاکنون

ناشر(ها)

متال بلید،دف جم،امریکن،کلمبیا،سونی میوزیک

نقش‌های
مرتبط

مگادث،تستمنت،آورکیل،کنیبال کورپس

وب‌گاه

Slayer.net

اعضا

تام آرایا
جف هنمن
کری کینگ
دیو لومباردو

اعضای پیشین

تونی اسکاگلیونه
پال باستاف
جان دت

اسلیر (به انگلیسی: slayer)‏ یک گروه ترش متال آمریکایی است که در سال ۱۹۸۲ در هانتینگتن بیچ کالیفرنیا شکل گرفت.[۱]
از آن‌ها به‌همراه گروه‌هایی چون مگادث،
متالیکا و آنترکس با لقب «چهار بزرگ سبک ترَش»[۲] یاد می‌شود.[۳]

درباره

جف هنمن و کری کینگ اعضای بنیان‌گذار اسلیر هستند. اسلِیِر در سال ۱۹۸۶ و با انتشار آلبوم فرمانروایی میان خون نوید ظهور یک پدیدهٔ جدید در موسیقی ترش متال آمریکا را داد. این آلبوم از سوی نشریهٔ موسیقی انگلیسی کرانگ! به عنوان هوی‌ترین آلبوم همهٔ دوران شناخته شد.[۴]

مشخصه موسیقی اسلیر پیگینگ سریع، دابل باس درامینگ و فریادهای خواننده است. متن آهنگ‌ها و طرح جلد آلبوم‌های گروه متاثر از مضامینی همچون مذهب، شیطان‌پرستی، قتل‌های زنجیره‌ای و جنگاوری است، که اغلب اوقات باعث ممنوع شدن آلبوم‌ها، تاخیر در انتشار آنها، طرح شکایت علیه گروه و بروز اعتراض‌هایی از سوی انجمن های مذهبی و عامه مردم می شود.

از سال ۱۹۸۳ که اولین آلبوم گروه منتشر شد، آنها تا کنون دو آلبوم اجرای زنده، یک مجموعه، شش موزیک ویدئو و یازده آلبوم استودیویی را روانه بازار کرده اند، که باعث شد گروه چهار بار از گواهی‌نامه انجمن صنعت ضبط آمریکا نشان طلا را دریافت کند و همچنین پنج بار نامزد دریافت جایزه گرمی شود که دوبار موفق به دریافت آن برای آهنگ «چشمان دیوانه»(۲۰۰۷) و «پایان ششم»(۲۰۰۸) گشت.[۵]
اسلیر در جشواره های مختلفی در سرتاسر جهان از جمله آن هولی آلیانس،
دانلود و آزفست به اجرا پرداخته است.

اعضا

فعلی

پیشین

  • تونی اسکاگلیونه: درامز (۱۹۸۶ تا ۱۹۸۷)
  • پال باستاف: درامز (۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶، ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱)
  • جان دت: درامز (۱۹۹۶ تا ۱۹۹۷)

آلبوم‌ها

آلبوم‌های استودیوئی

نام آلبوم

معنی نام

سال انتشار

۱. Show No Mercy

رحم بی رحم

۱۹۸۳

۲. Hell Awaits

دوزخ در انتظار است

۱۹۸۵

۳. Reign in Blood

فرمانروایی میان خون

۱۹۸۶

۴. South of Heaven

جنوب بهشت

۱۹۸۸

۵. Seasons in the Abyss

فصولمغاک

۱۹۹۰

۶. Divine Intervention

مداخله الهی

۱۹۹۴

۷. Undisputed Attitude

رویکردی بدون جر و بحث

۱۹۹۶

۸. Diabolus in Musica

اهریمن موسیقا

۱۹۹۸

۹. God Hates Us All

خدا از همه‌مان بیزار است

۲۰۰۱

۱۰. Christ Illusion

خیال باطل مسیح

۲۰۰۶

۱۱. World Painted Blood

دنیای به رنگ خون

۲۰۰۹

آلبوم‌های اجرای زنده

نام آلبوم

معنی نام

سال انتشار

۱. Live Undead

زنده و بی‌مرگ

۱۹۸۵

۲. Decade of Aggression

دهه خشونت

۱۹۹۱

آلبوم‌های ویدئوی

نام آلبوم

معنی نام

سال انتشار

۱. Live Intrusion

 

۱۹۹۵

۲. War at the Warfield

 

۲۰۰۳

۳. Still Reigning

 

۲۰۰۴

۴. The Big 4 Live from Sofia, Bulgaria

 

۲۰۱۰

 

   

 

sadagh بازدید : 202 چهارشنبه 14 فروردین 1392 نظرات (0)

 

ترانه‌شناسی جوداس پریست

در این مقاله به ترانه‌شناسی گروه هوی متال بریتانیاییجوداس پریست پرداخته خواهد شد.

آلبوم‌ها

آلبوم‌های استودیویی

سال

اطلاعات آلبوم

رتبه‌ها

جوایز موسیقی

UK
[۱][۲]

AUT
[۳]

CAN
[۴]

DEN
[۵]

ESP
[۶]

FIN
[۷]

FRA
[۸]

GER
[۹]

NOR
[۱۰]

SWE
[۱۱]

SWI
[۱۲]

US
[۱۳]

۱۹۷۴

راکا رولا

۷۶

 

۱۹۷۶

بال‌های تلخ سرنوشت

  • انتشار: ۲۳ مارس ۱۹۷۶
  • ناشر: گال رکوردز(#۱۰۱۵)
  • فرمت: سی‌دی، کاست، ال‌پی

۴۸

 

۱۹۷۷

گناه پس از گناه

  • انتشار: ۲۳ آوریل ۱۹۷۷
  • ناشر: کلمبیا(#۳۲۰۰۵)
  • فرمت: سی‌دی، کاست، ال‌پی

۲۳

۴۹

 

US: Gold[۱۴]

۱۹۷۸

طبقه آلوده

  • انتشار: ۱۰ فوریه ۱۹۷۸
  • ناشر: کلمبیا(#۸۲۴۳۰)
  • فرمت: سی‌دی، کاست، ال‌پی

۱۲

۴۵

۵۷

۱۰۴

US: Gold[۱۴]

ماشین کشتار

  • انتشار: ۹ اکتبر ۱۹۷۸
  • ناشر: کلمبیا(#۸۳۱۳۵)
  • فرمت: سی‌دی، کاست، ال‌پی

۳

۱۷

۲۲

۶

۴

۱

۱

۸

۹

۱۹

۷

۶۷

US: Gold[۱۴]

۱۹۸۰

شمشیر بریتانیایی

  • انتشار: ۱۴ آوریل ۱۹۸۰
  • ناشر: کلمبیا(#۸۴۱۶۰)
  • فرمت: سی‌دی، کاست، ال‌پی

۴

۱۸

45[۱۵]

۶

۶

۲۵

۸۳

۲۱

۲۰

۳۴

UK: Silver[۱۶]
US: Platinum
[۱۴]
CAN: Gold[۱۷]

۱۹۸۱

نقطه آغاز

  • انتشار: ۲۶ فوریه ۱۹۸۱
  • ناشر: کلمبیا(#۸۴۸۳۴)
  • فرمت: سی‌دی، کاست، ال‌پی

۱۴

42[۱۸]

۱۹

۳۲

۱۴

۳۹

UK: Silver[۱۶]
US: Gold
[۱۴]

۱۹۸۲

خروش برای انتقام

  • انتشار: ۱۷ ژوئیه ۱۹۸۲
  • ناشر: کلمبیا(#۸۵۹۴۱)
  • فرمت: سی‌دی، کاست، ال‌پی

۶

17[۱۹]

۳۹

۲۳

۲۶

۱۲

۱۷

US: ۲× Platinum[۱۴]
CAN: Platinum
[۱۷]

۱۹۸۴

مدافعان پیمان

  • انتشار: ۴ ژانویه ۱۹۸۴
  • ناشر: کلمبیا(#۲۵۷۱۳)
  • فرمت: سی‌دی، کاست، ال‌پی

۲

۲

17[۲۰]

۹

۱

۵

۲۱

۱۷

۲

۱۲

۱۸

US: Platinum
CAN: Platinum
[۱۷]

۱۹۸۶

توربو

  • انتشار: ۱۵ آوریل ۱۹۸۶
  • ناشر: کلمبیا(#۲۶۶۴۱)
  • فرمت: سی‌دی، کاست، ال‌پی

۱

۱

3[۲۱]

۲

۱

۶

۸

۲

۱۳

۱۰

۲

۱۷

US: Platinum[۱۴]
CAN: Platinum
[۱۷]

۱۹۸۸

رامش کن

  • انتشار: ۱۷ مه ۱۹۸۸
  • ناشر: کلمبیا(#۴۴۲۴۴)
  • فرمت: سی‌دی، کاست، ال‌پی

۱

۴

3[۲۲]

۱۲

۱۲

۷

۹

۵

۵

۸

۳۱

US: Gold[۱۴]
CAN: Gold
[۱۷]

۱۹۹۰

نابودگر درد

  • انتشار: ۳ سپتامبر ۱۹۹۰
  • ناشر: کلمبیا(#۴۶۸۹۱)
  • فرمت: سی‌دی، کاست، ال‌پی

۷

۲۲

29[۲۳]

۶۸

۷

۱۹

۱۹

۱۴

۲۶

US: Gold[۱۴]
CAN: Gold
[۱۷]

۱۹۹۷

جاگولیتور

  • انتشار: ۲۸ اکتبر ۱۹۹۷
  • ناشر: سی‌ام‌سی اینترنیشنال(#۸۶۲۲۴)
  • فرمت: سی‌دی، کاست، ال‌پی

۱۵

۳۴

87[۲۴]

۲۴

۹

۳۳

۴۳

۸۲

 

۲۰۰۱

ویرانی

  • انتشار: ۳۱ ژوئیه ۲۰۰۱
  • ناشر: آتلانتیک(#۸۳۴۸۰)
  • فرمت: سی‌دی، کاست، ال‌پی

۵

۷۲

۷

۶

۷۲

۱۶

۷۲

۵۵

۱۵۸

 

۲۰۰۵

فرشته مکافات

  • انتشار: ۲۸ فوریه ۲۰۰۵
  • ناشر: اپیک(#۹۲۹۳۳)
  • فرمت: سی‌دی دوآل، کاست، ال‌پی

۲۵

۱۰

۱۹

۶

۶

۴۳

۵

۶

۳

۱۹

۱۳

 

۲۰۰۸

نوستراداموس

  • انتشار: ۱۷ ژوئن ۲۰۰۸
  • ناشر: اپیک
  • فرمت: سی‌دی، ال‌پی

۱۱

۱۳

۹

۱۷

۲۶

۳

۳۸

۵

۱۲

۵

۱۲

۱۱

 

"—" این نشان به معنی این است که این آلبوم در این چارت رتبه‌ای کسب نکرده است.

آلبوم‌های زنده

سال

اطلاعات آلبوم

رتبه

جوایز موسیقی

UK
[۱]

AUT
[۳]

CAN
[۴]

GER
[۹]

NOR
[۱۰]

SWE
[۱۱]

SWI
[۱۲]

US
[۱۳]

۱۹۷۹

رهاشده در شرق

  • انتشار: اکتبر, ۱۹۷۹
  • ناشر: کلمبیا رکوردز
  • فرمت: سی‌دی، ال‌پی، کاست

۱۰

۷۳[۲۵]

۴۱

US: Platinum

۱۹۸۷

پریست...زنده!

  • انتشار: ژوئن ۲۱, ۱۹۸۷
  • ناشر: کلمبیا رکوردز
  • فرمت: سی‌دی، ال‌پی، کاست

۴۷

۲۲

۳۹[۲۶]

۲۳

۱۶

۱۹

۱۸

۳۸

US: Gold[۱۴]
CAN: Gold
[۱۷]

۱۹۹۸

ذوب اجرای زنده ۹۸

  • انتشار: سپتامبر ۲۹, ۱۹۹۸
  • ناشر: اس‌پی‌وی
  • فرمت: سی‌دی، ال‌پی، کاست

۶۳

 

۲۰۰۳

اجرای زنده لندن

  • انتشار: آوریل ۸, ۲۰۰۳
  • ناشر: اس‌پی‌وی
  • فرمت: سی‌دی، ال‌پی

۵۴

 

۲۰۰۹

لمسی شیطانی:اجرای زنده

  • انتشار: ژوئیه ۱۴, ۲۰۰۹
  • ناشر: سونی میوزیک
  • فرمت: سی‌دی

۸۷

 

آلبوم‌های گردآوری شده

سال

اطلاعات آلبوم

رتبه‌ها

UK
[۱]

FIN
[۷]

GER
[۹]

SWE
[۱۱]

SWI
[۱۲]

US
[۱۳]

۱۹۹۳

وظیفه‌های متال ۷۳-۹۳

  • انتشار: مه ۱۸, ۱۹۹۳
  • ناشر: سونی رکوردز
  • فرمت: سی‌دی، کاست، ای‌پی

۳۷

۵۰

۴۰

۱۵۵

۱۹۹۷

بهترین‌های جوداس پریست:زندگی در تاریکی ژرف

  • انتشار: فوریه ۳, ۱۹۹۸
  • ناشر: کلمبیا رکوردز
  • فرمت: سی‌دی، کاست، ای‌پی

۲۰۰۴

متالوژی

  • انتشار: مه ۱۱, ۲۰۰۴
  • ناشر: کلمبیا رکوردز
  • فرمت: سی‌دی، ای‌پی

۲۰۰۶

جوداس پریست حقیقی

  • انتشار: آوریل ۱۱, ۲۰۰۶
  • ناشر: کلمبیا رکوردز
  • فرمت: سی‌دی، کاست، ای‌پی

۲۱

۲۳

تک‌آهنگ‌ها

سال

عنوان

رتبه‌ها

آلبوم

UK[۲۷]

CAN

US

US
Main

۱۹۷۴

«راکا رولا»

راکا رولا

۱۹۷۶

«چاک دهنده»

بال‌های تلخ سرنوشت

۱۹۷۷

«الماس‌ها و زنگار»

گناه پس از گناه

۱۹۷۸

«بهتر با تو، بهتر از من»

طبقه آلوده

«ستاره ناهید»

۵۳

ماشین کشتار

۱۹۷۹

«به مصاف دنیا برو»

۱۴

«راک تا ابد»

۱۹۸۰

«زندگی پس از نیمه شب»

۱۲

فولاد بریتانیایی

«گسیختگی قانون»

۱۲

«متحد»

۲۶

۱۹۸۱

«نرو»

۵۱

نقطه آغاز

«پیش به سوی بزرگراه»

۱۰

«راکینگ آتشین»

۶۰

۱۹۸۲

«اشتباه کرده‌ای»

۶۶

۶۷

۴

خروش برای انتقام

«این زنجیرها را بگیر»

«چشم الکتریکی»

۳۸

۱۹۸۳

«سوزاندن زندگی آزاد»

۴۲

مدافعین پیمان

۱۹۸۴

«گزش‌های عشق»

«بعضی سرها خواهند چرخید»

۱۹۸۶

«عاشق توربو»

۵۰[۲۸]

توربو

«محبوس در»

۲۵

«راهنمای خانوادگی»

۱۹۸۸

«جانی بی. گود»

۶۴

رامش کن

۱۹۹۰

«نابودگر درد»

۷۴

نابودگر درد

۱۹۹۱

«لمسی شیطانی»

۵۸

۲۹

۱۹۹۲

«خزنده شب»

۶۳

۱۹۹۷

«بسوز در دوزخ»

جاگولیتور

۲۰۰۱

«انسان ماشینی»

ویرانی

۲۰۰۵

«انقلاب»

۲۳

فرشته مکافات

۲۰۰۸

«جنگ»

نوستراداموس

ویدئو

سال

اطلاعات ویدئو

جوایز موسیقی

۱۹۸۳

جوداس پریست اجرای زنده

 

۱۹۸۶

سوخت‌گیری برای زندگی

US: Gold[۱۴]

۱۹۸۷

پریست...زنده!

  • انتشار: ژوئن ۲۱, ۲۰۰۱
  • ناشر: کلمبیا رکوردز
  • فرمت: وی‌اچ‌اس

US: Gold[۱۴]

۱۹۹۳

وظیفه‌های متال ۷۳-۹۳

  • انتشار: ۲۵ مه ۱۹۹۳
  • ناشر: سونی(#۴۹۸۸۵)
  • فرمت: وی‌اچ‌اس
 

۲۰۰۱

فولاد بریتانیایی

 

۲۰۰۲

زنده در لندن

  • انتشار: ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۲
  • ناشر: استیم‌همر(#۷۴۲۶)
  • فرمت: دی‌وی‌دی، وی‌اچ‌اس
 

۲۰۰۳

چشم الکتریکی

  • انتشار: نوامبر ۲۴, ۲۰۰۳
  • ناشر: سونی(#۵۱۴۱۱)
  • فرمت: دی‌وی‌دی

US: Platinum[۱۴]

۲۰۰۵

قیام در شرق

  • انتشار: نوامبر ۸, ۲۰۰۵
  • ناشر: رینو هوم ویدئو
  • فرمت: دی‌وی‌دی، وی‌اچ‌اس

US: Gold[۱۴]

۲۰۰۶

انتقام زنده ۸۲

  • انتشار: دسامبر, ۲۰۰۶
  • ناشر: سونی
  • فرمت: دی‌وی‌دی
 

موزیک‌ویدئوها

سال

عنوان

کارگردان

۱۹۸۰

«زندگی پس از نیمه شب»

جولین تمپل

«گسیختگی قانون»

۱۹۸۱

«نرو»

"Heading Out to the Highway"

«راکینگ آتشین»

۱۹۸۲

"You've Got Another Thing Comin'"

۱۹۸۴

"Freewheel Burning"

«گزش‌های عشق»

 

۱۹۸۶

«عاشق توربو»

وین ایشام

«محبوس در»

۱۹۸۸

«جانی بی گود»

۱۹۹۰

«نابودگر درد»

«لمسی شیطانی»

۱۹۹۷

«بسوز در دوزخ»

 

۲۰۰۱

«پیدا و پنهان»

آبری پاول

۲۰۰۵

«انقلاب»

 

۲۰۰۸

«جنگ»

تونی لوک

منابع

 

sadagh بازدید : 189 چهارشنبه 14 فروردین 1392 نظرات (0)

 

ترانه‌شناسی دیو

ترانه‌شناسی دیو


منتشرشدگان

منتشرشدگان

آلبوم‌های استودیویی

۱۰

 

آلبوم‌های زنده

۴

 

آلبوم‌های گردآوری‌شده

۹

 

آلبوم‌های چندآهنگه (ای‌پی)

۱

 

تک‌آهنگ‌ها

۱۲

 

آلبوم ویدئویی

۵

 

این مقاله به ترانه‌شناسی دیو، گروه هوی متال آمریکایی که در ۱۹۸۲ توسط رونی جیمز دیو پایه گذاری شد می پردازد.

آلبوم‌های استودیویی

سال انتشار

جزئیات آلبوم

رتبه‌های بدست آمده در چارت‌ها

جوایز

US
[۱]

AUT
[۲]

FIN
[۳]

SWE
[۴]

SWI
[۵]

UK
[۶][۷][پیوند مرده]

US
Ind.

GER

۱۹۸۳

شناگر مقدس

  • انتشار: ۲۵ مه, ۱۹۸۳
  • ناشر: وانربرادرز
  • فرمت: سی‌دی، ال‌پی، کاست

۶۱

۱۸

۱۳

آمریکا: پلاتینیوم[۸]
بریتانیا: سیلور[۹]

۱۹۸۴

آخر صف

  • انتشار: ۱۳ ژوئیه, ۱۹۸۴
  • ناشر: وارنربرادرز/ورتیگو
  • فرمت: سی‌دی، ال‌پی، کاست

۲۴

۶

۴

آمریکا: پلاتینیوم[۸]
بریتانیا: سیلور[۱۰]

۱۹۸۵

قلب قدسی

  • انتشار: اوت, ۱۹۸۵
  • ناشر: وارنربرادرز/ورتیگو
  • فرمت: سی‌دی، ال‌پی، کاست

۲۹

۱۳

۶

۶

۱۴

4

آمریکا: گلد[۸]

۱۹۸۷

رویاهای پلید ببین (آلبوم)

  • انتشار: ۲۱ ژوئیه, ۱۹۸۷
  • ناشر: وارنربرادرز
  • فرمت: سی‌دی، ال‌پی، کاست

۴۳

۱۵

۴

۱۳

۸

 

۱۹۹۰

گرگ‌ها را محبوس کن

  • انتشار: ۱۵ مه, ۱۹۹۰
  • ناشر: رپرایز رکوردز
  • فرمت: سی‌دی، ال‌پی

۶۱

۲۳

۲۵

۲۸

 

۱۹۹۴

بزرگراه‌های غریب

  • انتشار: ۲۵اکتبر, ۱۹۹۳
  • ناشر: رپرایر رکوردز
  • فرمت: سی‌دی، ال‌پی، کاست

۱۴۲

۵

۷۹

 

۱۹۹۶

ماشین‌های خشمگین

  • انتشار: ۱۵ اکتبر, ۱۹۹۶
  • ناشر: مایهم
  • فرمت: سی‌دی، ال‌پی، کاست
 

۴

 

۲۰۰۰

مجیکا

  • انتشار: ۲۱ مارس, ۲۰۰۰
  • ناشر: اسپیت‌فایر رکوردز
  • فرمت: سی‌دی، ال‌پی، کاست

۲۶

۵۲

۱

۴۰

 

۲۰۰۲

شکار اژدها

  • انتشار: ۲۱ مه , ۲۰۰۲
  • ناشر: اسپیت‌فایر رکوردز
  • فرمت: سی‌دی، ال‌پی، کاست

۱۹۹

۷۰

۲۸

۲۴

۱۸

۳۰

 

۲۰۰۴

ارباب ماه

  • انتشار: ۷ سپتامبر, ۲۰۰۴
  • ناشر: سنکچوری رکوردز
  • فرمت: سی‌دی، ال‌پی، کاست

-

۱۶

۳۵

۱۵۹

۷

۶۲

 

"—" این علامت نشانگر نداشتن جایگاه در چارت مربوطه است.

   

آلبوم ای پی

سال انتشار

جزئیات آلبوم

۱۹۸۶

دیو ای‌پی

  • انتشار: مه ۱۹۸۶
  • ناشر: ورتیگو
  • فرمت: ال‌پی

آلبوم‌های اجرای زنده

سال انتشار

جزئیات آلبوم

رتبه‌های بدست آمده در چارت‌ها

US
[۱۱]

FIN
[۳]

UK
[۶]

GRE

۱۹۸۶

وقفه

  • انتشار: ژوئن, ۱۹۸۶
  • ناشر: وارنربرادرز
  • فرمت: ال‌پی

۷۰

۲۲

۱۹۹۸

دوزخ-آخرین اجرا

  • انتشار: ۲۴ فوریه, ۱۹۹۸
  • ناشر: مایهم
  • فرمت: سی‌دی، ال‌پی

۴۰

۲۰۰۵

اهریمنی یا ایزدی - اجرای زنده نیویورک

  • انتشار: ۲۲ فوریه, ۲۰۰۵
  • ناشر: اسپیت‌فایر
  • فرمت: سی‌دی

۳۳

۲۰۰۶

شناگر مقدس-اجرای زنده

  • انتشار: ۱۷ آپریل, ۲۰۰۶
  • ناشر: ایگل رکوردز
  • فرمت: سی‌دی

"—" این علامت نشانگر نداشتن جایگاه در چارت مربوطه است..

 

آلبوم جمع آوری شده

سال انتشار

جزئیات آلبوم

۱۹۹۲

الماس‌ها-بهترین‌های دیو

  • انتشار: مارس ۱۹۹۲
  • ناشر: ورتیگو
  • فرمت: سی‌دی، ال‌پی

۱۹۹۹

بهترین مجموعه‌ها

  • انتشار: ۱ اکتبر, ۱۹۹۹
  • ناشر: ورتیگو
  • فرمت: سی‌دی

۲۰۰۰

بهترین هیولاهای دیو

  • انتشار: اکتبر ۲۰۰۰
  • ناشر: وارنربرادرز/رینو انترتینمنت
  • فرمت: سی‌دی

۲۰۰۱

برگزیدگان:بخش دوم

  • انتشار: فوریه ۲۰۰۱
  • ناشر: کانیشر
  • فرمت: سی‌دی

۲۰۰۲

مجموعه شیطان:بهترین‌ها

  • انتشار: ۱۴ مارس, ۲۰۰۲
  • ناشر: وارنربرادرز
  • فرمت: سی‌دی

۲۰۰۳

به پا خیز و فریاد کن:برگزیدگان دیو

  • انتشار: مه ۲۰۰۳
  • ناشر: وارنربرادرز/رینو
  • فرمت: سی‌دی

۲۰۰۳

کلکسیون

  • انتشار: اکتبر ۲۰۰۳
  • ناشر: یونیورسال رکوردز/اسپکتروم
  • فرمت: سی‌دی

۲۰۰۵

موفق‌های متال

  • انتشار: ۴ اکتبر, ۲۰۰۵
  • ناشر: رینو
  • فرمت: سی‌دی

۲۰۰۸

افسانه‌های راک

  • انتشار: ۲۸ ژانویه, ۲۰۰۸
  • ناشر: مرکوری/پولیدور
  • فرمت: سی‌دی

تک آهنگ‌ها

سال انتشار

آهنگ

رتبه بدست آمده در چارت‌ها

آلبوم

US Main
[۱۲]

UK
[۶][۱۳]

۱۹۸۳

"شناگر مقدس"

۴۰

۷۲

شناگر مقدس

"رنگین کمانی در تاریکی"

۱۴

۴۶

۱۹۸۴

"آخر صف"

آخرین حمله

"ما به لرزه در می آوریم"

"راز"

۲۰

۳۴

۱۹۸۵

"کودکان راک ان رول"

۲۶

۲۶

قلب از خودگذشته

"مشتاق بهشت"

۳۰

۵۶

"دیو اجرای زنده"

 

۱۹۸۶

"پادشاه راک ان رول"

قلب از خودگذشته

۱۹۸۷

"می‌توانستم رویازده باشم"

۳۳

۶۹

رویای پلید

"تمام احمق‌ها ترک صحنه کردند"

۱۹۹۰

"آهای فرشته"

۹۴

جستجوی گرگ‌ها

"متولد خورشید"

۱۹۹۳

"نابکار"

بزرگراه‌های غریب

"مریم عیسی و روح مقدس"

"—" این علامت نشانگر نداشتن جایگاه در چارت مربوطه است.

فیلم‌ها

سال انتشار

جزئیات


جوایز[۸]

۱۹۸۴

A Special From The Spectrum

  • انتشار: ۱۹۸۴
  • ناشر: وارنر میوزیک ویدئو
  • فرمت: وی‌اچ‌اس

گلد

۱۹۸۶

قلب از خودگذشته (تصویری)

  • انتشار: ۱۹۸۶
  • ناشر: وارنر میوزیک ویدئو
  • فرمت: وی‌اچ‌اس
 

۱۹۹۰

ماشین زمان

  • انتشار: ۱ ژوئیه, ۱۹۹۰
  • Label: Warner/Polygram
  • فرمت: وی‌اچ‌اس
 

۲۰۰۳

اهریمن یا ایزد-اجرای زنده نیویورک

  • انتشار: ۲۰۰۳
  • ناشر: اسپیت‌فایر
  • فرمت: دی‌وی‌دی
 

۲۰۰۴

قلب از خودگذشته (ویدئو)

  • انتشار: ۲۰۰۴
  • ناشر: وارنر میوزیک ویدئو
  • فرمت: دی‌وی‌دی
 

۲۰۰۵

ما به لرزه در می آوریم

  • انتشار: ۲۰۰۵
  • ناشر: وارنر میوزیک ویدئو
  • فرمت: دی‌وی‌دی
 

۲۰۰۶

شناگر مقدس-اجرای زنده

  • انتشار: ۱۷ آپریل, ۲۰۰۶
  • ناشر: ایگل
  • فرمت: دی‌وی‌دی
 

پانویس

دیو (گروه موسیقی)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

پرش به: ناوبری، جستجو

دیو

رونی جیمز دیو خواننده گروه دیو

رونی جیمز دیو خواننده گروه دیو

اطلاعات هنرمند

اهل کشور

ایالات متحده آمریکا

سبک‌ها

هوی متال

پاور متال

مدت کار

۱۹۸۲تاکنون

ناشر(ها)

Eagle, Warner Bros., Reprise, Universal, Vertigo, Phonogram, Spitfire, Sanctuary

نقش‌های
مرتبط

بلک سبث،رینبو،الف،هون اند هل،ای‌سی/دی‌سی

وب‌گاه

وب‌گاه اصلی رونی جیمز دیو

اعضا

رونی جیمز دیو
داگ آلدریچ
رادی سارزو
اسکات وارن
سیمون رایت

دیو (به انگلیسی: Dio)‏ نام یک گروه هوی متالآمریکایی است که توسط رونی جیمز دیو پس از جدایی از بلک سبث در ۱۹۸۲ تشکیل شد. در یک مصاحبه که در ورژن خاصی از آلبوم شناگر مقدس در دسترس است، رونی جیمز دیو می گوید که او هیچگاه نمی خواسته است که کارش را در عرصه موسیقی بصورت شخصی دنبال کند. او قصد داشت تا گروه جدیدی با دوست قدیمی خود و یکی از اعضای سابق بلک سبث به نام وینی اپایس، نوازنده درامز، ایجاد کند. انتخاب نام دیو برای گروه جنبه تجاری داشت چرا که این نام در آن زمان کاملا شناخته شده بود. دیو در زبان ایتالیایی و لاتین قرون وسطایی به معنی "خدا" است.[۱]

گروه دیو تاکنون ۱۰ آلبوم استودیویی را منتشر ساخته[۲] و تغییرات بسیاری را در اعضای گروه داشته‌است. تنها عضو ثابت گروه رونی جیمز دیو خواننده می‌باشد.

پیشینه

در ۱۹۸۲ اختلافی که بر روی ضبط آلبوم Live Evil گروه بلک سبث پیش آمد باعث شد تا رونی جیمز دیو و وینی اپایس از گروه جدا شوند.[۳] آن دو می خواستند که همچنان به همکاری با یکدیگر ادامه دهند از این رو در اکتبر ۱۹۸۲ گروه دیو را در ایالات متحده آمریکا تشکیل دادند. در ماه مه ۱۹۸۳ اولین آلبوم آنها یعنی شناگر مقدس منتشر شد. آلبومی که حاوی دو قطعه "رنگین کمان تاریک" و "شناگر مقدس" بود که به سرعت مورد توجه هواداران و ام تی وی قرار گرفت. همچنین این آلبوم با نقدهای مثبت منتقدین همراه شد و توانست در ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۴ جایزه گلد و در ۲۱ سپتامبر ۱۹۸۹ جایزه پلاتینیوم را از آن خود کند.[۴] رونی و جیمی بین نوازندگی کیبورد را در استودیو به عهده داشتند ولی برای اجراهای زنده از کلاود اشنل دعوت به همکاری شد.[۵] دیو در مورد روزهای نخستین گروه چنین می گوید:

برای بودن با گروه زمان بسیار خوبی بود. برای ما آن روزگار بهترین بود. همه چیز سر جای خودش قرار داشت و تمرین گروه واقعا شگفت انگیز بود. کارهای ضبط آلبوم به خوبی پیش می رفت و همه اعضای گروه سعی می کردند بهترین باشند. ما به آنچه می کردیم اعتقاد داشتیم و صبرمان هم برای انتشار آلبوم و عرضه به هواداران لبریز شده بود.[۶]

به روی خط و شیطان خیالی

در ژوئیه ۱۹۸۴ دیو، دومین آلبوم خود را با عنوان آخرین حمله منتشر ساخت. این آلبوم در ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۴ برنده جایزه گلد و در سوم فوریه ۱۹۸۷ برنده جایزه پلاتینیوم آمریکا شد. این آلبوم اولین حضور کلاود اشنل به عنوان نوازنده کیبورد در گروه بود. سومین آلبوم گروه قلب از خودگذشته بود که در اوت ۱۹۸۵ منتشر شد. این آلبوم در رده بندی مجله بیلبورد شماره ۲۰۰ در مقام ۲۹ جای گرفت. همچنین در دنباله موفقیت آلبوم‌های پیشین دیو، این آلبوم هم در اکتبر ۱۹۸۵ برنده جایزه گلد آمریکا شد.

در ۱۹۸۵، رونی جیمز دیو با کمک ویوین کمپل[۷] به عنوان نوازنده گیتار مشغول نوشتن قطعه "ستاره" برای پروژه هیر ان اید شد. کمپل از نحوه مدیریت گروه ناخرسند بود[۸] و سرانجام در ۱۹۸۷ پس از دعوت از سوی گروه وایت‌اسنیک دیو را ترک گفت و به وایت‌اسنیک پیوست.[۹] آلبوم اجرای زنده زمان تنفس در ۱۹۸۶ بصورت ای پی منتشر شد، در چندین آهنگ این آلبوم کمپل همچنان نقش نوازندگی گیتار گروه را بر عهده داشت اگر چه که در همین آلبوم جانشین وی نیز یعنی کریگ گلدی حضور داشت.[۱۰]

۲۱ ژوئیه ۱۹۸۷ گروه آلبوم شیطان خیال را منتشر ساخت. پس از انتشار آلبوم گلدی از گروه جدا شد تا به کار بر روی آثار شخصی خود بپردازد.[۱۱] در ژوئن ۱۹۸۹ روآن رابرتسون که آن زمان تنها ۱۸ سال داشت به گروه پیوست اما اشنل، بین و اپایس از گروه جدا شدند.

دوران تغییر

اشنل، بین و اپایس همراه با احترام از گروه جدا شدند و جای خود را به تدی کوک، جنز جانسن و نوازنده سابق درامز ای‌سی/دی‌سی، سیمون رایت دادند. گروه با اعضای جدید در بهار ۱۹۹۰ آلبوم در جستجوی گرگ‌ها را منتشر ساخت. در زمان برگزاری تور اجرای زنده این آلبوم رونی با گیزر باتلر از بلک سبث ملاقات می کند. این ملاقات منجر به بهم پیوستن بلک سبث برای مدت کوتاهی و انتشار آلبوم انسانیت زدا شد. پس از این دوباره رونی گروه دیو را تشکیل داد ولی فقط این بار اپایس از اعضای قدیمی حضور داشت. اواخر ۱۹۹۴ تریسی جی نوازنده گیتار، اسکات وارن نوازنده کیبورد و جف پیلسن نوازنده باس به گروه ملحق شدند. در این دوره گروه مضامین قدیمی در شعر را به فراموشی سپرد و رو به مضامین به روزتری آورد.[۱۲] از نظر برخی هواداران آلبوم هایی که در این دوره منتشر شد، بزرگراه‌های غریب در ۱۹۹۴، ماشین‌های خشمگین در ۱۹۹۶، آلبوم اجرای زنده دوزخ-آخرین در زندگی بدترین‌های دیو بودند در حالیکه عده دیگری آن را قدمی به جلو گذشت از مضامین تکراری دههٔ ۸۰ می دانستند. آلبوم ماشین‌های خشمگین با فروش خوبی مواجه نشد و همین مسئله باعث شد تا تولیدکننده بر روی گروه فشار بیاورد تا به حال و هوای آلبوم‌های پیشین بازگردد و تریسی جی گروه را ترک کند و کریگ گلدی جانشین وی شود.[۱۳]

بازگشت به اصل

برای ضبط هشتمین آلبوم دیو یعنی مجیکا کریگ گلدی به گروه باز می گردد. البته تنها او نیست که به دیو بازگشته، سیمون رایت و جیمی بین هم برای ضبط این آلبوم به دیو بازگشتند و حاصل کار ضبط آلبوم موفقی شد که در رده بندی مجله بیلبورد مقام ۱۳ را کسب کرد، همچنین این آلبوم در میان "آلبوم‌های بازگشت" گروه‌ها یکی از بهترین‌ها شد. این آلبوم نشانگر بازگشت گروه به آثار قدیمی است که با افزوده شدن کیبورد حال و هوای به خود گرفت.[۱۴] در هنگام برگزاری تور اجرای زنده اختلافی بین گلدی از یک سو و رونی جیمز دیو و جیمی بین از سوی دیگر پدید آمد که باعث شد تا در ژانویه ۲۰۰۲ گروه را ترک کند و جای خود را به داگ آلدریچ بدهد. اما او که کمی دیر به گروه پیوسته بود نتوانست نامش را در ضبط آلبوم نهم گروه، شکار اژدها، ثبت کند. شکار اژدها در می ۲۰۰۲ منتشر شد و با استقبال چشمگیری مواجه شد و در رده بندی دویست تایی بهترین آلبوم‌های مجله بیلبورد قرار گرفت و همچنین در جدول رده بندی آلبوم‌های مستقل آمریکا به مقام هجدهم رسید. آلدریچ تا آپریل سال بعد در گروه باقی ماند و البته او هم به مانند کمپل به وایت‌اسنیک پیوست و از گروه جدا شد و دوباره گلدی جایگزین آن شد. کمی بعد نیز جیمی بین گروه را ترک گفت.[۱۵]

از ارباب ماه تا به امروز

۳۰ اوت ۲۰۰۴ گروه دیو دهمین آلبوم خود را با عنوان ارباب ماه در اروپا و در ۷ سپتامبر در آمریکا منتشر ساخت. در ضبط این آلبوم جف پیلسن نفش نوازندگی گیتار باس را به عهده داشت اگرچه که به دلیل گرفتاری او برای گروه سابقش، فارینر، باعث شد تا کمی بعد او گروه را ترک کند و جای خود را به رادی سارزو بدهد.

سال ۲۰۰۵ آلبوم اجرای زنده اهریمن یا ایزد-اجرای زنده نیویورک منتشر شد، آلبومی که محتوای قطعات مشابهی بود که در ۲۰۰۳ در یکی دی‌وی‌دی منتشر شده بود. دیو ادعا کرد که در انتشار این آلبوم نقشی نداشته چنان که او انتشار آن را به ناشر واگذار کرده بود. گروه تور اجرای زنده ای را در آمریکای شمالی، ژاپن، اروپا و روسیه با عنوان "یک بعد از ظهر با دیو" را راه انداخت. گروه تصمیم داشت تا یک فیلم را در فرمت دی‌وی‌دی از اجرای خود در روسیه را منتشر کند که سرانجام این فیلم از اجرای لندن، انگلستان تهیه شد. ورژن صوتی این فیلم از که دو سی‌دی با عنوان "اجرای زنده شناگر مقدس" بود در آپریل ۲۰۰۶ منتشر شد.

سال ۲۰۰۷ اعلام شد که بلک سبث قصد تشکیل مجدد با حضور رونی جیمز دیو را دارد ولی این بار با نام جدید هون اند هل. خبری از قول گیز باتلر نوازنده باس بلک سبث/هون اند هل منتشر شد مبنی بر اینکه هون اند هل در حال مذاکره با چند ناشر برای انتشار یک آلبوم جدید در ۲۰۰۹ است.[۱۶] دیو در مورد آلبوم در پیش رو چنین می گوید:

همه چیز عالیست. ما این آلبوم را چیزی میان دو آلبوم Mob Rules و انسانیت زدا ساختیم. من فکر می کنم یک چیزهایی از انسانیت زدا در آن یافت می شود ولی خیلی چیزهای دیگر هم در آن گنجاندیم، یک آمیخته عالی از آنچه که این گروه تاکنون منتشر کرده است.[۱۷]

همکاری رونی جیمز دیو با هون اند هل باعث وقفه در ضبط آلبوم ارباب ماه، مجیکا II گروه دیو شد.[۱۸] سه سال وقفه در کار گروه همراه بود با ده اجرای زنده کوچک در اروپا در می و ژانویه ۲۰۰۸ و همینطور تور در نوامبر/دسامبر ۲۰۰۹ که قرار بود با ۲۲ اجرا از انگلستان آغاز شود و به آلمان ختم شود. در خلال این مدت داگ آلدریچ جای کریگ گلدی را که درگیر پروژه دیگری بود را پر کرد.[۱۹] دیو تصمیم داشت تا آلبوم تکی با نام "الکترا" را همزمان با برگزاری تور منتشر کند، این آهنگ می توانست اولین آلبوم تک آنها پس از ۵ سال باشد. همچنین گروه تصمیم گرفت تا یک یا دو آلبوم را در ۲۰۱۰ منتشر کند.[۲۰]

۱۸ نوامبر ۲۰۰۹ تور اجرای زنده اروپا به علت بستری شدن رونی جیمز دیو در بیمارستان لغو شد. چندی بعد پس از آزمایشاتی که بر روی وی انجام شد، پزشکان علت بیماری وی را سرطان معده تشخیص دادند. همسر و مدیر برنامه‌های او، وندی دیو ضمن سپاس گویی از هوادارانی که برای رونی آرزوی سلامتی کرده بودند چنین بیان کرد:

پس از اینکه رونی، این اژدها را بکشد به روی سن باز خواهد گشت. جایی که او بدان تعلق دارد و کاری که او همیشه به آن عشق ورزیده است، اجرا برای هوادران بر روی سن.[۲۱][۲۲]

آلبوم‌ها

مقاله اصلی: ترانه‌شناسی دیو

 

sadagh بازدید : 239 چهارشنبه 14 فروردین 1392 نظرات (0)

 

ترجمه و متن اهنگ Eminem - Beautiful

 

Lately I've been hard to reach, I've been too long on my own

اخیرا در دسترس نیستم. خیلی وقته که سرم تو کار خودمه ( با هیچکس رابطه ندارم )

 

Everybody has a private world where they can be alone

هرکسی برا خودش یه دنیای خصوصی ای داره که میتونه اونجا تنهای تنها باشه

 

Are you calling me? Are you trying to get through

آیا به دنبال من هستی ؟ آیا داری تلاش میکنی که بهم برسی ؟

 

Are you reaching out for me, like I'm reaching out for you

آیا به دنبال من هستی ؟ همونطور که من به دنبال تو هستم

 

 

 

I'm just so fuckin' depressed, I just can seem to get out this slump

من خیلی دپرسم. دلم میخواد که از این باتلاق بیام بیرون

 

If I could just get over this hump

فقط درصورتی ممکنه که از این برآمدگی عبور کنم

 

But I need something to pull me out this dump,

اما به یه چیزی احتیاج دارم تا از این زباله دونی خلاص بشم

 

I took my bruises, took my lumps

من خودم و زخمی و کبود کردم

 

Fell down and I got right back up

زمین خوردم اما دوباره بلند شدم ( دست از تلاش بر نداشتم )

 

But I need that spark to get psyched back up

اما من به جرقه ای احتیاج دارم تا روح و روانم و آروم کنم

 

In order for me to pick the mic back up

بخاطره اینکه دوباره بتونم میکروفن رو بردارم

 

I don't know how or why or when I ended up in this position I'm in

نمیدونم چطور ، چرا و کی به این موقعیتم پایان دادم

 

I'm starting to feel distant again

دوباره دارم فاصله رو احساس میکنم

 

So I decided just to pick this pen

پس تصمیم گرفتم که خودکارم و بردارم و

 

Up and try to make an attempt to vent

تلاشم و به بینهایت برسونم

 

But I just can't admit

اما نمیتونم بپذیرم که

 

Or come to grips with the fact that I may be done with rap

من دیگه کارم با رپ تموم شده

 

I need a new outlet, I know some shit's so hard to swallow

من به یه روزنه احتیاج دارم ، میدونم که هذم بعضی از چیزا خیلی سخته

 

And I just can't sit back and wallow

اما نمیتونم همینجوری راحت بشینم و کاری نکنم

 

In my own sorrow

تو غم و اندوه خودم

 

But I know one fact I'll be one tough act to follow

اما یه حقیقتی رو میدونم اینکه من سخت از همین رفتاری که دارم پیروی میکنم

 

One tough act to follow

سخت از همین رفتاری که دارم پیروی میکنم

 

I'll be one tough act to follow

من همیشه سخت از همین رفتاری که دارم پیروی میکنم

 

Here today, gone tomorrow

امروز اینجام اما فردا میرم

 

But you have to walk a thousand miles

اما تو باید هزاران مایل راه بری ( تا به من برسی )

 

 

In my shoes, just to see

پات و بزار جای من تا ببینی

 

What it's like, to be me

که زندگی من چطوریه

 

I'll be you, let's trade shoes

بیا جاهامون و عوض کنیم من پام و میزام جای تو

 

Just to see what it'd be like to

فقط بخاطره اینکه ببینی که من

 

Feel your pain, you feel mine

چطور درد تورو حس میکنم تو هم درد من و

 

Go inside each other's mind

بریم داخل ذهن هم

 

Just to see what we find

فقط بخاطره اینکه ببینیم چی پیدا خواهیم کرد

 

Look at shit through each other's eyes

به همه چیز از تو چشمهای همدیگه نگاه کنیم

 

But don't let 'em say you ain't beautiful, oh

اما نزار بهت بگن که تو زیبا نیستی

 

They can all get fucked.

همشون میتونن برن به درک

 

Just stay true to you

اما باید با تو صادق باشن

 

So don't let 'em say you ain't beautiful

پس نزار که بهت بگن زیبا نیستی

 

Oh, they can all get fucked.

همشون میتونن برن به درک

 

Just stay true to you

اما باید با تو صادق باشن

 

I think I'm starting to lose my sense of humor

فکر کنم که دیگه حس شوخ طبعیم و از دست دادم

 

Everything is so tense and gloom

همه چیز خیلی دلگیر و تاریک شده

 

I almost feel like I gotta check the temperature in the room

دلم میخواد که دمای اتاق و چک کنم !

 

Just as soon as I walk in

درست همون موقع که وارد شدم

 

It's like all eyes on me

همه چشمها به من دوخته شد

 

So I try to avoid any eye contact

بنابراین من سعی کردم که به هیچکس نگاه نکنم

 

'cause if I do that then it opens a door for conversation

چون اگه اینکار و بکنم یه راهی برای ارتباط باهام پیدا میکنن

 

Like I want that... I'm not looking for extra attention

من دنبال توجه اضافه نیستم

 

I just want to be just like you

من فقط دلم میخواد که مثل تو باشم

 

Blend in with the rest of the room

میخوام که با جمعیت داخل اتاق یکی باشم

 

Maybe just point me to the closest restroom

شایدم که بخوام به نزدیک ترین دست شویی برم !

 

I don't need no fucking man servant

من به هیچ خدمتکاری احتیاج ندارم

 

Trying to follow me around and wipe my ass

که بخواد دنبالم راه بیوفته و ک*نم و پاک کنه !!

 

Laugh at every single joke I crack

یا اینکه به هر جوکی که میگم بخنده

 

And half of them ain't even funny like

حتی باوجود اینکه نصفشون هم اصلا خنده دار نیست

 

"Ah, Marshall, you're so funny man, you should be a comedian, god damn"

آه آقای مارشال شما خیلی بامزه اید باید یه کمدین میشدی لعنتی

 

Unfortunately I am, but I just hide behind the tears of a clown

متاسفانه هستم ، اما پشت اشکهای دلقکم قایم شدم

 

So why don't you all sit down?

پس چرا همتون نمیشینید ؟

 

Listen to the tale I'm about to tell

و به داستانی که میخوام براتون تعریف کنم گوش نمیکنین

 

Hell, we don't gotta trade our shoes

به جهنم نمیخواد پات و جای من بزاری

 

And you ain't gotta walk no thousand miles

و نمیخواد که هزاران مایل راه بری

 

But don't let 'em say you ain't beautiful

ولی نزار بهت بگن که زیبا نیستی

 

( تکراری )

Oh They can all get fucked.

Just stay true to you so

Don't let 'em say you ain't beautiful

Oh They can all get fucked. Just stay true to you so

 

Nobody asked for life to deal us

هیچکس نمیخواد که زندگی ما رو داشته باشه

 

With these bullshit hands we're dealt

با این همه بدبختی که باهاش سر و کار داریم

 

We have to take these cards ourselves

ما خودمون باید کارت زندگیمون و برداریم و

 

And flip them, don't expect no help

برعکسش کنیم و از هیچ کس انتظار کمک نداشته باشیم

 

Now I could have either just

اما من حالا دو تا انتخاب دارم

 

Sat on my ass and pissed and moaned

یک اینکه رو ک*نم بشینم و بشاشم و داد و ناله منم

 

Or take this situation in which I'm placed in

دوم اینکه تو همین موقعیتی که هستم بمونم و

 

And get up and get my own

روپای خودم بایستم و راه خودم و پیدا کنم

 

I was never the type of kid

من هیچوقت اونطور بچه ای نبودم که

 

To wait by the door and pack his bags

که جلوی در بشینه و وسایلش و جمع کنه و

 

Who sat on the porch and hoped and prayed

تو ایوون بشینه و دعا کنه که

 

For a dad to show up who never did

پدری که هیچوقت نیومد پیداش بشه

 

I just wanted to fit in

من فقط دلم میخواست بین بقیه خودم و جا کنم

 

At every single place

در هر جا و مکانی

 

Every school I went

در هر مدرسه ای که رفتم

 

I dreamed of being that cool kid

آرزو میکنم که دوباره همون بچه خونسرد بشم

 

Even if it meant acting stupid

حتی اگه مثل دیوونه ها رفتار میکردم

 

 

Aunt Edna always told me keep makin' that face it'll get stuck like that

خاله ادنا همیشه بهم میگفت که اگه چهرت و اینجوری نگه داری همینطور باقی میمونه

 

Meanwhile I'm just standin' there

اما من همونجا وایمیستادم و

 

Holdin' my tongue tryna talk like this

زبونم و درمی آوردم و حرف میزدم

 

'Til I stuck my tongue on that frozen stop sign poll at 8 years old

اما بالاخره زبونم از حرکت ایستاد

 

I learned my lesson then cause I wasn't tryna impress my friends no mo'

بالاخره فهمیدم که دیگه تلاش نکنم دوستام و تحت تاثیر قرار بدم

 

But I already told you my whole life story

اما من قبلا به تو داستان زندگیم و گفتم

 

Not just based on my description

نه فقط با توضیحاتم

 

'cause where you see it from where you're sitting

چون جایی که تو الآن ایستادی میتونی همه چیز و ببینی

 

Is probably 110% different

احتمالن ( چیزی که میبینی با چیزی که میشنوی ) 110 درصد تفاوت داره

 

I guess we would have to walk a mile

فکر کنم باید با هم یه قدمی بزنیم

 

In each other's shoes, at least

بالاخره پات و بزار تو کفش من

 

What size you wear? I wear tens

سایزت چنده ؟ من ده

 

Let's see if you can fit your feet

بزار ببینیم که تو پات میره یا نه

 

 

( تکراری )

Lately I've been hard to reach, I've been too long on my own

Everybody has a private world where they can be alone...

So are you calling me, are you trying to get through, oh?

Are you reaching out for me, I'm reaching out for you?

So oh oh

 

Yea... To my babies. Stay strong.

آره بچه ها قوی بمونید

 

Daddy will be home soon

بابا به زودی میاد خونه

 

And to the rest of the world, god gave you the shoes

و به همه دنیا میگم که خدا به شما کفشی داده که

 

That fit you, so put 'em on and wear 'em

اندازتونه پس بپوشیدشون

 

And be yourself, man, be proud of who you are

و همونی که هستین بمونین و به خودتون افتخار کنید

 

Even if it sounds corny,

حتی اگه این صداها مذخرفه

 

Don't ever let no one tell you, you ain't beautiful

اما هیچوقت نزار کسی بهت بگه که زیبا نیستی

————————————

 

We touch I feel a rush

 

ما لمس کردیم و من احساس فشار میکنم

 

We clutch it isn’t much

 

ما چنگ زدیم این چیز زیادی نیست

 

But it’s enough to make me wonder whats in store for us

 

اما این واسه اینکه من تعجب کنم که چه چیزی تو فروشگاه واسه ماست کافیه

 

It’s lust, it’s torturous

 

sadagh بازدید : 247 چهارشنبه 14 فروردین 1392 نظرات (0)

 

حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸ تیر ۱۳۷۸)

 

وقایع هجده تیر یا وقایع کوی دانشگاه تهران به مجموعه ناآرامی‌ها و درگیری‌ها بین روزهای هجدهم تا بیست وسوم تیرماه ۱۳۷۸ میان دانشجویان، نیروهای انتظامی و افراد موسوم به لباس شخصی‌ها، اطلاق می‌شود.[۱] مجموعهٔ فعالان حقوق بشر در ایران ادعا دارد ۷ نفر در واقعه حمله به کوی دانشگاه کشته شده‌اند[۲] که تاکنون فقط هویت عزت‌الله ابراهیم‌نژاد و فرشته علیزاده روشن شده‌است.[۳][۴][۵] شورای متحصنین در بیانیه ۲۶ تیر مرگ تامی حامی‌فر را نیز تایید کرد[۶][۷] و سعید زینالی نیز از هنگام دستگیری توسط ماموران ناپدید شده است[۸] ؛ همچنین چشم یک دانشجوی پزشکی بر اثر اصابت گلوله تخلیه، دست و پای عده‌ای شکسته و تعداد زیادی دانشجو ضرب وشتم شدند[۱]. از این حادثه به عنوان بزرگ‌ترین چالش جنبش دانشجویی در ایران بعد از انقلاب ۱۳۵۷ نیز یاد می‌شود.[۹]

 

بسته شدن روزنامه سلام

برپایی تجمع اعتراضی دانشجویان موضوع جدیدی نبود ولیکن حمله به این تجمع بی سابقه بود. تجمع ۱۸ تیر در خوابگاه کوی دانشگاه در اعتراض به بسته شدن روزنامه سلام بود. این روزنامه در ۱۵ تیر ۱۳۷۸ به جرم چاپ نامه محرمانه سعید امامی به قربانعلی دری نجف آبادی وزیر اطلاعات برای تهدید مطبوعات، توقیف و توسط دادگاه ویژه روحانیت به مدت ۵ سال توقیف شد.[۱۰] در جریان محاکمه سلام به جز مدعی العموم ۴ شاکی دیگر نیز حضور داشتند: محمود احمدی نژاد (استاندار اردبیل در دولت هاشمی رفسنجانی و رییس جمهور کنونی)، کامران دانشجو (استاندار اسبق تهران، معاون سیاسی سابق وزیر کشور و رییس ستاد انتخابات ریاست جمهوری دهم و وزیر علوم فعلی)- درویش زاده (نماینده مردم دزفول در مجلس پنجم) و حمیدرضا ترقی (عضو ارشد حزب موتلفه و نماینده مشهد در مجلس پنجم).[۱۱][۱۲][۱۳]

حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸ تیر)

انصار حزب الله در پی تظاهرات دانشجویان در اعتراض به توقیف روزنامه سلام و تصویب قانون جدید مطبوعات، به داخل کوی دانشگاه و خوابگاه‌های دانشجویی حمله بردند و ضمن تخریب اموال دانشجویان آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و صدها نفر را بازداشت کردند. حمله و ضرب و شتم دانشجویان تا صبح ادامه داشت. در این حمله حتی خوابگاه دانشجویان خارجی نیز در امان نماند. این حمله به اعتراضات گسترده و چند روزه دانشجویان و مردم در تهران و شهرستانها انجامید. در دانشگاه تبریز نیز روز شنبه ۱۹ تیر درگیریهای گسترده‌ای روی داده که به کشته شدن چندین نفر (مانند عزت الله ابراهیم نژاد، فرشته علیزاده، تامی حامی‌فر) انجامید.[۱۴][۱۵][۱۶][۱۷]

نیروهای انتظامی و امنیتی دست کم ۳۰۰ دانشجو را دستگیر و تحت بازجویی و شکنجه قرار دادند.[۱۸] (مانند احمد باطبی، اکبر محمدی، میثم لطفی[۱۹])

نقش سپاه

طبق نوار صوتی که به دست آمده است در جریان حمله به کوی دانشگاه و دیگر مسائل دانشجویی کسانی مانند سردار نجات فرمانده سپاه ولی امر به همراه سردار نقدی، سردار ذوالقدر و دیگران طرح سرکوب دانشجویان و حتی عزل محمد خاتمی رییس جمهور وقت را داشتند. [۲۰]

تظاهرات دانشجویان بسوی مقر علی خامنه‌ای

دانشجویان نیروی انتظامی را عامل یورش به کوی دانشگاه دانسته و خواستار عزل فرمانده آن بودند. همچنین توقیف روزنامه سلام نیز توسط دادگاه ویژه روحانیت که زیر نظر رهبر قرار دارد انجام شده بود. اما آیت الله خامنه‌ای در حالیکه این رویداد را محکوم کرده بود حاضر به برکناری سردار لطفیان و همچنین نظری فرمانده پلیس تهران نشد. همین امر باعث شد تا در روزهای بعد تظاهرات به سمت دفتر علی خامنه‌ای و مجموعه‌ای که وی در مرکز تهران در آن مستقر است (موسوم به مجموعه مطهری) شود. سعید حجاریان در این باره می‌گوید :

.....وقتی دانشجوها از کوی دانشگاه بیرون آمدند، بین میدان ولیعصر بودند تا حرکت کنند به سوی خیابان آذربایجان، من در آن هنگام دفتر آقای خاتمی بودم. آن زمان من عضو شورای شهر تهران بودم. اعضای شورای شهر را برده بودم به کوی دانشگاه تا خرابی‌ها را ببینند و برای بازسازی و اختصاص بودجه اقدام کنیم. من به خاطر این کار رفته بودم دفتر خاتمی که آقای صفوی (فرمانده سپاه) زنگ زد به آقای ابطحی و گفت که خط قرمز ما خیابان جمهوری است، هر کسی از این خیابان پایین‌تر بیاید، می‌زنیم. متوجه شدیم که بچه‌های دانشجو دارند رو به پایین حرکت می‌کنند، به من گفتند که بروم با آنها صحبت کنم، رفتم با دانشجوها صحبت کردم، یک طرف بچه‌های رحیم بودند، یک طرف هم بچه‌های دانشجو، با قسم و آیه و من بمیرم تو بمیری، سر راهپیمایی را کج کردم به سمت کوی دانشگاه و گفتم برید من هم می‌آیم به کوی...[۲۱]

نامه تهدید آمیز فرماندهان سپاه به خاتمی

خاتمی گرچه دفاع چندانی از دانشجویان نکرد، اما در سخنرانی خود این رویداد را نتیجه پیگیری قتل‌های زنجیره‌ای دانست.پس از تظاهرات دانشجویان به سمت دفتر خامنه‌ای و همچنین گسترش اعتراضات به سایر شهرستانها و سایر نقاط تهران از جمله میدان سپه و باراز تهران، در شرایطی که تهران از جمعه ۱۸ تیر شاهد بی سابقه‌ترین درگیری بین مردم و سپاه، بسیج و هوادارن نظام بود، ۲۴ تن از فرماندهان بلند پایه سپاه در نامه‌ای به محمد خاتمی وی را تهدید کردند که اگر در سرکوب اعتراضات قوی تر عمل نکند خود دست بکار می‌شوند. بعید است که این نامه بدون اطلاع و تایید علی خامنه‌ای منتشر شده باشد.در بخش‌هایی از آن خطاب به خاتمی آمده‌است:

اما آیا حرمت‌شکنی و توهین به مبانی این نظام، تاسف و پیگیری ندارد؟ آیا حریم ولایت فقیه کم‌تر از کوی دانشگاه است؟ آیا حریم امام، آن انسان کم‌نظیر، کم‌تر از جسارت به یک دانشجو است؟ آیا چند روز امنیت کشور را دچار اخلال کردن و به هر مؤمن و متدین حمله کردن و آتش زدن فاجعه نیست؟ آیا زیر سئوال بردن جمهوری اسلامی، این یادگار ده‌ها هزار شهید و شعار علیه آن دادن فاجعه نیست؟ جناب آقای خاتمی، چند شب پیش وقتی گفته شد عده‌ای با شعار علیه رهبر معظم انقلاب به سمت مجموعهٔ شهید مطهری در حرکت‌اند، بچه‌های کوچک ما در چشم ما نگریستند، انگار از ما سؤال می‌کردند غیرت شما کجا رفته است؟[۲۲]

یکی از امضا کنندگان این نامه محمد باقر قالیباف (فرمانده وقت نیروی هوایی سپاه و شهردار فعلی تهران بود) که چندی بعد از سوی خامنه‌ای جانشین سردار لطفیان در فرماندهی کل نیروی انتظامی شد. سایر امضا کنندگان نامه: غلامعلی رشید (فرمانده سابق بسیج) ، عزیز جعفری (فرمانده کل فعلی سپاه پاسداران) ، قاسم سلیمانی ، جعفر اسدی ، احمد کاظمی (فرمانده اسبق نیروی زمینی سپاه که در سانحه سقوط هواپیما کشته شد) ، محمد کوثری (نماینده مجلس هشتم) ، اسدالله ناصح ، محمد باقری ، غلامرضا محرابی ، عبدالحمید رئوفی‌نژاد ، نورعلی شوشتری (جانشین سابق فرمانده نیروی زمینی سپاه که بر اثر انفجار در سیستان و بلوچستان کشته شد) ، دکترعلی احمدیان ، احمد غلامپور ، یعقوب زهدی ، نبی‌الله رودکی ، علی فدوی ، غلامرضا جلالی ، امین شریعتی ، حسین همدانی (فرمانده فعلی سپاه محمد رسول الله تهران بزرگ) ، اسماعیل قاآنی ، علی فضلی (فرمانده سابق سپاه ثارالله) ، علی زاهدی ، مرتضی قربانی.

محاکمه عاملان

۲ سال پس از این رویداد قوه قضاییه همه نیروهای پلیس و شبه نظامیان وابسته را تبرئه کرده و فقط یک سرباز ساده به نام اروجعلی ببرزاده بخاطر دزدیدن یک دستگاه ریش تراش محکوم شد. ۱۵۹ نماینده مجلس ششم این اقدام دستگاه قضایی را محکوم کردند. این در حالی است که صدها دانشجوی در دادگاه‌ها محاکمه و یک نفر از آنان در زندان درگذشت.[۲۳][۲۴]

پیامدها

بارزترین نتیجه این واقعه و رویدادهای بعدی (از جمله عدم حمایت اصلاح طلبان از اعتراضات دانشجویی و همراهی یا سکوت در برابر این سرکوب) گسست روز افزون میان دفتر تحکیم و مجموعه حاکمیت بود. در مقابل اصلاح طلبان بر روی بخشی از دفتر تحکیم وحدت که روابط نزدیک تری با ایشان داشت سرمایه گذاری کردند که نتیجه آن تقسیم دفتر تحکیم به دو طیف اکثریت (مخالف نظام) و اقلیت (هوادار نظام) بود.[۲۵]

متقابلاً دفتر تحکیم وحدت (در مقابل بسیج که حامی و نیروی توده‌ای محافظه کاران ایران است) در انتخابات‌های مختلف از جمله دوم خرداد نقشی اساسی در پیروزی اصلاح طلبان داشت از سال ۱۳۸۲ از دفتر جبهه دوم خرداد خارج شد. آگاه شدن دانشجویان به نقطه ضعف‌های خود از جمله نداشتن رهبری متمرکز و قوی از دیگر دستاوردهای این رویداد بود.

اظهار نظرها در سال‌های بعد

سالگردها

سالگردهای این رویداد همه ساله شاهد برگزاری تظاهرات‌های مردمی دانشجویی در تهران و سایر شهرها بوده‌است.عدم محاکمه عوامل این رویداد در کنار تداوم زندان برخی از دانشجویان دستگیر و شده بر شدت اعتراضات می‌افزود. گرچه در سالهای بعد دولت خاتمی تلاش کرد تا با عدم صدور مجوز تظاهرات برای دفتر تحکیم وحدت از شدت اعتراضات بکاهد. شدیدترین اعتراضات در سال ۱۳۸۲ رویداد که تهران برای ۲۰ روز شاهد اعتراضات مردمی دانشجویی بود.[۲۷]

برای جلوگیری از برگزاری هر گونه مراسم در سالگرد این رویداد در سال ۱۳۸۷، کوی دانشگاه تهران از میانه تیرماه تعطیل شد. همچنین تعدادی از دانشجویان دانشگاه آزاد بازداشت شدند.[۲۸]

دهمین سالگرد

همچنین ببینید: حمله به خوابگاههای دانشگاه امیر کبیر (۱۸ تیر ۱۳۸۸)

دهمین سالگرد حمله به کوی دانشگاه در سال ۱۳۸۸ که مصادف با اعتراضات به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری دهم بود با وجود عدم صدور مجوز و تهدید به برخورد با معترضان برگزار گردید. کوی دانشگاه تهران و همچنین خوابگاههای دانشجویی در اصفهان و شیراز نیز دو هفته پیش از این مورد حمله قرار گرفت. حمله‌ای که به گفته یکی از نمایندگان مجلس از یورش سال ۱۳۷۸ هم ابعاد وسیع تری داشته‌است.

 

 

عکسی از تظاهرات مردم تهران در تاریخ ۱۸ تیر ۱۳۸۸ علیه دولت

همچنین شب ۱۸ تیر ۱۳۸۸ نیروهای لباس شخصی به خوابگاههای دانشگاه امیر کبیر در تهران نیز یورش برده و ضمن ضرب و شتم و آسیب رساندن به دانشجویان تعدادی را بازداشت کردند.[۲۹]

پانویس

  1. ۱٫۰۱٫۱«وب‌گاه فارسی بی‌بی‌سی». بازبینی‌شده در ۱۸ اوت ۲۰۰۷.
  2. بیانیهٔ انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران (خبرنامه دانشگاه امیر کبیر)
  3. از تهران شادمان و سرحال (هفته نامه نیمروز،۱۶ اسفند ۱۳۸۱)
  4. گزارش نقض حقوق بشر دانشجویان در سالی که گذشت (کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، اسفند۱۳۸۱)

 

sadagh بازدید : 192 چهارشنبه 14 فروردین 1392 نظرات (0)

تغییر جنسیت در ایران تا قبل از انقلاب ۱۳۵۷، تغییر جنسیت در ایران هیچ‌گاه به طور رسمی از سوی حکومت مورد توجه قرار نگرفته بود. در اواسط دهه ۱۳۶۰، دولت حقوق افراد خواهان تغییر جنسیت را به رسمیت شناخت و جراحی را به این منظور مجاز اعلام کرد. از سال ۲۰۰۸، در ایران بیش از هر کشور دیگری (بجز تایلند) جراحی‌های مربوط به تغییر جنسیت انجام شده‌است. دولت تا نیمی از هزینه مورد نیاز برای عمل جراحی را می‌پردازد و تغییر جنسیت در شناسنامه ثبت می‌شود. محتویات • ۱ قانون و تغییر جنسیت o ۱.۱ نظریه ممنوعیت تغییر جنسیت o ۱.۲ نظریه مشروعیت تغییر جنسیت o ۱.۳ نظریه مشروعیت مشروط  ۱.۳.۱ خنثای بدنی  ۱.۳.۲ خنثای روانی  ۱.۳.۳ افراد عادی o ۱.۴ شرایط تغییر جنسیت‏ o ۱.۵ شناسایی جنسیت جدید o ۱.۶ مرجع شناسایی o ۱.۷ نتیجه‏ • ۲ اسلام و تغییر جنسیت o ۲.۱ قران و تغییر جنسیت  ۲.۱.۱ دیدگاه اول  ۲.۱.۲ دیدگاه دوم  ۲.۱.۳ دیدگاه سوم o ۲.۲ نظر فقهای شیعه نسبت به تغییر جنسیت  ۲.۲.۱ آیت الله خمینی  ۲.۲.۲ آیت‌الله خامنه‌ای  ۲.۲.۳ آیت‌الله مکارم شیرازی  ۲.۲.۴ ایت الله سیستانی  ۲.۲.۵ ایت الله نوری  ۲.۲.۶ ایت الله خویی • ۳ مسیحیت و تغییر جنسیت • ۴ جستارهای وابسته • ۵ پانویس • ۶ منابع قانون و تغییر جنسیت مراد از وضع حقوقی تغییر جنسیت این است که، با توجه به سکوت قانونگذار و فقدان نص قانونی در حقوق ایران، آیا تغییر جنسیت برمبنای اصول و قواعد حقوقی، امری مجاز و مشروع است یا امری نامشروع و ممنوع است؟ درباره مشروعیت یا ممنوعیت تغییر جنسیت نظریه کسانی که موضوع را مورد بحث قرارداده‏اند، متفاوت است که در مجموع می‌‏توان نظریات را به سه گروه، ممنوعیت مطلق، مشروعیت مطلق و مشروعیت مشروط تقسیم نمود که عمده دلایل این نظریات بررسی می‌شود. نظریه ممنوعیت تغییر جنسیت یکی از دلایل نظریه ممنوعیت تغییر جنسیت، عبارت از این است که مجاز بودن تغییر جنسیت مستلزم مجاز بودن برداشت و از بین بردن اعضایی است که از بدن شخص موضوع تغییر جنسیت برداشته می‌شود تا اعضای مصنوعی جنسیت مخالف در جای آن گذاشته شود، در حالیکه، حرمت و ممنوعیت از بین بردن اعضاء بدن از ضروریات است و کسی نمی‌‏تواند با از بین بردن عضوی از بدن خود به خویش یا با از بین بردن اعضاء بدن دیگری به او صدمه وارد کند. در نتیجه، تغییر جنسیت عملی نامشروع است[۱] در این دلیل می‌توان مناقشه نمود زیرا به استناد این دلیل در صورتی می‌‏توان تغییر جنسیت را بطور مطلق ممنوع دانست که ضرورت ایجاب نکند. اگر شخصی درنتیجه بیماری روانی یا جسمانی ناچار به برداشت عضوی از اعضاء بدن خویش شود، قاعده مجاز بودن ممنوعات در موارد اضطرار و ناچاری، حاکم بر این دلیل می‌‏شود و در نتیجه، برداشت یا ازبین بردن عضوی از بدن در موارد ناچاری امری مشروع است و به استناد دلیل مذکور نمی‌‏توان تغییر جنسیت را بطور مطلق ممنوع تلقی نمود. دلیل دیگر نظریه ممنوعیت تغییر جنسیت، غیرمقدور بودن آن است زیرا خداوند انسان را مذکر و مؤنث آفریده‌است و هیچ قدرتی نمی‌‏تواند مذکری را به مؤنث یا بالعکس تغییر دهد. در نتیجه، اگر بوسیله مثلاً عمل جراحی علائم جنسیتی شخصی برداشته شود و یا با تزریق دارو موی صورت مردی ازاله شود و پستان او بزرگ گردد، این شخص در واقع تبدیل به مؤنث نشده‌است. بر عکس، رویاندن مو در رخسار مؤنثی و کوچک کردن پستان او و غیره، بوسیله تزریق دارو، موجب تغییر جنسیت او به جنس مذکر نمی‌‏شود. بعبارت دیگر، تغییر موضوع مذکر به مؤنث یا بالعکس امری غیرمقدور و ناشدنی است و چون موضوع تغییرناپذیر است، حکم آن نیز ثابت و غیر قابل تغییر است. این دلیل نیز غیر قابل اعتماد است زیرا به استناد این دلیل نیز نمی‌‏توان تغییر جنسیت را بطور مطلق غیرمشروع دانست، چون موضوع مورد بحث، تغییر جنسیت تمام افراد بشر نیست. در علم پزشکی نیز اعتقاد بر این نیست که تمام افراد قابل تغییر جنسیت نیستند، بلکه افرادی که به نوعی خنثی می‌‏باشند، موضوع تغییر جنسیت می‌‏باشند. بنابراین، غیر مقدور بودن تغییر جنسیت، شامل تمام افراد نمی‌‏شود، بلکه فقط شامل افرادی می‌‏شود که گرایشات جنسی روانی آنها با علائم جنسی بدنشان هماهنگ و همسو است که اکثر انسانها در این گروه می‌‏باشند و این گروه خارج از موضوع می‌‏باشند. همانگونه که بعضی از فقهاء[۲] ۶۴۲، از ظهور آیات استفاده نموده‏اند: خداوند انسان را مذکر و یا مؤنث آفریده‌است. در نتیجه، کسی که دارای علائم جنسی هر دو جنس مذکر و مؤنث است یکی از این علائم اصلی و دیگری زائد است. بنابراین، مراجعه به متخصص جهت تشخیص جنسیت اصلی و از بین بردن علائم جنسیت غیر اصلی در خنثای بدنی و خنثای روانی نه تنها امری ممنوع نمی‌‏تواند باشد بلکه امری شایسته و پسندیده‌است. همانطوریکه بعضی[۳]، ضمن قبول انحصار جنسیت بشر در مذکر و مؤنث، اظهار نموده‏اند: تعیین جنسیت در زمان ولادت شخص یک پیشگویی است که در مورد خنثای بدنی یا روانی این پیشگویی نادرست بوده‌است و در پیشگویی جنسیت آنان اشتباه شده‌است، هر چند این پیشگویی در اغلب موارد با واقع منطبق است. علاوه براین، موضوع مهم دیگر ملاک تعیین جنسیت است که تا سال ۱۹۷۰ دانشمندان معتقد بودند که ملاک تشخیص جنسیت فقط علائم ظاهری بدن نیست بلکه در تعیین جنسیت یک شخص باید آلت تناسلی، وجود بیضه یا تخمدان و کروموزوم او را در نظر گرفت ولی بعد از تاریخ مذکور علاوه بر عناصر مذکور، شکل مغز شخص را نیز مؤثر در تعیین جنسیت می‌‏دانند دلیل دیگر عدم مشروعیت تغییر جنسیت، همانگونه که بعضی معتقدند[۴]، مخالفت آن با مصالح عمومی است زیرا: “قواعدی که وضع مدنی شخص را در جامعه تعیین می‌‏کند، تنها به خاطر حفظ منافع او وضع نشده‌است، هدف مهم اینگونه قواعد تأمین مصالح عمومی‌است. به همین جهت اشخاص نمی‌‏توانند بر خلاف آنها با یکدیگر توافق کنند. چنانکه به وسیله قرارداد نمی‌‏توان تابعیت یا جنسیت کسی را تغییر داد“. این دلیل نیز در صورتی دلالت بر عدم مشروعیت تغییر جنسیت می‌‏کند که در علم پزشکی تغییر جنسیت مشروط به شرائطی نباشد و هرکس که اراده تغییر جنسیت خود کند، درخواست او پذیرفته شود ولی اگر تغییر جنسیت مشروط به شرایط شود، همانطوریکه در بیشتر کشورها مقررات و شرایط خاصی در این باره تصویب شده‌است، مغایرتی با مصالح جامعه نخواهد داشت. بنابراین، تمام دلایل معتقدان به عدم مشروعیت تغییر جنسیت، از موضوع منصرف است و به استناد این دلایل نمی‌‏توان بطور مطلق تغییر جنسیت را غیرمشروع دانست، بلکه این دلایل مواردی را شامل می‌‏شود که تغییر جنسیت برای شخص مضر و آسیب رسان باشد و او به صرف میل خویش اقدام به تغییر جنسیت خود کند ولی در مواردی که تغییر جنسیت بعنوان یک راه درمان یا یک عمل مفید و دارای منفعت عقلایی مشروع انجام می‌‏شود، دلایل یاد شده نمی‌‏تواند دلالت بر ممنوعیت آن نماید. نظریه مشروعیت تغییر جنسیت در مقابل نظریه مخالف پیشین، نظریه دیگری ابراز شده‌است که بر مبنای آن تغییر جنسیت بطور مطلق مجاز و مشروع است که عمده دلایل آن مورد بررسی قرار می‌‏گیرد: یکی از دلایل نظریه مشروع بودن مطلق تغییر جنسیت، اصل اباحه و عدم دلیل بر حرمت آن از طرف شارع است، چون اصل جواز، تصرفات است مگر این که دلیلی بر ممنوعیت وجود داشته باشد و دلیلی نیز بر حرمت آن در شریعت وجود ندارد. پس، چنین عملی ظاهراً مشروع است[۵] در این دلیل می‌‏توان مناقشه نمود زیرا درست است که از طرف قانونگذار دلیل خاصی دال بر عدم جواز و ممنوعیت تغییر جنسیت وارد نشده‌است ولی چون تغییر جنسیت یک عمل است که شخص و پزشک متخصص آن را انجام می‌‏دهند، باید دید که آیا انجام هر عملی مجاز است یا مشروعیت انجام هر عملی مشروط به شرایطی است؟ در باب اجاره اشخاص و نیز شرط فعل، که از اعمال حقوقی بارز و مشهوری است که موضوع آن انجام فعل است، همانطوریکه[۶]، اظهار نموده‏اند: عمل مورد اجاره یا مشروط باید دارای منفعت عقلایی مشروع و قابل اعتناء باشد. بنابراین، اگر شخصی بدون مشکل بدنی و یا روانی قابل توجه، اقدام به تغییر جنسیت خود نماید، چون این عمل نه تنها دارای منفعت مشروع قابل توجه عقلایی نیست، بلکه شخص را گرفتار بحران روحی و روانی می‌‏نماید، می‌‏توان به استناد این عمومات، انجام آن را نامشروع تلقی نمود. دلیل دیگری که می‌‏توان برای مشروعیت مطلق تغییر جنسیت به آن استناد کرد، قاعده “الناس مسلطون علی انفسهم“ می‌‏باشد، همانگونه که بعضی[۷]، برای صحت فروش اعضاء بدن به آن استناد کرده و معتقدند: چون این قاعده در سیاق قاعده سلطه مردم بر مالشان است، در نتیجه، همانگونه که مردم حق دارند در مالشان هر تصرفی بکنند، می‌‏توانند در بدن خود نیز هر نوع تصرفی را که بخواهند، انجام دهند و یکی از تصرفات مجاز به استناد این قاعده، تغییر جنسیت است. هر چند این قاعده عیناً در روایت وارد نشده‌است ولی می‌توان آن را از روایات وارده در باب نکاح باکره رشیده، اصطیاد نمود: بعنوان مثال در صحیحه فضیل بن یسار و محمدبن مسلم و زراره و بُرید بن معاویه از حضرت باقر علیه السّلام نقل شده‌است: زنی که مالک خودش است، سفیه و مولی علیها نیست، ازدواج او بدون اذن ولی نافذ است. بنابراین، در حجیت این قاعده نمی‌توان مناقشه نمود، ولی از جهت مفهوم قاعده و همچنین تطبیق آن بر مورد، می‌‏توان مناقشه نمود، زیرا اولاً از جهت مفهوم قاعده، مفهوم آن این نیست که انسان بر خود ولایت و حاکمیت دارد، همانگونه که بر اموال خود حاکم است بلکه آنچه در باب روایت نکاح باکره رشیده وارد است که اگر او مالک خویش است، می‌تواند مستقلاً ازدواج نماید. ظاهر در این است که اگر می‌‏تواند امور خود را اداره کند و مصلحت و غبطه خود را تأمین نماید، می‌‏تواند بدون اذن ولی ازدواج نماید. همانطوریکه اهل نظر[۸]، نیز قاعده را اینگونه تفسیر نموده‏اند. در نتیجه، از لحاظ مفهومی، دلالت این قاعده بر سلطه انسان بر خودش مخدوش است. ثانیاً بر فرض قبول این که، این قاعده دلالت بر سلطه انسان برخود دارد و سیاق آن مانند سیاق قاعده سلطه بر اموال است، باز نمی‌‏توان به استناد این قاعده تغییر جنسیت را بطور مطلق مشروع دانست، زیرا همانگونه که بعضی[۹] ۱۰۲، معتقدند: قاعده سلطه مُشّرِع نیست و مالک هر تصرفی و لو غیرعقلایی و اسرافی، نمی‌‏تواند در مال خود انجام دهد بلکه باید تصرفی نماید که از دیدگاه عقلاء متعارف و معقول باشد. در نتیجه، قاعده سلطه بر نفس نیز در همین سیاق و حدود قرار می‌‏گیرد و فقط اشخاص می‌‏توانند تصرفی در بدن و نفس خود کنند که عقلایی است، در حالی که، تغییر جنسیت شخصی که تمایلات جنسی روانی او مطابق با علائم جنسیتی بدنی او است، از دیدگاه عقلاء تصرفی نامعقول و نامتعارف است. علاوه بر این، بر فرض اینکه قاعده سلطه مُشرِّع باشد، در این صورت نیز قلمرو آن محدود به تصرفاتی است که دارای نفع عقلایی است زیرا به استناد اصول و قواعد مسلّم حقوقی و سیره عقلاء، تصرفات لغو و زاید و یا دارای مفاسد اجتماعی یا شخصی، مشروع و مورد حمایت قانون نیست. بنابراین، اطلاق قاعده سلطه به این عمومات مقید به تصرفات مفید یا حداقل تصرفات فاقد مفاسد اجتماعی یا شخصی می‌شود. در نتیجه، به استناد این دلایل نیز نمی‌توان تغییر جنسیت را بطور مطلق مشروع و مجاز محسوب نمود. نظریه مشروعیت مشروط نظریه دیگری، که در مورد وضعیت تغییر جنسیت ابراز شده‌است، مشروعیت مشروط است زیرا مشروعیت هر عملی، همانگونه که در ماده ۲۱۵ قانون مدنی نیز به آن تصریح شده‌است، منوط به وجود منفعت مشروع عقلایی است. در نتیجه، تغییر جنسیت در صورتی مشروع است که خواهان دارای مشکل جنسی باشد و پزشک متخصص تغییر جنسیت را برای رفع مشکل او مفید تشخیص دهد. در اکثر نظامهای حقوقی این نظریه پذیرفته شده‌است و کشورهایی که تغییر جنسیت را مشروع اعلام نموده‌اند، مشروعیت آن را منوط به وجود شرایطی کرده‌اند. شاید ادعا شود که اگر مشروعیت تغییر جنسیت، مشروط به شرایطی شود، مشروعیت آن از واضحات و مسلّمات است، زیرا به استناد قاعده “الضرورات تبیح المحظورات“ و حدیث رفع، هر عمل ممنوع و غیر قانونی، در شرایط اضطرار، مباح و قانونی می‌شود. ولی این ادعا ناشی از عدم درک درست و صحیح موضوع و شرایط تغییر جنسیت است، زیرا اولاً قاعده مزبور در مواردی جاری است که اول منع قانونی وجود داشته باشد و شخص در شرایط اضطرار قرار گیرد، بعد این قاعده از او رفع حرمت یا ممنوعیت می‌نماید ولی بعد از خروج از شرایط اضطرار، ادله حرمت دوباره حاکم می‌شود، در حالی که نسبت به افراد واجد شرایط تغییر جنسیت بر مبنای نظریه مشروعیت مشروط به وجود شرایط خاص، اصلاً ممنوعیت و حرمتی وجود ندارد که قاعده مزبور آن را رفع نماید. به همین جهت نیز مفتی مصر معتقد به وجوب تغییر جنسیت نسبت به افراد خنثای فیزیکی یا بدنی شد، در صورتی که قاعده اباحه شدن ممنوعات در شرایط اضطرار برای مضطر فقط اباحه یا اختیار می‌آورد و نمی‌توان از این قاعده استفاده وجوب یا لزوم نمود. ثانیاً موضوع مورد بحث فراتر از شرایط اضطراری است زیرا ممکن است شخصی با وجود داشتن شرایط تغییر جنسیت، در حالت اضطرار قرار نگیرد. به همین جهت در توصیه‌ها و مقررات نمونه تغییر جنسیت، آن نه به عنوان یک راه درمان بلکه به عنوان یک حق توصیه شده‌است. بنابراین، مشروعیت تغییر جنسیت مشروط به وجود شرایطی در متقاضی است نه از باب ادله حالت اضطرار بلکه از لحاظ علم پزشکی این شرایط لازم است تا برای پزشک، موضوع معالجه فراهم شود و از لحاظ علم حقوق نیز این شرایط لازم است تا مورد حمایت قانون قرار گیرد. در نتیجه، این نظریه با واقعیتهای علم پزشکی منطبق‌تر است. بنابراین، افراد را می‌‏توان از لحاظ وضعیت جنسی به سه گروه تقسیم نمود: خنثای بدنی خنثای بدنی یا فیزیکی به کسی اطلاق می‌شود که در بدن آنها علائم جنسیتی هر دو جنس مذکر و مؤنث وجود دارد. ممکن است این علائم یکی بر دیگری غالب یا غالب نباشد که مورد اخیر، خنثای مشکل گفته می‌‏شود[۱۰]. در مورد این گروه شکی نیست که تغییر جنسیت مجاز است و شخص می‌‏تواند به تشخیص پزشک متخصص با رعایت تمام استانداردهای پزشکی خود را از این حالت نجات دهد و به یکی از دو جنسی که خلقت او مناسبت و مشابهت بیشتری با آن دارد ملحق سازد، زیرا صاحب نظران[۱۱] معتقدند: اگر در خنثی علائم جنسیتی بر علائم جنسیت دیگر ظاهر و غالب باشد، بر شخص لازم است که از احکام جنسیت غالب پیروی نماید. روشن است که نظر پزشک متخصص از باب اعتبار شهادت و حجیت آن، کم ارزشتر از عمل به جنسیت غالب یا ظاهر نیست. بنابراین، در این فرض، هر چند تغییر جنسیت امری مشروع است، ولی بر شخص لازم است از احکام جنسیتی پیروی نماید که به نظر پزشک متخصص با وضع او مناسب‏تر است. با این حال نمی‌توان گفت که هورمون درمانی یا عمل جراحی تغییر جنسیت بر شخص واجب است زیرا همانگونه که اظهار شده‌است ممکن است افرادی باشند که از انجام عمل جراحی بیمناک باشند یا بعلت کهولت سن و پیری توان یا حوصله درمان نداشته باشند یا هزینه درمان عمل جراحی و عواقب بعد از آن را نداشته باشند. در نتیجه، همانگونه که حضرت امیر(ع) در قضیه مذکور، فقط احکام جنسیت مرد را بر آن شخص مترتب نمود، نمی‌‏توان این گونه افراد را الزام به عمل جراحی یا هورمون درمانی نمود یا انجام آن را بر آنها لازم دانست. بنابراین، به نظر می‌‏رسد نتیجه‏ای را که آقای طنطاوی، مفتی مصر در فتوی خود مبنی بر وجوب عمل جراحی بر خنثی گرفته‌است، قابل مناقشه‌است. پس، در مشروعیت تغییر جنسیت این گروه، مخالفت خاصی وجود ندارد زیرا اگر به ظواهر علامت جنسی بتوان حکم به تبعیت شخص از آن جنس نمود، بطریق اولی بر مبنای نظریه متخصص، به استناد ادله اعتبار و حجیت شهادت، می‌‏توان حکم به ملحق شدن او به جنسی نمود که متخصص آن را مناسب تشخیص داده‌است. خنثای روانی این گروه شامل افرادی می‌‏شوند که از لحاظ جسمی و بدنی دارای علائم یکی از دو جنس مذکر یا مؤنث می‌‏باشند ولی از لحاظ روانی تمایلات جنسی جنسیت مزبور را ندارند بلکه تمایلات جنسی، جنس مخالف را دارا می‌‏باشند. یا ممکن است علائم بدنی جنسیتی را بطور ناقص داشته باشند، مانند موردی که شخصی دارای علائم جنسیتی زنانه بود ولی در سن بلوغ عادت ماهانه نمی‌‏دید با مراجعه به پزشک ثابت شد که او رحم ندارد. آقای عبدالله مبروک النجار، یکی از اساتید دانشگاه الازهر مصر، در این باره معتقد است: تغییر جنسیت این گروه ممنوع و انجام دهنده آن قابل مجازات می‌‏باشد زیرا از یک طرف، مجازبودن تغییر جنسیت آنها، مستلزم رواج همجنس بازی در جامعه‌است که زشت‌ترین عمل و جرم در جامعه بشری است و حرمت آن در اسلام از ضروریات است. از طرف دیگر، مجاز بودن تغییر جنسیت این گروه، مستلزم مجاز بودن آسیب رساندن به بدن است که این نیز حرمت آن ‏روشن است، زیرا این عمل برای امر معقولی مانند باروری و زاد و ولد انجام نمی‌‏شود بلکه برای ارضاء شهوت و لذت پرستی انجام می‌‏شود این دلایل قابل مناقشه‌است زیرا از یک طرف، مجاز شدن و رواج همجنس بازی با تغییر جنسیت، منوط بر این است که اولاً جنسیت شخص محرز باشد، ثانیاً با عمل جراحی تغییر ننماید، در حالی که در این گروه که تعارض بین علائم بدنی و علائم روانی جنسیت وجود دارد، جنسیت شخص محرز نیست. از طرف دیگر، اطلاق ادله حرمت آسیب رساندن به بدن بوسیله ادله اباحه محظورات، در اضطرار تخصیص خورده‌است. درنتیجه، اگر شخصی ناچار به برداشت عضوی از بدن خویش گردد، ادله حرمت شامل این مورد نمی‌‏شود. مفتی مصر با صدور فتوایی، به درخواست سندیکای پزشکی مصر، ظاهراً تغییر جنسسیت این گروه را مشروع دانسته و اعلام نمود: در روایات وارد است که شخص عربی خدمت رسول الله(ص) وارد شد و پرسید: شما می‌‏توانید درمان کنید؟ حضرت جواب دادند: بلی، خداوند مرضی را نفرستاده‌است مگر اینکه همراه آن درمانش را نیز فرستاده‌است. در روایت دیگر وارد است که حضرت فرمودند: بندگان خدا می‌‏توانند خودشان را درمان کنند زیرا خداوند مرضی را نفرستاده مگر اینکه درمان آن را فرستاده‌است و تنها یک مرض است که درمان ندارد و آن پیری است. همچنین شخصی را برای درمان اُبی بن کعب فرستادند، پزشک برای درمان او رگ بدنش را برید. عسقلانی از این حدیث وجوب برداشت، عضو زائد را استفاده کرده‌است و گفته‌است: بر خنثی واجب است که عضو و علامت جنسیت غیر اصلی را از خود بردارد. علاوه بر این، در تعارض بین علائم جنسیت بدنی و ظاهری با علائم جنسیت روانی و باطنی، باید علائم جنسیت باطن را غالب و اصلی دانست زیرا ظاهر ممکن است فریب دهنده باشد ولی باطن پیوسته واقع نما و حقیقت گرا است. با توجه به این دلایل، اگر پزشک متخصص قابل اعتماد، تنها راه درمان مریض را تغییر جنسیت تشخیص دهد، تغییر جنسیت مجاز است به نظر می‌‏رسد که این دلایل قابل اعتماد باشد زیرا این وضعیت را علم پزشکی بعنوان یک مرض تلقی نموده‌است و سیره عقلاء که مورد تأیید قانونگذار و شارع نیز واقع شده‌است، دلالت بر این دارد که هر مریضی حق دارد که مرض خود را درمان نماید. علاوه بر این، همانگونه که بعضی از فقهاء (حلی، ۱۴۱۱ه ق، ص۱۳۸)، اظهار داشته‏اند: احادیثی از معصوم (ع) وارد است که درمان کنید دردهای خود را، هر دردی درمانی دارد و تنها مرگ درمان ندارد. بنابراین، با توجه به این نصوص و سیره عقلاء بر لزوم درمان هر درد و همچنین تشخیص متخصصین مبنی بر بیماری بودن این وضعیت و قابل درمان بودن آن، می‌‏توان نتیجه گرفت که این مورد نیر مجاز و مشروع است. افراد عادی افراد عادی، که اغلب مردم می‌‏باشند، کسانی هستند که علائم جنسیتی بدن آنان با تمایلات جنسی روانی‌شان همخوانی و هماهنگی دارد. آیا این اشخاص نیز مجاز به تغییر جنسیت می‌‏باشند و تعییر جنسیت آنها مشروع است؟ همانگونه که گذشت بعضی به استناد عدم منع، تغییر جنسیت این گونه افراد رانیز مجاز می‌‏دانند ولی به نظر می‌‏رسد مشروعیت تغییر جنسیت این اشخاص از سه جهت با مانع روبرو است: جهت نخست، عبارت از این است که حفظ سلامتی شخص بر او واجب است و هیچ کس نمی‌‏تواند، بدون عوامل موجه و عقلایی، سلامتی خود را در معرض خطر قرار دهد. در نتیجه، با توجه به نظر متخصصین مبنی بر لزوم دقت در تغییر جنسیت و اینکه در صورت اشتباه در تشخیص یا عمل، عواقب روانی غیر قابل جبرانی برای شخص خواهد داشت، اشخاص عادی نمی‌توانند تغییر جنیست دهند، همانگونه که در پرونده “سالی“ روانپزشکان به این نتیجه رسیدند که چون غریزه جنسی زنانگی او رشد کرده و به سن بلوغ رسیده‌است، قابل هورمون درمانی نیست. در نتیجه، از این جهت که تغییر جنسیت افراد عادی، مشکلات روانی زیادی را برای آنان در پی خواهد داشت و همچنین هزینه زیادی را بر آنها تحمیل می‌‏نماید، بدون اینکه نفع قابل توجه عقلایی در این عمل حاصل گردد، مشروع نیست. جهت دوم عدم مشروعیت آن، از لحاظ علم پزشکی است زیرا موضوع عملیات پزشک، درمان مرض و معالجه‌است. پزشک در صورتی می‌‏تواند اقدام به جراحی یا درمان شخصی کند که بیماری او برایش ثابت شود و مجاز نیست که افراد سالم را نیز تحت درمان قرار دهد. بنابراین، اگر پزشکی بدون احراز مرض، یا تشخیص نادرست آن کسی را درمان نماید، مرتکب خطای فاحش پزشکی شده‌است و چنین خطایی موجب مسئولیت پزشک می‌شود. در نتیجه، تغییر جنسیت این افراد از لحاظ علم پزشکی نیز ممنوع است. جهت سوم عدم مشروعیت تغییر جنسیت این افراد، موضوع آن است. زیرا اگر کسی قصد تغییر جنسیت خود را داشته باشد، باید با پزشک متخصص قرارداد درمان منعقد کند که موضوع این قرارداد، انجام یک عمل است و طبق اصول مسلّم حقوقی و نظریات صاحب نظران[۱۲]، قرارداد انجام عمل، در صورتی نافذ است که که عمل مزبور دارای منفعت عقلایی مشروع باشد، در حالی که، تغییر جنسیت این افراد، فاقد شرط مذکور است. علاوه بر این، از لحاظ اجتماعی نیز چنین عملی خلاف مصالح اجتماعی است. بنابراین، باتوجه به دلایل مذکور تغییرجنسیت این گروه، امری غیر مجاز و نامشروع است. شرایط تغییر جنسیت‏ تغییر جنسیت در زندگی بشر از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا از یک طرف، در صورتی که اشتباهاً تشخیص داده شود، عواقب وخیم روانی و جسمی را در پی خواهد داشت و از طرف دیگر بر خلاف سایر درمانها، ممکن است افرادی به صرف میل و خواهش اقدام به تغییر جنسیت نمایند که این مورد نیز پیامدهای بد شخصی و اجتماعی را بدنبال خواهد داشت. با توجه به اهمیت موضوع، در بیشتر کشورها شرایط خاصی برای تغییر جنسیت وضع شده‌است و سمپازیوم سالانه بین‌المللی تغییر جنسیت نیز مقررات نمونه توصیه‏ای را وضع نموده که در نشست هر سال در آن با توجه به یافته‏های جدید پزشکی تجدید نظر می‌‏شود. بطور کلی کشورها را از لحاظ داشتن یا نداشتن مقررات نسبت به این موضوع می‌‏توان به سه گروه تقسیم نمود: گروه اول کشورهایی، مانند آلمان و ترکیه، که در این رابطه مقررات مصوب دارند و شرایطی را برای تعییر جنسیت وضع نموده‏اند. گروه دوم، کشورهایی است که از لحاظ قانونی مقرارت مصوبی ندارند ولی رویه قضایی، مانند انگلستان و فرانسه، یا نمایندگی اداری، مانند استرالیا، شرایطی را وضع نموده و تحت این شرایط تغییر جنسیت انجام می‌‏شود. گروه سوم کشورهایی مانند آلبانی که تغییر جنسیت را نامشروع می‌‏دانند[۱۳]. مقررات کشورهایی که دارای شرایط مصوب هستند تا حدودی به هم نزدیک است چون بیشتر آنها از علم پزشکی اقتباس شده‌است. به عنوان مثال در ماده ۴۰ قانون مدنی جدید ترکیه که از اول ژانویه سال ۲۰۰۲ به اجرا در آمده‌است و شرایط سخت‌تری را نسبت به قانون سابق وضع نموده، و شرایط زیر را برای تغییر جنسیت ضروری دانسته‌است: • متقاضی باید حداقل دارای ۱۸ سال باشد. • متقاضی باید در زمان در خواست مجرد باشد. • باید ثابت شود که خواهان، دارای تمایلات جنسی جنس مخالف از زمان طولانی و زیادی بوده‌است و او به تعبیر دیگر، دارای ماهیت جنسی خنثی یا هر دو جنس است. • لازم است اثبات شود که تغییر جنسیت برای سلامتی روانی و جسمانی او کاملاً مفید است. • باید ثابت گردد که متقاضی از مدت زمان طولانی عقیم است و با جنسیت فعلی امکان زاد و ولد و تولید مثل برای وی میسر نیست. شروط داشتن تمایلات جنسی جنسیت مورد تقاضا، بهبود وضع مریض با تغییر جنسیت و عقیم بودن او، باید طبق نظریه پزشک متخصص برای جراح اثبات گردد[۱۴] شرط اول در قوانین بیشتر کشورها وجود دارد زیرا اولاً بعد از سن بلوغ و رشد است که گرایشات جنسی روانی و جسمی شخص کاملاً مشخص می‌‏گردد و امکان اشتباه در تشخیص آن کمتر است. ثانیاً افراد خود تصمیم به تغییر جنسیت بگیرند و سرپرست و ولی قهری برای آنان اقدام به تغییر جنسیت ننماید و به همین جهت در بعضی از کشورها نماینده محجورین بطور صریح از تغییر دادن جنسیت مولی علیه منع شده ‏است. شرط دوم، یعنی مجرد بودن متقاضی نیز به دلیل اهمیتی است که قانونگذاران به نکاح و بقاء آن می‌‏دهند. به همین جهت این شرط نیز لازم تلقی شده‌است، هر چند در مقررات بعضی دیگر از کشورها این شرط ضروری است ولی در مقررات نمونه و استاندارد آگوست ۱۹۹۳، این شرط لازم تلقی نشده‌است و متقاضی لازم نیست که اگر مایل است از همسر خود طلاق بگیرد ولی بر پزشک جراح و معالج شرط شده‌است که برائت از همسر مریض را نیز تحصیل نماید. احراز شرط سوم نیز در مقررات نمونه بر عهده پزشک معالج گذاشته شده و مقرر شده‌است، پزشک جراح فقط می‌‏تواند جنسیت اشخاصی را تغییر دهد که، اولاً بطور معقول و معمول متقاعد گردد که تغییر جنسیت وضعیت روانی مریض را بدتر نمی‌‏کند، ثانیاً مریض به مدت یکسال تحت هورمون درمانی تغییر جنسیت قرار گرفته باشد به نظر می‌‏رسد که وجود شرط سوم و چهارم برای تغییر جنسیت بر طبق قواعد و اصول حقوقی ایران نیز ضروری باشد زیرا وجود این دو شرط در موضوع و مفهوم درمان نهفته‌است و نمی‌‏توان بدون وجود مرض و امید به بهبودی کسی را جراحی یا درمان نمود. شرط عقیم بودن هم هر چند در حقوق ترکیه لازم است ولی در بعضی دیگر از کشورها، مواردی سابقه دارد که شخصی با داشتن دو دختر و همسر اقدام به تغییر جنسیت خود از مذکر به مؤنث نموده‌است[۱۵] در حقوق اسلام نیز با عنایت به ماجرای مذکور که حضرت امیر(ع)، شخصی را با وجود داشتن فرزند از پسر عموی خویش، به مردان ملحق نمود، می‌‏توان نتیجه گرفت که این شرط لازم نیست. بنابراین، می‌‏توان نتیجه گرفت که برای تغییر جنسیت، رسیدن متقاضی به سن بلوغ و رشد عرفی و وجود ماهیت دو جنسی اعم از فیزیکی و بدنی یا روانی - جسمی و عدم اضراری بودن آن برای مریض یا بهتر شدن وضع روانی مریض در حقوق ایران نیز ضروری است. شناسایی جنسیت جدید موضوع دیگری که بررسی آن دارای اهمیت است، شناسایی جنسیت جدید است. در تمام دنیا، سندی در بدو ولادت، صادر می‌‏شود که هویت حقوقی و جنسی شخص در آن ثبت می‌‏گردد، که در ایران به آن شناسنامه گفته می‌‏شود. بنابراین، با توجه به نقشی که شناسنامه در معرفی هویت شخص دارد، این سئوال مطرح می‌‏شود که آیا افراد تغییر جنس داده، حق دارند خواهان اصلاح شناسنامه خود شوند تا نام و جنسیت جدید آنها در آن منعکس گردد؟ در بعضی کشورها، با وجودی که رویه قضایی و آراء دادگاها، تغییر جنست را قانونی دانسته‌است، حق اصلاح شناسنامه یا تعویض آن به افراد تغییر جنسیت داده، اعطاء نشده و استدلال شده‌است: صدور شناسنامه، ثبت واقعه تاریخی است که در تاریخ معیّنی این واقعه رخ داده‌است. بنابراین، در روز ثبت و صدور سند، اشتباهی رخ نداده‌است تا با اصلاح سند، اشتباه مذکور اصلاح شود. درنتیجه، چون صدور شناسنامه، ثبت ولادت شخص است که در روز صدور کاملاً مطابق با واقع است و شکی در صحت آن وجود ندارد، نمی‌‏توان با تغییر یا اصلاح سند، واقعه را مخدوش نمود قبل از بحث درباره حق اشخاص در مورد اصلاح شناسنامه، باید اول ماهیت حقوقی شناسنامه روشن گردد که آیا آن ثبت یک واقعه تاریخی است یا مُعرِّف و بیانگر هویت حقوقی شخص در جامعه بشری است. به نظر می‌‏رسد که آنچه از سیره عقلاء و عرف در مورد شناسنامه استفاده می‌‏شود، این است که شناسنامه، امروزه بعنوان سند هویت شخص در جامعه‌است و هرگونه ناهماهنگی که بین ظاهر شخص و مندرجات شناسنامه او وجود داشته باشد، شخص را در تمتع یا استیفاء از بعضی از حقوق خود با مشکل مواجه می‌کند، مثلاً کسی که در شناسنامه مذکر است و تغییر جنسیت داده و مؤنث شده‌است، نمی‌‏تواند دیگر از آن استفاده کند و چنین شناسنامه‏ای را عرف، معرّف این شخص تلقی نمی‌‏نماید. ولی در صورتی که شناسنامه او اصلاح گردد و جنسیت فعلی او در آن درج شود، با مشکلی در تمتع یا استیفاء از حقوق خود مواجه نمی‌‏گردد. بنابراین، به نظر می‌‏رسد که شناسنامه مُعرِّف هویت حقوقی شخص است و ظاهر عبارت ماده ۱ قانون ثبت احوال، اصلاحی ۱۳۶۸، که در آن مقرر شده‌است: “ یکی از وظایف سازمان ثبت احوال کشور ثبت ولادت و صدور شناسنامه‌است: مؤید این است که شناسنامه معرّف هویت حقوقی شخص است زیرا در این ماده ثبت ولادت در کنار صدور شناسنامه، دو وظیفه از وظایف سازمان ثبت احوال شمرده شده‌است و آن دو از یکدیگر متمایز شده‌است. علاوه بر این، فوایدی از قبیل، اثبات وضعیت شخص، تأمین دلیل و شناسایی وضعیت و احوال شخصیه افراد، که بعضی از حقوقدانان صفایی و[۱۶]، بر وجود شناسنامه مترتب کرده‏اند، مؤید این است که شناسنامه، ثبت یک واقعه تاریخی صرف نیست. همانگونه که بعضی دیگر[۱۷]، شناسنامه را به برگی تعریف کرده‏اند که احوال شخصیه هر فرد در آن درج شد ه‌است. در نتیجه، از مجموع مواد قانونی و سیره عقلاء و نظریه حقوقدانان، استفاده می‌‏شود که شناسنامه مُعرِّف یک واقعه تاریخی صرف نیست، بلکه مُعرِّف هویت حقوقی شخص است و چون نام و جنسیت شخص یکی از عناصر و نشانه‌های مهم هویت وی می‌‏باشد، شخصی که با تغییر جنسیت، نام و جنسیت او عوض شده‌است، چون نام و جنسیت مندرج در شناسنامه دیگر ارتباطی با او ندارد، حق دارد که از مراجع صلاحیت دار خواهان تغییر نام و جنسیت خود و اصلاح شناسنامه گردد و مقامات عمومی نیز باید شناسنامه او را مطابق با جنسیت جدید اصلاح نمایند. مرجع شناسایی موضوع مهم دیگری که در این باره قابل بحث است، مرجع شناسایی جنسیت و نام جدید است، زیرا از یک طرف به استناد اصل صد و پنجاه نهم قانون اساسی، دادگستری مرجع عام تظلمات و شکایات است. از طرف دیگر، طبق ماده۳ قانون ثبت احوال، در مقر اداره ثبت احوال، هیأتی به نام هیأت حل اختلاف، مرکب از رئیس اداره و مسئول بایگانی یا معاونین آنها و یک کارمند مطلع امور ثبتی به انتخاب رئیس اداره، تشکیل می‌‏شود. طبق بند ۴ ماده ۳ قانون ثبت احوال، یکی از وظایف این هیأت، ابطال سند مکرر و یا موهوم و تصحیح اشتباه در ثبت جنسیت اشخاص می‌‏باشد. بنابراین، در اختلافات ثبت احوالی، دو مرجع رسیدگی وجود دارد و باید دید که شخص تغییر جنسیت داده، باید به کدام یک از این دو مرجع مراجعه نماید و یا به تعبیر دیگر، کدام یک از این دو مرجع صلاحیت رسیدگی به تغییر نام و شناسایی جنسیت جدید شخص را دارند. ممکن است، گفته شود چون دادگستری مرجع عام رسیدگی به تظلمات و خواسته‏ها است و هیأت مذکور مرجع خاص رسیدگی به اختلافات ثبت احوالی است، در تعارض صلاحیت این دو مرجع، تقدم و ترجیح با صلاحیت هیأت است زیرا صلاحیت عام دادگستری بوسیله ماده ۳ قانون ثبت احوال در مورد اختلافات ثبت احوالی محدود شده‌است و در این موارد، مرجع صالح هیأت حل اختلاف است؛ ولی این احتمال ضعیف است زیرا اولاً صلاحیت هیأت مذکور نسبت به تمام موارد اختلافات ثبت احوالی مسلّم نیست و آنچه از صلاحیت این هیأت مسلّم است، این است که صالح به رسیدگی اشتباهات کارمندان سازمان مذکور در ثبت احوال اشخاص است و مازاد بر این موارد مشکوک است. در موضوع مورد بحث، اولاً اختلاف، ناشی از اشتباه کارمند نیست که صلاحیت هیأت نسبت به آن مسلّم باشد. ثانیاً ادعای تغییر جنسیت و حقوق مترتب بر آن، یک موضوع کاملاً دارای ماهیت حقوقی و قضایی است که باید مقام صالح قضایی در باره آن اظهار نظر کند و دارای ماهیت اداری صرف نیست که مقام اداری (هیأت حل اختلاف ثبت احوال)، در باره آن اظهار نظر نماید. همانگونه که دیوان عالی کشور نیز در رأی وحدت رویه[۱۸]، این نظریه را تأیید نموده‌است: موضوع رأی عبارت از این است: که شخصی در تاریخ ۲۳/۱۲/ ۱۳۶۱خواهان تغییر نام فرزند خود از محمد حسین به سمیه و اصلاح جنسیت او از مذکر به مؤنث می‌‏شود. هیأت حل اختلاف اداره ثبت احوال شیراز به استناد بند ۴ ماده ۳ و دستورالعمل شماره ۹۷ سازمان ثبت احوال، مبنی بر اینکه تغییر جنسیت در صلاحیت هیأت حل اختلاف نمی‌‏باشد، رأی بر عدم صلاحیت خود صادر نمود و پرونده را برای بررسی قضایی به شعبه سوم دادگستری شیراز ارجاع داد. شعبه مذکور نیز رأی برعدم صلاحیت خود صادر و موضوع را در صلاحیت هیأت دانست. پرونده در شعبه ۱۳ دیوان عالی کشور مطرح و این شعبه نظریه هیأت حل اختلاف را، به این دلیل که به استناد بند ۴ ماده ۳ قانون ثبت احوال، هیأت صالح رسیدگی به اختلافی است که ناشی از اشتباه کارمند باشد را تأیید نموده و دادگستری را صالح رسیدگی به موارد تغییر جنسیت دانست. ولی در پرونده دیگری، که شخصی خواهان تغییر نام فرزند خود از مجید به مریم و یا جنسیت از مذکر به مؤنث می‌شود، شعبه سوم دادگستری شیراز، هیأت حل اختلاف را صالح برای رسیدگی دانست و شعبه ۱۸ دیوان عالی کشور نیز این نظر را تأیید نمود. درنتیجه، بین دو شعبه دیوان عالی کشور درباره موضوع واحد و مشابه، تعارض و اختلاف نظر بوجود آمد که قضیه برای مطرح شدن در هیأت عمومی دیوان، واجد شرایط شد و دیوان به شرح زیر اعلام نظر کرد: “درخواست تغییر نام صاحب سند سجلی از حیث جنسیت (ذکور به اناث یا بالعکس) از مسایلی است که واجد آثار حقوقی می‌‏باشد و از شمول بند ۴ ماده ۳ قانون ثبت احوال خارج و رسیدگی به آن در صلاحیت محاکم دادگستری است. بنابراین، رأی شعبه ۱۳ دیوان عالی کشور که نتیجتاً بر اساس این نظریه صادر شده، صحیح و منطبق با موازین قانونی است. این رأی بر طبق ماده واحده قانون وحدت رویه قضایی، مصوب ۱۳۲۸، برای دادگاها و شعب دیوان عالی کشور در موارد مشابه، لازم الاتباع است“. بنابراین، همانگونه که دیوان عالی کشور نیز در رأی مذکور، تأیید نموده‌است، مرجع رسیدگی به صحت و درستی تغییر جنسیت و شناسایی آن دادگستری است و هیأت حل اختلاف ثبت احوال فاقد صلاحیت رسیدگی به این موارد است. نتیجه‏ هر چند از لحاظ نظری، در مورد وضعیت تغییر جنسیت سه نظر، مشروعیت مطلق، ممنوعیت مطلق و مشروعیت مشروط وجود دارد ولی موضوعی که در علم پزشکی به عنوان تغییر جنسیت مشهور شده‌است، بر نظریه سوم منطبق‌تر است. بنابراین، تغییر جنسیت، در صورتی که با رعایت تمام استانداردهای روز پزشکی بر حسب تشخیص متخصص انجام شود، با قواعد و اصول حقوفی منطبق و با نظم عمومی‌و اخلاق حسنه مغایر نیست، زیرا همانگونه که به حکم ماده ۹۳۹ قانون مدنی، اگر در خنثی علائم جنسیتی بر علائم جنسیت دیگر غالب باشد، شخص تابع احکام جنسیتی است که علائم آن در او غالب است، اگر متخصصین قابل اعتماد تشخیص دهند که شخص مذکور تابع یکی از دو جنسیت است، بطریق اولی باید حکم الحاق او به جنسیتی باشد که مورد نظر متخصص است. در مورد خنثای روانی نیز، هرچند پدیده جدید و تازه‏ای است، ولی با توجه به سیره عقلاء مبنی بر لزوم درمان درد تا حد امکان و احادیث تشویق کننده مریض برای مراجعه به‏پزشک، می‌‏توان نتیجه گرفت که تغییر جنسیت این گروه نیز به تشخیص پزشک متخصص قابل اعتماد، از باب حجیت شهادت، مشروع و مجاز می‌‏باشد. اما تغییر جنسیت افراد عادی که مشکل جنسی ندارند و علائم جنسیتی بدن آنها با گرایش جنسی روانشان مطابق است، غیرقانونی و نامشروع است، زیرا این عمل، علاوه براین که به شخص صدمات غیر قابل جبران روحی وارد می‌‏کند، که اگر هزینه سنگینی نیز برای او در پی خواهد داشت، مخالف اخلاق حسنه و نظم اجتماعی است. در صورتی که اگر شخصی مطابق استانداردهای پزشکی، پزشک متخصصی او را تغییر جنسیت دهد، حق دارد که تقاضای اصلاح شناسنامه خود از دادگاه‌های دادگستری کند تا جنسیت و نام جدید او در آن درج گردد. اسلام و تغییر جنسیت فقهای اهل سنت و همچنین کلیساهای مسیحیان معتقدند تغییر جنسیت حرام است اما در مقابل انها فقهای شیعه و در راس انها آیت الله خمینی مساله تغییر جنسیت را تحت شرایط خاصی حرام نمیدانند پیشرفت‌های دانش تجربی و پزشکی، امکان تغییر جنسیت را فراهم آورده‌است. به دلیل تقاضا و اقدام افراد زیادی از زنان و مردان درتمام دنیا به فرآیند تغییر جنسیت، اندک اندک این موضوع به‌صورت یکی از موضوعات مهم و پرچالش درآمده‌است. چنان‌که به دلیل گستره عوامل رویکرد، گونه‌ها، آثار فقهی، حقوقی، برآیندهای روحی و روانی، اخلاقی و فرهنگی تغییر جنسیت، این پدیده از مسائل میان رشته‌ای سه دانش اخلاق، پزشکی، فقه و حقوق به‌شمار می‌رود و از همین روی، محور گفت‌وگوی دانشیان این سه حوزه قرار گرفته و در هر دانشی موافقان، مخالفان و پرسش‌هایی را برتافته‌است. از اولین فقیهان شیعه که با این موضوع روبه‌رو گشت و لاجرم به بحث علمی و استنباط و فتوا پرداخت، آیت الله خمینی; بود که در سال ۱۳۴۳ در اثر فقهی خویش «تحریر الوسیله»، این موضوع را ذیل عنوان مسائل مستحدثه به استنباط نشست، و در ضمن ده مساله، جوانب مختلف این موضوع را به بحث و بررسی گرفت و به روا بودن اصل تغییر جنسیت فتوا داد.[۱۹] پس از این فتوا، هرچند موضوع تغییر جنسیت در قلمرو مسائل نوآمد فقه اسلامی شیعی جای گرفت، اما اظهارنظر از سوی فقها درباره آن همچنان مسکوت بود، تا اینکه دگر بار، در سال ۱۳۶۴، مریم خاتون ملک‌آرا حضوری خدمت امام رسیده و با بیان این استدلال که از نظر روانی خود را یک زن می‌داند، از ایشان برای تغییر جنسیت کسب تکلیف کرد و امام پس از تأیید پزشکان متخصص، به او اجازه چنین کاری را صادر فرمودند. به اعتقاد رابرت تیت خبرنگار گاردین، فتوای آیت الله خمینی که در آن در صورت تحقق شرایطی، عمل جراحی برای تغییرجنسیت مجاز دانسته می‌شد تأثیر پایداری بر جا گذاشت زیرا اکنون ایران به صورت کشور پیشگام در عمل جراحی برای تغییر جنسیت درآمده‌است[۲۰] فتوای ایت الله خمینی برای تغییر جنسیت پس از آن بود که روند حقوقی و قانونی این مسئله در یک کشور مسلمان تسهیل گردید. چنان‌که از آن پس، راه بحث استدلالی و فقهی بر روی این موضوع گشوده شد و مجتهدان و مراجع شیعه درباره آن به بحث و استنباط پرداختند از سال ۱۳۶۴ که حضرت آیت الله خمینی فتوای تاریخی خود را درباره تغییر جنسیت صادر کرده‌اند تا به حال، حداقل ۱۹۰ استفتا از مراجع تقلید درباره تغییر جنسیت، بیماران دارای اختلال هویت جنسی و هرمافرودیت‌ها (خنثی‌ها) گرفته شده و حدود ۲۵ نفر از مراجع تقلید عظام در این رابطه اظهارنظر کرده‌اند و برخی از فقها حتی در این زمینه مقالاتی نوشته‌اند. البته تمامی این فقها با عمل جراحی موافق نیستند اما بیشتر آنها این عمل را منع نکرده‌اند. پس از آیت الله خمینی، فقهایی چون آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله سیستانی، مرحوم آیت‌الله فاضل لنکرانی، آیت‌الله جنتی، آیت‌الله موسوی اردبیلی، آیت‌الله مومن، آیت‌الله خرازی و... رضایت فقهی خود را درباره تغییر جنسیت اعلام کرده‌اند. بهترین منابع فقهی درباره تغییر جنسیت نیز توسط همین فقها نوشته شده‌است. «تحریرالوسیله» آیت الله خمینی، «مستند تحریرالوسیله» از آیت‌الله احمد مطهری، مقاله «تغییر الجنس» از آیت‌الله محمد مومن، جلد ششم کتاب «ماوراء الفقه» از آیت‌الله محمد صدر، کتاب «مصطلاحات الفقه» نوشته آیت‌الله علی مشکینی و کتب «الفقه» و «المسائل طبیه» اثر آیت‌الله محمد آصف محسنی تنها بخشی از دانش فقهی شیعه در بررسی موضوع تغییر جنسیت است. سید محمد حسین فضل الله مجتهد و تئوری‌پرداز لبنانی در شمار معدود اندیشه‌ورزان مسلمانی است که در خارج از ایران، به صورت استدلالی و فقهی به این موضوع پرداخته‌است. فتوا و ابراز نظر فضل‌الله مبنی بر روابودن گونه‌هایی از تغییر جنسیت، به دلایلی چند، نگاه‌های بسیاری را به خود معطوف داشت و مجادلات علمی، فقهی و رسانه‌ای پیرامون این موضوع را برتافت. نخست به دلیل پیشینه مخالفت عالمان مسیحی لبنان و دیگر مسیحیان جهان و نیز فقهای مذهب تسنن با این عمل. دوم، انعکاس و بازتاب نظر فضل‌الله از طریق ابزارهای فراگیر رسانه‌ای و اطلاع‌رسانی امروزی. و سوم، موقعیت فرهنگی و جغرافیایی ویژه لبنان که از آن به چهارراهه تلاقی فرهنگ‌های جهانی یاد می‌شود و هر دیدگاه و نظری که در آن قلمرو جغرافیایی ابراز گردد، در کوتاه‌ترین زمان ممکن انعکاس جهانی می‌یابد. قران و تغییر جنسیت نخستین و مهم‌ترین دلیل مخالفان تغییر جنسیت، آیه صدونوزده سوره مبارکه نساء است:(وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِیناً) «و [شیطان گفت:] آنها را گمراه می‏کنم! و به آرزوها سرگرم می‏سازم! و به آنان دستور می‏دهم که گوش چهارپایان را بشکافند، و آفرینشِ خدایی را تغییر دهند، و هر کس شیطان را به جای خدا ولی خود برگزیند، زیانِ آشکاری کرده‌است.» در این آیه شریفه، خداوند سخنان شیطان و دستورهای او برای پیروانش را بازگو می‌کند که از جمله، به آنان دستور می‌دهد تا خلقت خدا را تغییر دهند. در تفسیر و مراد از تغییر خلقت الهی، از سوی مفسران سلف و معاصر، چندین دیدگاه و نظر ارائه شده‌است که مجموع آنها را می‌توان در سه دسته کلی جای داد. از این میان، دو دیدگاه را که برآیند آن حرمت تغییر جنسیت است، در این قسمت می‌آوریم، و به دیدگاه سوم که آیه شریفه را منصرف از تغییر جنسیت می‌داند و پاسخ و رد این دو نگاه محسوب می‌شود، در ادامه دیدگاه جواز تغییر جنسیت خواهیم پرداخت. دیدگاه اول مراد آیه، تغییر مادی و جسمی در آفریده‌های خداوند است. طبری در جامع البیان، ابن عباس، انس بن مالک، عکرمه، شهربن حوشب، ابوصالح، حسن و عبدالله را از طرفداران این دیدگاه برشمرده‌است.[۲۱] در تعیین مصداق و یا کلی بودن تغییر مادی و جسمی ممنوع، میان طرفداران این دیدگاه اختلاف است. برخی آن را فراگیر و شامل هر نوع تغییر در هر مخلوقی از مخلوقات دانسته‌اند. برخی نیز آن را به حیوانات اختصاص داده و شکافتن گوش و یا خصی کردن حیوانات را مصداق آن دانسته‌اند. مؤلف تفسیر هدایت می‌گوید: «خداوند چارپایان را آفریده‌است و هر عضوی از اعضای آنها به کاری می‏آید و در پیکر او وظیفه خاصی را انجام می‏دهد. در نتیجه هر عضو از اعضای حیوان به صورت غیر مستقیم به انسان خدمت می‏کند. ولی شیطان او را می‏فریبد تا آن اعضا را تباه کند تا منافعی که از آن انتظار می‏رفت، از دست برود.»[۲۲] گروه سومی نیز قلمرو آیه را تنها انسان دانسته و آیه را به خصی کردن انسان‌ها که در گذشته نسبت به بردگان و خواجگان حرم‌سرا مرسوم بوده‌است، تفسیر کرده‌اند. و بعضی نیز تغییرات و جراحی‌های زیبایی در انسان‌ها را مصداق آن برشمرده‌اند.[۲۳] دکتر وهبه زحیلی[۲۴] و ملاحویش آل غازی، از قرآن‌پژوهان معاصر، هرچند مراد و مفهوم آیه را تنها ناظر بر انسان‌ها دانسته، ولکن در قلمرو انسان‌ها تغییر ممنوع را گسترش داده و ناروا بودن هرگونه تغییر جسمی را از آیه مبارکه فهمیده‌اند. آل غازی می‌نویسد: (وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ) من حیث الصوره الظاهره کالخصاء و الوشم، أو الصفه کنتف الشعر و یسمی التنمیص، و الوشم و هو تحدید الأسنان و تدقیقها، و وصل الشعر و صبغه و کیه، و التخنث کحلق الشارب و اللحیه تشبها بالنساء، و دهن الوجه بما یغیر لون بشرته بالکلیه، و کل هذه العادات القبیحه ساریه بازدیاد لکلّ ما فیه تبدیل الفطره التی فطر اللّه الناس علیها، و قال (لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّه...).[۲۵] تغییر خلق خدا، چه از راه تغییر صورت ظاهری باشد مانند؛ خصی و خالکوبی، و یا تغییر صفت باشد؛ مانند کندن مو، مرتب و نازک کردن دندان، گذاشتن موی مصنوعی، رنگ کردن و یا مجعد کردن موی سر، و نیز آرایش‌های زنانه برای مردان، همچون تراشیدن ریش و سبیل و یا روغن مالی به صورت، به‌گونه‌ای که پوست اصلی را کاملاً دگرگون نشان دهد، تمامی اینها افزون بر تمامی آنچه که موجب تغییر فطرت می‌گردد ـ و در آیه فطرت از آن یاد شده‌است ـ در قلمرو تغییر خلق خدا قرار می‌گیرد و حرام است. علامه طباطبایی نیز آیه شریفه را ناظر بر تغییرات مادی و جسمانی انسان‌ها می‌داند؛ «و ینطبق علی مثل الإخصاء و أنواع المثله و اللواط و السحق.»[۲۶] «(این فراز از آیه شریفه) بر کارهایی چون خصی، مثله کردن و لواط و سحق تطبیق می‌کند.» دیدگاه دوم مراد از تغییر، هر نوع تغییر؛ چه از سنخ تغییرات مادی و چه تغییرات معنوی، در مخلوقات و آفریده‌های خداوند است. فیض کاشانی در «الاصفی» می‌نویسد: «‏و لعلّه یندرج فیه کلّ تغییر لخلق اللّه من دون إذن من اللّه کفقئهم عین الفحل الّذی طال مکثه عندهم و إعفائه عن الرّکوب، و خصاء العبید و کلّ مثله و لا ینافیه التّفسیر بالدّین و الأمر، لأنّ ذلک کلّه داخل فیهما.»[۲۷] «در فراخنای مفهوم آیه، شاید هر نوع تغییری جای گیرد که در مخلوقات الهی و بدون اذن او صورت پذیرد؛ مانند بیرون آوردن چشم شتر نر سالخورده و آزاد کردن آواز سواری، و نیز خصی کردن بردگان، و انواع دیگر مثله کردن. این معنا با دیدگاهی که تغییر خلقت را به تغییر دین و امر الهی تفسیر کرده‌است، تنافی ندارد، زیرا که این همه، در حوزه مفهوم آیه جای می‌گیرد.» در این فراخ‌نگری معنایی، جای تعجب ندارد اگر اطلاق آیه شریفه مستمسک بطلان نکاح سیاهان با سفیدپوستان قرار گرفته باشد. ابن عربی در ذیل آیه می‌آورد: «روی علماؤنا أنّ طاوسا کان لا یحضر نکاح سوداء بأبیض، و لا بیضاء بأسود، و یقول: هو من قول اللّه: (فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ‏).»[۲۸] «علمای ما نقل کرده‌اند که طاووس، در زناشویی سیاهان با سفیدپوستان حضور نمی‌یافت، و آن را مشمول تغییر در خلقت خداوند می‌انگاشت که در آیه شریفه بیان شده‌است!» ابن عربی وانگهی پاسخ می‌دهد که چنین دیدگاهی را می‌شود از اطلاق و عموم آیه شریفه فهمید، لکن این عموم با سنت و سیره نبوی تخصیص خورده‌است، زیرا که آن حضرت برای پسرخوانده خود زید، که سفیدپوست بود، کنیز سیاه‌پوستی را به عنوان همسر برگزید که نتیجه این نکاح، اسامه بن زید بود و این نکته، بر طاووس ـ به‌رغم اندیشمندی وی ـ پوشیده مانده‌است. چنان‌که پیداست، طرفداران این دو نگره براساس مفهوم فراز قبلی آیه شریفه، به چنین فهم و رهیافتی رسیده‌اند. چه در فراز قبلی آیه شریفه، خداوند سنت زشت جاهلی «بتک» را که در میان بت‏پرستان رایج بوده، نکوهش کرده و شیطانی شمرده‌است. طریحی در «مجمع البحرین» در معنای واژه «بتک» می‌گوید: «و هو فعلهم بالنجائب کانوا یشقون أذن الناقه اذا ولدت خمسه ابطن و کان الخامس ذکرا و حرّموا علی انفسهم الانتفاع.»[۲۹] «بتک آن بود که عرب‌ها گوش شتر ماده و نجیب را که پنج شکم می‌زایید و پنجمین شکم او نر بود، می‌شکافتند و بدین وسیله، سوار شدن و گوشت او را بر خود حرام قرار می‌دادند.» طبرسی در «مجمع البیان» می‌گوید: «التبتیک: التشقیق. و البتک: القطع.»[۳۰] «تبتیک به‌معنای پاره کردن و «بتک» به‌معنای قطع است.» برخی دیگر از لغت شناسان، «بتک» را بریدن گوش شتر، و گروهی نیز بیرون آوردن چشم شتر سالخورده و نر معنا کرده‌اند. گذشته از صحت و سقم این واژه شناختی‌ها، تمام این معانی در این نقطه اشتراک دارند که عمل و سنت جاهلی بتک، از سنخ تغییرات مادی و جسمی در مخلوقات الهی بوده‌است که خداوند آن را یاد کرده و سپس در یک تعبیر کلی، تغییرهایی از این دست را در آفریده‌های خود ممنوع و شیطانی قلمداد کرده و فرموده‌است: «و لآمرنّهم فلیغیرنّ خلق الله». بدین ترتیب، تغییر جنسیت به طریق اولی، در گستره مفهومی آیه شریفه می‌گنجد. زیرا هرچند نگاه آیه شریفه به تغییرات جسمی مخصوصی در حیوانات است، اما اطلاق آن هر نوع تغییر مادی در مخلوقات الهی و از جمله تغییر جنسیت انسان‌ها را شامل می‌شود. دیدگاه سوم چنان‌که گفتیم، نخستین و مهم‌ترین دلیل مخالفان بر حرمت تغییر جنسیت، آیه شریفه صدونوزدهم سوره مبارکه نساء است ـ با توضیحی که گذشت ـ. لکن فضل‌الله در تفسیر و مراد آیه شریفه، به دیدگاه سومی باور دارد و بر آن است که آیه مبارکه، از اساس، کمترین نگاهی بر تغییرات مادی ندارد. از این روی، آنان که در اثبات حرمت تغییر جنسیت بدان استدلال کرده‌اند، راه صواب نپیموده‌اند. او در تفسیر «من وحی القرآن» و نیز مجموعه گفت‌وگوهای «فقه الحیاه» به این مطلب پرداخته‌است، در «فقه الحیاه» می‌گوید: «در پاسخ کسانی که به آیه ۱۱۹ سوره نساء که حیله‌های شیطان را بازگو می‌کند، برای تحریم تغییر جنسیت ـ به اعتبار اینکه تغییر در خلق خداست ـ استدلال کرده‌اند، می‌گوییم: آنچه در آیه شریفه از آن سخن رفته و موضوع قرار گرفته، انسان نیست، بلکه آفرینش خداست. بنابراین اگر آیه شریفه را ـ چنان‌که این عالمان و مفسران گفته‌اند ـ دلیل بر تحریم تغییر بدانیم، باید دلیل حرمت هر گونه تغییر در همه مخلوقات الهی بدانیم و در آن فرض، باید تمامی درختان، گیاهان، زمین، کوه‌ها، جوی‌ها و دیگر پدیدارها را به حال خود وانهیم. با اینکه هیچ کسی به این برآیند ملتزم نمی‌شود. اگر بگوییم این موارد از عموم حکم حرمت تغییر استثنا شده‌است، تخصیص اکثر لازم می‌آید و آن در نزد عاقلان مستهجن است. از سوی دیگر، بیشتر علما تغییرات در این پدیدارها و نیز تغییرات زیبایی در انسان‌ها و سایر تغییرات از این دست را جایز شمرده‌اند.»[۳۱] چنان‌که پیداست، استدلال فضل‌الله برای نفی و انکار رهیافت به حرمت تغییر جنسیت از معبر تفسیر آیه شریفه به تغییرات مادی، بر دو مقدمه و یک نتیجه استوار است: • تفسیر آیه به تغییرات جسمی انسان‌ها، تخصیص بدون مخصص و موجب است؛ چه واژه به‌کار رفته در این آیه «خلق الله» است. گستره معنایی خلق خدا، شامل تمامی پدیدارها و از جمله انسان می‌گردد. از سوی دیگر، باور به حرمت تغییر مادی در تمام مخلوقات خداوند، مستلزم تالی فاسد و ناپذیرفتنی است، زیرا تحفظ بر عموم منع تغییر در مخلوقات الهی، راه تعامل و ارتباط انسان با طبیعت را می‌بندد و هرگونه استفاده از طبیعت و تصرف در آن حریم، ممنوع به شمار می‌آید، حال آنکه بالاتفاق چنین فهم و برداشتی باطل است. • اگر گفته شود تغییر در طبیعت و پدیدارهایی غیر از انسان از حوزه شمول حکم حرمت تغییر تخصیص خورده و تنها تغییر در مخلوق انسانی در قلمرو حکم حرمت مستفاد از آیه شریفه باقی مانده‌است، تخصیص اکثر لازم می‌آید که نزد عقلای عالم مستهجن و مردود است. نتیجه: برآیند این دو مقدمه آن است که آیه شریفه، از اساس، ناظر به تغییرات مادی نیست، بنابراین نمی‌شود حکمی درباره تغییرات مادی؛ چه تغییرات مادی در انسان‌هاـ هرگونه تغییری که بتوان در مورد انسان‌ها تصور کرد؛ از تغییر جنسیت گرفته تا سایر تغییرات همچون خصی، مثله کردن و تغییرات زیبایی اعضا و اندام ـ، و چه تغییر نسبت به سایر پدیدارها و آفریده‌های الهی را از آیه شریفه استنباط کرد. بر این استدلال و سخن فضل‌الله باید افزود که برداشت عام از آیه شریفه به‌گونه‌ای که تمامی انواع تصرفات در پدیدارها را شامل گردد، با شمار بسیاری از آیات دیگر قرآن که طبیعت را مسخر انسان معرفی می‌کند و آدمی را به اعمار و بارور ساختن طبیعت فرمان می‌دهد، در تعارض است؛ مانند: ۱ـ (... هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها...)[۳۲] «اوست که شما را از زمین آفرید و آبادی آن را به شما واگذاشت.» از مجاهد روایت شده که وی گفته‌است: «أن استعمر من العمری بضم فسکون مقصور.»[۳۳] «استعمار از ماده «عمری» ـ به ضم و سکون مقصور ـ است.» آلوسی در تفسیر «روح‌المعانی» در توضیح مفهوم «عمری» می‌گوید: «و هی ـ کما قال الراغب ـ فی العطیه أن تجعل له شیئا مده عمرک أو عمره، و المعنی أعمرکم فیها و رباکم أی أعطاکم ذلک مادمتم أحیاء ثم هو سبحانه وارثها منکم، أو المعنی جعلکم معمرین دیارکم فیها لأن الرجل إذا ورث داره من بعده فکأنما أعمره إیاها لأنه یسکنها عمره ثم یترکها لغیره.»[۳۴] «عمری ـ همان‌طور که راغب در مفردات گفته ـ به‌معنای بخشیدن چیزی به فردی در مدت زمان عمر و حیات بخشنده و یا بخشوده شده می‌باشد. بنابراین معنای «استعمرکم» در آیه چنین است که خداوند زمین را در مدت زمان عمر و زندگی‌تان به شما بخشید، و پس از مردن شما، خداوند خود وارث زمین خواهد بود. یا اینکه معنای آیه چنین است که خداوند شما را آبادگران زمین قرار داد، زیرا فردی که خانه‌ای را پس از خود به ارث می‌گذارد، به منزله آن است که آن خانه را برای دیگری آباد کرده‌است، زیرا که او تا زنده‌است، ساکن آن خانه‌است، ولی پس از خود، برای دیگری وا می‌نهد.» وی در ادامه می‌آورد: «أعمرته الأرض و استعمرته إذا جعلته عامرها و فوضت إلیه عمارتها.»[۳۵] «او را به عمارت یا استعمار زمین گماشتم، یعنی او را آبادکننده زمین قرار دادم و آبادانی آن را بدو واگذار کردم.» وی سپس می‌افزاید: راغب و بسیاری از مفسران دیگر، همین تفسیر از آیه را پذیرفته‌اند، چنان که «زید بن اسلم» و «کیا» در تفسیر آیه گفته‌است: «المعنی أمرکم بعماره ما تحتاجون إلیه من بناء مساکن و حفر أنهار و غرس أشجار و غیر ذلک.»[۳۶] «یعنی شما را به عمارت چیزهایی که به آن نیاز دارید؛ همچون ساختن خانه‌ها، کندن نهرها، غرس درختان و مانند اینها فرمان داد.» ۲ـ(... وَبَوَّأَکُمْ فِی‌الأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَتَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُیُوتاً...)[۳۷] «شما را در زمین مستقر ساخت که در دشت‌هایش، قصرها برای خود بنا می‏کنید و در کوه‏ها، برای خود خانه‏ها می‌تراشید.» شیخ طوسی در تفسیر آیه مبارکه می‌نویسد: «ومعنی الآیه التذکیر بنعم اللَّه من التمکین فی الأرض و التسخیر حتی تبوأوا القصور و شیدوا المنازل و الدور.»[۳۸] «معنای آیه یادکرد نعمت‌های الهی از تمکن و استقرار بخشیدن انسان در زمین و مسخر کردن زمین برای اوست تا قصرها برپا کنند و منازل و خانه‌های استوار بسازند.» ۳ـ (أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَهً وَ باطِنَهً...)([۳۹] «آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمان‌ها و زمین است، مسخّر شما کرده و نعمت‌های آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانی داشته‌است؟» «تسخیر» یعنی واداشتن چیزی به کار و عمل با قهر و اجبار. راغب گوید: «تسخیر آن است که شی‏ء را برای رسیدن به غرض مخصوصی با قهر سوق دهند.» ([۴۰] طبرسی آن را رام کردن گوید، که عبارت دیگری از سوق دادن قهری است[۴۱]. دیگران نیز نزدیک به همین معنا را گفته‏اند. بدین سان آیات شریفه نه تنها تصرف در طبیعت را ممنوع نمی‌داند، بلکه آن را یکی از جلوه‌های نعمت الهی به انسان‌ها معرفی می‌کند و از آدمیان، عمران و آبادانی و بارور ساختن قهری طبیعت را می‌طلبد. پس مسخر قرار دادن طبیعت برای بشر و نیز طلب اعمار آن، با حرمت و ممنوع انگاری تغییر در طبیعت ناسازگار و معارض است، و همین خود گواه آن است که آیه مورد بحث، کمترین نگاهی به تغییرات مادی در مخلوقات الهی ندارد و باید معنا و مفهوم دیگری برای آن سراغ گرفت. از این روی، فضل‌الله پس از رد نگره تفسیر آیه به تغییرات مادی و فیزیکی، این پرسش را مطرح می‌کند که اگر آیه شریفه ناظر بر تغییرات مادی نیست، مراد از آن چه نوع تغییر است؟ در پاسخ می‌گوید: مراد تغییرات معنوی؛ همچون دور ساختن انسان از خدا و عبودیت الهی، و تغییر سرشت و فطرت انسان‌ها از مسیر توحید و خداپرستی به سمت شرک، الحاد و دین‌ستیزی است؛ «پاسخ آن است که آیه سی‌ام سوره روم به‌معنای مراد از این آیه اشاره دارد و نشان می‌دهد که مقصود از تغییر خلقت، تغییر فطرت است، زیرا خداوند انسان را بر فطرت توحیدی آفریده‌است، اما در این میان، کسی می‌خواهد فطرت و خلقت آدمی را تغییر دهد و او را از توحید به شرک منتقل کند. طبیعی است آنچه شیطان در کار دور ساختن انسان از خدا و توحید انجام می‌دهد و با نقش او سازگاری دارد، همین معناست. چنان‌که پاره‌ای از روایات تفسیری نیز همین را می‌گوید، و بدیهی است که نقش اساسی ابلیس، هیچ تناسبی با تغییرات مادی و پزشکی ندارد.»[۴۲] رهیافت فضل‌الله در تفسیر آیه شریفه مبنی بر اینکه مراد تغییرات معنوی است و نه مادی، به‌صورت کلی همان است که بسیاری از مفسران و قرآن‌پژوهان دیگر نیز گفته‌اند. لکن همان سان که در تبیین دیدگاه باورمندان به تغییر مادی آوردیم که آنان در تعیین مصداق تغییر مادی اختلاف کرده‌اند، در میان طرفداران نظریه تغییر معنوی نیز در تعیین مراد از تغییر معنوی مورد نکوهش در آیه مبارکه، اختلاف و ناهمسانی دیده می‌شود. کشف این تمایزات می‌تواند به فهم بهتر نگاه فضل‌الله و شناخت زاویه تفاوت آن با سایر دیدگاه‌های باورمند به تغییرات معنوی کمک کند. • تغییر دین (عصیان) خداوند: برخی از مفسران مراد آیه را تغییر در دین خدا دانسته و گفته‌اند: شیطان مشرکان را وسوسه می‌کند و به ایجاد تغییر در دین خدا فرا می‌خواند. طبری پس از یادکرد سه دیدگاه در بین اصحاب و تابعان در تفسیر این فراز از آیه شریفه، عکرمه، مجاهد، قتاده، سدی، ضحاک بن مزاحم، ابن زید، ابراهیم و قاسم بن بزه را از کسانی می‌شمارد که آیه را ناظر به تغییرات معنوی می‌دانند، و خود نیز همان را برمی‌گزیند و می‌گوید: «و أولی الأقوال بالصواب فی تأویل ذلک قول من قال: معناه: و لآمرنهم فلیغیرّن خلق الله، قال: دین الله.»[۴۳] «نزدیک‌ترین رأی به صواب در تفسیر این جمله، سخن کسی است که آن را به معنای امر شیطان به مشرکان برای ایجاد تغییر در دین خدا می‌داند.» او سپس تغییر دین خدا را به مفهوم عصیان خداوند، با ارتکاب منهیات و ترک واجبات می‌داند، زیرا شیطان آدمی را به این همه فرا می‌خواند.[۴۴] طبری برای اثبات این نظر، به آیه سی‌ام سوره شریفه روم استدلال می‌کند: «و ذلک لدلاله الآیه الأخری علی أن ذلک معناه، و هی قوله: (فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ).»[۴۵] «آنچه گفتیم، به سبب آیه دیگری از قرآن است که دلالت می‌کند مراد از آیه مورد بحث، همین معناست و آن، آیه فطرت است.» اما رأی کسانی که به این آیه برای ممنوعیت تغییرات جسمی و مادی تمسک کرده‌اند، به باور طبری دور از حقیقت است، زیرا ساختار بیانی آیه شریفه تغییرات مادی را برنمی‌تابد و بیانگر نادرستی آن دیدگاه‌است؛ «توجیه درستی برای این نظر نمی‌توان سراغ گرفت که می‌گوید شیطان مشرکان را به تغییر پاره‌ای از کارهایی که خداوند منع کرده و یا ترک بعضی کارهایی که به آن فرمان داده، دعوت کرده‌است، مانند خالکوبی و یا خصی کردن. منشأ این دیدگاه آن است که گمان کرده‌اند معنای آیه تغییرات جسمی است، حال آنکه در این فراز از کلام الهی که خداوند سخن شیطان را باز می‌گوید، نکته‌ای است که حکایت از نادرستی این دیدگاه دارد و آن این است که بریدن و یا سوراخ کردن گوش چهارپایان که در فراز قبلی بیان شده و شیطان مشرکان را بدان فراخوانده‌است، به صورت شفاف و روشن، تغییر جسمی در مخلوقات خداست. پس در فراز بعدی آیه شریفه نباید همان مطلب به صورت مجمل بیان شود، چون خلاف فصاحت است. زیرا قانون کلام فصیح عرب آن است که مجمل را با مفسر و عام را با خاص توضیح دهند ـ و نه بالعکس که لازمه این دیدگاه‌است ـ و توجیه کلام الهی باید به فصیح‌ترین شیوه صورت پذیرد، نه به روش‌های دیگر و غیر فصیح، که کاری است بدون دلیل.»[۴۶] • تغییر احکام الهی: جصاص در «احکام القرآن» و همچنین کیاهراسی در «احکام القرآن» از میان سه دیدگاه تفسیری، نگاه کسانی را مقبول‌تر می‌شمارند که مراد آیه را دعوت شیطان به ایجاد تغییر در دین خدا به معنای تغییر احکام الهی می‌داند. آن دو با کمترین تفاوتی در گفتار می‌گویند: «فإنه روی فیه ثلاثه أوجه أحدها عن ابن عباس روایه إبراهیم و مجاهد و الحسن و الضحاک و السدی دین اللّه بتحریم الحلال و تحلیل الحرام و یشهد له قوله تعالی (لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّم...).»[۴۷] «در این آیه سه وجه نقل شده که نخستین آن به روایت ابراهیم، مجاهد، حسن، ضحاک و سدی از ابن عباس است که می‌گوید: مراد ایجاد تغییر در دین خداوند از راه تحریم حلال و تحلیل حرام است. شاهد بر درستی این دیدگاه آیه فطرت است ـ که دین را خلق خدا دانسته‌است ـ.» شماری از روایات نیز دلالت بر همین معنا دارد، مانند: علی بن ابراهیم در تفسیر قمی گفته‌است: «تغییر خلق خدا یعنی امر خدا.»[۴۸] در تفسیر عیاشی به نقل از امام صادق۷روایت کرده‌است که آن حضرت فرمود: «فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ» یعنی تغییر فرمان الهی، به آنچه فرمان داده‌است.[۴۹] جابر از امام باقر۷روایت کرده‌است که آن حضرت فرمود: «فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ» یعنی تغییر فرمان الهی، به آنچه فرمان داده‌است.[۵۰] طبرسی در تفسیر «فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ» از امام صادق۷روایت کرده‌است: تغییر خلق خدا، یعنی تغییر امر خدا.[۵۱] • رفتار غیر دینی: شیخ طوسی در تفسیر تبیان پس از نقل دیدگاه‌های مختلف، نظریه تغییر در دین الهی را برمی‌گزیند. لکن مراد از دین را مفهوم عام و گسترده‌ای می‌داند که شامل هر دو نگره پیش گفته می‌گردد و می‌توان آن را معادل هر نوع رفتار غیردینی نامید؛ «و أقوی الأقوال من قال: فلیغیرن خلق اللَّه بمعنی دین اللَّه بدلاله قوله: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ» و یدخل فی ذلک جمیع ما قاله المفسرون، لأنه إذا کان ذلک خلاف الدین فالآیه تتناول.»[۵۲] «قوی‌ترین اقوال آن است که تغییر خلق را به‌معنای تغییر دین دانسته‌است، به دلیل قول خداوند «فطره الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله...». و در گستره این معنا، تمامی احتمال‌هایی که مفسران برشمرده‌اند داخل است، زیرا هر آنچه خلاف دین باشد، آیه شامل آن می‌گردد.» موافق این دیدگاه نیز روایاتی وجود دارد: جابر از امام باقر۷روایت کرده‌است که آن حضرت فرمود: «فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ» یعنی تغییر دین الهی.[۵۳] • ارتداد و خروج از دین: علامه طباطبایی در تفسیر المیزان احتمال می‌دهد که معنای آیه شریفه، تغییر فطرت انسانی از رهگذر ترک دین الهی باشد، به دلالت آیه فطرت؛ «و لیس من البعید أن یکون المراد بتغییر خلق الله الخروج عن حکم الفطره و ترک الدین الحنیف، قال تعالی: (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ).»[۵۴] «بعید نیست که مراد از تغییر خلق خدا، خروج از حکم فطرت و ترک دین حنیف باشد؛ چه خدای متعال فرموده‌است: «فاقم وجهک للدین حنیفا...» تأمل در نظریات یاد شده به این رهیافت رهنمون می‌گردد که از یک سو تمامی آنان در اثبات نظریه خویش به آیه فطرت استناد کرده‌اند، از سوی دیگر و براساس قراین موجود در سخنان آنها، فطرت از منظر آنان، نوعی رفتار ایجابی و یا سلبی (عصیان الهی، تحریم حلال و تحلیل حرام و ترک دیانت حنیف و حقه الهی) است. لکن فضل‌الله هرچند ـ و بدان‌سان که گذشت ـ مفهوم آیه شریفه را تغییر فطرت معرفی می‌کند، و از این روی در نگاه آغازین، گمان می‌رود با این گروه هم‌رأی باشد، اما آنجا که به تبیین معنای فطرت می‌پردازد، مشخص می‌شود که در تعریف فطرت و در نتیجه، فهم و استنباط از آیه فطرت و همچنین آیه مورد گفت‌وگو، نظر متفاوت با دیگران دارد. رهیافت روشن‌تر به معنای فطرت در نگره فضل‌الله و دیگران، درنگی هرچند اندک در معنای فطرت را می‌طلبد. واژه «فطرت» بر وزن «فعلت» در اصطلاح زبان‌شناسان عرب، بنای نوع پسوند و مضاف‌الیه خود را می‏رساند و مصدر نوعی است. از این روی در آیه مورد بحث که پسوند آن «ناس» است (فطر الناس)، به‌معنای نوعی از خلقت ویژه‌است که خداوند انسان را بدان گونه آفریده‌است.[۵۵] در تبیین و تعیین این خلقت و آفرینش ویژه انسانی، آراء مختلفی وجود دارد. • فطرت یا خداگرایی درونی انسان: برخی آن را نوعی گرایش و کشش درونی دانسته و در تبیین آن گفته‌اند: «همان‌گونه که دلایل عقلی و منطقی به انسان جهت می‏دهد، در درون جان او نیز کشش‌ها و جاذبه‏هایی وجود دارد که گاهی آگاهانه و گاه ناخودآگاه برای او تعیین جهت می‏کند... این کشش‌ها و جاذبه‏ها بر دو گونه‌است: بعضی ناآگاه‌است؛ یعنی نیاز به وساطت عقل و شعور ندارد، همان‌گونه که حیوان بدون نیاز به تفکر، به سوی غذا و جنس مخالف جذب می‏شود. اما گاهی تأثیر آن به صورت آگاهانه‌است؛ یعنی این جاذبه درونی در عقل و اندیشه اثر می‏گذارد و او را وادار به انتخاب طریق می‏کند. معمولاً قسم اول را «غریزه» و قسم دوم را «فطرت» می‏نامند. خداگرایی و خداپرستی به صورت یک فطرت در درون جان همه انسان‌ها قرار دارد.»[۵۶] برپایه این تفسیر از فطرت، افزون بر خداگرایی و خداپرستی، تمامی آموزه‌های الهی را می‌توان فطری قلمداد کرد و انسان‌ها را متمایل به انجام تمامی بایدها و گریزان از تمامی نبایدها توصیف نمود و در نتیجه، عصیان و یا تغییر احکام الهی و نیز ارتداد و یا شرک را تغییر در فطرت و خلقت الهی به حساب آورد. پاره‌ای نیز فطرت را نوعی شناخت حصولی و یا حضوری توصیف کرده و خداشناسی را از مصادیق آن برشمرده‌اند. منظور از حصولی بودن خداشناختی آن است که عقل انسان برای تصدیق وجود خداوند، نیازی به استدلال و کوشش فکری ندارد، بلکه به سهولت و آسانی و از راه دیدن موجودات و آفریده‌ها، درمی‌یابد که وجود انسان و سایر پدیدارها نیازمند به آفریدگار است، پس خدایی هست. مقصود از خداشناسی حضوری نیز آن است که در نهاد و جان آدمی، ارتباط و پیوست عمیق با آفریننده و پروردگار هستی وجود دارد که گاه و بر اثر اشتغال به امور عادی زندگی، این ارتباط دچار گسست می‌شود. لکن در هنگام قطع ارتباط قلب انسان با اسباب و امور غفلت‌آور دنیوی، که روی شناخت و توجه به خداوند را پوشانده‌است، دوباره آن ارتباط زنده و برقرار می‌شود[۵۷]. از دلایل خداشناختی فطری به‌معنای دوم، آیه معروف به آیه «میثاق» است[۵۸] • فطرت یا نهاد توحید آشنای آدمی: از میان معانی و تعاریف یادشده برای فطرت، فضل‌الله برآن است که فطرت، گونه‌ای شناخت پیشینی (علم حصولی) انسان به توحید الهی است؛ «ژرفنای فطرت همان است که در معنای خلقت منعکس و در ذات وجود انسان نهفته‌است. و همان چیزی است که اساس حقیقت انسان، سرّ وجود و خاستگاه رویکرد انسان به حق شمرده می‌شود. و همان است که آدمی را به شناخت یگانگی و شریک‌ناپذیری خداوند رهنمون می‌گردد، زیرا آنچه که مخلوق، پرورده و در تمام ابعاد نیازمند خداست و نمی‌تواند بی‌امداد الهی به خود نفعی برساند و یا از ضرری جلوگیری کند، چگونه می‌تواند شریک خداوند قرار گیرد. و بدین سان، توحید در نزد خرد مصفا و وجدان پالوده، حقیقت بسیط و شفافی است که ذات آدمی بی‌کمترین دشواری بدان متصل است. زیرا ذات انسان روی به توحید دارد، همان‌گونه که چشم‌های گشوده به سمت خورشید تمامیت نور خورشید را درمی‌یابد. و این همان حقیقتی است که در کلام الهی «ان الذین قالو ا ربنا الله ثم استقاموا...» بدان تأکید شده و بیانگر این مطلب است که توحید، پایه و اساس استواری دین و خاستگاه خطوط پهناور حرکت انسان در زندگی خداجویانه اوست که خدا را در اعماق و پیمایش مدارج کمال و بالایی و در امتداد زندگی می‌طلبد.»۶[۵۹] او سپس فطرت را یگانه اساس شخصیت انسان می‌شمارد که در فراز و فرود زندگی و طول عمر انسان و شرایط و موقعیت‌های مختلف، پایدار می‌ماند و حقیقتی به نام وجدان در حوزه مفهومی آن جای می‌گیرد.[۶۰] فضل‌الله مراد و مفهوم آیه معروف به «میثاق» را نیز پیمان سرشتی انسان و شناخت فطری توحید الهی می‌داند؛ «لأن الفطره تحس بالحاجه إلی اللَّه فی کل شی‏ء، فالإنسان لایملک أیّه إمکانیه للوجود أو إمکانیه لاستمراره بعیدا عن‌اللَّه ممّا یجعل من وجوده وجودا مرتبطا باللَّه فی کل شی‏ء. ففی کل نبضه من نبضاته هاتف یهتف بالوحدانیه.» (همان،۱/۲۸۳) «فطرت در همه چیز، نیاز به خدا را حس می‌کند، زیرا همین که انسان بی‌دخالت خداوند، هیچ نوع تمکن و ظرفیتی برای اصل وجود و استمرار آن ندارد، هستی آدمی را در تمامی امور به خداوند پیوند می‌دهد و هر تپشی از تپش‌های قلب او، ندای توحید سر می‌دهد.» بر پای‌بست آنچه گذشت، می‌توان به این رهیافت نایل آمد که در نگره فضل‌الله، فطرت، از نوع شناخت‌ها و بینش‌های نهادی انسان است، و نه گونه رفتار بیرونی و یا گرایش و تمایل درونی. حال آنکه بر اساس دیدگاه دیگرانی که آیه فطرت را مفسر و ناظر بر فهم معنای آیه صدونوزدهم سوره نساء دانسته‌اند ـ‌چنان‌که گفتیم‌ـ، فطرت را می‌باید نوعی از رفتار و یا گرایش و کشش درونی تعریف کرد. برخی از نصوص قرآنی را می‌توان شاهد بر درستی رهیافت فضل‌الله در تعریف فطرت دانست، مانند؛ (أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ*وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ*وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکُمْ جِبِلاًّ کَثِیراً أَ فَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ)[۶۱] «ای فرزندان آدم! آیا با شما عهد نکردم که شیطان را پرستش نکنید که او برای شما دشمن آشکاری است؟ و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟ او افراد زیادی از شما را گمراه کرد، آیا اندیشه نکردید؟» در این آیه شریفه، توحیدباوری و یگانه‌پرستی، میثاقی میان خدا و انسان توصیف شده‌است. بارزترین مؤلفه پیمان، آگاهی پیمان‌گذار به چیزی است که انجام آن را تعهد می‌دهد. پس جنس بشر باید به توحید الهی وقوف و آگاهی داشته باشد تا در صورت انحراف وی از توحید، احتجاج علیه او معنای معقول بیابد. بدین سان آیه شریفه از یک سو می‌تواند به فهم آیه فطرت کمک کند و نشان دهد که مراد از آیه فطرت نیز آگاهی سرشتی انسان به توحید و یگانه‌پرستی است. و نیز بیانگر آن است که کار شیطان و آنچه در گام نخست در چشم‌انداز تلاش‌های شیطانی قرار دارد، جدا کردن انسان از مفاد این پیمان، یعنی توحید و یگانه‌پرستی و دست‌کم، فراموشاندن و یا منحرف ساختن انسان (ولقد اضلّ منکم) از مفاد آن است. برآیند تعریف فطرت به سرشت توحیدی انسان و مبتنی بر آن، تفسیر آیه صدونوزده سوره نساء به تلاش پیوسته شیطان (فلیغیرنّ) در تغییر شناخت سرشتی توحید، این نکته خواهد بود که این آیه مبارکه که مستند مخالفان تغییر جنسیت است، به تغییرات مادی ارتباط و نظر ندارد، بلکه بدان معناست که شیطان پیوسته تلاش دارد انسان‌ها را از خط توحید و یگانه‌پرستی دور سازد. البته با دور شدن انسان از توحید و یگانه‌پرستی، به‌طور طبیعی، سایر آثار و پی‌آیندهای روبنایی، همچون تغییر احکام الهی، عصیان‌های رفتاری و زیست و زندگی غیر دینی، بر این رویکرد مترتب خواهد شد. نظر فقهای شیعه نسبت به تغییر جنسیت آیت الله خمینی مساله ۱ - ظاهرا تغییر دادن جنس مرد به زن و جنس زن به مرد از طریق عمل جراحی اشکال ندارد و همچنین عمل جراحی روی کسی که خنثی است تا سرانجام یا مرد شود یا زن، حرام نیست یا اگر مردی در خود تمایلاتی از سنخ زنان احساس کند یا اثری از آثار مردان را در خود ببیند، واجب است بر او، اینکه به عمل جراحی اقدام نموده اولا خود را زن و دوم خود را مرد کند؟ یا واجب نیست؟ به حسب ظاهر واجب نیست، البته این در صورتی است که اولی حقیقتا زن باشد و تنها هر یک بعضی از تمایلات یا آثار جنس مخالف را در خود ببیند و از آنجا که تغییر جنسیت ممکن شده‌است بخواهد از جنس مخالف بشود (نه در جایی که کسی در مرد بودن یا زن بودن خود تردید دارد و اگر به ظاهر مرد است احتمال قوی بدهد که شاید در واقع زن باشد یا اگر زن است احتمال قوی بدهد که شاید در واقع مرد باشد که در این صورت تغییر جنسیت ظاهری‌اش به جنسیت واقعی به شرطی که در مساله بعد می‌آید واجب است. مساله ۲ – اگر کسی را فرض کنی که قبل از عمل جراحی یقین داشته باشد به اینکه از جنس مخالف است و عمل جراحی اگر روی او انجام شود او را به جنس مخالف بدل نمی‌کند بلکه جنسیت واقعی‌اش را که تاکنون پنهان بوده کشف می‌سازد شبهه‌ای نیست در اینکه واجب است مادام که عمل را انجام نداده مانند بعد از عمل آثار جنس مخالف را مترتب کند و حرام است آثار جنسی که فعلا به حسب ظاهر دارد مترتب نماید، بنابراین اگر کسی که فعلا در جنس زنان است یقین داشته باشد به اینکه در واقع مرد است همه آنچه بر مردان واجب یا حرام است بر او نیز واجب یا حرام است و برعکس.[۶۲] آیت‌الله خامنه‌ای سؤال ۱۲۷۹. برخی از افراد در ظاهر مذکر هستند ولی از جهات روحی و روانی ویژگی‌های جنس مونّث را دارند و تمایلات جنسی زنانه در آنان به‌طور کامل وجود دارد و اگر مبادرت به تغییر جنسیت نکنند به فساد می‏افتند. آیا معالجه آنان از طریق انجام عمل جراحی جایز است؟ پاسخ: عمل جرّاحی مذکور برای کشف و آشکار کردن واقعیت جنسی آنان اشکال ندارد، به شرطی که این کار مستلزم فعل حرام و ترتّب مفسده‏ای نباشد. سؤال ۱۲۸۰. انجام عمل جراحی برای الحاق فرد خنثی به زن یا مرد چه حکمی دارد؟ پاسخ: این کار فی‏نفسه اشکال ندارد، ولی واجب است از مقدمات حرام پرهیز شود.[۶۳] آیت‌الله مکارم شیرازی سوال: اگر مردی در اثر عدم تربیت صحیح و عدم مراعات مسائل شرعی در خانواده، در کودکی لباس زنانه پوشیده و حالا که بزرگ شده خود را زن می‌داند و با استفاده از داروهای شیمیایی حالات زنانه در او تقویت شده و درخواست تغییر جنسیت می‌کند، آیا جایز است تغییر جنسیت بدهد؟ پاسخ: همان طوری که گفته شد تغییر جنسیت صوری جایز نیست، ولی اگر جنسیت واقعی او خلاف آن است که در او ظاهر می‌باشد، تغییر آن جایز، بلکه گاه واجب است. تغییر جنسیت دو صورت دارد گاهی ظاهری و صوری است یعنی اثری از آلت جنس مخالف در او نیست فقط یک جراحی صوری در او انجام می‌گیرد و چیزی شبیه آلت جنس مخالف ظاهر می‌گردد این کار جایز نمی‌باشد و گاه واقعی است یعنی با جراحی کردن عضو تناسلی مخالف ظاهر می‌شود این جایز است و محذور شرعی ندارد مخصوصا در مواردی که آثار جنس مخالف در او باشد اما چون این جراحی نیاز به نظر و لمس دارد تنها در موارد ضرورت مانند آنچه ذکر شد مجاز است.[۶۴] ایت الله سیستانی سؤال: منقلب کردن زن به مرد و بالعکس چه حکمی دارد و در صورت انقلاب مرد حکم زن را می‌گیرد یا خیر؟ پاسخ: بر فرض امکان اشکال ندارد اگر مستلزم کار حرامی نباشد و بر فرض تحقق احکام جنسی جدید را دارد. سؤال: آیا تغییر جنسیت اشکال دارد؟ پاسخ: چون مستلزم نگاه به عورت است بدون ضرورت جایز نیست.[۶۵] ایت الله نوری سؤال۹۲۵ - آیا کسی که جنسیتش محرز است به هر دلیلی می‏تواند جنسیت خود را تغییر دهد؟ و چنانچه جایز باشد و این کار انجام شود روابط او با خویشان و محارمش چگونه‌است؟ پاسخ: با نبودن زمینه خلقتی جایز نیست و در صورت زمینه خلقتی جایز است[۶۶] ایت الله خویی سوال: بالنسبه الی الخنثی الکاذبه-ای ان الشخص فی خلایا جسمه من الناحیه الوارثیه ذکر مثلا ولکن الاله الخارجیه تغایر ذلک او العکس - فهل یجوز تغییر الشکل الخارجی بما یوافق واقع الامر؟ پاسخ: لا مانع من ذلک.[۶۷] مسیحیت و تغییر جنسیت عالمان مسیحی تغییر جنسیت را برای تراجنسی‌ها حرام می‌دانند[۶۸] برای مخالفت خود به ایات زیر رجوع می‌کنند: • تو مرا در رحم مادرم نقش بستی و مرا به وجود اوردی. تو را شکر می‌کنم که ما اینچنین شگفت افریدی. با تمام وجود دریافته‌ام که کارهای تو شگفت و عظیم است. وقتی استخوان‌هایم در رحم مادر شکل می‌گرفت و من در نهان نمو می‌کردم، تو از وجود من اگاه بودی؛ بلی حتی پیش از انکه من به وجود بیایم تو مرا دیده بودی. پیش از انکه روزهای زندگی من اغاز شود، تو همه انها را در دفتر خود ثبت کرده بودی[۶۹] • بر زن نباشد لباس مردان بپوشد، و نه یک مرد لباس زنان، زیرا هر که این کار را کند مکروه یهوه خدای توست[۷۰] • آیا نمی دانید که بدن شما هیکل روح القدس است که در شما است که از خدا یافته‌اید و از آن خود نیستید؟[۷۱] • مگر نمیدانید که مردم نادرست از برکات سلطنت خدا بی نصیب خواهند مان؟ خود را فریب ندهید! شهوت رانان، بت پرستان و زانیان و انانی که بدنبال زنان و مردان بدکاره می‌افتند و همینطور دزدان، طمعکاران، مشروب خوران و کسانی که به دیگران تهمت می‌زنند و یا مال مردم را می‌خورند، در دنیای جدیدی که خدا سلطنت می‌کند، جایی نخواهند داشت[۷۲] جستارهای وابسته • مهدیس کامکار • دگرباشی جنسی • تراجنسی

sadagh بازدید : 1155 چهارشنبه 14 فروردین 1392 نظرات (0)

 

موتورهد

 

اطلاعات هنرمند

اهل کشور

انگلستان

سبک‌ها

هوی متال
موج نو هوی متال انگلیسی
اسپید متال
راک اند رول

مدت کار

۱۹۷۵تاکنون

ناشر(ها)

Sanctuary, SPV, Epic, GWR, Bronze

وب‌گاه

وب گاه اصلی گروه

اعضا

لمی
فیل کمپل
مایکی دی

موتورهد نام یک گروه راک و هوی متال انگلیسی است که در ۱۹۷۵ بوسیله نوازنده گیتار باس، خواننده و آهنگساز، یان لمی کیلمیستر، تشکیل شد. این گروه یکی از گروه های مشهور و تشکیل دهنده جنبش موسوم به موج نو هوی متال انگلیسی است.[۱] گروه سه نفره، پاور تریو، موتورهد یکی از موفقترین گروه‌های این جنبش است که برنده جوایز مختلفی بخاطر آثار موسیقی اش شده است.[۲]

اگرچه موتورهد بعنوان یک گروه ترش متال و اسپید متال شناخته شده است[۳] ولی لمی خواننده اصلی گروه هیچ گاه این عنوان را دوست نداشته و همیشه از موتورهد بعنوان یک گروه راک اند رول یاد می کند.[۴] اگرچه که موتورهد اولین گروه متالی است که در آثار خود انرژی و سرعت بیشتری را بکار گرفته و به نوعی می توان گفت آنها جزو اولین گروه های ترش/اسپید متال هستند.[۵]

در رتبه بندی ۱۰۰ گروه برتر راک در تلویزیون Vh۱ موتورهد مقام ۲۶ را دارد.[۶]

پیشینه

لمی در می ۱۹۷۵ از گروه هاوک وایند اخراج می شود، دلیل آن به گفته خود لمی استفاده از مواد مخدر بوده است. لمی در کانادا بخاطر استفاده از کوکائین بازداشت شد و ۵ روز را در زندان به سر برد و از این رو گروه اجرای زنده خود را از دست داد. پس از اخراج، لمی تصمیم گرفت تا گروه جدیدی را شکل دهد، اسم اولیه گروه بسترد به معنای حرامزاده بود اما به توصیه دیگران لمی تصمیم به تغییر نام گروه به موتورهد کرد و نام گروه از آن پس موتورهد بود. این نام الهام گرفته از آخرین آهنگی بود که لمی برای هاوک وایند ساخته بود.[۷]

در ۱۹۷۵ گروه با ترکیب اعضای این چنین یعنی لمی نوازنده گیتار باس و خواننده، پینک فریس و لری والیس نوازنده گیتار و لوکاس فاکس نوازنده درامز با عقد قردادی با شرکت United Artists شروع به اجرای آثار خود نمودند. در همین سال آنها در استودیویی در لندن اولین آلبوم خود را ضبط کردند، آلبومی که در ابتدا شرکت ناشر از قبول پخش آن سرباز زد (اگرچه این آلبوم با نام On Parole در ۱۹۸۰ منتشر شد).[۸]

ترکیب موتورهد تا به امروز تغییرات بسیاری را به خود دیده است اما ترکیب گروه سه نفره شامل لمی، کلارک، تیلور معروفترین و مشهورترین ترکیب گروه است.[۹]

آلبوم‌ها

سال انتشار

نام آلبوم

۱۹۷۵

On Parole

۱۹۷۷

Motörhead

۱۹۷۹

Overkill

۱۹۷۹

Bomber

۱۹۸۰

Ace of Spades

۱۹۸۲

Iron Fist

۱۹۸۳

Another Perfect Day

۱۹۸۶

Orgasmatron

۱۹۸۷

Rock 'n' Roll

۱۹۹۱

۱۹۱۶

۱۹۹۲

March ör Die

۱۹۹۳

Bastards

۱۹۹۵

Sacrifice

۱۹۹۶

Overnight Sensation

۱۹۹۸

Snake Bite Love

۲۰۰۰

We Are Motörhead

۲۰۰۲

Hammered

۲۰۰۴

Inferno

۲۰۰۶

Kiss of Death

۲۰۰۸

Motörizer

2010

مگادث

مگادث


 

اطلاعات هنرمند

اهل کشور

لس‌آنجلس،آمریکا

سبک‌ها

ترش متال
هوی متال
پراگرسیو متال
اسپید متال

مدت کار

۱۹۸۳ - ۲۰۰۲

۲۰۰۴ - تاکنون

ناشر(ها)

Combat Records
Capitol Records
Sanctuary Records
Roadrunner Records

وب‌گاه

http://www.megadeth.com

مگادث (به انگلیسی: Megadeth)‏، گروهِ چهار نفرهٔ ترش متالِآمریکایی، در سال ۱۹۸۳ توسط دیو ماستین (گیتار الکتریک و آواز)، زمانیکه او از گروه متالیکا خارج شد شکل گرفت. اگرچه مگادث در آغاز اصول کاری متالیکا را دنبال می‌کرد، اما آنها توانستند با تکیه بر افزایش مهارت‌های نوازندگی، کاهش تأثیرات پراگرسیو راک، سرعت بخشیدن به ریتم آهنگ و استفاده بیشتر از شعرهای پوچ‌گرایانه، خود را از دیگر گروه‌های این سبک مجزا کنند. بدین صورت مگادث در اواسط و اواخر دهه ۸۰ میلادی به یکی از گروه‌های پیشرو سبک ترش متال تبدیل شد. تمام آلبوم‌هایی که توسط این گروه منتشر شده، دست‌کم صدهزار نسخه فروش کرده‌است. گروه در سال ۲۰۰۲ به مدت دو سال فعالیتی نداشت، اما از سال ۲۰۰۴ دوباره کار خود را شروع کرد.تا به امروز مگادث ۱۳ آلبوم استودیویی منتشر کرده و آخرین آلبوم استودیویی آن‌ها با نام TH1RT3EN در نوامبر ۲۰۱۱ روانهٔ بازار شده‌است.مگادث توانسته بیش از ۳۰ میلیون از آلبومش را در دنیا به فروش برساند.

 

درباره

دیو ماستین خواننده و گیتار گروه در آلبوم صلح خوب میفروشه ولی کیه که بخره ؟ شخصیت سیاسی خود را به مردم و طرفداران خود نشان داده است که آن را تا آخرین آلبوم های خود نشان داده است از جمله آهنگ هایی که به جنگ و اسرائیل و... ربط دارند میتوان به Peace sells و Holy Wars و Symphony OfDestruction است . شخصیت ویک راتتل هد که سنبل مگادث است که عکس آن در تمام کاور های آلبوم های مگادث وجود دارد نشان دهنده شخصی سیاسی است که نه میشنود نه میبیند و نه میتواند حرفی گوید است که نوعی آزادی نداشتن بیان است.

افتخارات

مگادث 9 بار در جشنواره گرمی نامزد بهترین اجرا شده است که تنها 2 بار در آن جا حظور یافته است. چهارمین آلبوم مگادث به نام (باشد که به آرامی زنگ بزنید)یکی از بهترین آلبوم های سبک ترش متال یاد میشود که ریف های سرعتی و سولو های شاهکار مارتی فریدمن باعث این شاهکار شده است. پنجمین آلبوم مگادث به نام (شمارش هعکوس تا انقراض) یکی از پر فروش ترین آلبوم مگادث در طول تاریخ به شمار می آید.

اعضا

در طی چندین سال فعالیت مگادث، اعضا گروه تغییرات بسیاری کرده‌است و بیش از ۲۰ هنرمند در این گروه مشارکت داشته‌اند. به جز دیو ماستین رهبر مگادث، می‌توان به دیوید الفسن (گیتار بیس) به عنوان یکی دیگر از اعضا اصلی گروه اشاره کرد، هرچند که در سال ۲۰۰۲ به دلیل اختلاف با ماستین از گروه جدا شد. اما در فوریه ۲۰۱۰ دیو ماستین در طی مصاحبه‌ای خبر از بازگشت مجدد دیوید الفسن به گروه را داد.

فعلی

قبلی

گیتار الکتریک

  • گرگ هندویدت: (۱۹۸۳-۱۹۸۴)
  • کریس پالند: (۱۹۸۴-۱۹۸۷ و در آلبوم «The System Has Failed» در سال ۲۰۰۴)
  • مایک البرت: (۱۹۸۵)
  • جی رینالدز: (۱۹۸۷)
  • جف یانگ: (۱۹۸۷-۱۹۸۹)
  • مارتی فریدمن: (۱۹۹۰-۱۹۹۹)
  • ال پیترلی: (۲۰۰۰-۲۰۰۲)
  • گلن دراور: (۲۰۰۴-۲۰۰۸)

گیتار باس

  • مت کیسلشتان: (۱۹۸۳)
  • دِیو الفسن: (۱۹۸۳ تا ۲۰۰۲ - ۲۰۱۰ تاکنون)
  • جیمز مک‌دانو: (۲۰۰۴-۲۰۰۶)
  • جیمز لومنزو: (۲۰۰۶-۲۰۱۰)

درامز

  • ریچارد گیراد: (۱۹۸۳)
  • دیجون کروثرس: (۱۹۸۳-۱۹۸۴)
  • لی راش: (۱۹۸۴)
  • گر سموئلسن: (۱۹۸۴-۱۹۸۷)
  • چاک بلر: (۱۹۸۷-۱۹۸۸)
  • نیک منزا: (۱۹۸۹-۱۹۹۸، در سال ۲۰۰۴ به مدت کوتاهی بازگشت اما در اجرا یا ضبط هیچ آهنگی شرکت نداشت.)
  • جیمی دگروسو: (۱۹۹۸-۲۰۰۲)

ترانه‌شناسی

 

 

مرلین منسون(شیطان پرست مدرن)

بسم الله الرحمن الرحیم

به احتمال زیاد کسانی که قصد دارند راجع به شیطان پرستی و موسیقی متال و راک تحقیق کنند به شخصیتی به نام مرلین منسون برمیخورند.

شخصی که در مورد شخصیتش با اطمینان می توان گفت: او انسان صفت نیست…..!!!!!

شما را به مطالعه ادامه مطلب دعوت می کنم تا با این (……..) آشنا شوید

 

http://www.nasr19.ir/wp-content/uploads/2011/09/tklgzmt8wemki85sz5sx.jpg

برایان هاگ وارنر نام اصلی فردی است که امروزه به مرلین منسون یا به اختصار MM شهرت یافته است.

وی که اکنون علاوه بر هواداران چندین هزار نفری در اقصی نقاط جهان به عنوان شیطان بزرگ شناخته و مورد پرستش قرار می گیرد مانند سایر افراد ی که از چهره های شاخص شیطان پرستی به حساب می آیند دوران کودکی توام با سختی های فراوان مانند فقر و تنگ دستی را سپری کرده است.

برایا وارنر تاکنون توانسته است نقش یک منجی را برای شیطان پرستان ایفا کند و این افراد را از بن بست عزلت خارج کرده و مجددا به عرصه فعالیت های اجتماعی وارد سازد.

مرلین منسون نیز مانند سایر چهره های شناخته شده شیطانیسم چندین مرحله در طول عمرش یعنی ۳۸ سال گذشته برای مدت چند ماه یا چند هفته از نظر ها دور شده و پس از طی زمان مورد نظر با ارائه یک کنسرت بزرگ و یا در چهره ای جدید و البته سخیف تر از گذشته ظاهر می شود. لازم به ذکر است که شیطان پرستان ادعا می کنند که در این مدت به ملاقات شیطان و یا شیاطین می روندد و دستوراتی را دریافت می کنند.

گفتنی است که طبق اطلاعات موجود زمانی که این افراد غیب می شوند جلساتی را با برخی مقامات بلند پایه امنیتی امریکا و رژیم صهیونیستی برگزار می کنند و خواسته هایشان را مبنی بر حمایت های مالی , حقوقی و … بیان و از حمایت ایشان برخوردار می شوند.

 

موسیقی متال دارای زیر مجموعه های زیادی است که برخی از آنان جز مهمترین گروههای شیطان پرست محسوب مشوند مانند هوی متال و بلک متال و….Black Metal

بلک متال در نروژ از زمانی پدید آمد که نئو وایکینگ های نروژ در جستجوی راه و وسیله ای برای نابود کردن مسیحیت در نروژ و بعد در تمام دنیا بودند و در این راه انسانهای بسیاری را کشتند و کلیساهای زیادی را آتش زدند و بلک متال را تا نهایت نواختند تاشاید خدای تاریک ها باز گردد .موسیقی که سخن از دنیای تاریک سرد و بیروح را بیان میکند سبکی مملو از خوشونت مرگ و کشتار.

 

معرفی مرلین منسون :

برایان هیو وارنر (Brian Hugh Warner) متولد ۵ ژانویه ۱۹۶۹ در کانتون، اوهایو، که بیشتر با نام مرلین منسون شناخته می‌شود خواننده و هنرمند آمریکایی است. عمدهٔ شهرت او به خاطر تصویر نامتعارف و شخصیت نمایشی او به عنوان رهبر و خوانندهٔ گروه موسیقی‌ای با نام مرلین منسون است. این نام ترکیبی از نام‌های مرلین مانرو و چارلز منسون است که در دو سر طیف محبوبیت و نفرت آمریکایی‌ها قرار دارند.

چارلز منسون یه قاتل زنجیره ای دهه شصت امریکا بود (بعضی جاها چارلز منسون اینطور معرفی شده: یک کشیش ناراضی فرقه‌گرایی مسیحی) مرلین مانرو هم یه بازیگر زن بوده که از چهره زیبایی برخوردار بوده و به فساد و ایفای نقش در فیلمهای غیر اخلاقی مشهور بوده. او یکی از مشهورترین ستارگان سینما، نماد جذابیت جنسی و ستاره پاپ در قرن بیستم است. زندگی او روی پرده ، یک زندگی رویایی بود که سینما ساخته بود، اما در دنیای واقعی مشکلات و تفاوتهایی داشت که مردم از مرلین مانروی محبوبشان انتظار نداشتند. شخصیت و انتظاراتی که سینما ساخت فراتر از توانایی‌ها و گاهی متفاوت با خواسته‌های او بود. وی در جایی گفته است: “من یک زن بازنده ام . مردها، زیادی از من انتظار دارند ؛ به خاطر تصویری که از من ساخته شده و خودم هم در ساخت آن کمک کرده ام ؛ من سمبلی از تنها چیزی هستم که مردان از آن استقبال می‌کنند.


گروه موسیقی به نام خود مرلین منسون :

مرلین منسون نام یک گروه آلترنتیو متال آمریکایی‌ست که در لوس آنجلس کالیفرنیا مستقر است. موسیقی گروه گسترهٔ وسیعی از سبک‌ها، از

گلم راک و هارد راک تا اینداستریال متال و شاک راک را شامل می‌شود. اعضای مرلین منسون عقیده‌ای به پیروی از استانداردها و قوانین جاری دنیای موسیقی ندارند که این موضوع در ترانه‌ها و طرح جلد آثار گروه مشهود است.آثار گروه تاکنون با استقبال گستردهٔ مخاطبان روبرو شده به طوری که تا به امروز چهار آلبوم از آثار آن‌ها در هنگام انتشار در صدر ده اثر پرفروش آمریکا قرار گرفته است.

 

این گروه موسیقی در سال ۱۹۸۹ توسط خود مرلین منسون (خواننده) و اسکات پوتسکی (گیتاریست) در فلوریدا بنیان گذاشته شد. گروه درپی انتشار اولین آلبوم‌شان در سال ۱۹۹۴ خیلی زود و به دلیل سبک خاص گریم و لباس اعضا، متن ترانه‌ها و اجراهای نمایشی در کنسرت‌ها و ویدئوهای‌شان مشهور شدند. اعضای گروه مرلین منسون همواره در حال تغییرند به طوری که اعضای گروه در هر آلبوم، از آلبوم قبلی متفاوتند.


شخصیت مرلین منسون :

مرلین منسون شیطان پرست و همجنس بازه، در اجراهاش گاهی ادای حیوانات رو در میاره و بدترین کارهای ممکن رو گاهی وقتا انجام میده. تا حالا چندین عمل جراحی داشته برای اینکه یه سری کارهایی رو بتونه انجام بده (متاسفانه کارهاش اونقدر زشته که نمیتونم اینجا راجبش بگم) از نظر دانشگاهی و آکادمیک هم مدرک بالایی داره (البته اینو شنیدم).

قسمت کوتاهی از نویسندگی فیلم ماتریکس و تخیلات انیمیشنی این فیلم رو مرلین منسون نوشته.

 

 

یکی از اشعارش به نام (The Reflecting God)خدای منعکس شده که خیلی هم معروفه چنین جملاتی رو بکار میبره:

I went to god just to see, and I was looking at me

saw heaven and hell were lies

when I’m god everybody dies

من رفتم پیش خدا تا ببینمش، و دیدم داشتم به خودم نگاه میکردم

دیدم بهشت و جهنم دروغ بوده

وقتی من خدا باشم همه میمیرند

جالبه بدونید در یکی از مصاحبه هاش خودش رو حتی خدا میدونست و میگفت من خود خدام!!

همچنین مرلین در اشعارش (نه همه اشعار…در بعضی هاش) به خدا فحش میده و حتی خودش رو قادر مطلق میدونه.

نکته قابل توجه اینه که تو بعضی از سایتها و وبلاگها دیدم که بعضیا شدیدا ازش دفاع میکنن، اونم یه دفاع جانانه و میگن مرلین منسون یکی از بزرگترین و اصلی ترین منتقدان امریکاست و همیشه سعی داره تا به هر طریقی شده مقامات امریکایی و وابستگان به اونهارو رسوا کنه

به نظر شما ممکنه این حرف درست باشه؟

به نظر من حتی اگه فرض کنیم این آقا منتقد امریکا و سیاست هاش باشه، مگه همین کفایت میکنه و دلیل بر خوب بودنشه؟؟؟ مگه اصلا بحث سر امریکاست؟؟ مرلین اصلا خدا رو قبول نداره که این مهمه…حالا میخواد حامی امریکا باشه یا بر ضدش

 

از دوستان عزیز تقاضا دارم که مطالب تکمیلی خودتون رو ارسال کنید تا هم بنده و هم بقیه عزیزان بتونیم ازش استفاده کنیم…با تشکر از بزرگواری شما.

 

مرلین منسون : دجال ساختگی آمریکا

استفاده از موسیقی وبه تبع آن ظهور خوانندگان جدید همانند شیاطین نو، ظرفیت های جدیدی را در اختیار شیطان پرستان قرارداد.

پس از انجام اقدامات جسورانه گروه منسون در انتخاب رنگ بندی صحنه ، نو اجرا، گستاخی دراستفاده از الفاظ رکیک وترویج فحشا در آثار شان منسون به ستاره مبتذل ، اما پر مخاطب رسانه های آمریکاریی بدل شد. ناگفته نماند که حضور معنادار روزنامه های آمریکایی در چهره سازی این عنصر نا مطلوب فرهنگی نیز بی تاثیر نبوده است.

او در سال ۱۹۹۷ به یکی از خبر سازترین چهره های جهان بدل شدو محصول این فعالیت ها شهرت وثروت بسیار زیادی است که حداقل ۵ نسل بعد ار این خواننده متالیکا را بیمه کرده است  وبسیاری از آگاهان ، نامبرده را از سوپرمیلیونرها یا بهتر بگوییم میلیاردرهای جهان می شناسند که به کم تسلط بر احساسات جوان دورمانده از معنویت وبه مدد کارهای شنیع تونسته است ثروت کلانی را جذب حسابهای بانکی اش نماید.

خبر تکان دهنده ای ازپاره کردن انجیل در اجرای کنسرت زنده منسون وپرتاب آن سوی جمعیت در سراسر جهان منتشر شد. منسون را پاره کرد وخطاب به جمعیت با صدای سنگین وخشکیده فریاد زد: «این است خدای شما»

 

باز خبری میرسد وبه سرعت در تمامی سایت های خبر پخش می شود که او در هنگام برگزاری یکی دیگر از کنسرت هایش ، مدفوع را برروی صحنه اجرا بلعیده وسپس مست ولایعقل به نعره کشیدن های مداوم ادامه داده است.

این اخبار علیرغم زشتی خیره کننده اش ، به سرعت در جهان گسترش می یابد . طبیعی است که در جامعه ویران آمریکایی ، انجام چنین اقداماتی صرفاً تندرویی های کودکانه یک جوان آمریکایی است که حتی تا ۳۷ سالگی نیز در وجودش مانده است.

منسون در بسیاری از کشورهاتوانسته است گروه های مختلفی از جوانان را تحت تاثیر فضای عمومی رایج در امریکا مبنی بر داشتن حلقه های هوادار برای خوانندگان مطرح نظیر مایکل جکسون و… را ایجاد نماید.

تغذیه این گروه با ترتیب دادن دکورهای ویژه ساخت کلیپ های پرهزینه وفوق فنی و… وبه مدد انجام امورات خلاف اخلاق امکان پذیر می شود. ارائه آثار متناوب وبودن وقفه های طولانی از دیگر عواملی است که کمک می کند این خواننده منالیکای با راک آمیخته، همواره گروه های کوچک وبزرگ از هواداران را به خود اختصاص دهد.

تمام افرادی که با این شیطان مدرن برخورد داشته اند ، چنانچه مورد سوال قرار بگیرند ، اولین موردی را که از منسون نقل خواهند کرد، نوع موردی را که از منسون وصورت ونحوه لباس پوشیدن ، راه رفتن وحتی وسایل نقلیه مورد استفاده او خواهد بود.

اگرچه این شیطان ساخته شده توسط نظام سلطه واستحاله فرهنگی آمریکا، فلسفه بافی هایی را نیز در خصوص ظاهر نامتعارفش ارائه کرده است، مانند اینکه می خواهد «با انجام چنین چهره آرایی ها، باطنا انسان ها را به تصویر بکشد»و…؛ اما انچه حقیقی به نظر می رسد وجود بسیاری از بیماریهای روحی وروانی است که درون وی به وجود آمده واین گونه راه به جهان خارج گشوده است.

چشم چپ منسون اولین نمادی است که از آن به عنوان Marilyn Manson Look یاد می شود. این چشم با لنز پررنگ وروشناز چشم دیگر وی که معمولاً با رنگ سیاه پوشانده می شود ، متمایز شده است . این ویژگی منسون ، با ویژگی تک چشم بودن دجال مطابقت دارد .

دجال ، دارای مرکبی است که از هر تارموی مرکب او آوای موسیقی حرامی بلند است که هر کدام گروهی از مردم جهان را گمراه کرده و تباهی می کشاند.

 

و حالا در این جا چند نمونه از نقاشی های معروف این شیطان پرست را میبینید:


 

- پیش نقد:
دوباره سلام ... من تورو می خوام!!!!  میگما ... کلی واسه خودم فعال شدم ... تالار گفتمان را انداختم ... تازه خودمم عضو سایتم شدم!!!!! دیگه چکار میشه کرد ... من عضو نشم کی بشه!!! بعد دیگه اینکه به همین زودی تصمیم گرفت نقدو بنویسم که حسش نره ... 1 2 روزه حس نقد هس ... !!! با توجه به نزدیک شدن به 1مهر شاید باز کمتر تو صحنه باشم ... ولی خداکنه باشم ... من اگه نباشم ..من اگه نباشم ( رجوع شود به ترانه ی کامران هومن!) خب با همین مقدمه که سعی داشتیم به حجم مطلب اضافه کنیم میریم سراغ بحث اصلیمون که نقد باشه!!

........................................................
..........................................


 - مقدمه یا همون پیشگفتار که با کلاس بشه:
کرن ... با این کلمه یاد چی افتادین ؟ پاپ؟ پاپ کرن؟!!! کلا همیشه وقتی اسمشون میاد ذهنم میره رو پاپ و پاپ کرن!! نمی دونم چرا!!! همونطور که تو اخبار قول دادیم و نمی تونیم زیره قولمون بزنیم. نقد و بررسی آهنگ و کلیپ فوق العاده از korn به نام Al.one I break ...!  سوپرایز ... ویدیو همراه با زیرنویس فارسیست!!! یعنی کلی حال میده میدونی الان داره چی میگه!!! یعنی کلی باهال!!! خب اینم بگم کرن اصولا تو بیس مشهوره ... یعنی آهنگاش خوراک رینگ تون موبایل هستن ... این آهنگ از آلبوم 2002 کرن انتخاب شده ... که HIV با خوندن منحصربه فردش اونو فوق العاده کرده ...... ولی از همه چیش جز بیسش نمی شه  گذشت .. Fieldy And Dog که نوازنده ی بیس هس  خیلی خیلی خیلی خیلی خوب ظاهر شده تو این آهنگ ... واقعا حال میده کلا!!! در ضمن این اسمایی که گفتم لقبه ... اسمایه اصلیشونو تو نقد می دم که نقدو پیچیده کنم!!! خبرها حاکی از این است که آلبوم korn III که حدود یه ماه پیش ریلیز شد شر وری بیش نبوده ... یعنی ریمیکس چن آهنگ بوده ... پس نگیرین ... من گرفتم ولی شما نگیرین!!!! یکم هم اطلاعات بدم در مورد گروه:

1-گروه آمریکایی هس که سال 1992 شرو به فعالیت کردن هنوزم فعالیت می کنن

2-سبکی که توش فعالیت می کنن اول funk  و حالا nu متال هس

3-از 5 تا جوون برومند تشکیل شده (این ترک!) ...! که روی هم 12 تا آلبوم رسمی دادن

4-گفتم 5 تا جوون ولی گیتاریست این گروه ... برایان ... 2004 ازشون جدا میشه ... دیگه هم واسش جیگزین نمیارن

خب با این تفاسیر و مقدمه و پیشگفتار و اینا میرم سراغ بررسی جز به جز قسمتهای آهنگ و تحلیل  اونا ...! stay whit us ::D:D

........................................................
..........................................

  - نیم نگاهیبه آهنگ و کلیپ :
نقد مختصر و کوچولو و سریع از آهنگ و مشخصاتش ( نقدک!)

......

         -مشخصات آهنگ  AloNe I BrEaK:
گروه کرن تونسته آهنگ alone i break رو در 4:20 دقیقه تو این قسمت ها پیاده کنه:
ورس 1 ... کروس ... ورس 2 ... کروس ... پل ... کروس (2)
این آهنگ در سبک nu-metal مثل بقیه ی آهنگهای آلبوم Untouchables که بازم مثله آهنگ قبلی که نقد کردم احساسی آمیخته با درد و رنج ... کلا به نظر این خیلی قشنگتر از قبلیه ... البته قبلی هم جای خودشو داره ... ولی این جز تاپ 10 کرن به حساب میاد .... تازه تو ویدیوشم خودشون هستن ... بهتر از اون زیرنویس داره ... پس خیلی هم بهتر از اونه! البته من نمی خوام جانب دارانه نقد کنم ... من بی طرفم ... ولی این!!!!

.....

         -ژانر شناسی:
این آهنگ در ژانر اجتماعی  خونده شده ... و کرن سعی کرده تمام مسائل رو پشت پرده بذاره و از خواستش حرفشو نزنه ... و تقریبا یه حالت خوددرگیری داره!!! ,nu metal  هم سبکیه که واسه خوندن این آهنگ در نظر گرفتن ... تمام چیزی که می دونستمو گفتم دیگه!!! در هر حال همونطور که قبلا هم جار زدم تشخیص ژانر متال بین اجتماعی و سیاسی خیلی سخته ... چون جملاتشون رو پشت حاله ای از ابهام میگن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! و تناه کسی که عمق وجود خوانندشو می فهمه متوجه میشه ... من که پشمم تو این کار!!!

.....

         -کلیپشناسی:
کلیپ این آهنگ در سال 2003 توسط sean pack فیلمبرداری شده و تو همون سال از شبکه های مختلف مثل rebel 4fun viva و شبکه های پولی مولی که ما نمی تونیم ببینیم مثله sky rock sky metal  و اینا پخش شده ... برای این کلیپ زیاد خرج نشده و کلا تو یه خونست که کارای روزانشونو انجام میدن:دی !! همونطور که 5 6 بار گفتم زیر نویس فارسی داره و از آقای پویان بخاطر ترجمه و زیرنویس کردن این آهنگ تشکر می کنم! من که نمی شناسمش ولی خدا خیرش بده ...

........................................................
..........................................

 - ورس اول:
ورس اول این آهنگ از 10 مصراع تشکیل شده و و مدت زمان 46 ثانیه رو بخودش اختصاص میده یعنی از ثانیه 5 تا 51

 

Pick me up
بلندم کن
Been bleeding too long
مدت زیادیست که مجروحم
Right here, right now
درست همینجا... همین حالا
I'll stop it somehow
هر طور شده متوقفش می کنم

I will make it go away
مجبور به رفتنش می کنم
Can't be here no more
بیشتر از این نمی تونه اینجا بمونه
Seems this is the only way
به نظرم این تنها راه هست
I will soon be gone
من بزودی نخواهم بود!
These feelings will be gone
این احساسات نخواهند بود!
These feelings will be gone
این احساسات نخواهند بود!



.....

         -
نقد , بررسی و تحلیل ورس اول آهنگ بر اساس سبک و استایل:
HIV
تو این ورس و حتی ورس بعد ( یعنی ورس بعد هم همینجوریست ... آخ جون جک!) 4 مصراع اول که جملات کوتاه هستن رو با صدای آروم و کشیده میگه ... مثله وقتی که می خوای به یکی بگی ببیــــن!! هموجوری ... صدا و استایلش کاملا هماهنگ با آهنگه و حتی تو مصراع 3 و 4 که با صدای گیتار همراه میشه به اوج خودش می رسه .... تو این 4 مصراع سعی داشته که یه حالت نجوا گونه ( همون دعا ... نوحه ... اینا ... خودتون استادین دیگه!!!) داشته باشه و من و شما رو سعی کنه ببره تو عمق آهنگ ... یعنی یه شروع خوب...!
در همین حالت 6 مصراع بعدی شروع میشه ... با اینکه صدای گیتار ضعیف میشه ( قطع نمی شه!) لحن خوندن تغییر می کنه ... مصراع 5 و 7رو با سبک و استایل تند و سریع می خونه و مصراع 6 و 8 رو به حال کشیده و خشن ببیــــــــن میگه!!!! و سعی کرده این قسمت از ورس اول رو با یه حالت افسرده خشن و اینا بخونه!! نمی تونم توصیف کنم ... باید گوش کنین!
با تغییر جزئی موزیک و آهنگ (اضافه شدن 2 گیتار ) حال هوا عوض میشه و 2 جمله ی آخر روی بیت میان که جفتشون یکی هستن ... البته لحن خوندن اولی مثله مصراع های 6 8 هست که با مصراع 8 مثله همن  ... به حالتی که نمی فهمی گیتار اضافه شده!! ولی لحن دومی کمی خشن تر و بم تر و درونی تر هست!! و با بکار بردن جمله ی تکراری جدا از تایید خواسته کم کم شما رو وارد فضای کروس کنه!به پایان رسید دفتر حکایت همچنان باقیست!!!!!

.....

        -
نقد , بررسی و تحلیل ورس اول آهنگ بر اساس محتوا و درون مایه (ادبیاتو!!):
خب بی مقدمه میریم سراغ محتوا و پیام ورس اول و حالات و احساسات مطابق طرز بیان!!! در ابتدا نجوای بلندم کن میاد ... که با طرز استایل همانند در خواست کمک هست و در بیت بعد دلیل اینکه باید کمکش کنی و بلندش کنی رو میگه ... مدت زیادیست که مجروحم ... خب اینجا پیام اینو داره که بنی آدم اعضای یکدیگرند که از آفرینش ز یک گوهرن!!!!!! شما باید به آدم مجروح کمک کنین!! خب ... باید یه چیزی مجروحش کرده باشه ... اونم احساسات پوچ و واهی ( امروز کتاب ادبیات خوندم!!!) هست که خود میگه من باید همینجا همین حالا این احساسات رو متوقف کنم ... دوستمون روحش آسیب دیده ... پیشنهاد میشه بره پیش روان شناس!
تو مصراع بعدی با حالت کوبنده و محکم که هاکی ((حاکی) بابا ادبیات!) از ارادشه میگه ... مجبور به رفتنش می کنم ... یعنی این اراده رو تو خودم می بینم که بتونم این احساسات متوقف و آسیب روحیمو ترمیم کنم و کاری می کنم که این احساسات از وجودم بره! و واسه خودش فقط همین یه راه رو می بینه  ... که ... خودکشی کنه ...!!!!!!؟!؟؟!!؟؟!؟ می دونم هممون رفتی هستیم ولی کجا اینچنین شتابان؟!؟!؟!؟!میگه من بزودی نخواهم بود که یعنی من اگه نباشم کی واسه همیشه احساسات داره کی مجروح میشه؟!؟!؟!! یعنی اگه خودشو بکشه این احساسات هم دیگه دست از سرش بر میدارن ... که این حالت می تونه عذاب وجدان باشه ... عذابی که هرروز داره می کشه و یادش نمی ره!!! و این احساسات نخواهند بود ...!

.....

        -
نقد , بررسی و تحلیل  بر اساس موزیک با بیت خودمون از اول تا اول کروس:
خب ... طبق روال معمول آهنگهای کرن ... بیس... با بیس آهنگو شرو می کنن و همون بیس درون مایه آهنگ در ورس اول می شه که با صدای درام فوق العاده و متنوع و گیتار احساسی و لایت همراهه صدای گیتار در این آهنگ جز در مراع 3 و 4 و 8 و 9 محو گونست ولی هست!! بیت چنج های این آهنگ هم بسیار زیباست ... بیشتر با لحن هست و چنجشون همراه با اضافه شدن گیتار (3 و4 و8 و9) یا کم شدن گیتار (بقیه !) همراهه ... در آخر ورس اول و برای شروع ورس دوم ... برای تغییر بیت و سبک و استایل خواننده از درام پشت سرهم استفاده شده  ( طبق معمول خیلی از آهنگا!) دیگه اینجا بیشتر از این مزاحمتون نمی شیم ... میریم سراغ بقیه ی اجزا...!

........................................................
..........................................


-
کروس:
کروس این آهنگ از نوع طولانی هست که در این آهنگ 4 بار در سه قسمت مجزا تکرار شده و این کروس که بهش می گیم کروس 1 از ثانیه ی 53 تا 1:18 اجرا شده و از 8 مصراع تشکیل شده



Now I see the times they change
الان که می بینم اونا روزگار رو تغییر می دن
Leaving doesn't seem so strange
ترک کردن خیلی عجیب به نظر نمیاد
I am hoping I can find
امدوارم بتونم  پیدا کنم
Where to leave my hurt behind
جایی که قلبمو توش بتونم ترک کنم
All the shit I seem to take
به نظر می رسد همه ی این کثافتها رو دارم قبول می کنم
All alone I seem to break
به نظر میرسه در تنهایی شکسته می شم
I have lived the best I can
من به بهترین شگل که می تونستم زندگی کردم
Does this make me not a man
این از من یه مرد ( انسان ) نمی سازه؟!



.....

        -
نقد و بررسی کروس از لحاظ اجرا:
اجرای این کروس روی یک بیت سرعتی تر انجام شده ... پس باید خودشم سرعتی باشه و هست ... و HIV  یه ضرب می خونه جز مصراع آخر که آخرشو با صدای کشیده  می خونه که واسه تغییر بیت و لحن انجام میده تا بتونه اینا رو به ورس 2 که دوباره ریتم آهنگ آروم میشه بچسبونه!

.....

       -
نقد و بررسی کروس از لحاظ محتوا:
در این کروس داره دلایلی میاره که خودکشیش رو توجیه کنه ... اون اول در مورد روزگار و جنگ و این حرفا سیاسی صحبت می کنه و میگه اونا اصلا بقیه واسشون مهم نیستن که زنده باشن یا نباشن ... پس اگه منم اینجا رو ترک کنم زیاد واسه کسی عجیب نیس که چرا اینکارو کردم ... در بیت بعدی داره در مورد خاطراتش تو این جهان میگه ... و می خواد جایی رو پیدا کنه که بتونه همه ی خاطرات یا احساسات بد و وقیحش رو اونجا خالی کنه که وقتی میمیره از دستشون راحت باشه! ........ در 4 بیت بعدی از خودش و احساسات خوبش و دلرحم بودنش میگه ... میگه اگه زنده باشم و فریاد نزنم یعنی دارم کثافت کاری های سیاسی ( به جنگ بر میگردد!) رو قبول می کنم ولی بدونین من تو خلوت خودم دارم از درد و رنج اونا کشته میشم!!! یه همچین چیزی!!! و بعد میگه ... من به بهترین شکل که می تونستم زندگی کردم ... و این از من یک انسان نمی سازه استعاره از کارهای خوب داره و اعتقادش به خدا و اون دنیا ...!

.....

         -
نقد و بررسی کروس از لحاظ بیت از اول کروس تا اول ورس دوم:

در کروس بیت حالت لیپ گونه دارد که از دای درام ... وکال ... گیتار ... بیس ... اون گیتار ...! تشکیل شده ... واسه اینکه آهنگ حالت احساسی و غم گونه پیدا کنه یکی از گیتاریستها احساسی می نوازد!! و گیتاریست دیگه هماهنگ با وکال ... بیس هم همچنان به همون رواله ولی صداش بیشتر در میاد!!

........................................................
..........................................


-
ورس دوم:
ورس دوم این آهنگ با خاتمه یافتن کروس بلافاصله شرو شده و تا 2:05 ادامه دارد و همانند ورس اول از 10مصراع بهرمند است



Shut me off
نفسم رو قطع کن
I'm ready, heart stops
من آمادم ... قلبم می ایستد
I stand alone
تنها واستادم
Can't be on my own
 
نمی توانم تاب بیاورم!

I will make it go away
مجبور به رفتنش می کنم
Can't be here no more
بیشتر از این نمی تونه اینجا بمونه
Seems this is the only way
به نظرم این تنها راه هست
I will soon be gone
من بزودی نخواهم بود!
These feelings will be gone
این احساسات نخواهند بود!
These feelings will be gone
این احساسات نخواهند بود!



.....

        -
نقد و بررسی  و تحلیل ورس دوم از لحاظ اجرا:
این ورس دقیقا کپی ورس اول هست و مثله همون کاملا هماهنگ با آهنگ و ریتم و محتوا! پس از توضیح بیجا خودداری می کنم!

.....

       -
نقد و بررسی ورس دوم از نظر محتوا:
ورس دوم 10 مصراع داره ... مثله قبلی 4 به 6 و 6 مراع آخرشون یکیه!!! پس اینجا ما 4 تا مصراع اول که حال نجوا گونه داشتو از لحاظ محتوا می بریم زیر تیغ انقاد!! اینجا دیگه داره خودکشی میکنه!!! نفسمو قطغ کن ... و اعلام آمادگی می کنه برای مرگ ... و قلبش از کار می افته !!! له ... دوستمون تنهای تنها مرد!!! خدا بیامرزه!! البته به گقته ی خودش به خاطر این احساسات نمی تونسته دوام بیاره واس همین خودشو کشت ... این قسمتها همیشه حالت تجسمی داشته و سعی میکنن تو این حالت از حالت ابهام استفاده نکنن و من بشینم همونا رو اینجا بنویسم!! چون معنیش مشخصه!! پس اگه این قسمتو خوندی خیلی بیکار بودی!!

.....

      -
نقد و بررسی ورس دوم از لحاظ بیت تا اول کروس:
بیت دقیقا بهمون شکل قبلی که واستون توضیح دادم اجرا شده ... بدون هیچ کمو کاستی!

........................................................
..........................................

- کروس دوم:

این کروس همانند کروس اول یکبار تکرار شده و  از 2:06 تا 2:30 رو به خودش اختصاص داده و از لحاظ سبک .. محتوا و موزیک تفاوتی نداره

 

Now I see the times they change
الان که می بینم اونا روزگار رو تغییر می دن
Leaving doesn't seem so strange
ترک کردن خیلی عجیب به نظر نمیاد
I am hoping I can find
امدوارم بتونم  پیدا کنم
Where to leave my hurt behind
جایی که قلبمو توش بتونم ترک کنم
All the shit I seem to take
به نظر می رسد همه ی این کثافتها رو دارم قبول می کنم
All alone I seem to break
به نظر میرسه در تنهایی شکسته می شم
I have lived the best I can
من به بهترین شگل که می تونستم زندگی کردم
Does this make me not a man
این از من یه مرد ( انسان ) نمی سازه؟!

 

........................................................
..........................................

 - پل :
پل این آهنگ مه قشنگترین قسمت این آهنگ هست از 2:42 تا 3:22 که طولانی ترین قسمت آهنگ نیز می باشد و حالت و فضایی استثنایی دارد!



Am I going to leave this place?
آیا خواهان ترک این مکان هستم؟
What is it I'm running from?
من از چه چیزی فرار می کنم؟
Is there nothing more to come?
چیز دیگری نیست که بیاید؟
(Am I gonna leave this place?)
آیا خواهان ترک این مکانم؟

Is it always black in space?
آیا فضا همیشه به این سیاهی هس؟
Am I going to take its place?
آیا من می خوام اونو تخسیر کنم؟
Am I going to win this race?
آیا خواهان ترک این مسابقه ام؟
(Am I going to leave this race?)
آیا خواهان ترک این مسابقه ام؟

I guess God's up in this place?
فک می کنم خدا بالای این مکان لست؟
What is it that I've become?

من به چی تبدیل شدم؟

s there something more to come

آیا چیز دیگری هست که بیاید؟
More to come
چیز بیشنری که بیاید؟!؟!



.....

      -
نقد و بررسی پل بر اساس سبک و استایل:
سبک و استایل این قسمت از آهنگ فضا رو فوق العاده احساسی می کنه و شما رو جذب خودش می کنه ... این قسمت با حالت دعا گونه و همراه با افکتش شما رو از صدای زنده ی قبلی جدا می کنه و حالت روح و مرگ رو واستون تداعی می کنه!
با هر 3 مصراع زیر صدایی از تکرار یکی از مصراع ها یا بخشی از اونا میاد که خیلی جالبه توجه ... افکت زیبایی که داره اونو با بیت خیلی هماهنگ می کنه ... بطوریکه فک می کنین وکال جزو جدا نشدنی از بیت هست!

.....

      -
نقد و بررسی پل بر اساس محتوا:
این قسمت پل بیشتر حالت روانپریشی داره ...! یارو دیوونس هی از خودش سوال می کنه ... سوال می کنه ... که قراره چی بشه اگه بخوام من بمیرم ... خود درگیری داره بکل!!! یه بار میگه می کشم خودمو برم پیش خدا ... یه بار میگه آیا بالای اینجا خداست؟!؟!!؟ کلا نمی دونیم به کودوم سازش برقصیم جمیعا!! سوالاتی که می پرسه درباره ی ترک مکان هس ... میپرسه اینجا رو ترک کنم یا نه ... من از چی فراری هستم که بخوام ترک کنم؟ اگه از احساساتمه آیا اگه بمیرم بازم میاد سراغم؟!؟!؟ این سوالا رو که میکنه ذهن شنونده رو هم به جنجال می ندازه ... در قسمت دوم پل در مورد دنیای سیاه دورو برش حرف می زنه ... میگه همیشه دنیا اینجوزی می مونه یانه ؟! یا اینکه من خودم می تونم اونو تغییر بدم؟ و آیا می خوام از دنیا ببازم و اینجا رو ترک کنم؟! ... و در قسمت آخر در مورد حقیقت وجود خدا می پرسه ... سعی داره بگه من بی اثبات نباید بپذیرم ... و اگه بمیرم ... آیا سراغم میاد احساسات یا نه؟! این قسمت یکی از هنرهای شاعرانس که با سوال کردن از خودش ذهن شنونده یا خواننده رو هم رو اون سوالها می برهو در آخر جوابی براشون در نظر نمی گیره ...

.....

      -
نقد و بررسی پل از لحاظ بیت:
خب بالاخره یه تغییر بیت حسابی رو داریم ... چه عجب ... دستو دلشون به آهنگ ساختن رفت!! در ابتدا و بلافاصله بعد از تموم شدن کروس ... شاهد این هستیم که گیتاری که گفتم تو کروس احساسایه ( یادتونه؟!) اون صداش در میاد ... و یکی از شاخصه های آهنگ میشه! همچنین گیتار دیگه با صدای آروم ولی خشن در ابتدای لیپ خودنمایی می کنه! و صدای درام نیز همراه با گیتار عجین ( عجینو حال کنین!!! بعد بگین من کلمه یاد ندارم!) شده و یه قطعه ی احساسی رو به نمایش می زاره ... این قطعه با به کار بردن وکال با افکت مخصوص آهنگو فوق العاده می کنه و با بیت بسیار عجین می باشد!!!! حس خوبی داره کلا ...! بعد از ور تو کام اول بیت با بیس شروع به تغییر و آماده سازی برای صدای بیت تکراری کروس می کنه ... کمی از حالت ملایم قبلی و حالت فست بعدی رو به خودش میگیره و همزمان با مر تو کام بعدی تغییر می کنه!

........................................................
..........................................


  -
کروس سوم (2X ) :
کروس سوم که این بار در انتهای آهنگ پخش می شود دو بار تکرار شده و با پایان آن نیز آهنگ قطع میشود و از 3:24 تا 4:12 دقیقه از آهنگ رو به خود اختصاص داده و تفوتی با کروسهای قبلی نداره ... پس بفرمایید به کروس 1 مراجعه کنین اگه می خواین دو باره بخونین چون من حوصله ی کپی پست  ندارم!

 

Now I see the times they change
الان که می بینم اونا روزگار رو تغییر می دن
Leaving doesn't seem so strange
ترک کردن خیلی عجیب به نظر نمیاد
I am hoping I can find
امدوارم بتونم  پیدا کنم
Where to leave my hurt behind
جایی که قلبمو توش بتونم ترک کنم
All the shit I seem to take
به نظر می رسد همه ی این کثافتها رو دارم قبول می کنم
All alone I seem to break
به نظر میرسه در تنهایی شکسته می شم
I have lived the best I can
من به بهترین شگل که می تونستم زندگی کردم
Does this make me not a man
این از من یه مرد ( انسان ) نمی سازه؟!

 

Now I see the times they change
الان که می بینم اونا روزگار رو تغییر می دن
Leaving doesn't seem so strange
ترک کردن خیلی عجیب به نظر نمیاد
I am hoping I can find
امدوارم بتونم  پیدا کنم
Where to leave my hurt behind
جایی که قلبمو توش بتونم ترک کنم
All the shit I seem to take
به نظر می رسد همه ی این کثافتها رو دارم قبول می کنم
All alone I seem to break
به نظر میرسه در تنهایی شکسته می شم
I have lived the best I can
من به بهترین شگل که می تونستم زندگی کردم
Does this make me not a man
این از من یه مرد ( انسان ) نمی سازه؟!

 

........................................................
..........................................

  - نقد و بررسی کلی کلیپ:
این کلیپ که بازم میگم زیر نویسه!!! زیاد تعریفی نداشت! در اون حالتهایی از روان پریشی دیده میشه!! و خود درگیری و با هم درگیری ... و اینا دیده میشه ... در این کلیپ باید عرض کنم که کلا این آقای روان پریش همه رو داره می کشه ... یکی رو تو وان و یکی با سم و یکی رو از بالا پرت می کنه و یکی رو بالش خفه میکنه ... در آخر هم کارگردان رو به حساب خودش مکشه:دی و بیشتر کلیپ در یک سالن پذیرایی فیلمبرداری شده که دارن می نوازن بروبکس!! و البته باید بگم در زمان خودش و هنوزم کلیپ خوبی هست!! همچنین صحنه های اسلو و قطع وصل و برفک و پرش! زیادی داره که تونسته به زیبا و احساسی جلوه دادن آهنگ و کلیپ کمک کنه!! با تشکر از از پویان جان! همونطور که در نیم نگاه توضیح دادم این کلیپ از خیلی از شبکه ها پخش شد و حتی من یه باز از EBC.1 دیدم! فقط یه بار! به هر حال ... دانلود کنین!!!

 

........................................................
..........................................

  -نقدک:

 

 

خلاصه نقد

زمان شروع

زمان پایان

امتیاز از 10

ورس اول

00:05

00:53   

8

کروس

00:53

01:18

7

ورس دوم

00:19

02:05

8

پل

02:05

02:30

9

کروس انتهایی

02:30

4:12

7

کل

00:00

04:12

7.8

 

 

 - دانلودها:

 

 korn ( Alone I break) music

video Korn  (Alone I Break)=> 32MB

موضوع : نقد و بررسی تک آهنگ

20/6/1389 - 20:03:14

نظرات نظر دهيد!

لینک ثابت

 

http://www.vcp.ir/themes/nuke/icon/04/16/14.png

نقد و بررسی آهنگ vermilion II از گروه slipknot

m3tal

 

 

پیش نقد:

سلام ... من تورو می خوام!!! خوبین همه؟! چه خبر؟! آره می دونستم که بدون من نمی تونستین زندگی کنین اومدم!!! خب بی مقدمه میریم که با یه مطلب طنز دیگه در خدمتتون باشیم!! راستی فیلتر شد آدرس قبلی .. می دونین اینجا ایران است ....!!! همینه دیگه ... ایرانم مثله وبلاگم میمونه ... یعنی شما اومدین رای دادین به خوانندتون که من در موردش جک بگم بعد من میرینم به نظرتون اسلیپ نات نقد می کنم!!! کلی می خندیم باهم اینجوری!! خلاصه ... اینکه می گم می خوام طنز بنویسم چن تا جنبه ی مثبت داره :

1- نقدو میزاریم حاشیه ... بعد هی میرم تو حاشیه ...!!! بعد بیشتر نقد می کنیم!!

2- بعد اگه ایراد فنی پیدا کرد نقد میگم طنزه دیگه ... واسه طنز اشتباهی گفتم!!!!!!

3- بعد هم همتون می خونین!! به بهانه ی طنز  و نمی فهمین نقده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

یه مدت نبودم ... حالا که هستم ... موندن یا رفتنم با خودمه!! ولی سعی می کنم باشم!!! آخه می دونین..! خیلی سخته که بشینی نقد بنویسی .. تازه هیچی هم نفهمی ... ! باید هی قصه بنویسی بعد می فهمی نویسنده ها چقد کارشون سخته!!! دیگه بریم سراغ مقدمه ی نقدمون!! با ما همراه باشید!!!!

 

مقدمه:

با 8 تا جک و جونور (رجوع شود به هدر وبلاگ!) سرکار داریم!! موقعی که اینو خوندن 9 تا بودن!!! البته این شتریه که رو همه می خوابه ... امروز نمردی فردا می میری!!!! اینا اسمشونو گذاشتن slipknot ! دوس داشتن خیلی ترسناک و مخوف و اینا باشن ... ولی خب! بیشتر مضحکه شدن ... (مخصوصا وقتی لباس شهرداری بپوشن!!) خدا رو شکر امروز 2 تا کلیپ می زاریم ازشون که تو هر دوش نیستن!! پس این آهنگ به نوزادان توصیه می شود!!! اصولا 9 نفر آدم با هم آهنگ می سازن ... متالیکا 4 نفره می سازه اینا 9 نفره!!! واسه همین آهنگشاشون مثله برفک تی وی می مونه چون هرکی ساز خودشو می زنه ( پس ساز کی رو بزنن بنده خدا ها!!!!) خب این افتخار رو دارن که من امروز واسشون آهنگاشونو نقد کنم!! من کلا از این لطفا زیاد می کنم!! هر دو آهنگ سبکشون nu متال می باشد که سبکشو دوس ندارم ... فقط دوووووووووووووووووووم! خب بچه ها ... معنی اسلیپ نات یعنی گره کور!! (کلی بخندین خودتون!) لوگوشونم بز کوهیه!!!! این آهنگ از آلبوم 2004 اسلیپ نات انتخاب شده (سالی که خواننده ی گروه سر و سامون پیدا می کنه ... ازدواج و .. بله..!!) و همچنین ( میمیره شاون ... بنیان گذار گروه!) خدا رفتگانمون رو بیامرزه!!  خلاه ... امروز با آهنگی فوق احساسی طرفیم ... آهنگ vermilion II ... اینم بگم که این آهنگ یه ورژن دیگه داره که کمی خشن تره! ولی ما فقط احساسی رو نقد می کنیم ... (بابا احساس!) و دیگه اینکه 2004 خوندن اینو!

اینم بگم که اگه دیدین من هی میرینم به گروه واسه اینه که نقد جذاب شه!! کلا ازشون خوشم میاد ولی کاریش نمیشه کرد ... باید نقد کنم!!! پس برین سراغ نقد و بررسی کامل ...

 

مشخصات آهنگ vermilion II :

خب رسیدیم به بخش مورد علاقه ی من!!! این بخشو از همه بیشتر دوس دارم ... چون باید هی اطلاعات بدیهی بدی ...! مثلا بگی آهنگ ورمیلیون 2 در سبک nu metal نواخته شده ... یا مثلا بگم طبق روال آهنگهای nu به این طریق خونده شدهورس1 - ورس2 - کروس - پل - کروس - اوترو ... یا هی بگم که این آهنگ چن دقیقس !!!! این خیلی باهاله!! مثلا بگم این آهنگ 3:40 دقیقس!! کلا همه چی رو گفتم ...! این آهنگ از معدود آهنگهای فوق احساسی گره کور (!!!) یا اسلیپ ناته! کلا بچه ها روحیه ی خشنی دارن دیگه!

 

ژانر شناسی:

خب ژانر شناسی دو نوع داریم ... (الان همینجوری نکته ی علمی ساختم!!) که به ژانر سطحی و عمقی تقسیم میشن! ( از خوشم خودم اومد با این نظریه!) اگه بخوایم به این آهنگ ژانر سطحی اختصاص بدیم ... لاو !! ولی کلا آهنگای متال تو عمقه ... پس باید ژانرش عمقی باشه ... که موضوع اجتماعی میشه همچین! شایدم ...شایدم ... سیاسی بوده در زمان خودش ولی فعلا ما تو اون اوضاع نیستیم پس ژانر مورد نظر اجتماعی می باشد حرفی هم نباشه!!! تازه 1003 بار گفتم که سبکش nu metal ه!!

 

ورس اول:

اولین ورس آهنگه که از ثانیه 15 تا 54 هس

 

She seemed dressed in all of me

اون دختر انگاري واسه من آرايش کرده بود

Stretched across my shame

اين کارش خجالت کشيدن منو بيشتر مي کرد

All the torment and the pain

تمام رنج و دردهاي دنيا

Leaked through and covered me

درونم رخنه کردند و تمام منو پوشوندند

I'd do anything to have her to myself

من حاضرم هر کاري بکنم تا اون دختر مال من بشه

Just to have her for myself

فقط از خدا مي خوام اين دختر مال من بشه

Now I don't know what to do

حالا نمي دونم بايد چي کار کنم

I don't know what to do

نمي دونم چي کار بايد بکنم

When she makes me sad

وقتي که اون دختر منو ناراحت مي کنه

 

              -نقد و بررسی ورس اول از نظر سبک و استایل :

خب که در این قسمت مشاهده می کنین بخش جدیدی به نقدها اضافه شده ... ما دوبار یه ورسو نقد می کنیم که کلی حجم مطلب زیاد شه!!!! آره دیگه ... به این می گن نقد!!! نقد حجم همیشه به نظر می رسه حرفه ایه و درسته!!!! کلی هم حال می کنین باهاش!!! خب دیگه مضخرف نگم ... در اینجا بحث سبک و استایل خواننده مطرح میشود ( جمله ی قبلی رو دوباره بخونین ... ببینین منم میس تونم کتابی تایپ کنم!!!)))  خواننده بیت اول رو طوری می خواد بگه که شما حسسسس کنین که یارو خیلی قویه که داره در مورد دختر مورد علاقش حرف بزنه ... می خواد بگه آره ...! من می تونم!!! می تونم خودمو نگه دارم!! ولی در بیتای بعد میرینه به طرز استایل خودش!!! حتی بیت دوم هم همینطوریه! ولی بیت سوم این رینش اتفاق می افته ... البته این رینش نیس این زیبایی بیانه!! چون در بیت سوم به بعد نمی تونه خودشو نگه داره ...! چون صداش به حالت التماس در میاد!! داره التماس می کنه که دختر آرزوهاش ماله خودش شه ... مثل اینکه بچگی زیاد سیندرلا و راپانزل و سفید برفی و دیو و دلبر و اینا نیگا می کرده !!! و در آخر بیت 4 رم! ایشون سعی می کنه کلماتشو مبهم کنه و این ابهام ( چقدر امروز کلمه ی قلمبه سلمبه ( سلمبه یعنی چی؟!؟!؟!) استفاده می کنم!) این ابهامو بوجود میاره و خواننده رو تشنه ی نتیجه گیریش می کنه! هی می گه نمی دونم نمی تونم چه کنم ...!!! بعد یهو می گه وقتی منو ناراحت می کنه! بعد وقتی می فهمی یه جمله ی چرت و پرت گفت می خوای بهش فوش بدی ...!!! ولی بعد می فهمی این که منظورش چیه مربوط به قسمت بعدی نقد میشه ... و بعد می فهمی و به خودت فوش میدی که چرا نفهمیدی!!! کلا نفهمیدم چی نوشتم!!!

 

            -نقد و بررسی ورس اول از لحاظ محتوا:

خب ... می رسیم به محتوا ... سطحی ننگرید!!! عمقی بنگرید!! این قسمت یک پیام داره ... هرچی یک آرزو بزرگتر باشه فک می کنی بهش نمیرسی!  به این صورت که: وقتی میگه اون دختر واسه من آرایش کرده بود ... یعنی این لقمه واسه دهن من خیلی بزرگ بود!! یعنی خیلی سطحش از من بالاتر بود ... یک نوع نامیدی است! و وقتی میگه این کار خجالت کشیدن منو بیشتر می کرد ... یعنی من در مقابل هیچ بودم و من نمی تونم بهش برسم ... اگرم بتونم نمی تونم نگرش دارم! وچون نمی تونم و خودمو دراون حد نمی بینم درد و نا امیدی و اینطور چیزا میاد سوراغش ... خلاصه این آقا روحیه ی ضعیفی دراه ... اعتمادبه نفسم نداره ....... ولی بعد چی میگه ... میگه حاضرم هر گهی بخورم تا اون توفع ( توعفه .. طعفه ... tofe ) ماله من شه ...! و فقط ماله خودم شه ... ولی منظورش اینه که من تغییر کنم تا اون بتونه خودشو در سطح من ببینه!!! دوس داره چنج شه کلا...!!! با این تفاسیر می ریم سراغ این جمله ... نمی دونم حالا این گه رو چجوری بخورم!! خب پس نیاز به راهنمایی داره طفلکی ... لطفا بهش ایمیل بفرستین راهنماییش کنین ... گناه داره خب! در اینجا یهو می فهمی می گه نمی دونم چکار کنم ... با اون نمی دونم چکار کنم قبلی فرق داره ... چون رمل مصمل ملسوم داره ... یعنی به مصراع بعد ربط داره ... میگه وقتی اون آرزو ( بنابه روایتی دخی!) منو ناراحت می کنه یا نمی تونم بهش برسم یا اینطور چیزا نمی دونه چکار کنه !!! کلا این پیامم داشت ... اگه می خوای چیزی رو خودتو باهاش وقف بده !

 

          - نقد و بررسی موزیک یا همون ریتم یا همون بیت از اول تا آخر ورس اول:

ابتدا با صدای ارگ آهنگش شرو میشه و کمی هم صدای گیتار در پس زمینش زده میشه و ریتمی بسیار کوتاه رو ارائه میده ... که دوبار تا قبل از ورس اول تکرار میشه و این ریتم که بسی دلنواز و آرامش بخشه ... ولی دلیل نمیشه تو ورس اول تا جایی که یاروو صداشو می کشه (!) تکرار شه!! شما بگین !! بله تا جایی که میگه نمی دونم این ریتم تکرار میشه و از اونجا تا پایان ورس اول ضرباهنگ و صدای گیتار هماهنگ با صدای خواننده بالا می ره! و آهنگ بدون درام و بیس ( در نقاطی صدای بیسبگوش می رسد!! ولی به این نوع استفاده میگن استفاده نشده ( بچه ها پارادوکس!!!!) ) حالا اینا که نداره منظورم اینه که خیلی هم خوبه ... چون آهنگ احساسی هست و nu metalam حفظ کرده این د خودش!!

 

ورس 2:

دومین ورسه که از 1:00 تا 1:40 هس

She is everything to me
اون دختر همه چيز منه
The unrequited dream
رويايي غير منتظره...رويايي که فقط يه بار مي توني ببينيش
A song that no one sings
يه آهنگ که هيشکي نخوندتش
The unattainable
يه چيز که نميشه نگرش داشت
She's a myth that I have to believe in
اون دختر يه افسانس که من مجبورم باورش کنم و باورش کردم
ll I need to make it real is one more reason
تمام چيزي که من مي خوام واسه واقعي کردن اين افسانه فقط يه دليل ديگس
I don't know what to do
نمي دونم چي کار بايد بکنم
I don't know what to do
نمي دونم چي کار بايد بکنم
When she makes me sad
وقتي که اون دختر منو ناراحت مي کنه

 

               -نقد و بررسی ورس دوم از لحاظ سبک و استایل:

سبک و استایل این قسمت یه کپی ز روی قسمت اوله!! یارو به خودش زحمت نداده یه خورده تغییرش بده!! فقط یه خورده!!! ولی خب! برای اینکه بخندیم جک می گم: مگسه داشته گه می خورده یهو بالا میاره ... میگن چی شد ؟! میگه : اه توش مو بود!!!!!!!!! در صحنه ی مشابه : مگسه داشته را می رفته یهو یه چیز قهوه ای می بینه! بعد یه ذرشو می خوره میگه ... گه بود ... خوب شد که روش نرفتم!!!

 

         -نقد و بررسی ورس دوم از لحاظ محتوا:

بله رسیدیم باز به جایی که هی باید تایپ کنم ... هی تایپ کنم!!! خیلی سخته تایپ کردن همراه با فکر کردن و اینا!!! هی باید یه چیزی بنویسی باز یه چیزی ببافی بعد بنویسی ... هی همین جوریه!!! در این قسمت داره در مورد اون چیز ... دختر ... آرزو ... شئی ... خواسته ... و ... (غیره ) صحبت می کنه با این مضمون که خودشو وقف ( امروز دوبار از وقف استفاده کردم!!! فک کنم به زیبایی نقد کمک شایان ( یه کلمه ی قلمبه سلمبه ( اینم دو بار) می کنه!!!))))) خودشو وقف اون شئی کرده و می گه آرزوم داشتن یا رسیدن بهشه ... میگه اون رویایی هس که غیر منتظرس!!! یعنی یه چیز خوب که زمان بدبختی میاد ... فک کنم ژانر سیاسی بوده!!! یه آهنگ که نمی شه خوند و یه چیز که نمی شه نگهش داشت!! اینا یعنی چی؟!؟!؟!؟ یعنی همون رویای غیر منتظره ... می دونی ........مثله اینه که بگی من و اینجانبو بنده ... یعنی مترادف!!! درک کردین؟!؟!؟! تو نقد بعدی اگه ازتون پرسیدم یاد نداشتین وای به حالتون..................... می رسیم به نقطه ی اوج آهنگ ... میگه اون دختر ( وغیره!!!) یه افسانس ... چیزی که یا حقیقت نداره یا نمی تونه به حقیقت بپیونده .... ولی این دوستمون باورش داره که حقیقت پیدا می کنه! و دوس داره که حقیقت پیدا کنه ... در اینجا می فهمیم بله ... مستر افسرده اعتماد به نفس پیدا کرده ... و می خواد فقط به یه دلیل این افسانه رو واقعی کنه ... بدلیل اینکه خودشو به اثبات برسونه!!!! ......... از همینجا تبریک عرض می کنیم و از دوستان جو زده که ایمیل فرستادن عذر می خوایم!!!

 

           -نقد و بررسی ورس دوم از نظر موزیک یا بیت خودمون تا آخره ورس دوم:

یارو داشته از مملکت خارج میشده بعد میگیرنش ... بعد بهش می گن با چه ارضی داشتی از ایران خارج میشدی ؟!؟! میگه با عرض معذرت!!!!! منظورم اینه که بیتش دقیقا مثله قبلیه ... کلا الان که فک می کنم می بینم رو این آهنگ زیادم کار نشده و به این باحالی شده!!!

 

کروس (اول و آخر نداره ... ولی اول!) :

کروس آهنگ که 4 بار تکرار میشه و 1:45 تا 2:5 هس

But I won't let this build up inside of me
اما من اجازه نمي دم اين افکار درونم رو تسخير کنند..
But I won't let this build up inside of me
اما من اجازه نمي دم اين افکار درونم رو تسخير کنند
But I won't let this build up inside of me
اما من اجازه نمي دم اين افکار درونم رو تسخير کنند
But I won't let this build up inside of me
اما من اجازه نمي دم اين افکار درونم رو تسخير کنند


           -
نقد و بررسی کروس از لحاظ سبک و استایل:
خب خب خب!!! این کروس تنها از یه مصراع بهره مند است! و از لحاظ اجرا 4تاش یکی هست! و هیچ تفاوتی باهم ندارن ... آخه!!! ولی خواننده سعی کرده که همینم با یه حالت خاص از غم و اعتماد به نفس زورکی بخونه ... یعنی یه حالتی که به خودش داره این جمله رو می قبولونه!! جملشو تو قسمت زیرین میگیم چیه! البته تو قسمت فوق میبینینش!!! ولی چه بسا که در قسمت زیرین نقد شود و شما در قسمت فوق تنها ببینین!!!

           -
نقد و بررسی کروس از لحاظ محتوا:
اما من اجازه نمی دهم این افکار درونم را تخسیر کنن!! خب کدوم افکار ... افکار قسمتهای بالا ... یعنی همون که نمی تونمو نمی خوام نمی دم و نمی کنمو اینا!!!! ( بی ادب!) پس خدافظ!

            -
نقد و بررسی کروس از لحاظ موزیک و بیتش تا آخره کروس:
اولش فک می کنی کروس همون آهنگ تغییر کرده ی آخره ورساس!!! ولی بعد می فهمی خر خودتی!! چون نیست!! و فرق می کنه!!! ..............


پل:

پل هم که یکی داریم و که از 2:15 تا 2:30 هس

I catch in my throat
به گلوم چنگ مي زنم..مي خوام خودمو
Choke
خفه کنم
Torn into pieces
مي خوام خودمو تيکه تيکه کنم
I won't - no
ولي نه من هرگز اين کار رو نمي کنم
I don't wanna be this

من نمي خوام با خودم همچين کاري بکنم.

           -نقد و بررسی پل از نظر سبک و استایل:
بله اینه ....! خودشه ... همینه!!! همون استایل کوبنده که من دوس دارم! ولی با یه غم ... که با توجه به مضمون آهنگ ایجاد شده!  و کلمات آخر بعضی از مصراع ها رو مثل شوک و نه رو طوری اجرا می کنه که باهاله!!!!!!! 

           -
نقد و بررسی پل از نظر محتوا:
این محتوا الکی حساسه ها!!! یارو داشت توصیف می کرد که از فشارایی که داره بهش میاد داره خودکشی می کنه ... ولی کلا واسه خودش توصیفی داره که تو محتوا جاش نیس برین از همون متن بخونین ... بدیهیاته دیگه!!! خب!!!! بعد از این که الکی حساسش کرد گفت نه من از کارا با خودم نمی کنم ... من نمی خوام کم بیارم!! طرف خود درگیری داره کلا!!!! 

           -
نقد و بررسی پل از لحاظ بیت تا آخره پل:
خب هی گفتیم رو آهنگ کار نکردن ... بعد یهو کار کردن ... صدای گیتار معمولی برقی خورشیدی!!!! و اینا بعد از کروس شروع میشه ... و تو پل هم تاثیر می زاره ...... ولی خیلی باحاله ها!!! چون تو پل آه و ناله هم  می کنه که کلا بسی اینجاش باهال شده ... تازه کلی هم بهت حس دس میده!!!

کروس به نوعی دوم + اوترو:

از 2:30 تا پایان آهنگه

But I won't let this build up inside of me
اما من اجازه نمي دم اين افکار درونم رو تسخير کنند..
But I won't let this build up inside of me
اما من اجازه نمي دم اين افکار درونم رو تسخير کنند
But I won't let this build up inside of me
اما من اجازه نمي دم اين افکار درونم رو تسخير کنند
But I won't let this build up inside of me
اما من اجازه نمي دم اين افکار درونم رو تسخير کنند
But I won't let this build up inside of me
اما من اجازه نمي دم اين افکار درونم رو تسخير کنند..
But I won't let this build up inside of me
اما من اجازه نمي دم اين افکار درونم رو تسخير کنند
But I won't let this build up inside of me
اما من اجازه نمي دم اين افکار درونم رو تسخير کنند
But I won't let this build up inside of me
اما من اجازه نمي دم اين افکار درونم رو تسخير کنند
She isn't real
اون دختر واقعي نيست...
I can't make her real
من نمي تونم اين دختر که همه ي زندگيمه رو واقعي کنم.....
But I won't let this build up inside of me
اما من اجازه نمي دم اين افکار درونم رو تسخير کنند
But I won't let this build up inside of me

اما من اجازه نمي دم اين افکار درونم رو تسخير کنند
She isn't real
اون دختر واقعي نيست...
I can't make her real
من نمي تونم اين دختر که همه ي زندگيمه رو واقعي کنم.....
But I won't let this build up inside of me
اما من اجازه نمي دم اين افکار درونم رو تسخير کنند
But I won't let this build up inside of me
اما من اجازه نمي دم اين افکار درونم رو تسخير کنند


          -
بررسی کلی کروس و اوترو از احاظ اجرا و سبک و استایل:
اوووووووووووپس!! کلی تیکس اینجا واسه خودش خیلی رو این قسمت آهنگ کار شده ...  یهویی پل رو به کروس وصل می کنن ... خیلی زیبا این تغییر انجام میشه ... طوریکه فک می کنی هنوز رو (تو!!!) پلی!!!! بعد از اینکه یکشو گف از این but ها ... میفهمی بعد از هرکودومش یه زیر صدا داره که طی اینکه 4بازر تکرار می کنه هی دردمند تر میشه!!!! هی دردمند میشه .... و بعد یهو اون رو صدا ها!!!!!!!!! قطع میشه یارو دردمنده زیر صدایه می مونه!!! و 2 بار اجرا می کنه .... و وقتی کرد ( اجرارو!) اوترو مورد نظر شروع میشه ... با همون زیر صدا و بهمون فاصله ولی با داشتن جملات بالا که بین کروسه ... یعنی همون اوترو خودمون!!! تلفیق این دوتا خیلی خیلی باهال شده چون اون دردمنده کروسو می خونه و همون با صدای کشیده جملات اوترو رو میگه ... دو بارم بیشتر نمی گه و بعد آهنگ تموم ...!!!!

           -
بررسی کلی کروس و اوترو از لحاظ محتوا:
خب کروسو که کردیم اینگونه(از لحاظ محتوا) پ نوبت به اوترو می رسه بطوریکه نتیجه ی آهنگه ... بعد از اون همه  حرف یارو چی میگه ... میگه اون آرزو یا هرچی که هس دست نیافتنی بود پس نمی تونم بهش دست پیددا کنم ... و اینو درک کرد بالاخره!!! خدا رو شکر...! کاش از اول می گفت مردمو اینقدر سره کار نمی ذاشت! مرتیکه ی بیکار نشسته واسه ما آهنگ خونده ...!

         -
بررسی کلی کروس و اوترو از لحاظ بیتش..:
یه روز یه ترکه می ترکه!!! یعنی بدون تغییر!!!

نگاهی به کلیپ:
در این کلیپ یه خانم زیبا خشمل و خشگل!!! به نمایش در اومده که خواب است ( قبلا گفتم ... خودشون نیستن!!!) با به نمایش در اومدن اون خانم ... آهنگ شرو میشه و با وزش جزئی باد دیده میشه که دستاش تکون می خوره ... این تا ورس اول ... ورسهای بعد همونطور که میگه واقعی نیس معلوم میشه واقعا واقعی نیس ... چون مثله پر کاه( پر کاه چیه؟!؟؟!؟! تاحالا ندیدم!) میره هوا و با باد ابنور اونور میشه ... هی میره اینور هی اونور ... ولی تنها مشکلش اینه که دستاش با باد تغییر جهت پیدا نمی کنه!!! طبق قانون نیوتن عمل می کنه لامصبا ... این سوتی ویدیو بود که خودم کشف کردم!!! حال کنین و در آخر اون دختر وقتی باد قطع میشه میاد پایین و بازم خوابه ... کلا ویدیوش دلیلی بر واقعی نبودنش میاره ... چیزی که نمی تونه وجود داشته باشه رو به نمایش میزاره که بیش و کم مطابق مضمون آهنگه ... کلیپش زیاد جالب نی ... دانلود نکنین!!!

در آخر:
در آخر باید بگم که کلی با این آهنگ حال می کنم!! خیلی باهاله و از آهنگایی که دوسش دارم هست و این افتخارو پیدا کرد که نقدش کنم ... ریتم آروم و راک گونش برای خیلی ها لذت بخشه و همه پسنده و کلیپش به خوبی مضمونو میرسونه!! کلا آهنگ جالب انگیز ناکیه ... بگیرینش!!!!





دانلودها:
موزیک
ویدیو

موضوع : نقد و بررسی تک آهنگ

19/6/1389 - 00:10:59

نظرات نظر دهيد!

لینک ثابت

 

http://www.vcp.ir/themes/nuke/icon/04/16/14.png

نوشین- یار دبستانی من

m3tal

پیش نقد (احتمالا طولانی!!!) :

سلااااام به تمام بازدید کننده های ژر و ژا قرص وبلاگتون که اگه منم جزوشون باشم میشن ۰ تا!!!  بلاخره رسیدم ! منو ببخشید که وبو آپ نکردم اخه اینقد سرم شلوغ بود  و حسش هی می رفت که طول کشید!!! خب حالتون چطوره؟:دی من خیلی خیلی انتقاد شدم تو نظرات!! خییییییلییی!! آخه چرا؟؟!! مگه لحن نقدم بده؟؟؟! بده که خودمونی می تایپم ؟ چندین نفر که از متال هیچی نمی دونن به خاطر همین لحن با متال آشنا شدن که من به خودم افتخار می کنم:دی آره درسته درخوره کارای متال نیس این لحن ولی خب یه نقد یکنواخت هم خوب نیس حوصله ی خودتون هم سر میره ... در ضمن من بنابر اصول دیکتاتوری نظرات فحش دار شما رو حذف کردم واینکه از ژستای بد نظرات نقد و بررسی میشه و جواب میدم! فقط دیگه ازم انتقاد نکنین:دی تعریف کنین توروخدا!!! چرا هیشکی جز پسر عمم ازم تعریف نمی کنه؟؟ هادی رو می گم !! کسی که هاردمو تا خرخره پر کرده!! خودش که هارد داره ایکس گیگ به فکر منه ۸۰ گیگی نیس:دی خب بگزریم این آهنگی که امروز نقد می کنم هم هادی جان دادن بم که جون میده واسه این موقع ... خرداد ماه ... سالگرد خرداد ۸۸ ... (اه نمی خوام وارد سیاست بشم ... مگه میشه؟؟؟!!!!) حالا دوستان بیاین از طرز فکرمم انتقاد کنین دیگه:دی  ..... راستی نقد هم واسه اینه که ایرادات یه گروه رو بگیریم ... یه گروه خدا نیس ملت!!! هرکی که دیده بود به uaral  توهین شده بود بم ژیشنهاد کرده بود برم linkin pak گوش کنم :دی نمی دونم چرا!!! آها یکی هم گفته بود سیستم اف ا دان:دی بگذریم:دی  ........... دیگه!!! ؟ کلی حرف واسه گفتن داشتم ولی همش پرید! آها یه دوست عزیز  و دوستداشتنی گفته بودن که سبکشون فلانه ولی می خوام بدون خوده اون گروه وقتی میگه سبکم اینه شما چجوری بیشتر از اون می فهمین ( ایشون هم گفته بود لینکین پارک گوش کنم:دی) 

من کنجکاو شدم لینکین پارک گوش کنم:دی و رفتم کردم :دی  ولی نظرم در مورده لحن نقد و ... تغییر نکرد!:دی   ................ خب در نتیجه نتیجه گیری می گیریم ==>

 1 سبکه و استایل نقدم باهاله و خیلی ها خوششون میاد و خیلی ها نه:دی

2-از پستای بعد نظراتم نقد می کنیم همچنین آب و هوا و خیلی چیزای دیگه کلی نقد رو خیلی دوس دارم و از نسیه کردن معذوریم!

3- لینکین پارک به هیچ وجه نظر آدمو تغییر نمی ده

4- نقد ریشه در انتقاد داره :دی ولی این مختص منه شما منو نقد نکنین :دی یه ذره تعریف (تو رو خدا:دی)

5-سایت فروم داره ها!!!!! اون لینک باکس نیس ملت!

6- ایشالا بزودی اگه خدا بخواد و شما بزارین و حسش بیاد یکم سایت رو متنوع کنم ... ( هنوز در حد حرفه پس جدی نگیرین!)

7- به نظرم بسه پاشین برین نقدو بخونین که بسی کوتاهه چون تک آهنگه و هیچ چیز برای گفتن ندارم!!!!

 

 

 

پیشگفتار:

برای بار اول و اولین بار  و ... می خوام آهنگ متال ایرانی نقد کنم :دی (کلا دو پست دارم حالا حالا ها هرچی بزارم میشه اولین بار:دی) خب خرداده ... خرداد 89 ... ماهی که یه بار دیگه مردم سرود یار دبستانی رو + خس خاشاک تویی برای شعار و آزادی  وهمبستگی انتخاب کردن ... و این سرود یا آهنگ یا هرچی که هست توسط نوشین یه راک استار ایرانی تبدیل شد به آهنگ متال که من با توجه به این ایام اومدم نقد کنم این آهنگو ( خب خوبه تو خرداد پست میدم!) این آهنگ رو نوشین تو سبک و سیاق ( واژه ی اختراعی که نمی دونم معنیش چیه یا چه کارایی داره ... فقط واسه زیبایی نقد و اینکه فک کنین من از این کلمه قلمبه سلمبه ها بلدم!!! سیاق:دی)  خب داشتم می بافتم :دی تو سبک آهنگای مرلین منسون خونده که یکی از مشتقات هارد راکه که بسیار بسیار بسیار به متال شباهت داره واسه همینم اینجاست در اولین و بزرگترین پایگاه نقد و بررسی آهنگهای متال! بازدید بصورت همه روزه و شبانه روزی !! با 10 بار بازدید روزانه از ما متال باز شوید!! تضمینی و بدون درد یا بازگشت ....! منتظر وجود سبزتان هستیم!!!!!! کلا خیلی علاقه دارم از بحث اصلی خارج شم!! باید نقدو بزارم بحث فرعی تا بیشتر بهش بپردازم:دی  خب .... این خواننده زن می باشد و صدایی خسته کننده دارد! و مطمئنا اگه آهنگو با عینک گوش کنین شیشه ی عینکتون می شکنه:دی ( حالا درکتون می کنم چرا اینقدر منو نقد می کنین!!! چون حال میده:دی نوشین بد صدا:دی:دی) ولی جدا از شوخی صداش قشنگه فقط من از صدای زنا تو آهنگ متال خوشم نمیاد!!! خب این آهنگ فارسی هست که بار تمام نقد و انتقادا که چرا فارسی از هرچی  فارسیه بدم میاد و ... رو دوش منه!!! این آهنگ رو از دست ندید دادید هم نترسید چون نصف عمرتون بر فنا نیس!

 

بررسی آهنگ :

3:10 دقیقه آهنگ با یک اینترو که تو اینترو اگه بشه بش گفت اینترو کل لیریک رو مگه:دی و ورس اول ورس دوم  و اوترو هست که فقط اینجا و در این آهنگ تشخیصش سخته و اینکه فقط تنظیم اینجا حرف اولو میزنه!

 

ژانر شناسی :

خب خیلی واضحه! موضوع آهنگ سیاسی می باشد و برای وقایع پس از انتخابات خونده شده و الان هم که مناسب داره ... و دلیل نقد این آهنگ هم همین مناسبت بوده ایشالا به پای هم پیر شن

 

بررسی میشه گفت اینترو:

آهنگ شروع نشده اینترو شروع میشه ... این ازون اینترو هایی که نمی شه گفت اینترو ولی بعضی بش میگن! من خودم هنگ کردن ... آخه کی تو اینترو کل لیریک رو پیاده میشه! مگه اینکه زن باشه!!!! خواهران محترم منتظر فحشهای شمام هستم!!! آخه دخترو متال به هم نمیان با اون صدای دخترونه ...! انتقاد کنین ولی بدونین اینجا دیکتاتوریه:دی نظرتون فرت ... فقط تعریف!!! خوب همونطوری که میبینید در این میشه گفت اینترو اثری از درام نیس ... خب اینترویه دیگه ... انتظاری ازش دارین!!! اگه دقت کنین از اونجایی که میگه دست منو تو باید این پرده ها رو پاره کنه صدای این خانوم 2 تایی شده که آهنگ زیبا کرده و احساس می شه که از صدای خدشه و کلا باید بگم خیلی صدات قشنگه که دوتاییش کردی:دی اینترو هم 58 ثانیه می باشد که بلافاصله بعد از اون ورس اول شروع میشه!

لیریک که لازم نیس ... سگ خور می زارم  حجیم شه مطلب تو چشم بیاد بگم یارو چه آگاهیی داره!

یار دبستانی من ، با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما، بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو، رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن ما

دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاش
خوب اگه خوب ؛ بد اگه بد ، مرده دلای آدماش
دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه
کی میتونه جز من و تو درد مارو چاره کنه ؟

دیگه برین کلتونو بکوبین به دیوار اگه معنیشو می خواین ... داره واسه یاره دبستانیش می خونده در حد دبستانه معنیش:دی

 

بررسی ورس اول:

چیک چیک چیک!!! این است که آهنگ شرو میشه! با رونمایی از درام! و اینجاست که آهنگ یهو تقریبا نه زیاد در حد کم (جدی نگیرید!) خشن میشه و از حسه حال احساسی میاد بیرون و به نوعی خشم تبدیل میشه ... و اینکه خانوم محترم موزیک ما:دی تنها کمی لحنشو نسبت به جو قبلی خشن تر می کنه که نکته ایست منفی ... البته همینم خوبه خانومه خشمگین شه معلوم نیس چه بلایی سر شیشه ها بیاد!!! از نکات منفیش اینه که آهنگسازیش زیاد با صدا و ضرباهنگ درام و خوندن و استایل خواننده همخونی نداره که البته زیاد محسوس نیس ... مگه برین تو ژرفای آهنگ:دی  و این ورس یک پیش میره تا 2:13 که ما هم بقیشو میزاریم پارت بعد ...!

لیریک همونه فقط آخرش می گه یار دبستانیه من! چه تغییری!!!

یار دبستانی من ، با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما، بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو، رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن ما

دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاش
خوب اگه خوب ؛ بد اگه بد ، مرده دلای آدماش
دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه
کی میتونه جز من و تو درد مارو چاره کنه ؟

یار دبستانیه من!!!!!

 

بررسی ورس دوم:

ورس دوم شاید باحال ترین جایه آهنگ باشه چون از ورس 1 دوباره فضای آهنگ رو میبره به اوایل آهنگ با این تفوت که اینجا صدای درام به گوش میرسه و همچنین صدای گیتار برقیش حسو خیلی بهتر می رسونه که ... کلا می گم بهتره دیگه ...! و اینکه کوتاهه این ورس چون از نصفه میخونه ...  و دوباره باز هم با صدای درام آهنگ رو میبره به فضای خشن انگیز ناکش!!!! خداییش بعضی موقع ها آدم نمی دونه چی بنویسه!! خب آها می گم زمانشو ( مضخرف ترین قسمت اعلام زمانه!!!) ورس دوم از 2:13 شروع میشه و شروعش با لایت شدن صورت می گیره و تا 2:25 26 این حالت داره ادامه که با صدای درام میریم به قسمت بعدیه ورس دوم ... که شبیه قسمت اول ورس اوله ( من خودم گوز پیچ شدم ... شما چطور؟) و تا 2:39 ادامه داره ... که بعد روی همون بیت قبلی شروع میکنه به خوندن اوترو آهنگ که خیلی باهال شده ... احیانا نگین تعریف نکردم!!! اوترو بعدا ... چرا دارم اینجا می نویسم!!!

دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاش
خوب اگه خوب ؛ بد اگه بد ، مرده دلای آدماش


دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه
کی میتونه جز من و تو درد مارو چاره کنه ؟

 

اوترو:

قسمت آخره آهنگه دیگه ... اسمش داره داد میزنه!!! که از 2:38 شروع میشه الی آخر!!! این اوترو بسیار پر محتواس ... خودم بهتون میگم ... محتواش اینه یار دبستانیه من به توان 1000 ... ولی خب من که مشنگ نیستم ..! می دونم زیباییش به همینه ... همین که این جمله که بیانگر کله آهنگرو هی با صدای خوشش بگه!!!!!! پ.ن : من از خواننده ی زن خوشم نمیاد!!! پس چرا نقد کردم!!! این بیت دقیقا بیت ورس اول فقط اونجاش که وصل میشه به ورس دو آهنگ تموم میشه فرقش:دی!! توجه داشته باشین که اگه یه آهنگ متال دائما در حال تغییرهای بجا باشه به است!! و نکته خوبش تغییر صداشه که خیلی جالب انگیز ناک شده!

لیریک:

یار دبستانیه من

یار دبستانیه من

یار دبستانیه من

یار دبستانیه من

یار دبستانیه من

یار دبستانیه من

!!!!!!!!!!!!!!

 

نقد مختصری بر کلیپهاش...:

درسته که این آهنگ کلیپ رسمی نداشت ... ولی همه ی کلیپاش نشونه ی عظمت و قدرت ملت ایران بود که صدای فریاد خفشون رو به گوش همه رسوندند ...! و تمام این کلیپ ها موفق بود ... موفق!!!!

 

نتیجه:

من مخلص هر چی ایرانیه هستم که تو این اوضاع به یاد ملتشونن! و اینم بگم که این یکی از کارهای متال موفق سال گذشته بود و به همین جهت به نقد درآمد! حس و احساسی که از قسمتهای لایت و خشن این آهنگ می گیری فوق العادست! حتما دانلود کنین ... درسته کمی و به طور نا محسوس در بعضی از قسمتها با بیت همخونی نداش ولی بازم تونست خیلی خوب خودشو نشون بده... با نداشتن کلیپ رسمی یه ملت کلیپ دارش کردن و این آهنگ از بیشتر شبکه ها همراه با این کلیپ ها پخش شد!!! دیگه نمی دونم چی بگم!

 

 

بررسی مختصر

زمان شروع

زمان پایان

امتیاز از ده

اینترو

00:00

00:58

8

ورس1

00:58

2:13

7

ورس2

2:13

2:38

9

اوترو

2:38

3:10

9

کل آهنگ

00:00

3:10

8.5

  

پس نقد:

شای فعال شدم ...شاید!

ازم تعریف کنید! پلیییییییز:دی

موضوع : مطالب عمومی

9/4/1389 - 21:06:33

نظرات نظر دهيد!

لینک ثابت

 


نقد و بررسی آلبوم Lamentos A Poema Muerto از UaRaL

m3tal

پیش نقد:

 

سلام بی سلام...! نمی دونم چرا ما ایرانیا اینجورییم .... (خودمم اینجوریایی هستم تقریبا!) من حدود ۱۵ نظر داشتم ۱۲ ۱۳ تاش فحش و تهدید و اینا ... که چی ؟؟؟! میگن جم کن ما زمانی که متال باز بودیم تو متال رو با ط می نوشتی... چی بگم؟ ببین آقا اصلا شما فرض کن من از دیروز متال باز شدم شما هم پدربزرگ متال ... همینه که من نمی تونم در راستای اهداف بالا مقام خویش حرکت کنم!!!!:دی

آخه این چه طرز فکریه داداش؟ شما که متال بازی باید خوشحال هم باشی یه رفیق متال باز دیگم پیدا کردی و می تونین با هم دوس باشین چون روحیاتتون به هم میخوره .... ولی چیزی که منم ۲سال ژیش حس می کردم همین احساس شما بود... میگی چه حسی؟! حس حسادت میشه یه جورایی گفت!! (امروز من فلسفی شدم همچین:دی!) تو فک می کنی متال ماله خودته و کسی که می بینی متال گوش میده یه جوریایی میشی:دی دوسداری اون بت بگه که اینا چیه گوش می کنی:دی (آیا می دانید: من فکراتونو از رو نظراتتتون می خونم؟) دوست عزیز متال خوره ی من بیا دست به دست دهیم به مهر وانگهی دریا شویم ... بیا متال رو به همه بفهمونیم تا شاید بتونیم بعضی با روحیات خودم پیدا کنیم و باهاشون دوس شیم و نه اینکه یه تومار فحش بارش کنین ... که چی حاجی؟؟؟!!

حالا از این موضوعات بگذریم حالتون چطوره؟ قالب رو عوض کردم خوب شد؟؟ راستی ببخشید به بزرگیه خودتون که من به بزرگیه خودم کم نقد می نویسم چون فصل امتحاناته و هر امتحان در هر روز ۰امتیاز!!! ولی بعد از امتحانات با نقدای بیشتری مواجه خواهید بود که شاد خواهید شد ... با کلی نو آوری جدید و کلی بمب...!!! منتظر باشید... coming so0n ... خب دیگه خیلی پیش نقدارمون دراز شد پس ر.ک شود به پیش گفتار:دی

 

پیش گفتار:

با نقد دومم در خدمت یکایک شما ببینندگان و خوانندگان هستیم و امیدوارم تخمه هاتونو آماده کرده باشین + یه جعبه دسمال کاغذی... (تخمه چون درازه (منظورم اینه که نقد درازه و نقد یه آلبومه:دی) و دسمال کاغذی چون غمگینه !) ...  

تذکر: هرگونه شی خطرناک که به شما آسیب می رساند رو دور از خودتون نگه دارین!!

خب ... همتون یادتونه که نقد قبلی یه چیزاییش در مورد مستر جرقه بود ولی حالا این سری می خوام آلبوم 2007 گروه معجزه رو نقد کنم... حالا چرا معجزه؟ چون بوسیله ی معجزه از مرگ جدا هستن:دی آره باید تک تکشون خودشونو می کشتن:دی !!!! شما هم با شنیدن ترک های این آلبوم :1. کچل می شوید (از درد و ناراحتی موهای خود را می کنید!!!) 2. کلتونو به دیوار می کوبین:دی 3. می میرید:دی پس اگه زندگیتونو دوس دارین این آلبوم رو گوش نکنین:دی

حالا ... گروه معجزه یا uaral (توجه داشته باشین معجزه اسم مستعار گروهه که من گذاشتم روشون!) داشتم می گفتم معجززه اینا  سبک فلاکت بد بختی رنج درد عذاب درد فلک زده بیچاره مرگ همه با هم میریم جهنم متال رو انتخاب کردن:دی ( آقا من بعد فلاکت متال همون Dark/Folk  متاله اوکی؟؟) و تاحالا 3تا آلبوم دادن یکی 1998 یکی 2003 و یکی 2007  من می خوام آلبومه Lamentos A Poema Muerto رو که همون 2007 هست رو نقد کنم  ... راستی اینم بگم که اینا به زبون شیرین اسپانیایی شر و ور می گن که من نمی فهمم هیچی واسه همین نه لیریک میزارم نه ترجمه:دی (اینم شد نقد:دی) دوستانی که خواهان لیریک هستن به سایتهای لیریک مراجعه کنن!! البته یکی دو تا از ترک ها رو ممکنه لیریکشونو بزارم:دی (می دونم الان گوز پیچ شدین:أِ خودمم نمی دونم چه کنم!!)

 

درباره گروه معجزه:

این گروه از 5 نفر تشکیل شده که اصولا 3 تاشون بیکارن:دی مگه اینه اون 3تا بیان صدای باروون و کلاغو اینارو در بیارن:دی آهنگاشونم خیلی سادست که با دانلودشون متوجه میشین چی میگم!! اتین گروه کار خودشو با آلبومی که در سال 1998 داد (2010-1998=12) 12 سال وارد صحنه ی متال شده و هربار عده ای را کشته ( خودکشیشون کرده:دی) از درام به ندرت استفادده می کنن و علاقه ی زیادی دارن خودشونو ترسنکو غکگین نشون بدن:دی چون گروهیست اسپانیایی من از اینا کمتر از شما می دونم:دی اگه موردی بود تو نظرات بم بگین اضافه کنم!!!

درباره ی آلبوم Lamentos A Poema Muerto:

این آلبومه ترسناک و غمگینو خوفناک و ... در 7ترک عرضه شده تا تمامی جهانیا ناکم شن!!!! همچنین دارای یک ترک انترو و بدون اوترو میباشد  و ترک 3 ترکی است که نام آلبوم از اون گرفته شده! همینو بس... اینم گفتم که 2007 هست پس دیگه چیزی ندرم بگم برین تو پارت بعد ..

 

نقد و بررسی ترک اول آلبوم Preludio A La Siembra:

خب گفتم که اینرو داره آلبوم ... اینتروش همینه ... یه چیزی تو مایه های جنگل آمازون و از این حرفاست!! با صدای رعد و برق و بارون که تو ترکهای این آلبوم استفاده شده شروع میشه و بعد گنجشک و کفتر و کرکسو کلاغ صداشون در میاد (نمی دونم اسم پرنده ها رو دست گفتم یا نه!!! شمابه دل نگیرین!!!برین خودتون گوش کنین کالبد شکافی کنین تا بفهمین!!!!!) این ترک 1:45 ثانیه هس فقط... و هیچ لیریک خاصی مثله بیشتر آلبومای متال نداره ... این ترک شما رو با فضای آلبوم آشنا می کنه .... (دیگه نمی دونم چی بنویسم در موردش مطلبم حجیم شه:دی) و ( البته از قبل گفتن کیفیت کار بسنج نه کمیتش!!!) و همچنین ( گفتن مردم عقلشون به چششونه!) که در این صورت ( من گیج شدم خودم!!!) پس ( بهتره بریم پارت بعدی!!!)

 

نقد و بررسی ترک دوم آلبوم La Escritura Y El Alarido:

نمی دونم این اسپانیاییها اینجوریان یا من اینجوری می شنوم آخه همش یه چیزو میگه تو لیریکش!!! البته اوایلش!!! جونم براتون بگه که ترکش 5:30 ثانیه می باشد که برای یه کاره Dark/Folk  متال خوبه...(در این لحظه به مدت 15 دقیقه کیبوردم خراب شد!! پول ندارم کیبورد بخرم:دی!!) خب داشتم می گفتم من اولا از معنیش سر در نمی آرم و لیریکش!!! اگه شما سر در آوردین بقیه ی بدنتونم در بیارین:دی!!! در ضمن مننتونستم واسه این ترک لیریک گیر بیارم شما به برزگی خودتون این اشتباه بزرگ را عفوکنین!!!!

خب حالا نقد فنی این کار... اینکار در 38 ثانیه ی اول با صدای گیتار معمولی (همونا که با کش شلوارم میشه زد:دی!) وصدای گیتار برقی که در آخر لیپ به بلندترین حالت خود میرسید شروع میشد ... سپس تا هنگام شروع لیریک  کار آهنگ تنها با گیتار معمولی ادامه می یابد که تا ثانیه ی  1:55 ادامه دارد ... همزمن با شروع لیریک درام مختصر گروه شروع میشد  و خواننده سعی می کنه بغض و خشونت رو باهم قاطی کنه( چه شود!!!!!!!) که ماها نمی دونیم چی میگه!!!! اشکالی که در این آهنگ می تونیم بگیریم اینه که صدای خواننده به بیت نمی اید ... بیشتر این چنین است!!!!  در ضمن مست کار خیلی قدیمیه و زیاد جالب نیست ... تا 3:16 ثانیه خواننده صداشو با درام و آپ کردن قط می کنه و در این مدت صدای بیس و گیتار برقی و درام که می زدند قط میشه و در تیکه ی بعد فقط یاروش میمونه گیتار کشی:دی با گیتار برقی!!!!! که باز هم مثله دفعه ی قبل تا 3:55 اینجوری میشه و باز خواننه به همون روال قبل که توضیح دادم می خونهو دام و اینا بر می گردن!!! (یعنی 2 ورس داریم!!!) در دقیقه ی 4:24 لیریک و ورس 2 تمام با ایت تفاوت که سولوی گروه شروع به نواختن می کند و حدود 1دقیقه که تا آخر آهنگ میشه ادامه دارد و آهنگ رو پر تنش تر می کنه در حالی که صدای درام نیز بگوش میرسه... پارت بعد لطفا

 

نقد و بررسی ترک سوم آلبوم Lamentos... :

این همون ترکیه که اسم آلبومو در بر داره و به اعتقاد خیلیا بهترین ترک آلبومه ... تازه زیادترین منظورم از نظر زمانه خب میشه گفت طولانی ترین آهنگ آلبومم هست 10:49 ثانیه می باشد که برای Dark/Folk  کمی زیاد است!! لیریک هم داره ولی به تونمیده!!! خب بزار نقد کنم ...در ابتدای آهنگ با گیتار بیسشون و پس زمینه ای از گیتار برق 1قیقه میزنن ... (دقیقسو که بخوای کل آهنگ :دی ولی تو تیکه ی اولش یا اینترو آهنگ 1:03 ثانیه همینجوزی می زنن!!!) بعد اینجاس که اون آقاهه با اون صدای ضایعش که به هیشکدوم از بیتا نمی آید می خونه!!! و ریتم کمی تغییر می کنه ... اما اینا با ملایمت!!!! سعی هم کردن بیتو با صدا متناسب کنن ولی مسترش خوب در نیومده تا 2:05 که همراه با دای یارو در اوایلش یه گیتار برقی میزنن مثل اون یارو ها که می کشن بهشون چی میگن؟ بعد از دقیقه ی 3 باز هم ریتم اینترو رو شروع می کنن به زدن!!! (جونه من یکمم تغییرش دادن:دی) تا 4 که باز یارو میاد میرینه به بیت ... البته بیت در اینا تغییر پیدا می کنه و دای گیتار برقی بیشتر محیط رو مخوف می کنه تا 5:05 که با صدای جیغ خود جاشو میده به یکی دیگه و بیت ترسناکو به مدت 20 ثانیه میزنن|!!!!! بعد بیت یه حالت لایت پیدا می کنه که تا دقیقه 9 با همان روال و تغییرات جزئی پیش میره ... تا کنون صدای شنیده نشده جستجو ادامه دارد!!!!! خب در دقیقه ی +9 بیت کمی حالت تحرک به خود می گیرد و صدای گیتار برقی به گوش هر ناشنوایی میرسد و صدای جیغ های طرف!!!! که خیلی هم همخونی داره با بیت تا حدودی البته و این بیت سولو مانند راهش رو میگیره تا آخر آهنگ و رقصان میره!!!! من لازم می دونم همینجا اعلام کنم که آهنگ متال بی درام...!!!! ولی خوب پارت بعدی درام داره خدا رو شکر!!!! پس شما رو دعوت می کنم تو پارت بعدی تشریف ببرید!!!

 

نقد و بررسی ترک چهارم آلبوم Surrendered To The Decadence Parte 2:

این آهنگام مثله فیلما شده ...اسپایدرمن 1 2 3 4 ... n و حالا ورژن 2 این آهنگ که قراره بگوشید!! این آهنگ حالت انتهاری داره ... یعنی یهو و بی مورد و نا بجا ریتم تغییر ِدا می کنه ولی در عوض درام داره!!! صدای بیس و برقیشم بهتر از 2 آهنگ قبلیه!!  تا 30ثانیه ی ائل صدای زی گیتار برقی بگوش میرسه و بعد یهو در اوج ملایمت بیت تحرک پیدا می کنه به سبکی نا حرفه ای و باحال:دی یعنی جزو ایرادات نیست:دی یارو هم در اولش میگه اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو!!! بله در اینجا صدای گیتار بیس و برقی و درام رومی شنوین به حالتی کم تندتر از آهنگای دیگش که در 1:25 با یک درام قوی سبک عوض میشه و میشه عینه فیلمای دوئلو این اینجوری: للللللللللللللو لیییییییییی لههههههههههه لوووووووووووووو!!!! همراه با گیتار بیس و بدون درام که باز هم بصورت انتحاری در 1:46 ثانیه سبک بطور مخوفی عوض میشه!!! بیس با پس زمینه ی برقی ...! بازم بی درام!!!! که در  2:30 (بازم چی؟؟؟؟ انتحاری (قافیه رو داشتی؟:دی)) خب در 2:30 یهو به همون ریتم صدای گیتار بقی و بس و درام اضافه میشه و نقطه ی اوج آهنگ محسوب میشه که باز در 3:18 یهو آروم میشه بدون درام و خوانندشون میاد.... بازم نمی دونم چی میگه!!! ولی با بغض می خونه اکولی پکول:دی که این حالت افسردگی در 4:39 همراه با تغییره استایل و بیت (همون بیت اوج!!) ولی کل ان تیکه رو با حالترگه رگه کردن و موف کردن جالب کرن و مثله همیشه سولو های انتهاشون شروع میشه به همراه درام که اینبار حالتی پر تنش تر داره و انتهاری تموم میشه آهنگ!!!!!!

 

نقد و بررسی ترک پنجم آلبوم El Campesino:

یاده دوران کودکی افتادم...! نقد آهنگی که اوبوهت (همون عظمت و این حرفا!!! غلط املایی نگیرین)  آلبومو ازش گرفته!!  ان آهنگ مثله 1 بی لیریک هست شایدم اوتروباشه که شمارشو اشتباهی زدن!! شایدم اینو گذاشتن کسایی که تصمیم خودکشی گرفتن با شنیدن این پشیمون بشن!! من چه دانم! 2:40 ثانیه اس ... م ازنقدش عاجزم ... درامم نداره!!! بی خیال برین آهنگ بعدی رو گوش کنین!!!

 

نقد و بررسی ترک ششم آلبوم El Campesino:

از جمله ترک هایی که می تونم لیریکشو با ترجمش بزارم!!!! خب ولی بصورت در هم!!! خودمم منظورشونو نفهمیدم شاید شما بدانید!!! ولی کلی منظورش پیچیدش ... تازه من برداشت خودمو بگم بی جنبه ها میگن نه اینجوریه ... اشعار متال مثله آینه هستش باید برداشت خودتونو ازش بکنین من نمی تونم بگم تو این آینه خودمو می بینیم شما هم منو!!! خب اول می نقدمش بعد تکست و ترجمه...!

از جمله ترکایی هست که وکالش باهاله:دی یهو از غم به خوف از خوف به جیغ از جیغ به نرمال و همینجوری دیگه!!! اولشم با وکال اینترو داره که مضخرفه:دی همچنین صدای بارون که در ترک 1 و 7 مشاهده میشه و بعد از وکال بت با گیتار برقی بصورت فوق آرم شرو میشه و رو به تندی دارد!! همراه با پس زمینه ی بیس که در لپ هر تیکه آپ میشه!! تا 2:45 که بیت به مدت 4 ثانیه قط میشه و سپس وکال شروع میشه با یه بیت با لیپ زیاد و کمی متفاوت نسبت به قبل البته در صداشون  زیاد تغییر ایجاد ( من تا اینحا که نوشتم رفتم نون بخرم و الان یادم رفته می خواستم چیا بگم ولی خوب ... یه جوری تمومش می کنم که نه سیخ بسوزه نه کباب نه گوجه نه نون و نه...!!!) ایجاد نکردن ... دای جیغ ها و دادها و صدای خوفناک از ویژگیهای این قسمت است و درامی تا کنون شنیده نشده .....! تا 5:33 که صدای وکال با جیغ قط میشه ولی ریتم هنوز با همون تغییرات جزئی داره می نوازه!!!2 3 کلمه هم آخرش میگه!!! از ویژگیهای این آهنگ به سولوی انتهایی نداشتش میشه اشاره کرد:دی در عوض با لیپ جلو میره!!! این آهنگشو حتما بگوشید و پیش بسوی لیریک(واستون قسمت قسمتش کردم مطابق آهنگ!!!)!!!:

Huida inesperada
De los brazos de nadie
Solo
por la vías tristes

Momentos vividos contigo
Inmortalizados en mi alma.

Carne de mi carne
Sangre de mi estirpe
Agua de mis mares

La noche no te detuvo ante el futuro que te arrebató de mí.
Inexperto amigo
Precoz en el tiempo
Eterno en mí.

El verdor de tus ojos
Está tatuado en mi destino
Estás en mi más vivo que yo mismo


Cuando hablo, es tu voz
La desahoga este llanto
Cuando río es tu alegría que me brota

En tu tumba se fueron
Los secretos de la amistad,
Tu agonía no me esperó.
Ahora sé que el corazón
También se cansa de esperar
El cariño que siempre se deseó.
Agua de mis mares
Eterno en mí


Que muerte tan anunciada
Que mañana tan sabia.

فرار از دست هيچکس غير منتظره تنها به خيابانهاي لحظات غم انگيز contigo جاوداني روح من. گوشت خون از بدن من نسب من من آب درياهاي نبود شب قبل از ترک کردید که شما در آينده از من است. دوست تجربه در اوايل ابدي در زمان من. سبزى به چشمهایتان خالكوبى است مقصد من شما در من زنده تر صحبت می کنم از خودم, صدای شما اين است كه فرياد شادي رودخانه را كه من شما در چشمه‌هاي آب

 

پ.ن:امیدوارم فهمیده باشن چرا لیریک و ترجمه های آهنگای قبلی رو نذاشتم!!!

 

 

 

نقد و بررسی آخرین ترک آلبوم  (Acidal (Tonada para el huerto en Re Menor:

 

صدای بارون در ابتدا و قسمت های بدون وکال!!!! و لیپ هیفوق تکراری این آهنگو خسته کننده می کنه مگر در 1:12 که بیت برای اولین بار عوض میشه!! و حالتی مخوف پیدا می کنه که همراه با آپ شدن و تغییر کماکان بیت وکال شرو میشه و دای بارون قط کل این آهنگ 10 دقیقه ای صدای وکال با بغض همراهه که به بیتش هم میاد!!! (این وکال اینه دوسش داره خیلی زیاد!!!) در 3:43 پس از کمتر از دو دقیقه اسپانیایی بلغور کردن خفه میشه و در این قسمت آهنگ مخوف میشه و صدای بیسهای خشن میاد و دای کلاغ و بارون که فضا سازی جالبی می کنن باهم .. که این حالت زیبا در 4:55 توسط تغییره بیت ناگهانی قط میشود..!کماکان درحال جستجو برای درامیم!!!! درهمین بیت خواننده با همان بغض قبلی شروع به خواندن می کنه که در 6:12 بصورت مبهمی دیگه نمیخونه ..! دراینفاصله صدای بارون بگوش نمی رسد .........! چون بار دیگر خواننده جیغهایی از ته دل میکشه که واقعا فضای آهنگو باهال کرده و یکی از بهترین آهنگها از نظر وکال شده!!! فقط بیت آن بسیار تکرار شدنی و آرام و یکنوخت است که زیبایی آهنگو ازش می گیره! که بت آخر در این 10 دقیقه حدود 5 دقیقه می مونه که فاقد صدای بارون است وفقط وکال داره!!!

 

 

 

 

بررسی کلی آلبوم:

 

این آلبوم در سبک خودش (همون فلاکت متال!) آلبوم خوبی بود ولی کلی مشکل داشت (پارادوکس میگم کره!!!) از جمله میکس و مستر فوق ضعیف همچنین سادگی بیش از حد بیتها ... نداشتن درام در اکثر ترکهایی که می تونستن موفق بشن! در کل بگم من خوشم اومد چون سبکشو نشنیده بودم واسه همین واستون گذاشتم... تازه اینو الان به اهدافم اضافه کردم: شناساندن گروهای ناشناس:دی حالا من تو جدول زیر نقاط ضعف و قوت ترکها رو می گم ... تو نقد گفتم اینجا خلاصه!!! (نوآوری:دی)

 

خلاصه ی نقد!

نقاط ضعف

نقاط قوت

امتیاز از 10

01 -Preludio A La Siembra

نداشتن بیت

فضا سازی

6

02 - La Escritura Y El Alarido

تفاوت بیت و وکال

 سولو

6

03 -  Lamentos

نداشتن درام

سولو

7

04 - Surrendered To The Decadenc

بیت انتحاری

 بیت چنج

8

05 -  El Campesino

////////

////

2

06 -  Eterno En Mí

نداشتن درام و سولو

وکال قوی

7

07 - Acidal

نداشتن درام و سولو

فضا سازی

7

 

 

 

 

دانلودها:

 

Uaral - Lamentos A Poema Muerto 2007

 

 

 

پس نقد:

 

تا آخره امتحانا دیگه نمی نقدم...! بابای!

 

موضوع : نقد و بررسی آلبوم

9/4/1389 - 20:57:52

نظرات نظر دهيد!

لینک ثابت

 


نقد و بررسی آهنگ TurnThe Page از metallica & bob seger

m3tal


پیشگفتار:

      سلام دوستان و دشمنان عزیز ( دشمن ندارم اصولا ... حتی شما دشمن عزیز!!) شاید موقعی که این نقدو می نوشتم حالم خوب نبوده باشه ولی الان خوبم مرسی:دی! دوستان به نظرتو یک آهنگ چقد می تونه تاثیر گزار باشه؟ آفرین به تو بستگی داره!!! منم امروز با یکی از شاهکارهای عالم راک اومدم! ( متالیکا و جیمز جونم که شاهکارن!! منظورم اینه که این کارشون شاهکاره!!!) این آهنگ رو من گذاشت بسی تاثیر ...! (نمی دونم چرا جدیدا از " بسی " بسی زیاد استفده می کنم:دی) شاید فکرش رو هم نکنین که این شاهکار رو خوده متالیکا کامل خلق نکرده بلکه به کمک کسی این کارو کرد که همین آهنگش برای اولین بار که همراه با آلبومش اومد هیشکی خوشش نیومد!!! با این تفاسیر بنده و این پیشگفتار میریم تا آنالیز کنیم این شاهکارو ( خیلی بده آدم جانب دارانه نقد کنه:دی)

 

جرقه:

      دوستان آقای جرقه رو به شما معرفی می کنم BoB SeGeR کسی که با یک آهنگ تونست هزاران هزار نفر رو تحت تاثیر قرار بده ... اون تونست آهنگی بده که حتی دل سنگ رو هم آب کنه ... آره متالیکا هم تحت تاثیر قرار گرفت!!! دوستان شاید این نکته ی باهالی باشه : آقای جرقه تو سال 1973 تو آلبوم Greatest Hits این ترک استثنایی رو به جهان عرضه کرد ولی اون اول هیشکی بهش محل نذاشت ...! نمی دونم چرا!!! ولی مهم اینه که تونست این حس رو به جای یک ترک ضبط شده توی لایو ( لایو یعنی اجرای زنده!! یعنی وقتی زنده بود زنده  اجرا کرد!!(احتمالا گوشه ی کنسرت نوشته بودن زنده) الان زندس یا نه خدا می دونه!!!) اون 3 سال بعد یعنی سال 76 ( میلادی ها!) به گفته ی 90% اشخاص این اجرای زنده بسیار تاثیر گزار بوده که 5 نفر هم غش می کنن از حل میرن نمی دونم دیگه !! یارو یه پا مایکل جکسون خدا بیامرز بوده!!! ما باید یه تقدیر و تشکر بکنیم از باب که شد یه جرقه واسه گروهایی مثل متالیکا، کید راک، استین، … (البته اینا دقیقا متن آهنگ و تنظیم خود باب رو به کار بردن) حتی Bon Jovi (می شناسیش؟؟؟!) گفته تاثیر زیادی داشته این آهنگ رو آهنگ معروفش یعنی Wanted : Dead or Alive !!! خب شاید کنجکاو شده باشین راجب به آهنگ بدونین ولی زهی خیال باطل چون قسمت بعد تقدیر و تمجید از گروه متالیکاست!!!

 

مقدمه ای از ورژن متالیکا:

      مثله یک اتفاق خوب ... لارس قدم زنان (لارس همون که درام میزنه درام هم همون طبلا و بشقابا!!) خب داشتم می گفتم این آهنگ رو می شنوه و با خودش فکر منتقی می کنه:دی میگه عجب موضوعی چه ریتم باهالی وای به صادای جیمز چقد میاد خلاصه شد آنچه شد ... !!! ولی با کلی تغییر ... در استایل خوندن ساز و سبک!!! سبک از پاپ به متال تغییر کرد ( ماشالا به هوشم!!! ) این تغییر توسط درام های کوبنده ی لارس و تعویض ساز ساکسیفون به گیتار برقی کرک همت  و صدا و بیس زیبا و محشر جیمز بزرگوار!! استایل خوندن هم که با مقایسه ی دو آهنگ کاملا مشهود است که به سمت کارای هارد راک رفته و از حالت پاپ فاصله گرفته ... شاید هم تکنوازی قسمت قبل از آخرین متن که جیمز جون جونم این کارو کرده کارو 2 3 برابر محشرررررررر کرده!

 

بررسی آهنگ:

      این آهنگ 6:06 دقیقه ای که در مقابل ورژن اصلیه باب حدود 1 دقیقه  بیشتر است شامل 3ورس و  3کروس است همچنین سولوی 16 ثانیه ای اش که برای یک کار متا 6 دقیقه ای کمه!!!

 

ژانر شناسی :

      شاید این آهنگ موضوع اجتماعی داشته باشد ولی درعمق خودش موضوع سیاسی جا دادهآن هم بی کاریو تبعیضیه عده ی هست که مجبور میش برای سیر کردن شکم خودشون و بچشون دست به هرکاری از جله خودفروشی بزنن! آره مضوع آهنگ در موردفقر و فحشاست!!

 

لیریک ترجمه و نقد ورس1:

      لیریک و ترجمه ی ورس اول  رو می بینید که شرح زیر می باشد:

On a long and lonesome highway, east of Omaha

تنها در بزرگراهی طولانی در شرق اوماها

You can listen to the engine moanin' out his one long song

می توانی به صدای موتور ماشين ها گوش دهی که مثل آهنگهای بلندی ناله می کنند

You can think about the woman or the girl you knew the night before

می توانی به زن يا دختری که شب پيش ملاقاتش کردی فکر کنی

But your thoughts will soon be wandering, the way they always do

و افکارت سريعا مثل هميشه منحرف می شوند

When you're ridin' sixteen hours and there's nothin' much to do

وقتی که شانزده ساعت در حال رانندگی می باشی و هيچ کار ديگری نيست

And you don't feel much like ridin', you just wish the trip was through

آن وقت از سفر خيلی خوشت نخواهد آمد. تو فقط آرزو می کنی که کاش سفر به پايان رسد

      نقد وبررسی این بیت کاریست بسی دشوار اره دیگه !!چون بین این بیتای یه معنایی خفن هست که میشه از توش تقسیر نوشت!!! میگه تنها ر راه یی از کافه های شرق اوماها با ماشین هستی و داری به صدای موتور ماشین قراضت که مثله صدای درونت فریاد می کشه گوش میدی ... شاید در این بین یتونی به زن یا دختر که در کلیپ متالیکا باش مصاحبه می کنن فک کنی و ببنی تو چقد وضع از اون بهتره ... که این کار باعث میشه افکارت به سمت افکار منفی جهت دار بشه! و میگه وقتی داری رانندگی می کنی 16 ساعت!!! منظورش اینه که تو میری که به کنسرت برسی!!! باور کن!! بعد هم که دیگه مشخصه!!!

 

لیریک و ترجمه و نقدورس2:

      شاید ورس دو که بعد از کروس اول واقع شده رو بشه نقطه ی عطف آهنگ دونست:

So you walk into this restaurant, strung out from the road

پس وارد رستوران می شوی . از جاده خارج شده ای

And you feel the eyes upon you, as you're shakin' off the cold

و نگاههايی را به روی خود احساس می کنی . در حالی که از سرما می لرزی

You pretend it doesn't bother you, but you just want to explode

وانمود می کنی که برايت مهم نيست . در حالی که می خواهی منفجر شوی

Most times you can't hear them talk, other times you can

بيشتر وقتها نمی توانی صحبتشان را بشنوی و گاهی اوقات می توانی

All the same old clichés

آيا تمام آفرينش

Is that a woman is it man

بر اساس زوجين پابرجاست؟

And you always seem outnumbered, you don't dare make a stand

و به نظر می رسد که تو را ناديده می گيرند . تو جرات نداری که خودی نشان دهی

Make your stand

خودت را نشان بده

       شاید نتونم یه نقد خوب تو این قسمت ارائه بدم چون کار سختیه .... میگه آره رسیدی سر کار!!! و وقتی وارد میشی همه یه جور دیگه نگات می کنن  جوری که انگار تو آدم نیستی یه ابزاری بعضی وقتها هم صداشون رو می شنی که در موردت چه قضاوتایی می کنن و ممکنه از خشم و نارا حتی منفجر شی!! و همیشه این سوالو از خودت می پرس که آیا تمام آفرینش بر اساس همن کثاوت کاری ها برپاس؟ تو میخوای خودت و تونایی هاتو نشون بدی اما جرات نداری چون شاید دیگه منبع در آمدی ندشته باشی ولی سعی کن خودی نشون بدی!

 

لیریک و ترجمه و نقد ورس3:

      ورس سوم ورسی است که نقاط افت و اوج آهنگ رو در خود جای داده

Out there in the spotlight, you're a million miles away

بيرون از آنجا زير نورهای متمرکزشده . تو ميليونها مايل از من فاصله داری

Every ounce of energy, you try to give away

سعی داری که هر ذره از انرژی را هدر دهی

As the sweat pours out your body, like the music that you play

و عرق از تنت روان می شود . همانند موزيکی که نواخته می شود

Later in the evening, as you lie awake in bed

در اواخر غروب وقتی که در رختخواب دراز می کشی

With the echoes of the amplifiers ringin' in your head

اکويی از آمپلی فايرها در سرت می نوازد

You smoke the day's last cigarette, rememberin' what she said

آخرين سيگار روزت را دود می کنی و حرفهای او يادت می آيد

      آره جیمز میگه هر بعد از ظهر که از کنسرت یا و خسته و کوفتس حرفای اون زن ( کلیپ ) رو بیاد میاره که گت ...!

 

لیرک و ترجمه و نقد کروس:

      این کروس در این آهنگ 3با تکرار شده که جیمز از زدگی خودش میگه و نصیحت می کنهکه صفحه رو عوض کنین!!!

Here I am من اينجا هستم

On the road again دوباره در جاده

There I am من آنجا هستم

Up on the stage روی صحنه

Here I go من اينجا هستم

Playin' star again دوباره با ستارگان بازی می کنم

There I go من آنجا هستم

Turn the page صفحه را برگردان

 

نقد مختصری بر کلپ:

    من پیشنهاد می کنم حتما کلیپ رو بگیرید و نیگا کنید!! واقعا اشکتون در میاد ... کلیپ در مورد یک زن Stripper است که برای ادامه زندگی و بزرگ کردن دختر کوچکش، در بارها و کافه ها به هر کاری دس میزند، در جایی از آهنگ با وی مصاحبه ایی میشود که چرا این کار رومیکنی، پاسخ میده: فقط بخاطر پول، که بتونم فرزندم رو بزرگ کنم، اگه منم پول داشتم، همونطوری که جامع از من انتظار داره، فرزندم رو بزرگ میکردم(منظور از She قبل از پخش مصاحبه، در کلیپ خود این زن، و در آهنگ نوای گیتار است …)

 

نقدفنیکار:

      به نظرم این کار متالیکا جوری بود که هم لایت بود هم خشن شاید از عمق وجودشون این سازها رو زدن! از ویژگی هی منحصر به فرد این آهنگ نطه ی اوج و افت آهنگ در ورس 3 و سولوفوق العاده ی جیمز بود ... صدای جیمز هم همراه با خشم و بغض خاصی بود که حس رو به شنونده می رسوند ... آهنگ از نظر تنظیم فوق لعاده بود و همچنین تکست کار که کار باب بود و معنای عمیقی داشت که بنده رو عاجز کرده بود:دی

 

نتیجه گیری نهایی:

      شاید آهنگ ترن ده پیج کاور بود ولی به اعتقاد اکسریت متالیکا این برتری رو به این آهنگ داد و اونو به یاد ماندنی کرد طوری که در سل 89 هم هنوز شاهد نقد این آهنگ می باشیم....

 

سلام دوستان!
متن هاي ترجمه شده ي گروه DimmuBorgirدر اين تاپيك قرار خواهد گرفت

overdose

02-23-2012, 03:17 PM

Gateway
The core principle of freedom
اصل اساسی ازادی
Is the only notion to obey
تنها عقیده ای است که باید از ان پيروي كرد کرد
The formulae of evolution and sin
Leading the way
قاعده تکامل و گناه مسیر را هدایت میکند
The rebirth is near completion
تجدید حیات در حال تكامل است
As we slowly awaken from slumber
همزمان با اينكه ما به اهستگي از خواب بيدار ميشويم



The malpractice of the spirit ends
عمل اشتباه روح دادن خاتمه ميابد
Gateways
دروازه
When the gift is once again attained
وقتی بخشش یکبار دیگه بدست اورده میشه
Gateways
دروازه
No rules or restraints are longer valid
قوانین و محدودیت ها ديگر اعتباري ندارند
Gateways
دروازه
When the ancient future is reclaimed
وقتی اینده تاریخی بازسازی میشه
Gateways
دروازه


No rules or restraints are longer valid
قوانین و محدودیت ها ديگر اعتباري ندارند
Gateways
دروازه
When the ancient future is reclaimed
وقتی اینده تاریخی بازسازی میشه
Gateways
دروازه



It's all there for the eyes that can see
حقایق برای چشم هایی که میتونند ببینند واضح است
The blind ones will always suffer in secrecy
کورها همیشه در خفت رنج خواهند کشید
For it is the omen of what lies submerged - Breeding
برای اون نشانه ای است از اونچه دروغ ها مخفی میکردند _ متولد کردن *
Untouched within us - Bleeding
دست نخورده درون ما _ متولد کردن



The core principle of freedom
اصل اساسی ازادی
Is the only notion to obey
تنها عقیده ای است که باید از ان اطاعت کرد
The formulae of evolution and sin
Leading the way
قاعده تکامل و گناه مسیر را هدایت میکند
The rebirth is near completion
تجدید حیات در حال تكامل است
As we slowly awaken from slumber
همزمان با اینکه ما ابه اهستگي از خواب بيدار ميشويم
To receive the light that shines in darkness
نوري كه در تاريكي ميدرخشد را بدست بياور
The light that shines forevermore forevermore
نوری که برای همه می درخشه برای همه



Be the broken or the breaker
اطاعت كننده باش یا فرماندار
Be the giver or the undertaker
اهدا کننده باش یا متقبل شونده
Unlock and open the door
قفل در رو باز کن
Be the healer or the faker
درمان و چاره باش یا كسي كه نادرست
The keys are in your hands
كليد ها در دستانت قرار دارند
Realize you are your own sole creator
ادرك كن كه خودت بوجود اورنده(خالق)روحت هستي
Of your own master plan
طرح كامل تكامل خودت
Translated By :OverDose
Only the registered members can see the link
كپي برداري با ذكر منبع مجاز ميباشد

Ali LP

02-23-2012, 06:06 PM

عالی بود مرسی.عجب معنای سنگینی داشت.

avernus

05-15-2012, 12:51 AM

ترجمه آنگ هایی دیمیو هست




Chess with the Abyss



Old dreams return
رویاهای قدیمی بازمی گردند

Disillusioned I yearn
خواستار ناامید بودن هستم

Am I buried beneath sand and clay?
آیا من در زیر شن و خاک رس دفن گشته ام؟

The caress of cold soil
نوازش خاک ِ سرد

With limbs crippled to the coil
با اندامی چلاق که چمبره زده ام

Locked inside a nightmare womb
در کابوسی همچون رحم قفل و محبوس گشته ام



Tarnished and grief stricken
کدر شده و ضربت خوردن از ماتم

Emptiness within a void
پوچی ای از درون بی ارزش و تهی

Longing for the sun to shine
آرزوی درخشیدن خورشید

To discourage the demonoid
مایوس کردن ابلیس گونه



Salvation!
رستگاری!

Darkness reborn!
تاریکی دوباره متولد می شود



Old dreams return
رویاهای قدیمی بازمی گردند

Disillusioned I yearn
خواستار ناامید بودن هستم

Am I buried beneath sand and clay?
آیا من در زیر شن و خاک رس دفن گشته ام؟

The caress of cold soil
نوازش خاک ِ سرد

With limbs crippled to the coil
با اندامی چلاق که چمبره زده ام

Locked inside a nightmare womb
در کابوسی همچون رحم قفل و محبوس گشته ام



We seem to keep fading away
ما همچون کسانی که در دور محو می گردیم به نظر می رسیم

Holding on to that last final sway
نگه داشتن در آخرین نوسان و حکم فرمایی

A doctrine of self salvation
تعلیم دادن نحوه ی رهایی ِ خود

Darkness reborn on resurrection day
تاریکی در روز قیامت دوباره متولد می گردد



Stagnating in dead waters
راکد ماندن در آب های مرده

While circling above the surface
تا زمانی که سرگشت از سطح آب بالا بزند

Of the deep pale desert sea
از دریای عمیق و بی نور ِ کویر

Cutting that other life of lines
بریدن خط های دیگر ِ زندگی


Salvation!
رستگاری

Wish we'd never met
آرزوی ماست که هرگز ملاقاتش نکنیم

Salvation!
رستگاری

And rather gone our seperate ways
و البته در راهی که جدایش کردیم رفتیم

Salvation!
رستگاری

All times spent together
تمامی زمان ها دورهم بی رمق می گردند

Salvation!
رستگاری

Are the darkest of days
تیره تر از روزهاست

Salvation!
رستگاری

Darkness reborn!
تاریکی دوباره متولد می گردد!
__________________

avernus

05-15-2012, 12:55 AM

A Succubus* in Rapture


Illness and plagues, torture and blight
بیماری و طاعون . شکنجه و پژمردن
Is what she brings
چیزهائیست که او به ارمغان می آورد
Mocking holy standards, deceiving feeble fools
تقلید کردن استانداردهای مقدس . فریب دادن احمق های ضعیف
Is what she loves
چیزهائیست که او بسیار دوست دارد
Granted with powers, gifted with magic
با قدرت اعطا شده . هدیه ای با جادوگری
Watching the world through raven's eyes
دیدن دنیا از میان چشمانی که طمع بلعیدن دارند

Damned woman mischievous whore
زن ملعون ِ شرور ِ فاحشه
Heretic princess
شاهدخت مرتد
Devil's own
شیطان ِ خودم

Her seductive elegance
زیبایی ِ وسوه انگیز او
Excites your weak flesh
گوشت ضعیفت را به جنبش وا می دارد
Her diabolical beauty
زیبایی ِ شیطانی ِ او
Enchants your bewildered mind
اندیشه ی سردرگمت را طلسم می کند

You damn woman
تو زن ملعونی هستی
You mischievous whore
تو شرور و فاحشه ای
You heretic princess
تو شاهدخت مرتدی
You are Devil's own
تو شیطان من هستی

A serenade made out of black magic
موسیقی ای ساخته شده از جادوی سیاه
She has learned to set souls afire
او سوزاندن روح ها را آموخته است
And makes sure that you never
و اطمینان حاصل می کند که هرگز شما
Will leave it's trance
این خلسه را ترک نخواهید کرد
Her diabolical beauty
زیبایی ِ شیطانی ِ او
Enchants your bewildered mind
اندیشه ی سردرگمت را طلسم می کند

avernus

05-15-2012, 12:58 AM

Dimmu Borgir


Forces of the northern light - Assemble
نیروهای ضعیف شمالی - جمع آوری کردن
Forces of the northern night - Call to arms
نیروهای ضعیف شمالی - فراخواندن سلاح
Summoned by the secrets of sacrifice
احضار توسط اسرار قربانی

Meeting destiny on the road we took to avoid it
از ملاقات با سرنوشت در جاده ها خودداری می کنیم
As we only compete with ourselves
همانطور که ما با خودمان رقابت می کنیم
Left is that of a confident union
سمت چپ که از اتحادی با اعتماد به نفس است

What bridge to cross and what bridge to burn
چه پل برای عبور و چه پل برای سوختن
Deceit is everywhere you turn
هرجا که سرت را بچرخانی فریب است
We weed out the weak and their weep
ما علف های هرزی به دور از ضعفا هستیم و سهم آنان گریستن است


Evolving - Compulsively
ریشه کن کن - به طور اجباری
Behaving - Inconsistently
رفتار - به طور متناقض
Yet the pulse is pounding
با این حال نبض کوبنده است
Restoration is the name
اسمش ترمیم است
For those who are left in the game
برای کسانیست که در این بازی در جناح چپ هستند
Invocation in the name of our flame
فراخوانی شیطان نام شعله کشیدن ماست


Dimmu Borgir!
قلعه*های تاریک
The deviants seek but one place
کجرو در حال جست و جو اما یک مکان
Dimmu Borgir!
قلعه*های تاریک
Forward onward march!
به جلو به پیش مارس!


Forgive we shall not
بخشش را نمی خواهیم
Forget we shall not
نادیده گرفتن را نمی خواهیم
With trickery and treat
با حیله گری و مداوا کردن
Enemies will face defeat
دشمنان می خواهند پیروز گردند


No place for dreamers
مکانی برای خیال پرداز نیست
As our formation is lava
همان طور که ساختار ما از گدازه است
Fire is with or against you
آتش یا با شماست یا بر علیه شما
And so it burns
بنابراین سوزاننده است


Constant retribution calling
فراخواندن عذابی استوار
From the shadows of three consecutive sixes
از ارواح خبیث سه عدد شش پشت سر هم
Merging with the cold dark vacuum
ادغام کردن با خلاءی تاریک
Talent is worthless unless exercised
استعدادها بی ارزش اند مگر اینکه به کار گرفته شوند


"When the world is turning
هنگامی که جهان در حال گردش است
You'll find your true nature
شما ماهیت واقعی خود را پیدا می کنید
When the first is last and the last is first
زمانی که اولین آخرین و آخرین اولین بار است
You'll be where you choose to be"
شما به جایی می روید که انتخابش کرده اید

Forgive we shall not
بخششی نمی خواهیم
Forget we shall not
نادیده گرفتن را نمی خواهیم
Fire is with or against you
آتش یا با شماست یا بر علیه شما
And so it burns
بنابراین سوزاننده است

avernus

05-15-2012, 01:01 AM

Gateways


The core principle of freedom
Is the only notion to obey

قاعده ی اصلی آزادی تنها مفهومی از فرمانبرداری است.

The formulae of evolution and sin
Leading the way

الگوهای فرگشت و گناه مسیر را نشان می دهند


The rebirth is near completion
As we slowly awaken from slumber

همچنان که ما به آرامی از خواب سبک برمی خیزیم
تولدی دوباره نزدیک به انجام است


The malpractice of the spirit ends
Gateways!

کژ رفتاری های روح به پایان می رسد
دروازه ها!

When the gift is once again attained
Gateways!

به هنگامی که پیشکش دگر بار بدست آورده شد
دروازه ها!

No rules or restraints are longer valid
Gateways!

دیگر هیچ قانون و محدودیتی وجود ندارد
دروازه ها!

When the ancient future is reclaimed
Gateways!

به هنگامی که آینده ی باستانی بازپس گرفته می شود
دروازه ها!


No rules or restraints are longer valid
Gateways

دیگر هیچ قانون و محدودیتی وجود ندارد
دروازه ها!

When the ancient future is reclaimed
Gateways

به هنگامی که آینده ی باستانی بازپس گرفته می شود
دروازه ها!

It's all there for the eyes that can see

تمامی اینها برای چشمانی است که می بینند

The blind ones will always suffer in secrecy

نابینایان همیشه در میان اسرار رنج خواهند برد

For it is the omen of what lies submerged - Breeding

چراکه نشانه هایی است از دروغ های پنهان گشته اند

Untouched within us - Bleeding

در درونمان دست نخوره باقی مانده است


The core principle of freedom
Is the only notion to obey

قاعده ی اصلی آزادی تنها مفهومی از فرمانبرداری است.

The formulae of evolution and sin
Leading the way

الگوهای فرگشت و گناه مسیر را نشان می دهند

The rebirth is the year of completion
As we slowly awaken from slumber

همچنان که ما به آرامی از خواب سبک برمی خیزیم
تولدی دوباره نزدیک به انجام است

To receive the light that shines in darkness

برای دریافت نور که در تاریکی می درخشد

The light that shines forevermore (forevermore)

نور که برای همیشه خواهد درخشید ( برای همیشه )

Be the broken or the breaker

بشکن یا شکسته باش

Be the giver or the undertaker

بدست آور یا ببخش

Unlock and open the door

بازکن درب قفل شده را

Be the healer or the faker

شفا بخش باش یا یک جاعل

The keys are in your hands

کلید ها در دستان توست

Realize you are your own sole creator

بدان که تو تنها آفریننده ی خود هستی

Of your own master plan

بر اساس طرح های عظیم خودت

Be the broken or the breaker

بشکن یا شکسته باش

Be the giver or the undertaker

بدست آور یا ببخش

Unlock and open the door

بازکن درب قفل شده را

Be the healer or the faker

شفا بخش باش یا یک جاعل

The keys are in your hands

کلید ها در دستان توست

Realize you are your own sole creator

بدان که تو تنها آفریننده ی خود هستی

Of your own master plan

بر اساس طرح های عظیم خودت

avernus

05-15-2012, 01:03 AM

Spellbound (By The Devil



You have returned to the torture-chambers
شما به تالارهای عذاب بازگشته اید

To find peace among the rotting corpses
آرامش را در میان جسد های در حال پوسیدن میابید

You have returned to the execution place
شما به مکان اعدام بازگشته اید

To inhale the smell of blood
تا بوی خون را فرو بکشید

Death and terror rules the land
مرگ و وحشت بر زمین حکمرانی میکند

We have been spellbound
ما طلسم شده ایم.

You have returned to the hidden graves
شما به قبرهای پنهان بازگشته اید.

Only you know about
تنها شما دراین باره میدانید.

You have returned to to face your victims
شما باز گشته اید تا با قربا نی ها یتان رو به رو شوید

And feel sensation of violence once again
و یکباره دیگر حس خشونت را احساس کنید.

Death and terror rules the soul
مرگ و وحشت بر روح حکمرانی میکند

You have been spellbound
شما طلسم شده اید.

By the Devil
توسط شیطان

Murderer, you have returned
قاتل ، شما باز گشته اید

To create fear and sorrow
تا ترس و اندوه به وجود آورید

Death and terror rules the land
مرگ و وحشت بر زمین حکمرانی میکند

We have been spellbound
ما طلسم شده ایم.

By the Devil
توسط شیطان

avernus

05-15-2012, 01:05 AM

Mourning Palace



Daylight has finally reached it's end
سرانجام روز به پایان اش رسیده است

As evenfall strikes into the sky
هنگامی که غروب در آسمان پدیدار می شود

Far away in the dark glimpsing moonlight
در دوردست ماه در تاریکی می درخشد

Sickening souls cry out in pain
ارواح بیمار کننده از درد فریاد می کشند

Whispering voices summoning screams
صداهای نجواگرهمراه با فریادها، منتظر

Waiting for Satan to bless their sins
شیطان می مانند تا گناهانشان را بیامرزد

Blackhearted angels fallen from grace
فرشته های شیطانی محروم از لطف الهی

Possessed by the search for utter darkness
در جستجوی تاریکی مطلق مسخ شده اند

Hear the cries from the Mourning Palace
فریادها را از کاخ ماتم بشنو

Feel the gloom of restless spirits
افسردگی روح های بیقرار ار حس کن

Hear the screams from the Mouring Palace
جیغ ها را از کاخ ماتم بشنو

Feel the doom of haunting chants
محشر سرودهای مکرر را احساس کن

Eternal is their lives in misery
زندگی آنها تا ابد در غم و اندوه است

Eternal is their lives in grief
زندگی آنها تا ابد در سوگ و ماتم است

Abandoned in a void of nothingness
تبعیدشده در خلا پوچی

A chain of anger, a fetter of despair
در زنجیر خشم ، در غل و زنجیر نومیدی اند

In this garden of depraved beings
در این باغ موجودات تباه شده (بهشت)

This unsacred place of helpless ones
در این مکان نا مقدس موجودات درمانده

Satan blessed the creatures
شیطان موجودات را می آمرزد

Inswathed them in endless night
آن ها را در شب بی پایان رها می سازد

Whispering voices, summoning screams
صداهای نجواگرهمراه با فریادها

Waiting for Satan to bless their sins
منتظر شیطان می مانند تا گناهانشان را بیامرزد

Blackhearted angels fallen from grace
فرشته های شیطانی محروم از لطف الهی

Possessed by the search for utter darkness
در جستجوی تاریکی مطلق مسخ شده اند

avernus

05-15-2012, 01:07 AM

Progenies Of The Great Apocalypse



The battle raged on and on
Fuelled by the venom of hatred for man
Consistently, without the eyes to see
By those who revel in sewer equally

We, the prosperity of the future seal
Cloaked by the thunders of the north wind
Born to capture the essence of
The trails of our kind

Zero tolerance must be issued forth
Behind the enemy's line
So it shall be written
And so it shall be done

[repeat 1st and 2nd verse]

Discover and conceive the secret wealth
And pass it unto your breed
Become your own congregation
Measure the sovereignty of it's invigoration

We, who not deny the animal of our nature
We, who yearn to preserve our liberation
We, who face darkness in our hearts with a solemn fire
We, who aspire to the truth and pursue it's strength

Are we not the undisputed prodigy of warfare
Fearing all the mediocrity that they possess
Should we not hunt the bastards down with our might
Reinforce and claim the throne that is rightfully ours

Consider the god we could be without the grace
Once and for all
Diminish the sub principle and leave it's toxic trace
Once and for all

فرزندانِ آخرالزمانِ بزرگ

جنگ می خروشد و می خروشد
جنگی که به تکرار ، از زهرِ نفرتِ آدمی تغذیه می شود
بی چشمانی برایِ دیدن
در آنانی که در یک شادیِ گنداب گونه برابراند

ما ، رونقِ آینده یِ مکتوم
که در تندرهایِ بادهایِ شمالی پنهان گشته ایم
زاده شده ایم تا جوهره یِ دنباله هایِ نوع مان را به چنگ آوریم

پشتِ خطوط دشمن
می بایست تحمل از کف رفته باشد
پس باید نوشته شود
و باید اعمال شود

بیاب و بفهم توانگریِ راز را
و آن را به نژادت منتقل ساز
قبیله ی خود شو
میزانِ تواناییِ جان بخشیِ آن را بسنج

مایی که حیوانِ ذات مان را انکار نمی کنیم
مایی که مشتاق حفظ آزادی مان هستیم
مایی که با آتشی پر ابهت با تاریکی قلبمان رو به رو می شویم
مایی که به سویِ حقیقت عروج می کنیم و در پی قدرت آن هستیم

آیا ما فرزندِ بر حق جنگاوری نیستیم
مایی که از همه ی میانمایگی ای که آن ها دارا هستند در وحشت ایم
آیا نباید آن حرامزاده ها را با قدرتمان به بند بکشیم
و ادعای حاکمیتی را داشته باشیم که به حق از آن ماست

خدای بدون رحمتی را تصور کنید که می توانستیم باشیم
یکبار برای همیشه
و بزدائیم خرده اصول ها و رد زهرآگینش را
یک بار برای همیشه
__________________

 

Gateway
The core principle of freedom
اصل اساسی ازادی
Is the only notion to obey
تنها عقیده ای است که باید از ان پیروی كرد کرد
The formulae of evolution and sin
Leading the way
قاعده تکامل و گناه مسیر را هدایت میکند
The rebirth is near completion
تجدید حیات در حال تكامل است
As we slowly awaken from slumber
همزمان با اینكه ما به اهستگی از خواب بیدار میشویم



The malpractice of the spirit ends

عمل اشتباه روح دادن خاتمه میابد
Gateways
دروازه
When the gift is once again attained
وقتی بخشش یکبار دیگه بدست اورده میشه
Gateways
دروازه
No rules or restraints are longer valid
قوانین و محدودیت ها دیگر اعتباری ندارند
Gateways
دروازه
When the ancient future is reclaimed
وقتی اینده تاریخی بازسازی میشه
Gateways
دروازه


No rules or restraints are longer valid

قوانین و محدودیت ها دیگر اعتباری ندارند
Gateways
دروازه
When the ancient future is reclaimed
وقتی اینده تاریخی بازسازی میشه
Gateways
دروازه



It's all there for the eyes that can see

حقایق برای چشم هایی که میتونند ببینند واضح است
The blind ones will always suffer in secrecy
کورها همیشه در خفت رنج خواهند کشید
For it is the omen of what lies submerged - Breeding
برای اون نشانه ای است از اونچه دروغ ها مخفی میکردند _ متولد کردن *
Untouched within us - Bleeding
دست نخورده درون ما _ متولد کردن



The core principle of freedom

اصل اساسی ازادی
Is the only notion to obey
تنها عقیده ای است که باید از ان اطاعت کرد
The formulae of evolution and sin
Leading the way
قاعده تکامل و گناه مسیر را هدایت میکند
The rebirth is near completion
تجدید حیات در حال تكامل است
As we slowly awaken from slumber
همزمان با اینکه ما ابه اهستگی از خواب بیدار میشویم
To receive the light that shines in darkness
نوری كه در تاریكی میدرخشد را بدست بیاور
The light that shines forevermore forevermore
نوری که برای همه می درخشه برای همه



Be the broken or the breaker

اطاعت كننده باش یا فرماندار
Be the giver or the undertaker
اهدا کننده باش یا متقبل شونده
Unlock and open the door
قفل در رو باز کن
Be the healer or the faker
درمان و چاره باش یا كسی كه نادرست
The keys are in your hands
كلید ها در دستانت قرار دارند
Realize you are your own sole creator
ادرك كن كه خودت بوجود اورنده(خالق)روحت هستی
Of your own master plan
طرح كامل تكامل خودت
Translated By :OverDose
--------------------------------------------------
Chess with the Abyss


Old dreams return

رویاهای قدیمی بازمی گردند

Disillusioned I yearn

خواستار ناامید بودن هستم

Am I buried beneath sand and clay?

آیا من در زیر شن و خاک رس دفن گشته ام؟

The caress of cold soil

نوازش خاک ِ سرد

With limbs crippled to the coil

با اندامی چلاق که چمبره زده ام

Locked inside a nightmare womb

در کابوسی همچون رحم قفل و محبوس گشته ام



Tarnished and grief stricken

کدر شده و ضربت خوردن از ماتم

Emptiness within a void

پوچی ای از درون بی ارزش و تهی

Longing for the sun to shine

آرزوی درخشیدن خورشید

To discourage the demonoid

مایوس کردن ابلیس گونه



Salvation!

رستگاری!

Darkness reborn!

تاریکی دوباره متولد می شود



Old dreams return

رویاهای قدیمی بازمی گردند

Disillusioned I yearn

خواستار ناامید بودن هستم

Am I buried beneath sand and clay?

آیا من در زیر شن و خاک رس دفن گشته ام؟

The caress of cold soil

نوازش خاک ِ سرد

With limbs crippled to the coil

با اندامی چلاق که چمبره زده ام

Locked inside a nightmare womb

در کابوسی همچون رحم قفل و محبوس گشته ام



We seem to keep fading away

ما همچون کسانی که در دور محو می گردیم به نظر می رسیم

Holding on to that last final sway

نگه داشتن در آخرین نوسان و حکم فرمایی

A doctrine of self salvation

تعلیم دادن نحوه ی رهایی ِ خود

Darkness reborn on resurrection day

تاریکی در روز قیامت دوباره متولد می گردد



Stagnating in dead waters

راکد ماندن در آب های مرده

While circling above the surface

تا زمانی که سرگشت از سطح آب بالا بزند

Of the deep pale desert sea

از دریای عمیق و بی نور ِ کویر

Cutting that other life of lines

بریدن خط های دیگر ِ زندگی


Salvation!

رستگاری

Wish we'd never met

آرزوی ماست که هرگز ملاقاتش نکنیم

Salvation!

رستگاری

And rather gone our seperate ways

و البته در راهی که جدایش کردیم رفتیم

Salvation!

رستگاری

All times spent together

تمامی زمان ها دورهم بی رمق می گردند

Salvation!

رستگاری

Are the darkest of days

تیره تر از روزهاست

Salvation!

رستگاری

Darkness reborn!

تاریکی دوباره متولد می گردد!
---------------------------------------------

A Succubus* in Rapture

Illness and plagues, torture and blight
بیماری و طاعون . شکنجه و پژمردن
Is what she brings
چیزهائیست که او به ارمغان می آورد
Mocking holy standards, deceiving feeble fools
تقلید کردن استانداردهای مقدس . فریب دادن احمق های ضعیف
Is what she loves
چیزهائیست که او بسیار دوست دارد
Granted with powers, gifted with magic
با قدرت اعطا شده . هدیه ای با جادوگری
Watching the world through raven's eyes
دیدن دنیا از میان چشمانی که طمع بلعیدن دارند

Damned woman mischievous whore

زن ملعون ِ شرور ِ فاحشه
Heretic princess
شاهدخت مرتد
Devil's own
شیطان ِ خودم

Her seductive elegance

زیبایی ِ وسوه انگیز او
Excites your weak flesh
گوشت ضعیفت را به جنبش وا می دارد
Her diabolical beauty
زیبایی ِ شیطانی ِ او
Enchants your bewildered mind
اندیشه ی سردرگمت را طلسم می کند

You damn woman

تو زن ملعونی هستی
You mischievous whore
تو شرور و فاحشه ای
You heretic princess
تو شاهدخت مرتدی
You are Devil's own
تو شیطان من هستی

A serenade made out of black magic

موسیقی ای ساخته شده از جادوی سیاه
She has learned to set souls afire
او سوزاندن روح ها را آموخته است
And makes sure that you never
و اطمینان حاصل می کند که هرگز شما
Will leave it's trance
این خلسه را ترک نخواهید کرد
Her diabolical beauty
زیبایی ِ شیطانی ِ او
Enchants your bewildered mind
اندیشه ی سردرگمت را طلسم می کند
-------------------------------------------------------


Dimmu Borgir

Forces of the northern light - Assemble

نیروهای ضعیف شمالی - جمع آوری کردن
Forces of the northern night - Call to arms
نیروهای ضعیف شمالی - فراخواندن سلاح
Summoned by the secrets of sacrifice
احضار توسط اسرار قربانی

Meeting destiny on the road we took to avoid it

از ملاقات با سرنوشت در جاده ها خودداری می کنیم
As we only compete with ourselves
همانطور که ما با خودمان رقابت می کنیم
Left is that of a confident union
سمت چپ که از اتحادی با اعتماد به نفس است

What bridge to cross and what bridge to burn

چه پل برای عبور و چه پل برای سوختن
Deceit is everywhere you turn
هرجا که سرت را بچرخانی فریب است
We weed out the weak and their weep
ما علف های هرزی به دور از ضعفا هستیم و سهم آنان گریستن است


Evolving - Compulsively

ریشه کن کن - به طور اجباری
Behaving - Inconsistently
رفتار - به طور متناقض
Yet the pulse is pounding
با این حال نبض کوبنده است
Restoration is the name
اسمش ترمیم است
For those who are left in the game
برای کسانیست که در این بازی در جناح چپ هستند
Invocation in the name of our flame
فراخوانی شیطان نام شعله کشیدن ماست


Dimmu Borgir!

قلعه*های تاریک
The deviants seek but one place
کجرو در حال جست و جو اما یک مکان
Dimmu Borgir!
قلعه*های تاریک
Forward onward march!
به جلو به پیش مارس!


Forgive we shall not

بخشش را نمی خواهیم
Forget we shall not
نادیده گرفتن را نمی خواهیم
With trickery and treat
با حیله گری و مداوا کردن
Enemies will face defeat
دشمنان می خواهند پیروز گردند


No place for dreamers

مکانی برای خیال پرداز نیست
As our formation is lava
همان طور که ساختار ما از گدازه است
Fire is with or against you
آتش یا با شماست یا بر علیه شما
And so it burns
بنابراین سوزاننده است


Constant retribution calling

فراخواندن عذابی استوار
From the shadows of three consecutive sixes
از ارواح خبیث سه عدد شش پشت سر هم
Merging with the cold dark vacuum
ادغام کردن با خلاءی تاریک
Talent is worthless unless exercised
استعدادها بی ارزش اند مگر اینکه به کار گرفته شوند


"When the world is turning

هنگامی که جهان در حال گردش است
You'll find your true nature
شما ماهیت واقعی خود را پیدا می کنید
When the first is last and the last is first
زمانی که اولین آخرین و آخرین اولین بار است
You'll be where you choose to be"
شما به جایی می روید که انتخابش کرده اید

Forgive we shall not

بخششی نمی خواهیم
Forget we shall not
نادیده گرفتن را نمی خواهیم
Fire is with or against you
آتش یا با شماست یا بر علیه شما
And so it burns
بنابراین سوزاننده است
---------------------------------------------

Gateways

The core principle of freedom

Is the only notion to obey

قاعده ی اصلی آزادی تنها مفهومی از فرمانبرداری است.

The formulae of evolution and sin

Leading the way

الگوهای فرگشت و گناه مسیر را نشان می دهند


The rebirth is near completion

As we slowly awaken from slumber

همچنان که ما به آرامی از خواب سبک برمی خیزیم
تولدی دوباره نزدیک به انجام است


The malpractice of the spirit ends

Gateways!

کژ رفتاری های روح به پایان می رسد
دروازه ها!

When the gift is once again attained

Gateways!

به هنگامی که پیشکش دگر بار بدست آورده شد
دروازه ها!

No rules or restraints are longer valid

Gateways!

دیگر هیچ قانون و محدودیتی وجود ندارد
دروازه ها!

When the ancient future is reclaimed

Gateways!

به هنگامی که آینده ی باستانی بازپس گرفته می شود
دروازه ها!


No rules or restraints are longer valid

Gateways

دیگر هیچ قانون و محدودیتی وجود ندارد
دروازه ها!

When the ancient future is reclaimed

Gateways

به هنگامی که آینده ی باستانی بازپس گرفته می شود
دروازه ها!

It's all there for the eyes that can see


تمامی اینها برای چشمانی است که می بینند

The blind ones will always suffer in secrecy


نابینایان همیشه در میان اسرار رنج خواهند برد

For it is the omen of what lies submerged - Breeding


چراکه نشانه هایی است از دروغ های پنهان گشته اند

Untouched within us - Bleeding


در درونمان دست نخوره باقی مانده است


The core principle of freedom

Is the only notion to obey

قاعده ی اصلی آزادی تنها مفهومی از فرمانبرداری است.

The formulae of evolution and sin

Leading the way

الگوهای فرگشت و گناه مسیر را نشان می دهند

The rebirth is the year of completion

As we slowly awaken from slumber

همچنان که ما به آرامی از خواب سبک برمی خیزیم
تولدی دوباره نزدیک به انجام است

To receive the light that shines in darkness


برای دریافت نور که در تاریکی می درخشد

The light that shines forevermore (forevermore)


نور که برای همیشه خواهد درخشید ( برای همیشه )

Be the broken or the breaker


بشکن یا شکسته باش

Be the giver or the undertaker


بدست آور یا ببخش

Unlock and open the door


بازکن درب قفل شده را

Be the healer or the faker


شفا بخش باش یا یک جاعل

The keys are in your hands


کلید ها در دستان توست

Realize you are your own sole creator


بدان که تو تنها آفریننده ی خود هستی

Of your own master plan


بر اساس طرح های عظیم خودت

Be the broken or the breaker


بشکن یا شکسته باش

Be the giver or the undertaker


بدست آور یا ببخش

Unlock and open the door


بازکن درب قفل شده را

Be the healer or the faker


شفا بخش باش یا یک جاعل

The keys are in your hands


کلید ها در دستان توست

Realize you are your own sole creator


بدان که تو تنها آفریننده ی خود هستی

Of your own master plan


بر اساس طرح های عظیم خودت
-----------------------------------------------

 

ماتلی کرو

ماتلی کرو

 

کنسرت ماتلی کرو در سال ۲۰۰۷

اطلاعات هنرمند

اهل کشور

لوس آنجلس،کالیفرنیا،آمریکا

سبک‌ها

هوی متال،هارد راک،هیر متال

مدت کار

۱۹۸۱ - تاکنون

ناشر(ها)

الکترا،ماتلی،بیاند

وب‌گاه

Motley.com

ماتلی کرو (به انگلیسی: Mötley Crüe)‏ یک گروه موسیقی سبک هوی متال است که در سال ۱۹۸۱ در آمریکا پایه‌گذاری شد.[۱]
آلبوم‌های گروه بارها در جدول‌های فروش به عنوان پلاتینیوم و مولتی پلاتینیوم دست یافته‌اند.[۲]

درباره

آلبوم Dr. Feelgood که در سپتامبر ۱۹۸۹ منتشر شد از برجسته‌ترین آثار ماتلی کرو به‌شمار می‌رود.

اعضای گروه همواره به خاطر شیوه زندگی‌شان و موارد متعدد قانون‌شکنی، زندان رفتن، اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی، روابط عاشقانه کوتاه مدت با زنان بسیار و خالکوبی‌های سنگین‌شان که وجه مشترک همه آنهاست مورد توجه بوده‌اند.

اعضا

  • میک مارس: لید گیتار (۱۹۸۱ تا کنون)
  • واینس نیل: آواز (۱۹۸۱ تا ۱۹۹۲ - ۱۹۹۶ تا کنون)
  • نیکی سیکس: گیتار بیس (۱۹۸۱ تا کنون)
  • تامی لی: درام (۱۹۸۱ تا ۱۹۹۹ - ۲۰۰۴ تا کنون)

آلبوم‌ها

طرح جلد

تاریخ انتشار

عنوان


۱۰نوامبر ۱۹۸۱

Too Fast for Love


۲۶سپتامبر ۱۹۸۳

Shout at the Devil


۲۱ژوئن ۱۹۸۵

Theatre of Pain

پرونده:Girls، Girls، Girls.jpg

۱۵مه ۱۹۸۷

Girls, Girls, Girls


۱سپتامبر ۱۹۸۹

Dr. Feelgood


۱۵مارس ۱۹۹۴

Mötley Crüe


۲۴ژوئن ۱۹۹۷

Generation Swine


۱۱ژوئیه ۲۰۰۰

New Tattoo


۲۴ژوئن ۲۰۰۸

Saints of Los Angeles

 

لد زپلین

 

Led Zeppelin logo.png

 

لد زپلین در ۱۹۶۹. از چپ به راست: جان بونهام، رابرت پلنت، جیمی پیج، جان پال جونز.

اطلاعات هنرمند

اهل کشور

لندن،انگلیس

سبک‌ها

هارد راک،هوی متال،بلوز راک،فولک راک

مدت کار

۱۹۶۸۱۹۸۰
(اتحادهای ناتمام: ۱۹۸۵، ۱۹۸۸، ۱۹۹۵، ۲۰۰۷)

نقش‌های
مرتبط

The Yardbirds، The Firm، Band of Joy، Coverdale and Page، Page and Plant، The Honeydrippers

وب‌گاه

www.ledzeppelin.com

سازهای برجسته

گیتار الکتریک - گیتار بیس - درامز

لِد زپلین (به انگلیسی: Led Zeppelin)‏ یک گروه موسیقی بسیار تأثیرگذار در سبک راک و همچنین از پیشوایان هوی متال و هارد راک بود که در سال ۱۹۶۸ توسط رابرت پلنت خواننده ، جیمز پاتریک پیج گیتاریست ، جان بونام درامر و جان پل جونز نوازنده باس گیتار در انگلستان تشکیل شد و تا سال ۱۹۸۰ فعالیت داشت.[۱]

لد زپلین موفق ترین گروه دهه 70 میلادی و موفق ترین گروه تاریخ موسیقی به لحاظ موفقیت تمام آلبوم ها در چارت و بیلبورد موسیقی انگلستان و آمریکا است .لد زپلین همچنین موفق ترین و مهم ترین گروه راک مدرن با 350 میلیون نسخه فروش جهانی هستند. آن‌ها بزرگترین گروه هارد راک تاریخ و به لحاظ فنی خالق هوی متال بودند و با اشعار افسانه‌ای و فلسفی که بر موسیقیشان حاکم بود سبکی به وجود آوردند به مهم ترین نوای راک در دهه 70 میلادی تبدیل شد که از دل آن هوی متال به وجود آمد .[۲] . لد زپلین تنها گروه تاریخ موسیقی است که از چهار عضو بسیار مهم که هر کدام در کار خود سرآمد و صاحب سبک بودند تشکیل شده است.

آهنگشناسی

آلبوم‌های گروه در کل دنیا فروشی بیشتر از ۳۰۰ میلیون نسخه داشته‌است و تنها گروهی در تاریخ موسیقی است که تمامی نه آلبوم‌ آنها وارد US Billbord و Top 10 جدول موسیقی آمریکا و انگستان شده‌است و در نظر سنجی وی‌اِچ‌وان در لیست صد گروه برتر تاریخ هارد راک در صدر جدول قرار گرفت.[۳]

لد زپلین

اولین آلبوم گروه با نام لد زپلین در سال ۱۹۶۹ عرضه شد.[۴] آلبوم ترکیبی از بلوز و فولک بود و یکی از محورهای موسیقی هوی متال شد. جیمی پیج در مصاحبه‌ای در سال ۱۹۹۰ گفت: ضبط آلبوم ۳۶ ساعت در استودیو طول کشید و تمامی هزینه‌های آلبوم ۳۱۵۰ دلار و فروشش ۷ میلیون دلار بود.[۳] باانتشار آلبوم دوم این گروه تورهای متعددی را در امریکا پشت سرگذاشت[۱] با شروع دهه 70 لدزپلین به عنوان یکی ازتاثییرگذارترین گروه های دهه معرفی شد.[۲]

لد زپلین ۲

در اولین سال فعالیت، گروه چهار تور در آمریکا و انگلیس برگزار کرد و بعد از آن آلبوم در همان سال ۱۹۶۹ دومین آلبوم را عرضه کرد.[۵] آلبوم دوم از آلبوم اول بسیار موفق‌تر بود و در آمریکا و انگلیس در صدر جدول فروش قرار گرفت. گروه تورهای بسیاری در آمریکا برگزار کرد و بعضی از کنسرت‌های آنها بیشتر از ۳ ساعت طول کشید.[۱]

لد زپلین ۳

نام آلبوم سوم گروه لد زپلین ۳ بود که در سال ۱۹۷۰ عرضه شد[۶] و مانند آلبوم دوم گروه در صدر جدول فروش آمریکا و انگلیس قرار گرفت.[۳]

 


رابرت پلنت (چپ) و جیمی پیج در حال اجرای زنده در مونترو، ۷ مارس ۱۹۷۰.

لد زپلین ۴

آلبوم چهارم گروه در سال ۱۹۷۱ به بازار آمد.[۷] این آلبوم دارای آهنگ‌های هارد راک مانند سگ سیاه بود و بهترین آهنگ آلبوم پلکانی به بهشت بود، آهنگی که در سال ۲۰۰۵ از طرف مجله دنیای گیتار به‌عنوان یکی از بهترین تکنوازی‌های گیتار انتخاب شد. این آهنگ دارای حواشی بسیاری بود و در سال ۱۹۸۹ به‌عنوان آهنگی شیطانی انتخاب شد. به این دلیل که اگر آهنگ را از آخر به اول اجرا کنید در حدود چهار خط جمله‌های شیطانی به دست می‌آید؛ هرچند که جیمی پیج این فرضیه را نپذیرفت.[۸] این آلبوم ۲۳ میلیون نسخه در آمریکا فروش داشت و در رتبه چهارم پرفروش‌ترین آلبوم‌های تاریخ آمریکا قرار گرفت و در دنیا نیز یازدهم شد.[۱][۳][۸]

خانه‌های مقدس

آلبوم بعدی گروه در سال ۱۹۷۳ با نام خانه‌های مقدس عرضه شد.[۹] مدت آهنگ‌ها از آهنگ‌های آلبوم‌های قبلی طولانی‌تر بود و باز هم در صدر جدول فروش آمریکا و انگلیس قرار گرفت. کنسرت این آلبوم در فلوریدا رکورد گروه بیتلز را از نظر تعداد تماشاچی با داشتن ۵۹۰۰۰ تماشاگر شکست.

در ۱۹۸۰ با مرگ بونهام گروه دچار ضربه شدیدی شد و در حالی که افراد بزرگی چون کوزی پاول قصد جانشینی او را داشتند گروه اعلام کرد دیگر لد زپلین به کار خود ادامه نخواهد داد.[۱۰]

اعضا

آلبوم‌ها

تاریخ

عنوان

۱۹۶۹

Led Zeppelin

۱۹۶۹

Led Zeppelin II

۱۹۷۰

Led Zeppelin III

۱۹۷۱

(یاLed Zeppelin IV)

۱۹۷۳

Houses of the Holy

۱۹۷۵

Physical Graffiti

۱۹۷۶

Presence

۱۹۷۶

(زنده) The Song Remains The Same

۱۹۷۹

In Through The Out Door

۱۹۸۲

Coda

۱۹۹۷

Led Zeppelin BBC Sessions

۲۰۰۳

How The West Was Won

 

گرین دی

ا

Green Day (گرین دی)


اطلاعات هنرمند

اهل کشور

ایالات متحده، کالیفرنیا

سبک‌ها

پانک راک،آلترناتیو راک

مدت کار

۱۹۸۷ - تاکنون

وب‌گاه

Greenday.com

اعضا

بیلی جو آرمسترانگ (Billie Joe Armstrong)
تره کول (Tre Cool)
مایک درنت (Mike Dirnt)

گرین دی (به انگلیسی: Green Day)‏ از گروه‌های بزرگ سبک موسیقی پانک راک است.

مبدا این گروه در سال ۱۹۸۷ و ایالت کالیفرنیا است. رهبر گروه بیلی جو آرمسترانگ می باشد.

این گروه اولین بار با آهنگ When I Come Around در آمریکا و صحنه موسیقی راک مطرح گشت. آلبوم 21st Century Breakdown و نمایش موزیکال آلبوم "احمق امریکایی" در سال ۲۰۰۹ نیز پنجمین جایزه گرمی را نصیب این گروه آمریکایی کرد.[۱]

تاریخچه گروه

تاسیس گروه: ۱۹۸۷–۱۹۹۳

بیلی جو آرمسترانگ(گیتاریست و آوازخوان) و مایک درنت(Mike Dirnt)، دوستان دوران کودکی، ابتدا گروهی با نام Sweet Children را در رودئو کالیفرنیا تشکیل دادند. چندی بعد با یک شرکت محلی به نام Lookout قرارداد امضا کردند. آن‌ها نام گروه را به GreenDay تغییر داده و در سال ۱۹۸۹ نخستین آلبوم غیررسمی شان به نام "۱۰۰۰ ساعت" را بیرون دادند. سال بعد آلبوم 1,039Smoothed Out Slappy Hours را ارائه دادند. کمی بعد، سوبرانت(درامر گروه) جایش را به درامر دیگری به نام TreCool داد.

دومین آلبوم رسمی گرین دی به نام Kerplunk در سال ۱۹۹۲ منتشر شد. موفقیت زیرزمینی این آلبوم باعث شد که گروه از طرف ناشران موسیقی معتبر پیشنهاد همکاری دریافت کند. آن‌ها سرانجام با شرکت Reprise Recordقرارداد بستند.

نخستین موفقیت: ۱۹۹۴–۱۹۹۶



بیلی جو آرمسترانگ در سال ۱۹۹۴

نخستین آلبوم پرفروش و موفق گروه Dookie نام دارد که در سال ۱۹۹۴ منتشر شد. آهنگ Basket Case از این آلبوم ۵ هفته شماره یک جدول مدرن راک آمریکا بود.

در تابستان ۱۹۹۴ گروه در جشنواره ووداستاک حضور یافت و این به افزایش فروش آلبوم Dookie کمک کرد.

When I Come Around آهنگ دیگری بود که این بار به مدت ۷ هفته شماره یک جدول مدرن راک شد. فروش Dookieدر دنیا از مرز ۱۵ میلیون کپی فراتر رفت. همچنین این آلبوم جایزه گرمی سال ۹۴ را به عنوان بهترین آلبوم آلترناتیو به خود اختصاص داد.

پاییز ۱۹۹۵ آلبوم Insomniac آمد. آهنگ J.A.R از این آلبوم شماره یک مدرن راک شد که موسیقی فیلم Angus هم بود. Insomniac شماره ۲ جدول آلبوم‌ها شد و ۲ میلیون کپی آن تا بهار ۱۹۹۶ فروش رفت. اگرچه این آلبوم موفقیت بزرگ Dookie را نداشت ولی از طرف منتقدان موسیقی با تحسین رو به رو شد. در بهار ۱۹۹۶ آنها تور کنسرت اروپایی‌شان را به دلیل خستگی لغو کردند.

سقوط از محبوبیت: ۱۹۹۷–۲۰۰۲

بعد از یک سال استراحت، گرین دی در سال ۱۹۹۷ آلبوم Nimrod را عرضه کرد. این آلبوم در جایگاه دهم جداول موسیقی جای گرفت. یکی از ترانه‌های موفق این آلبوم Good Riddance ,Time of Your Life نام دارد که جایزه MTV بهترین موزیک ویدیوی سال موسیقی راک را از آن خود کرد.

در سال ۲۰۰۰ آلبوم Warning منتشر شد. نگاه منتقدان به این آلبوم بسیار متفاوت بود. مجله تخصصی رولینگ استون با دادن امتیاز ۳ از ۵، انتقادی‌ترین دیدگاه را نسبت به این آلبوم داشت. بعد از انتشار این آلبوم، بعضی از منتقدان موسیقی به این نتیجه رسیدند که گرین دی به دوران سقوط از محبوبیت خود نزدیک شده است.

American Idiot و موفقیت دوباره گروه: ۲۰۰۳–۲۰۰۶

در ۲۰۰۴ آلبوم (ابله امریکایی) American Idiot بیرون آمد؛ یک آلبوم اپرایی راک که بعد از مدتها گروه را در جداول موسیقی شماره یک کرد. آلبوم American Idiot جایزه گرمی بهترین آلبوم راک را برد. در سال ۲۰۰۶ هم، گرین دی جایزه گرمی بهترین ضبط سال را برای آهنگ Boulevard of Broken Dreams از آن خود کرد.

اغلب مخاطبین عنوان آلبوم(ابله امریکایی) را اشاره به سکنات و وجنات رئیس جمهور وقت امریکا جورج بوش می‌دانستند ولی خود آرمسترانگ در مصاحبه ای آلبومش را "داستان شخصی مثال می زند که از شهری کوچک به یک کلان شهر می آید و خود را مواجه با جاذبه‌ها و موقعیت‌های غیرقابل پیش بینی می‌یابد. چنین شخصیتی در واقع خیلی شبیه کاراکتر فیلمهای فرانک کاپرا ست و یا شاید یادآور شخصیت فیلم فارست گامپ است."

بعداز آلبوم American Idiot، گرین دی دو تک آهنگ موفق ارائه داد؛ یکی اجرای مجدد آهنگ مرحوم جان لنون با نام working class hero بود که به وقایع دارفور سودان اشاره دارد و دیگری اجرای مشترکی با گروه معروف U2 است با عنوان The Saints Are Coming که درباره کمک داوطلبانه سربازان بازگشته از عراق به حادثه دیدگان طوفان کاترینا می باشد.

آلبوم 21st Century Breakdown و بازگشت به صحنه: ۲۰۰۷–تاکنون

آلبوم 21st Century Breakdown در ماه مه ۲۰۰۹ منتشر شد. این آلبوم توسط منتقدان موسیقی با دریافت میانگین امتیازاتی بین ۴ و ۵ از ۵ مورد تحسین قرار گرفت.

21st Century Breakdown در جداول موسیقی ۱۴ کشور شماره یک شد و تا کنون موفق‌ترین آلبوم گرین دی می باشد.

تور جهانی 21st Century Breakdown از ۳ ژولای ۲۰۰۹ تا ۲۹ اکتبر ۲۰۱۰ در نقاط مختلف اروپا، امریکا، آسیا و استرالیا برگزار شد.

اعضای گروه گرین دی

  • بیلی جو آرمسترانگ (Billie Joe Armstrong) ...خواننده اصلی، گیتاریست
  • مایک درنت (Mike Dirnt) ...گیتاریست بیس، خواننده پس زمینه
  • تره کول (Tre Cool) ...درامر، خواننده پس زمینه

آلبوم‌های استودیویی

  • 39Smooth ۱۹۹۰
  • Kerplunk ۱۹۹۲
  • Dookie ۱۹۹۴
  • Insomniac ۱۹۹۵
  • Nimrod ۱۹۹۷
  • Warning ۲۰۰۰
  • American Idiot ۲۰۰۴
  • 21st Century Breakdown ۲۰۰۹
  • ۲۰۱۲  !Uno¡
  • ۲۰۱۲  !Dos¡
  • ۲۰۱۲  !Tré¡

 

کوئین

 

کوئین

 

اطلاعات هنرمند

اهل کشور

لندن،بریتانیا

سبک‌ها

راک،پاپ

مدت کار

1973 - تاکنون

وب‌گاه

http://queenonline.com

کوئین (به انگلیسی: Queen)‏ یک گروه راکبریتانیائی است . آهنگ‌های این گروه هنوز هم مورد علاقه دوستداران موسیقی است و از رادیوهای سراسر جهان شنیده می‌شود. فردی مرکوری اصالتا" از خانواده‌ای پارسی الاصل وزرتشتی مقیم هندوستان بنام‌های بومی وسارا بولسارا زاده شد. این خواننده هنرمند و پرطرفدار که بیش ازدودهه درعرصه موسیقی راک درخشید درپنجم سپتامبر سال ۱۹۴۶ میلادی درشهرزنگباردرکشور تانزانیا متولد گردید. درابتدا خانواده اش نام اورا فرخ گذاشتند اماپس ازآن ودرشروع دوران خوانندگی اش بدلیل سختی تلفظ نامش برای طرفداران مجبور به تغییرنامش از فرخ به فردی شد و نام خانوادگی اش را نیز به مرکوری تغییرداد. اودر همان دوران کودکی و برای ادامه تحصیل به همراه خانواده اش به انگلستان مهاجرت کردند وپس ازاتمام تحصیلات در رشته موسیقی وهنربه عنوان خواننده و ترانه نویس سبک موسیقی راک پا به این عرصه نهاداین خواننده بریتانیایی به شخصیت گوتیگ واروپر زرق وبرق وصدای قدرتمندش بر روی صحنه مشهور بود. گروه کویین درسال ۱۹۷۱ در شهر لندن شکل گرفتند. فردی مرکوری خواننده اصلی و پیانیست، برایان می گیتاریست، جان دیکن گیتاربیس وراجر تیلر به عنوان جازیست اعضای گروه را تشکیل می‌دادند. راجر و برایان قبل از پیوستن به گروه کویین با گروه smile همکاری می‌کردند.این گروه که بعد از گروه انگلیسی بیتلز تشکیل شد دومین گروه برتر جهان موسیقی شناخته شد.رتبه اول توسط بیتلز کسب گردید.

تاریخچه

روز‌های اولیه (۱۹۶۸–۱۹۷۴)

در سال ۱۹۶۸، برایان می (گیتاریست) که دانشجو کالج سلطنتی لندن بود بهمراه تیم استافل (بیسیست) تصمیم به تشکیل گروهی گرفتند. می یک آگهی دست‌نویس را روی تابلو اعلانات دانشکده برای جذب یک درامر نوشت. راجر تیلور جوان که دانشجو دندانپزشکی بود این آگهی را مشاهده و پیشنهاد آنرا قبول می‌کند. بدین ترتیب آنها گروهی تشکیل داده و آنرا را اسمایل نامیدند.[۱]

تیم استافل دوستی با نام فرخ بلسارا (کسی که نام انگلیسی‌اش فردی بود) را پس از مدتی به گروه معرفی کرد. فردی در ابتدا کمک‌هایی را به گروه می‌رساند اما بعده‌ها تبدیل به یکی از اعضای ماندگار اسمایل شد. در سال ۱۹۷۰ تیم استافل به گروهی به نام هامپی بانگ پیوست و اعضای باقیمانده اسمایل بهمراه فرخ بلسارا گروهی با نام کوئین را تشکیل دادند.[۲] زمانی که از بلسارا دربارهٔ نام گروه پرسیدند او در پاسخ گفت: "خیلی سال پیش من این اسم را انتخاب کردم.این فقط یک نام است. همین! ولی خیلی باشکوه و عالی بنظر می‌رسد، یک اسم شناخته شده و جهانیست و در عین حال عامه‌پسند.هرجور تعبیر و تفسیری از آن ممکنه.یک اسم‌ چند بعدی.البته‌ قطعاً نشاط‌ و سر زندگی و صلابت‌ اسم‌ مد نظرم‌ بوده ولی اين‌ تنها یک جنبه‌ قضیه‌ به‌ حساب‌ می‌آید.""[۲]

گروه در ابتدا فعالیتش، چند نوازندهٔ گیتار بیس را اخراج کرد. جای خالی یک بیسیست در گروه به قدری حس می‌شد که گروه را از ادامهٔ فعالیت بسیار سست کرده بود. تا اینکه آنها با جان دیکن آشنا شدند و در سال ۱۹۷۱ او را برای ضبط اولین آلبوم خود استخدام کردند. آن‌ها چهارتا از آهنگ‌های خود با نام «کذاب»، «اعتماد به نفست را حفظ کن»، «شب فرا می‌رسد» و «مسیح» را ضبط کرده و حال که دمو نوارها آماده شده بود، آن‌ها دنبال یک کمپانی برای ضبط آثارشان بودند.[۲] در این زمان بود که فردی نام خانوادگی خود را به مرکوری تغییر داد. ۲ جولای ۱۹۷۱، کوئین نخستین نمایش خود ترکیب اصلی را در یک دانشگاه سوری خارج از لندن پشت سر گذاشت.[۳]

 


لوگوی سنتی کوئین

مدت کوتاهی قبل از انتشار نخستین آلبوم گروه، مرکوری با استفاده از دانش گرافیکی خود لوگو گروه کوئین را طراحی کرد که تاج کوئین نام گرفت.[۴] لوگو با ترکیبی از نشانه‌های منطقةالبروج برای هر چهار عضو گروه طراحی شده بود: دو شیر برای برج اسد (دیکن و تیلور)، یک خرچنگ برای برج سرطان (می) و دو پری برای برج سنبله (مرکوری).[۴] دو شیر در سمت راست و چپ لوگو در حال به آغوش کشیدن حرف Q هستند و خرچنگ بالای حرف Q در حالی که شعله‌های آتش بر فرازش شعله‌ور هستند قرار دارد. دو پری هم در قسمت پائین این لوگو و زیر سایهٔ دو شیر قرار گرفته‌اند.[۴] همچنین یک تاج بالای حرف Q قرار گرفته و یک ققنوس برفرازش سایه افکنده است. نکته مهم اینجاست که این نماد بسیار شبیه به آرم سلطنتی بریتانیا می‌باشد.[۴]

 

http://bits.wikimedia.org/static-1.21wmf11/skins/common/images/magnify-clip-rtl.png

جلد آلبوم کوئین ۲

در سال ۱۹۷۳، بعد از یکسری وقفه در کار گروه، کوئین اولین آلبوم خود را با تاثیر از هوی متال و پراگرسیو راک آن روزها منتشر کرد.[۵] آلبوم نقدهای خوبی را دریافت کرد؛ گوردون فلچر از رولینگ استون در خصوص آلبوم نوشت: "آلبوم ابتدایی آنها بسیار خوب است".[۶] و روزنامه دیلی هرالد شیکاگو هم این آلبوم را "آغازی بالاتر از حد میانی" توصیف کرد.[۷] آهنگ «اعتماد به نفست را حفظ کن» ساختهٔ برایان می که آهنگ آغازیین این آلبوم بود، به عنوان یکی از برجسته‌ترین کارهای این آلبوم شناخته شد و در سال ۲۰۰۸، رولینگ استون رتبهٔ ۳۱ را در لیست "۱۰۰ آهنگ برتر گیتار در تمام زمان‌ها" به این ترانه بخشید.[۸] این آلبوم موفق به دریافت گواهی‌نامه طلا در ایالات متحده و بریتانیا شد.[۹][۱۰]

دومین ال‌پی گروه، کوئین ۲، در سال ۱۹۷۴، با طرح "عکاس موسیقی راک" مایک راک برای طرح جلد روی این آلبوم منتشر شد. این عکس تبدیل به یکی از طرح‌های نمادین گروه شد و در موزیک ویدئو ۱۹۷۵ گروه یعنی «راپسودی بوهمی» هم مورد استفاده قرار گرفت. آلبوم به رتبه پنجم در چارت بریتانیا دست یافت. تک‌آهنگ پایانی این آلبوم که توسط فردی مرکوری نوشته شده بود، در جایگاه دهم بریتانیا قرار گرفت و اولین موفقیت گروه را رقم زد. این آلبوم نقدهای مطلوب بسیاری را بیش از موفقیت آلبوم قبلی گروه دریافت کرد. همچنین این اولین آلبوم از سه آلبوم کوئین است که در کتاب ۱۰۰۱ آلبوم که شما باید پیش از مردن گوش کنید ثبت شد.

حمله قلبی محض و شبی در اپرا (۱۹۷۴–۱۹۷۶)

پس از شش روز اقامت گروه در نیویورک در ماه می ۱۹۷۴، مشخص شد که برایان می دچار بیماری هپاتیت بوده است (او توسط یک سوزن آلوده در واکسیناسیون قبل از تور استرالیا به این بیماری مبتلا شده بود). بعد از عمل جراحی، زمانی که او در دوران نقاهت بسر می‌برد، تور بعدی گروه لغو شد. می از این شرایط بسیار ناراحت شد و از اعضای گروه می‌خواهد که شخص دیگری را جایگزینش کنند اما هیچکدام از اعضای گروه همچنین چیزی را نمی‌خواستند. بعد از این جریانات می به گروه بازگشت و به ضبط با گروه ادامه داد. آلبوم بعدی گروه در سال ۱۹۷۴ منتشر شد. حمله قلبی محض در جایگاه دوم بریتانیا قرار گرفت، به خوبی در اروپا به فروش رسید و به گواهی‌نامه طلا در ایالات متحده دست یافت. این تجربهٔ واقعی از نخستین موفقیت جهانی گروه بود، و موفقیتی که در دو جنب اقیانوس اطلس رقم خورد. گروه با این آلبوم علاوه بر سبک اصلی خود، شانسش را با استفاده از چند سبک دیگر امتحان کرد. سبک‌هایی نظیر: موسیقی سالن بریتانیا، هوی متال، تصنیف، رگتایم و موسیقی کارائیبی.

تک‌آهنگ «کوئین کشنده» از حمله قلبی محض به رتبهٔ دوم در چارت بریتانیا دست یافت و نخستین موفقیت در ایالات متحده را با دستیابی به جایگاه ۱۲ در ۱۰۰ آهنگ داغ بیلبورد رقم زد. آهنگ ترکیبی از موسیقی کمپ، وودویل و سالن بریتانیا با ذوق و هنر می در نواختن گیتار محسوب می‌شد. دومین تک‌آهنگ آلبوم، «حالا من اینجا هستم»، که بیشتر با آهنگسازی سنتی هارد راک همراه بود، در بریتانیا یازدهم شد. حال‌آنکه آهنگ پرسرعت راک «سنگ سرد دیوانه» که با ریف‌های دارای تمپو بالا می همراه بود، پیشرو در سبک اسپید متال شد. طی سالهای اخیر، آلبوم تحسین بسیاری از انتشارات معتبر جهان را برانگیخته است: در سال ۲۰۰۶، کلاسیک راک جایگاه ۲۸ را در "۱۰۰ آلبوم برتر بریتانیا در تمام دوران" و در سال ۲۰۰۷، موجو رتبهٔ ۸۸ را در "۱۰۰ ضبط شده‌ای که جهان را تغییر داد" به این آلبوم اختصاص دادند. همچنین این دومین آلبوم کوئین است که در کتاب ۱۰۰۱ آلبوم که شما باید پیش از مردن گوش کنید ثبت می‌شود.

در ۱۹۷۵، کوئین یک تور جهانی را آغاز کرد. سرخط اجراهای آنها در ایالات متحده بود. و نخستین اجرایشان را در کانادا پشت‌سر گذاشتند. در سپتامبر همان سال، گروه از مذاکره با ترایدنت استودیوز خارج شد و در صدد بستن قرار داد با مدیر دیگری برآمد. یکی از این اتخاب‌ها پیشنهادی از مدیر لد زپلین، پیتر گرانت بود. گرانت به امضای قرار داد آنها با شرکت تهیه‌کنندگی لد زپلین، سوان سانگ رکوردز احتیاج داشت. در پایان گروه با منجر التون جان، یعنی جان رید به توافق رسید.

یک روز در مسابقه و لیو کیلرز (۱۹۷۶–۱۹۷۹)

بازی و کارها (۱۹۸۰–۱۹۸۴)

لیو آید و سال‌های پایانی (۱۹۸۵–۱۹۹۰)

مرکوری: بیماری، مرگ و احترام‌گذاری (۱۹۸۸–۱۹۹۲)

ساخته شده در بهشت و کنسرت ۴۶۶۶۴ (۱۹۹۵–۲۰۰۳)

کوئین + پاول راجرز (۲۰۰۴–۲۰۰۹)

(۲۰۰۹ تاکنون)

اعضای گروه

اعضای فعلی

  • برایان می - نوازنده گیتار الکتریک - کی برد - خواننده (۱۹۷۰ - امروز)
  • راجر تیلور - درامر - پرکاشنیست - خواننده (۱۹۷۰ - امروز)

اعضای قبلی

  • فردی مرکوری - خواننده اصلی - نوازنده پیانو - ریتم گیتار (۱۹۷۰ - ۱۹۹۱)
  • جان دیکن - نوازنده گیتار بیس (۱۹۷۱ - ۱۹۹۷)

اعضای اولیه

نمودار زمانی

Queen Timeline Persian Maham Samanpajouh.png

آلبوم‌ها

  • ۱۹۷۳ - Queen
  • ۱۹۷۴ - Queen II
  • ۱۹۷۴ - Sheer Heart Attack
  • ۱۹۷۵ - A Night at the Opera
  • ۱۹۷۶ - A Day at the Races
  • ۱۹۷۷ - اخبار جهان
  • ۱۹۷۸ - Jazz
  • ۱۹۸۰ - The Game
  • ۱۹۸۰ - Flash Gordon
  • ۱۹۸۲ - Hot Space
  • ۱۹۸۴ - The Works
  • ۱۹۸۶ - A Kind of Magic
  • ۱۹۸۹ - The Miracle
  • ۱۹۹۱ - Innuendo
  • ۱۹۹۵ - Made in Heaven

 

کلیف ریچارد

 

کلیف ریچارد

 

کلیف ریچارد در ۲۰۰۶

اطلاعات هنرمند

نام اصلی

هری راجر وب

زادروز

۱۴اکتبر ۱۹۴۰ ‏(۷۲ سال)
لاکناو،United Provinces،British India

اهل کشور

لندن،انگلیس،بریتانیا

سبک‌ها

اسکیفل،راک اند رول،پاپ،گاسپل

کار(ها)

خواننده-ترانه‌سرا, بازیگروکارآفرین

ساز(ها)

آواز،گیتار

مدت کار

۱۹۵۸ - اکنون

ناشر(ها)

ای‌ام‌آی, دکا, کلمبیا, اپیک, راکت, پاپیلن

نقش‌های
مرتبط

شدوز،اولیویا نیوتن-جان

وب‌گاه

CliffRichard.org

سر کلیف ریچارد (به انگلیسی: Sir Cliff Richard)‏، (با نام اصلی هری راجر وب (به انگلیسی: Harry Rodger Webb)‏، زادهٔ ۱۴ اکتبر۱۹۴۰[۱]) از خواننده-ترانه‌سرایان و مؤسسان شرکت انگلیسی زادهٔ هندوستان است.

ریچارد با همراهی گروه خود، شدوز، در اواخر دههٔ ۵۰ و اوایل دههٔ ۶۰ میلادی، بر صحنهٔ موسیقی عامه‌پسند بریتانیا حکم‌فرما شد که این زمان مصادف با قبل و آغاز سال‌های حضور بیتلز در جدول‌های موسیقی بود. گرایش روزافزون او به مسیحیت و ملایم‌کردن سبک موسیقی خود، سبب گردید تا ریچارد بیشتر به‌عنوان یک خوانندهٔ پاپ شناخته‌شود تا یک خوانندهٔ راک. باوجودی‌که برخی از تک‌آهنگ‌های او در جدول موسیقی ایالات متحدهٔ آمریکا وارد شد ولی او هرگز موفقیتی در آن کشور به‌دست نیاورد. با این وجود ریچارد یک چهرهٔ موسیقایی، فیلم و تلویزیونی مشهور در بریتانیا و دیگر کشورها باقی‌ماند.

بسیاری از تک‌آهنگ‌های کلیف ریچارد در طول شش دهه، وارد جدول‌های موسیقی شده‌اند و او (به همراه الویس پریسلی)، تنها کسی است که در جدول تک‌آهنگ‌های بریتانیا در تمام دهه‌هایش (۱۹۵۰ تا ۲۰۰۰ میلادی) حضور داشته است. او یگانه خواننده‌ای است که طی پنج دههٔ متوالی از دههٔ ۱۹۵۰ تا پایان دههٔ ۱۹۹۰ دارای یک ترانهٔ رتبهٔ یکی در بریتانیا بوده‌است. در جدول‌های موسیقی بریتانیا، او بیش از ۱۳۰ تک‌آهنگ، آلبوم و آلبوم چندآهنگه داشته که به ۲۰تای برتر راه یافته باشند که این رقم بیش از هر هنرمند دیگری است.[۲] بیش از ۲۵۰ میلیون نسخه از آثار او به فروش رفته است.[۳]

 

کری کینگ

 

.

کری کینگ

 

کری کینگ در حال اجرا در سال ۲۰۰۷

اطلاعات هنرمند

زادروز

۳ژوئن ۱۹۶۴ (۴۸ سال)
لس آنجلس،کالیفرنیا،آمریکا

سبک‌ها

هوی متال،ترش متال،اسپید متال

کار(ها)

نوازنده،ترانه‌سرا

ساز(ها)

گیتار الکتریک

مدت کار

۱۹۸۱تاکنون

نقش‌های
مرتبط

اسلیر،مگادث،پنترا

سازهای برجسته

بی ‌سی ریچ

کِری کینگ (به انگلیسی: Kerry King)‏ نوازندهٔ گیتار الکتریک آمریکایی است که بیشتر به‌عنوان یکی از بنیان‌گذاران و گیتاریست گروه ترش متالاسلیر شناخته می‌شود.[۱]

درباره

در ابتدای دههٔ ۸۰ میلادی کینگ که در پی فرصتی برای عضویت در یک گروه موسیقی بود، به‌همراه جف هنمن و با چند درامر مختلف شروع به بازخوانی کارهای آیرن میدن و جوداس پریست کردند. پس از مدتی هنمن به او پیشنهاد تشکیل یک گروه را داد و به‌این شکل اسلیر تاسیس شد.[۲]

کینگ در موسیقی، بیشتر از گروه‌هایی چون جوداس پریست، آیرن میدن، ونوم، بلک سبث و دیپ پرپل تاثیر گرفته‌است.[۳]

هنکا بلک‌سمیت نوازندهٔ گیتار بیس گروه فنلاندی چیلدرن او بادم شخصیت کینگ را این‌طور توصیف می‌کند: مرد واقعی موسیقی متال که خودش است و سعی نمی‌کند شخصیت دیگری از خودش نشان دهد. او روی صحنه و بیرون از آن یک شخصیت دارد. بسیار مودب و در عین حال در بیان عقایدش کاملا رُک است و از نظرات مخالف هراسی ندارد. او کاملا واقعی است![۴]

مذهب

کینگ یک خداناباور است و نظر او راجع به مذاهب سازمان‌یافته این است که آن‌ها مثل چوب زیر بغل می‌مانند برای انسان‌هایی که ضعیف‌تر از آنی هستند که در طول زندگی به خودشان متکی باشند. او در جایی گفته‌است: من از آن دسته آدم‌هایی هستم که باید چیزی را ببیند و پس از آن کاری را انجام دهد. کسی نمی‌تواند خدا را به من نشان دهد.[۵]

او نویسندهٔ اصلی متن ترانه‌های اسلیر است و سروده‌های او بیشتر روی موضوع‌های مرتبط با شیطان‌پرستی تمرکز دارند. گرچه او صراحتا عنوان کرده که نه به خدا اعتقادی دارد و نه به شیطان[۶] و نظرش این است که خیلی سرگرم‌کننده‌تر است که آدم راجع به شیطان آواز بخواند تا خدا.[۷]

کینگ در مستند متال:سفرکردن یک هدبنگر که در سال ۲۰۰۵ توسط سم دان ساخته شده‌است می‌گوید: مذهب، شکل نهایی کنترل تفکر افراد به‌صورت قانونی‌ست.[۸]

زندگی خصوصی

او تا به‌حال دوبار ازدواج کرده‌است. نام همسر کنونی‌اش آیشا کینگ است و از ازدواج قبلی‌اش یک دختر به‌نام شیان کیمبرلی کینگ دارد.[۹]

 

 

عملیات: جنایت ذهن

عملیات: جنایت ذهن

 

آلبوم استودیوییاثرکوئینزرایک

پخش

۳مهٔ ۱۹۸۸

ضبط

۱۹۸۷-۱۹۸۸

سبک

هوی متال
پراگرسیو متال

زمان

۵۹:۱۴

ناشر

ای‌ام‌آی

تهیه‌کننده

پیتر کالینز

گاه‌نگاری آلبوم‌هایکوئینزرایک

خشم برای نظم
(
۱۹۸۶)

عملیات: جنایت ذهن
(
۱۹۸۸)

امپراتوری
(
۱۹۹۰)

عملیات: جنایت ذهن (به انگلیسی: Operation: Mindcrime)‏ آلبومی مفهومی از گروه پراگرسیو متال آمریکاییکوئینزرایک است که در ۳ مهٔ ۱۹۸۸ منتشر شد. این آلبوم سومین آلبوم استودیویی گروه است و داستان مردی سرخورده از جامعهٔ وقت را بیان می‌کند که عضو گروهی انقلابی شده، شستشوی مغزی داده شده و به آدمکش رهبران سیاسی تبدیل می‌شود. مجلهٔ انگلیسی کرانگ! در ژانویهٔ ۱۹۸۹ این آلبوم را در رتبهٔ ۳۴م ۱۰۰ آلبوم هوی متال برتر تمام دوران قرار داد.[۱]

داستان

آلبوم عملیات: جنایت ذهن با قطعهٔ مربوط به بستری‌بودن نیکی، شخصیت اصلی آلبوم، در بیمارستان آغاز می‌شود. نیکی تقریباً در وضعیت روان‌گسیختگی کاتاتونی قرار دارد و به جز چند مورد کوچک از گذشته‌اش هیچ چیز به یاد نمی‌آورد. اما پس از چندی ناگهان آنچه بر او گذشته به خاطرش می‌آید و به یاد می‌آورد چگونه به عنوان یک معتاد به هروئین و رادیکالی سیاسی که از اجتماع خود دلزده شده بود به سازمانی مخفی با اهدافی انقلابی پیوست. در رأس این سازمان فرد عوام‌فریبی چه از نظر سیاسی و چه مذهبی مشهور به دکتر ایکس قرار داشت که با سوء استفاده از اعتیاد نیکی و مجموعه‌ای از شیوه‌های شستشوی مغزی او را تحت کنترل خود درآورد و به یک آدمکش بدل ساخت. بدین ترتیب هرگاه که دکتر ایکس واژهٔ «جنایت ذهن» را بر زبان می‌آورد نیکی همچون عروسک خیمه‌شب‌بازی تحت فرمان او در می‌آمد و بدین طریق دکتر ایکس فرمان قتل هرکسی را که می‌خواست به نیکی می‌داد تا انجامش دهد. تا آنکه از طریق کشیش فاسدی به نام پدر ویلیام که احتمالاً یکی از همکاران دکتر ایکس بود با فاحشه‌ای که به کسوت خواهران روحانی درآمده بود با نام خواهر مری آشنا شد. این آشنایی منجر به دوستی و علاقه‌مندی نیکی به خواهر مری شد و کم‌کم پرسش‌هایی نسبت به طبیعت کارهایی که انجام می‌داد در او شکل گرفت. دکتر ایکس که متوجهٔ این موضوع شده بود مری را خطری بالقوه برای خود می‌دید پس به نیکی فرمان داد تا هم او و هم پدر ویلیام را بکشد. اما نیکی پس از روبرویی با مری نتوانست فرمان دکتر را اجرا کند و در عوض هر دو نفر تصمیم به ترک سازمان گرفتند. پس نیکی نزد دکتر ایکس رفت تا خبر جدائیشان را به او بدهد اما دکتر ایکس به نیکی یادآوری کرد که او یک معتاد است و او تنها کسی است که می‌تواند مواد مورد نیاز نیکی را تأمین کند. نیکی که اینک دچار کشمکش درونی شده است دکتر را ترک کرده و پیش مری باز می‌گرد اما با جنازهٔ او روبه‌رو می‌شود. شوک مرگ مری و این سردرگمی که آیا او خودش مری را کشته است یا خیر سبب جنون نیکی می‌شود. او در خیابان‌ها می‌دود و نام مری را صدا می‌زند. پلیس سعی در آرام‌کردن او می‌کند اما با یافتن تفنگی همراه او نیکی را به عنوان مظنون قتل مری دستگیر می‌کنند. نیکی که به طور کامل همه چیز را فراموش کرده است در بیمارستانی بستری می‌شود و آنجاست که اخباری مبنی بر قتل‌های سیاسی اخیر را می‌بیند. این اخبار سبب می‌شود تا حافظه‌اش بار دیگر بازگشته و آنچه بر او گذشته‌است را به یاد آورد و داستانش را تعریف کند.

فهرست آهنگ‌ها

شماره

عنوان

مدت

 

۱.

«I Remember Now
اینک به یاد می‌آورم»  

۱:۱۷

 

۲.

«Anarchy-X
آنارشی-ایکس»  

۱:۲۷

 

۳.

«Revolution Calling
انقلاب فرا می‌خواند»  

۴:۴۲

 

۴.

«Operation: Mindcrime
عملیات: جنایت ذهن»  

۴:۴۳

 

۵.

«Speak
حرف بزن»  

۳:۴۲

 

۶.

«Spreading the Disease
انتشار بیماری»  

۴:۰۷

 

۷.

«The Mission
مأموریت»  

۵:۴۶

 

۸.

«Suite Sister Mary»  

۱۰:۴۱

 

۹.

«The Needle Lies
دروغ‌های تزریقی»  

۳:۰۸

 

۱۰.

«Electric Requiem
مرثیهٔ الکتریکی»  

۱:۲۲

 

۱۱.

«Breaking the Silence
شکستن سکوت»  

۴:۳۴

 

۱۲.

«I Don't Believe in Love
به عشق باور ندارم»  

۴:۲۳

 

۱۳.

«Waiting for 22
در انتظار ۲۲»  

۱:۰۵

 

۱۴.

«My Empty Room
اتاق خالی من»  

۱:۲۸

 

۱۵.

«Eyes of a Stranger
چشمان یک غریبه»  

۶:۳۹

 

اعضا

گروه

صداپیشگان

  • پاملا مور – خواهر مری
  • آنتونی ولنتاین - دکتر ایکس
  • دبی ویلر – پرستار
  • مایک اسنایدر – گویندهٔ اخبار
  • اسکات متیر – پدر ویلیام

چارت‌های موسیقی

آلبوم

چارت

بالاترین جایگاه

 

جدول آلبوم‌های سوئیس

۲۱

[۲]

جدول آلبوم‌های سوئد

۲۵

[۳]

بیلبورد ۲۰۰آمریکا

۵۰

[۴]

جدول آلبوم‌های انگلستان

۵۸

[۵]

تک‌آهنگ‌ها

سال

عنوان

بالاترین جایگاه

آمریکا

انگلستان[۶]

۱۹۸۹

"چشمان یک غریبه"

۳۵

۵۹

"به عشق باور ندارم"

۴۱

"—" تک‌آهنگ‌هایی که منتشر شده اما وارد جدول نشده‌اند.

  •  

 

دیساید

دیساید

 

دیساید در حال اجرا در سال ۲۰۱۱

اطلاعات هنرمند

اهل کشور

تمپا،فلوریدا،آمریکا

سبک‌ها

دث متال

مدت کار

۱۹۸۷تاکنون

ناشر(ها)

رود رانر،ایریچ رکوردز

نقش‌های
مرتبط

آبیچوآری،کنیبال کورپس

وب‌گاه

www.deicide.com

اعضا

گلن بنتون
استیو آشیم
رالف سنتولا
جک اوون

اعضای پیشین

برایان هافمن
اریک هافمن
داو سوزوکی
کوین گیوریون

دیساید (به انگلیسی: Deicide) یک گروه موسیقی دث متال آمریکایی است که در سال ۱۹۸۷ پایه‌گذاری شد. و به گفته ساوند اسکن دو آلبوم اول گروه با نام دیساید و هنگ به ترتیب لقب دومین و سومین آلبومهای پُرفروش دث متال تمام دوران را از آن خود کردند.[۱]

تاریخچه

به عنوان آمون / کارنیج (۱۹۸۷-۱۹۸۹)



گلن بنتون, ۲۰۰۹

دیساید در ۲۱ ژوئیه ۱۹۸۷ در تمپافلوریدا شکل گرفت، پس از آن که گیتاریست برایان هافمن به دعوت گلن بنتون که در یک مجله محلی موسیقی آگهی پخش کرده بود پاسخ داد و آنها متاثر از گروههای همچون دیستراکشن، سادام، ونوم، باثوری، پوزسد، دث و اسلیر شروع به کار کردند. سپس گروه تشکیل شد از گلن بنتون (خواننده و نوازندهٔ گیتار بیس) و برایان هافمن (نوازندهٔ لید گیتار) و برادر او اریک هافمن (نوازندهٔ ریتم گیتار) و استیو آشیم (نوازندهٔ درامز) و چند ماه بعد آنها اولین دموی خود را در هشت قطعه و با نام جشن حیوانات که در گاراژ گلن بنتون ضبط شده بود را پخش کردند و این شروع یک اتفاق تازه در سرتاسر تمپا بود. در ۱۹۸۹ آمون سومین دموی خود را با نام قربانی در استودیو موریساوند رکوردز و به تهیه کنندگی اسکات برنز ضبط کرد.

پس از تغییراتی در ترکیب گروه، بنتون نقش های اضافی در خوانندگی را به عهده گرفت و گروه به کارنیج تغییر نام داد.

گیتاریست مالونت کریشن فیل فاریانی از روزهای اولیه کارنیج چنین یاد می کند : " آنها چیزی مانند اسلیر ولی هزار بار شدیدتر بودند. " ، " من حدس می زنم کارنیج مجسمه چوبی توخالی و پوک که از گوشت قصابی شده و خون پر بود را روی صحنه داشت... و سپس آن را روی زمین انداختند ." ماربید انجل در این مورد می گوید : " آنها فقط در صحنه گوشت پاره می کردند و این واقعا عجیب بود، مرد. در همه جا خون و گوشت دیده می شد. "

به عنوان دیساید (۱۹۸۹-۲۰۰۴)



استیو آیشم, ۲۰۰۹

بنتون یک نسخه از دموی گروه را به مونت کنورس که در دفتر رود رانر بود تحویل داد و او نیز به سرعت آن را تایید کرد و فردای آن روز با آنها قرار داد بست. در سال ۱۹۸۹ به در خواست رود رانر گروه نام خود را به دیساید تغییر داد. در سال ۱۹۹۰ اولین آلبوم گروه که در استودیو موریساند رکوردز و توسط اسکات برنز تهیه شده بود منتشر شد.

برادران هافمن به عنوان گیتاریست همیشه در صدد ساخت آهنگهای با سولوهای تکنیکی و با سرعت بالا و ریفهای پی در پی برای دیساید بودند که آهنگهای آن را سرشار از پیچدگی و سنگینی می کرد. اما در سال ۲۰۰۴ و به علت اختلافات شدید و افزایش خصومت که بین بنتون و برادران هافمن رخ داد آنها گروه را ترک کردند و گفته می شود که رابطه آنها در حد انتشار و حق امتیاز باقی مانده است.

پس از دوره برادران هافمن (۲۰۰۴ تاكنون)



جک اوون, ۲۰۰۹

بعد از اینکه برادران هافمن گروه را ترک می کنند نوازندگی گیتار به جک اوون از گروه کنیبال کورپس و داو سوزوکی از گروه وایتال ریماینز داد شد. پس از یک تور رالف سنتولا که قبلا در گروههای همچون دث و آیسد ارث نوازندگی کرده بود جایگزین دیو سوزوکی می شود . سنتولا اظهار داشت که یک کاتولیک است و این شوکی برای هواداران گروه بود و تمسخر برخی از طرفداران متال را در پی داشت. با این وجود، دیساید هشتمین آلبوم استودیوئی خود بوی رستگاری را منتشر کرد. این آلبوم به عنوان اثری طغیان گر مورد بررسی قرار گرفت و یکی از پرفروشترین آلبوم های گروه نیز شد.

در تاریخ ۲۴ مه ۲۰۰۷، اعلام شد که رالف سنتولا دیساید را ترک کرده و برای ضبط آلبوم در بازگشت اگزکیوشنر و شرکت در توری به گروه آبیچوآری در فلوریدا ملحق شده است. در ۲۰ ژوئیه ۲۰۰۷ گیتاریست جک اوون اعلام کرد که "در وقفه" دیساید را برای شرکت در تور گروه ایستواری که با سبک دث/ ترش در اوهایو فعال بود، ترک می کند. گروه در تور بالکان، با نام "بالکان ترور تور" در اکتبر ۲۰۰۷ در کنار کراسایون، اینکنتنیشن و ایناکتیو مسیح شرکت کرد.

در نوامبر ۲۰۰۷ دیساید کار بر روی نهمین آلبوم استودیوئی خود را در استودیو موریس ساوند در فلوریدا شروع کرد. تحت عنوان تا مرگ با ما، این آلبوم از آلبوم بوی رستگاری که "وحشیانه ترین و پرخاشگرانه ترین آلبوم دیساید تا به امروز بود" با توجه به فشار نشریلت پیروی می کرد. درامر استیو آیشم ضبط آهنگ های درام و بنتون ضبط صدای خواننده را در ماه دسامبر شروع کردند. در آوریل ۲۰۰۸ دو آهنگ این آلبوم به صورت آنلاین توزیع شد. در نهایت در تاریخ ۲۸ آوریل ۲۰۰۸ آلبوم منتشر شد.

در تاریخ ۶ ژانویه ۲۰۰۹ دیساید در وبلاگ رسمی و صفحه مای اسپیس خود از امضا قرار داد با سنتری میدیا رکوردز و همچنین از بازگشت رالف سنتولا به گروه برای یک تور اروپایی خبر داد و از کار بر روی آلبوم جدید برای انتشار در تابستان ۲۰۱۰ نیز مطالبی را عنوان کرد.



کوین گیوریون, ۲۰۱۰

گیتاریست کوین گیوریون در تابستان سال ۲۰۰۹ به دیساید پیوست.

در ماه ژوئن سال ۲۰۱۰، گلن بنتون آلبوم بعدی گروه با عنوان با خدا به دوزخ را معرفی کرد. این آلبوم توسط مارک لوئیس در استودیو آیدیوهامر در سانفورد فلوریدا ضبط و در نهایت در تاریخ ۱۵ فوریه ۲۰۱۱ منتشر شد.

بحث

آلبوم ها و متن آهنگ های دیساید به علت بیان مطالب ضدمسیح و کفرآمیز همیشه مورد مناقشه بوده است. و همچنین انجام کار های از قبیل ریختن اجزای بدن حیوانات در کنسرت های گروه، که باعث شد نام آنها در لیست گروه های ضد مسحیت در مجلات قرار گیرد و فعالان حقوق حیوانات مبارزاتی را بر علیه گروه آغاز کنند، اما با این وجود عقاید گروه هیچگاه تغییر نکرد.

 

دف لپارد

دف لپارد

اجرای زنده دف لپارد داکوتای شمالی 2007

اجرای زنده دف لپارد داکوتای شمالی 2007

اطلاعات هنرمند

اهل کشور

انگلستان

سبک‌ها

هارد راک،هوی متال،موج نو هوی متال انگلیسی

مدت کار

1977 تاکنون

ناشر(ها)

Mercury, Universal, Phonogram, Vertigo, PolyGram, Bludgeon-Riffola, Island (US)

وب‌گاه

وب گاه اصلی

دف لپارد (به انگلیسی: Def Leppard)‏ تاسیس ۱۹۷۷، گروه هارد راک پر سابقه و پرفروش در تاریخ موسیقی راک از کشور انگلستان است.

مشهورترین آلبوم این گروه آلبوم هیستریا است. آهنگ جانور در یوتیوببهمراه آهنگهای دیگر این آلبوم باعث فروش ۲۰ میلیون نسخه از این آلبوم در سراسر جهان شده است.

از مشاهیر این گروه بریتانیایی، درامر چیره دست ولی تک دست این گروه، ریک آلن است. آلن در سال ۱۹۹۲ در یک تصادف رانندگی دست چپ خود را از دست داد. با این حال وی با یک ابتکاری منحصر بفرد دستگاه درام خود را طوری تغییر داد که با همان یک دست و بکمک پاهایش قابلیت اجرای زنده را حفظ کرده و کماکان پا به پای گروه به نوازندگی ادامه دهد.[۱]

 

 

sadagh بازدید : 2172 چهارشنبه 14 فروردین 1392 نظرات (0)

 

نمونه سوالات نرم افزار snagit

فصل اول

1.    مهمترین پنجره هایی که هنگام باز شدن نرم افزار snagitمشاهده می شوند را نام ببرید؟ menubar،quick launch،related tasks،capturing

2.    بخش های اصلی نرم افزار snagit را نام ببرید؟ بخش ضبط یا capyure،snagit editor،related taskd

3.    از کدام بخش این نرم افزار برای عکس برداری و فیلم برداری از صحنه و نمایش در شبیه سازی های نرم افزاری می توان استفاده کرد؟ بخش صدا یا capture

4.    از کدام بخش برای ویرایش تصاویر مختلف و آماده سازی آنها به منظور استفاده در نرم افزارهای چند رسانه ای و پوستراستفاده می شود؟ snagit editor

5.    در کدام بخش عملیاتی چون تبدیل فرمت فایل های تصویری،و اضافه شدن آن به عنوان یک چاپگر مجازی به نرم افزار های دیگر استفاده می شود؟ related taskd

6.    گزینه های منوی viewرا نام ببرید؟ normal view، compact view،

7.    از کدام گزینه برای عکس گرفتن ازمحیط های نرم افزاری استفاده می شود؟ image capture

8.    از کدام گزینه برای گرفتن فیلم و شبیه سازی محیط های نرم افزاری به حالت نمایشی استفاده می شود؟ video capture

9.    از کدام گزینه برای جدا کردن متن از تصویر و تبدیل آن به فرمت های قابل ویرایشی متنی استفاده می شود؟ text capture

10.          از کدام گزینه برای  جدا کردن عکس از صفحات وب استفاده میشود؟ webcapture

11.          از کدام گزینه برای نصب روی نرم افزار های کاربردی به عنوان یک چاپگر مجازی استفاده می شود؟ snagit printer

12.          از کدام گزینه برای ویرایش قوی در تهیه ی تصاویر آموزشی مورد استفاده در کتاب ها استفاده میشود؟ snagit editor

13.          از کدام گزینه برای مبدل قدرتمند فایل های تصویری استفاده می شود؟ covert image

14.          نرم افزار snagit .9 روی کدام سیستم عامل ها قابل نصب است؟ vista ،2000،xp

15.          حداقل فضای خالی روی دیسک سخت برای نصب ای ن نرم افزار چه قدر است؟ 60مگابایت

16.          کدام یک از حالت های capture از محدوده انتخابی عکس می گیرد؟ image

17.          Ram پیشنهادی و مطلوب برای استفاده از نرم افزار  snagit چه قدر است؟ 1 گیگابایت

18.          اصلی ترین وظیفه نرم افزار anagit چیست؟ گرفتن عکس و فیلم از صحنه ی نمایش

فصل دوم

1.    برای استفاده از روش image capture چه گزینه هایی را باید تنظیم کرد؟ out put، input،effects

2.    از کدام گزینه برای ورودی یا محدوده عملیات capture به شکل های مختلف مانند کل صفحه ،پنجره خاص ، پنجره ی فعال ، و بسیاری دیگر از محدوده های مشابه استفاده می شود؟ input

3.    با استفاده از کدام گزینه می توان خروجی ها یا پست های الکترونیکی را به نرم افزار های دیگر انتقال داد؟ out put

4.    کدام گزینه در قسمت پایین پنجره ی اصلی قرار دارد و از آن می توان برای تصاویر گرفته شده به کمک snagit یک یا چند فیلتر و جلوه ی خاص اضافه کرد؟ effects

5.    با انتخاب کدام دستور می توان تنظیم ویژگی های ورودی مورد نظر را انجام داد؟ input > properties

6.    با انتخاب کدام گزینه می توان در کلیه ی حالت های خروجی فوق  قبل از ایجاد هر نوع خروجی پیش نمایشی از فایل خود مشاهده کرد؟ preview window

7.    با انتخاب کدام گزینه می توان خروجی تصویر خود را به صورت هم زمان به چند خروجی مختلف ارسال کرد؟ multiple outputs

8.    با کدام یک از حالت ها می توان از صفحه ی نمایش فیلم گرفت؟ video

9.    در این نرم افزار هنگام گرفتن عکس از صفحه نمایش کدام فرمت فایلی ایجاد نمی یشود؟ avi

10.          در این نرم افزار برای گرفتن تصویر با اندازه ی ثابت از صفحه نمایش کدام گزینه ی input باید انتخاب شود؟ fixed region

11.          در این نرم افزار برای قرار دادن یک آرم کم رنگ  روی تصویر از کدام فیلتر زیر استفاده می شود؟ water mark

12.          در این نرم افزار هنگام گرفتن عکس از چند قسمت صفحه نمایش به طور هم زمان از کدام گزینه استفاده می شود؟ multiple area

13.          در این نرم افزار برای فرستادن تصویر دریافت شده به چاپگر از کدام خروجی استفاده می شود؟ printer

14.          در این نرم افزار با استفاده از کدام دستورات می توان دقت صفحه نمایش را در هنگام تصویر برداری تنظیم کرد؟ image resolution

15.          با انتخاب کدام گزینه می توان به اطراف تصویر یک قاب اضافه کرد؟ border

16.          هنگام  ذخیره کردن ترکیبی از نماها و عنصر ها یی که به دست می آید چه چیزی گفته می یشود؟ snagit profile

17.          با انتخاب کدام گزینه باعث عکس گرفتن از کل صفحه می شود؟ screen

18.          با انتخاب کدام گزینه می توان از تمام پنجره های موجود در نرم افزار های مختلف عکس گرفت؟ window

19.          با انتخاب کدام گزینه می توان از پنجره های باز روی دسکتاپ تنها پنجره ی فعالی که روی سایر پنجره ها قرار گرفته است عکس تهیه کرد؟ active window

20.          با انتخاب کدام گزینه با اندازه دلخواه و توسط درگ کردن روی صفحه از محدوده  یمورد نظر عکس تهیه نمودو مهمتررین وظیفه این گزینه کاربرد آن در ساخت چندرسانه ها  و گرفتن عکس از متون فارسی است ؟ region

21.          با انتخاب کدام گزینه می توان از عناصر موجود در صفحه مانند آیکون ها بخش های تشکیل دهنده یک  ژنجره مااند نوار ابزار ةيكن ها و ژانل هاي موجود در  ژنجره اصلي عكس تهيه كرد؟ object

22.          با انتخاب کدام گزینه می توان از منوي اصلي و زير منوهاي آن عكس تهيه كرد؟menu

23.          براي اينكه بخواهيد از ابزار menu استفاده كنيد و از زير منوها عكس تهيه كنيد بايد كدام گزينه فعال باشد؟ propertirs > menumenu captureoptions

24.          با انتخاب کدام گزینه می توان از پنجره هايي كه محتواي آن بيش از يك صفحه بوده و براي مشاهده شان نياز به پيمايش صفحه مي باشد عكس گرفت ؟ scrolling

25.          با انتخاب کدام زير گزينه ي  scrolling مي توان به صورت خودكار از پنجره هاي داراي نوار پيمايش به طوري كه از بالا به پايين يا از چپ به راست عكس گرفت؟ auto scroll window

26.          با انتخاب کدام زير گزينه ي  scrolling مي توان از پنجره هاي داراي پيمايش به صورت دستي عكس تهيه كرد؟ scrolling region

27.          با انتخاب کدام زير گزينه ي  scrolling مي توان به صورت خودكار از تمام پنجره هاي فعال داراي نوار پيمايش عكس تهيه كرد؟ scroll active window

28.          با انتخاب کدام زير گزينه ي  scrolling كاربر مي تواند به صورت دستي از پهناي محدوده ي capture را تعيين كند سپس عكس تهيه كند ؟ custom scroll

29.          از گزينه ي scrolling كه در properties منوي input قرار دارد مي توان ويژگي هاي مربوط به پيمايش صفحه مانند تعيين جهت پيمايش در هنگام capyure  را مشخص كرد

30.          با انتخاب کدام گزینه می توان به طور پيش فرض از محدوده هاي چهار ضلعي  capture  كرد و به شكل هاي مختلفي از صفحه ي نمايش تغيير داد ؟ shpes

31.          با انتخاب کدام گزینه می توان يك شكل آزاد را با درگ كردن به عنوان محدوده ي capture ايجاد كرد؟ free hand

32.          با انتخاب کدام گزینه می توان از محدوده ي capture به صورت يك بيضي از صفحه ي نمايش عكس گرفت؟ ellipse

33.          با انتخاب کدام گزینه می توان منطقه ي مورد نظر خود را به صورت يك مستطيل گوشه گرد در آورد و capture تهيه كرد ؟ rounded rectangle

34.          با انتخاب کدام گزینه می توان يك ناحيه ي مثلثي شكل از صفحه ي مورد نظر ccapyure كرد؟ triangle

35.          با انتخاب کدام گزینه می توان با كليك روي صفحه در صورت اتصال نقطه ي ابتدا به انتها  يك محدوده ي چند ضلعي از صفحه ي مورد نظرتهيه كرد ؟ polygon

36.          گزينه ي   ceneral در properties گزينه ي menu چه كاري را انجام مي دهد؟ رنگ زمينه تصاوير را تعيين مي كند

37.          رنگ زمينه ي background چه زماني مشاهده مي شود؟ زماني كه از محدوده هاي غير چهار ضلعي استفاده شود

38.           انتخاب کدام گزینه موجب در اختيار قرار دادن ورودي هاي پيشرفته مانند تهيه  capture  از حافظه ي موقت ، محيط dos ، اسكنر و دوربين هاي ديجيتالي و بسياري از ورودي هاي ديگر خواهد شد؟ advanced

39.          براي انتخاب خروجي مورد نظر كدام گزينه را بايد انتخاب كرد؟ profile setting > out put

40.          با انتخاب کدام گزینه می توان خرو جي تصوير خود را به صورت همزمان به چند خروجي مختلف ارسال كرد؟ multiple outputs

41.          با انتخاب کدام گزینه می توان در كليه ي حالت هاي خروجي پيش نمايشي از فايل مورد نظر خود در پنجره ي snagit editorمشاهده كرد ؟ preview window

42.          با انتخاب كدام گزينه مي توان به تصاوير گرفته شده فيلتر اضافه كرد ؟ effects

43.          براي دسترسي به فيلتر ها از كدام گزينه مي توان استفاده كرد ؟ wffects > capture > filters

44.          با انتخاب کدام فيلتر می توان به تصاوير عمق داد و براي ذخيره اطلاعات رنگ نيز استفاده كرد ؟ color depth

45.          در يك تصوير براي ذخيره سازي يك رنگ از چند تا چند بيت مورد استفاده قرار مي گيرد؟‌ از 8 تا 256

46.          در يك تصويركه اطلاعات پيكسل 

 

sadagh بازدید : 234 چهارشنبه 14 فروردین 1392 نظرات (0)

 

ونوم

اطلاعات هنرمند

اهل کشور

نیوکاسل،انگلستان

سبک‌ها

ترش،دث متال/بلک متال،هوی متال،اسپید متال،بریتیش متال

مدت کار

۱۹۷۹اکنون

ناشر(ها)

Combat،Steamhammer

وب‌گاه

venomslegions.com

ونوم (به انگلیسی: Venom)‏ یک گروه پیشرو هوی متالانگلیسی است.[۱] عنوان آلبوم دوم آن‌ها با نام بلک متال که در سال ۱۹۸۲ منتشر شد سرآغاز استفاده از این نام در صنعت موسیقی متال بود. بلک متال و به جهنم خوش‌آمدید(۱۹۸۱) از برجسته‌ترین آثار ونوم به‌شمار می‌آیند.

 

اعضا

فعلی

پیشین

گیتار الکتریک

  • جفری دان: (۱۹۷۹ تا ۱۹۸۶-۱۹۸۹ تا ۲۰۰۲)
  • مایک هایکی: (۱۹۸۷ تا ۱۹۸۸-۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷)
  • جیم کِلیر: (۱۹۸۷ تا ۱۹۸۸)
  • اَلِستیر بارنز: (۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱)
  • استیو وایت: (۱۹۹۲)

درامز

  • آنتونی برٍی: (۱۹۷۹ تا ۱۹۹۹)

آواز

  • کلایو آرچر: (۱۹۷۹ تا ۱۹۸۰)
  • تونی دُلن: آواز، گیتار بیس (۱۹۸۹ تا ۱۹۹۲)

آلبوم‌ها

نام آلبوم

سال انتشار

۱. welcome to hell

۱۹۸۱

۲. Black Metal

۱۹۸۲

۳. At War with Satan

۱۹۸۳

۴. Possessed

۱۹۸۵

۵. Calm Before the Storm

۱۹۸۷

۶. Prime Evil

۱۹۸۹

۷. Temples of Ice

۱۹۹۱

۸. The Waste Lands

۱۹۹۲

۹. Cast in Stone

۱۹۹۷

۱۰. Resurrection

۲۰۰۰

۱۱. Metal Black

۲۰۰۶

۱۲. Hell

۲۰۰۸

 

 

sadagh بازدید : 203 چهارشنبه 14 فروردین 1392 نظرات (0)

 

مقدمه

 

درباره سحر و جادو در متون دینی، بحث در دو حیطه انجام می گیرد:

 

1- معنای سحر و حقیقت آن چیست؟ 2- آیا سحر مطلقا حرام است یا در بعضی موارد و بعضی از اقسام آن جایز است؟ بخش دوم جنبه جامعه شناختی ندارد و بیش تر به فقه مربوط می شود. در این جا، موضوع اول مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.

 

پیش از آن که به بررسی سحر و جادو از منظر دینی بپردازیم و منظر جامعه شناسان را در این باره جویا شویم، لازم است «سحر و جادو» را در اصطلاح جامعه شناسان و علماء دینی و لغت، مورد مطالعه قرار دهیم.

معنای "سحر" از نظر جامعه شناسان

 

در میان جامعه شناسان بیش تر از سوی انسان شناسانی که بر جوامع ابتدایی یا قبیله ای مطالعاتی داشته اند مثل نوتایلرها و منتقدانش، سحر بررسی شده است. (1) معنای جادو و هدف از جادو و سحر نزد مردم شناسان و علمای دینی و متون دینی ما یکی نیست، هر چند بسیار به هم نزدیک است:

 

انسان شناسانی که تجربه مستقیم و دست اولی از جوامع ابتدایی داشتند، عملکردهایی از این قبایل مشاهده می کردند که برایشان بسیار بی خردانه می نمود. نخستین واکنش در برابر این باورداشت ها و عملکردهای به ظاهر بی خردانه این بود که آن ها را به عنوان محصول عقب ماندگی و توحش طرد می نمودند. لوی برول (1922) آن را خصلتی ماقبل منطقی و فریزر و تایلر آن را اندیشه ای ماقبل علمی می انگاشتند و این نوع رفتارها را «جادو و سحر» می نامیدند.

 

به دلیل آن که این گونه عملکردها رابطه نزدیکی با ادیان ابتدایی آن قبایل داشت و در بیش تر موارد، جزیی از مناسک مذهبی آن ها بود، تفکیک جادو از دین در هر مورد معین، همیشه امکان پذیر نبود، اگرچه برخی از دانشمندان سعی داشتند به طریقی میان دین و جادو تمایز قایل شوند; مانند مالینوفسکی که جادو را برای منظور مشخص یا نتیجه معین و دین را فاقد منظور مشخص و معین می دانست و می گفت: جادو یک فن عملی و در برگیرنده کنش هایی است که تنها به عنوان وسیله رسیدن به هدف های مشخص و مورد انتظار ساخته و پرداخته شده است و حال آن که دین مجموعه ای از کنش های فی نفسه است که مقصود از آن نفس انجام گرفتن همین کنش هاست. (2)

 

به هر روی، این کوشش ها نشان می دهد که مردم شناسان تا چه حد سعی در توجیه و تبیین اعمال عجیب و غریب اقوام ابتدایی داشتند و گاهی نیز همچون فریزر، که جادو را منشا دین می دانست، این اعمال را سرمنشا دین معرفی می کنند. ویلیام گود، یازده معیار را برای تمایز جنبه های جادویی از جنبه های مذهبی برمی شمارد:

 

«1. جادو ابزارمندتر است و هدفش رسیدن به نوعی نتیجه نهایی ملموس و مادی است.

 

2. شگردهای جادو با چشم بندی بیش تری همراه است.

 

3. هدف های جادو مشخص و محدود است.

 

4. جادو در جهت هدف های فردی است، نه گروهی.

 

5. جادو بیش تر یک کار فردی است تا یک فعالیت گروهی.

 

6. فنون جادویی را می توان جا به جا کرد - اگر یک فن کارایی نداشته باشد.

 

7. جادو از جنبه عاطفی اندکی برخوردار است.

 

8. عمل جادو کم تر جنبه اجباری دارد.

 

9. جادو به شرایط و زمان خاص بستگی ندارد.

 

10. احتمال ضد اجتماعی بودن جادو بیش تر است.

 

11. جادو به عنوان وسیله به کار برده می شود و فی نفسه یک هدف نیست.

 

نکته کلی تر دیگری که می توان درباره جادو گفت این است که مفهومی که ما از جادو داریم به سنت فرهنگی خاص ما تعلق دارد و فرهنگ های دیگر ممکن است در آن اشتراک نداشته باشند.» (3)

 

بنابراین، مفهوم جادو به فرهنگ خاص بیش تر بستگی دارد و چه بسا عملی را غربی ها جادویی تصور کنند، در حالی که آن عمل از نظر کنش گر یک عمل کاملا عادی محسوب می شود.

 

به همین سان، نادل در بررسی اش از باورداشت ها و عملکردهای قوم نوپ در افریقای غربی یادآوری می شود که ممکن است در نگاه نخست، وسوسه شویم که بسیاری از داروها و عملکردهای درمانی این قوم را در مقوله جادو قرار دهیم، اما بسیاری از این اعمال از دیدگاه خود نوپی ها به هیچ روی خارق العاده یا جادویی انگاشته نمی شود. (4) پس دو معیار را می توان در مورد یک عملکرد جادویی به کار بست. برابر با یک معیار، این عمل بر حسب مقولات مشاهده گر جادویی تلقی می شود و بنابر معیار دیگر، بر حسب مقولات کنشگر همان عمل می تواند درست تجربی به نظر آید.

 

بنابراین، نادل چهار قضیه امکانی را مطرح می سازد:

 

1. هم کنش گر و هم مشاهده گر عمل مورد نظر را فن تجربی و عادی می دانند.

 

2. کنش گر عمل را معقول و تجربی، ولی مشاهده گر آن را غیرتجربی و نادرست به شمار آورد.

 

3. کنش گر عمل را آشکارا اسرارآمیز می انگارد، اما مشاهده گر تصور می کند این عمل در واقع یک مبنای تجربی درست دارد.

 

4. کنش گر عمل را اسرارآمیز می انگارد، از دیدگاه مشاهده گر هم فاقد یک مبنای تجربی درست است. (5)

 

او می گوید: امکان چهارم را به سادگی و روشنی می توان «جادو» نامید. (6)

 

به اعتقاد جان بیتی نیز جادو اساسا یک پدیده نمایشی است و جنبه وسیله ای تنها بعد سطحی و ظاهری آن را تشکیل می دهد. جادو بیش تر به هنر شباهت دارد تا علم و برای شناخت آن باید تحلیلی را به کار برد که متفاوت از تحلیل وسیله ای رفتار باشد.

 

جادو به تحلیلی بر حسب معنای رفتار نیاز دارد. بنابراین، برای بیتی، معقول یا نامعقول بودن اعمال جادویی مطرح نیست، بلکه این ها ماهیتی نمادین دارد.

 

پس راه شناخت آن کشف معناهایی است که این نوع اعمال مجسم می سازد. (7) پس از بیتی، رابرت هورتون سعی داشت تحلیلی کامل از جادو ارائه دهد. البته، بحث های تفصیلی در این زمینه بسیار است و مجال مستقلی می طلبد، اما به عنوان نتیجه گیری می توان گفت: جادو نزد مردم شناسان غرب همان اعمال عجیب و غریبی است که اقوام ابتدایی برای دست یابی به اهدافی خاص انجام می دهند. بهترین شاخص های جادو شاخص های یازده گانه ویلیام گود می باشد.

 

اما این تعریف مردم شناسان از جادو تعریف عامی است که حتی بعضا با مناسک دینی اشتباه گرفته می شود. از این رو، آنان بحث جادو را در ضمن بحث دین مطرح می کنند و حتی بعضی جادو را جزیی از دین می انگارند. ولی موشکافی معنای جادو و این که دقیقا مراد جامعه شناسان از جادو چیست، مجال دیگری می طلبد; زیرا هر جامعه شناس صاحب نظر تعریفی منحصر به فرد ارائه می کند و شاخص هایی ارائه می دهد که با دیگری متفاوت است.

سحر و جادو از منظر علمای دینی

 

«سحر» در لغت، به هشت معنا آمده که مهم ترین آن ها عبارت است از:

 

1. خدعه و نیرنگ و شعبده و تردستی و به تعبیر قاموس اللغة، «سحر» یعنی خدعه کردن;

 

2. «کل ما لطف و دق »; آنچه عواملش نامرئی و مرموز باشد.

 

مفردات راغب به سه معنا اشاره کرده است:

 

الف. خدعه و خیالات بدون حقیقت و واقعیت; همانند شعبده و تردستی;

 

ب. جلب شیطان ها از راه های خاص و کمک گرفتن از آنان;

 

ج. معنای دیگری است که بعضی پنداشته اند این که ممکن است با وسایلی ماهیت و شکل اشخاص و موجودات را تغییر داد; مثلا، انسان را به وسیله آن به صورت حیوانی درآورند ولی این نوع خیال و پنداری بیش نیست و واقعیت ندارد. (8)

 

مرحوم علامه حلی در کتاب های قواعد، تحریر، منتهی و شهید ثانی رحمه الله در مسالک درباره سحر مطالبی آورده اند. شهید اول رحمه الله در کتاب دروس، علاوه بر شاخص هایی که مرحوم علامه ارائه می دهد، شاخص های بیش تری را ذکر می کند. شیخ انصاری در مکاسب به نقل از ایشان در این باره آورده است:

 

1. سحر کلامی است که به زبان جاری کنند (اورادی که مفهوم نباشد);

 

2. یا چیزی که بنویسند;

 

3. یا نوشته ای که به همراه دارند;

 

4. یا اورادی که بخوانند و بر ریسمانی بدمند و سپس گره بزنند;

 

5. قسم بدهند (به موجوداتی مثل جن یا شیاطین یا ملک قسم که فلان کار را بر ایشان انجام دهند);

 

6. یا بخور دهند (دود بدهند);

 

7. یا بدمند;

 

8. یا تصویر و مجسمه درست کنند (ساحر، تصویر یا مجسمه ای از شخص مسحور درست کند، سوزن در آن فرو برد یا با چاقو قسمتی از آن را ببرد که با این کار ضرری جسمی بر شخص مسحور وارد می کند);

 

9. یا با تصفیه نفس (ساحر با ریاضات غیر شرعی مثل اعمالی که مرتاض های هندی انجام می دهند) بتواند به صرف اراده کارهایی انجام دهند;

 

10. یا با استخدام ملائکه یا اجنه یا شیاطین به کشف اشیای گم شده یا مسروقه و علاج امراض بپردازند و به وسیله آن ها در بدن یا قلب یا عقل مسحور تاثیر بگذارند. (9)

 

در این که تاثیر سحر چگونه است، شهید ثانی رحمه الله می گوید: با سحر به شخص مسحور ضرر می زنند و یا قصد ضرر او می کنند. (10) بنابراین، معالجه و امثال آن سحر محسوب نمی شود، هر چند از طریق عادی تجربی نباشد. یا ممکن ست بگوییم: سحر هست، ولی احکام سحر شامل این دسته نمی شود. شاهد سخن قول صاحب ایضاح (فخر المحققین) می باشد که می گوید: هر عملی که خارق العاده و غیر طبیعی باشد سحر است. (11) او اقسام سحر را چنین بر می شمارد:

 

1. وابسته به تاثیر نفس ساحر (مثل چشم بندی);

 

2. با استفاده از علم نجوم (در پیش گویی);

 

3. طلسم که به وسیله مخلوط کردن قوای آسمانی با قوای زمینی به وجود می آید (مثل این که جنی را موکل و محافظ بر گنج مخصوصی قرار دهند);

 

4. عزایم و کمک گرفتن از ارواح مجرد (منظور از «ارواح مجرد» گاهی ملائکه است یا شیاطین و گاهی ارواح مردگان و این قسم شامل هر دو شق است.) (12) بعضی حتی از این هم فراتر رفته و خواص شیمیایی اجسام را نیز اگر به منظور اغفال مردم به کار برده شود «سحر» خوانده اند; چنانچه شهید اول رحمه الله در دروس آورده است: خواص نادر و عجیب و غریب اجسام شیمیایی نیز جزء سحر است. (13)

 

البته، همه این ها قید اغفال مردم را به کار برده اند. بنابراین، همان گونه که در تعریف اول از شاخص های سحر، قید «ضرر زدن » برای صدق سحر ذکر شده، در این جا نیز قید «اغفال » برای خواص شیمیایی ذکر گردیده است. پس معلوم می شود که به نظر شهید اول رحمه الله حکم هر دو مورد حرمت می باشد.

 

مرحوم طبرسی رحمه الله نیز در تفسیر قول خداوند «یعلمون الناس السحر» گفته است: سحر و کهانت و حقه بازی مثل هم هستند.

 

صاحب کتاب تفسیر العین گفته: جادو عملی است که انسان را به شیاطین نزدیک می کند و شامل چشم بندی است.

 

علامه مجلسی رحمه الله می گوید: سحر عملی پنهانی است; چون عامل مؤثر در آن معلوم نیست و عملکردش به این صورت است که اشیا و افراد رادر جلوی چشم دیگران تغییر می دهد، ولی حقیقت آن را نمی تواند تغییر دهد و موجب حب و بغض و مرض و امثال آن می شود.

 

بیضاوی در تفسیر خود می نویسد: مراد از سحر آن چیزی است که انسان با کمک شیاطین عملی خارق العاده انجام دهد و تنها کسی می تواند این کار را بکند که مثل شیاطین خبیث باشد. (14)

 

خلاصه آن که، همان گونه که ذکر شد، بین تعاریف جامعه شناسان و علمای دینی شباهت های بسیاری در معنای سحر وجود دارد. هر دو معتقدند که سحر چیزی است که سببش نامعلوم، پنهان و خارق العاده باشد. اما نزد مردم شناسان سحر مختص به جوامع ابتدایی است و حتی بعضی از آداب و رسوم آن ها نیز سحر به شمار می رود، در حالی که نزد علمای اسلامی سحر اختصاص به جوامع بدوی ندارد. سید محمد کلانتر نیز معتقد است: در ازمنه قدیم، از رواج بیش تری برخوردار بوده، ولی اکنون نیز وجود دارد و حتی در متن جوامع پیشرفته رواج دارد.

اقسام سحر

 

1. سحر منجمان که از طریق نجوم درصدد پیش گویی حوادث عالم برمی آیند یا توسط علم نجوم طلسم می کنند. (البته اطلاق نام «سحر» به پیش گویی مسامحه به نظر می رسد.)

 

2. افرادی دارای نفوس قوی که می توانند دیگران را سحر کنند. بعضی با ریاضت های غیر شرعی چنان قدرت روحی پیدا می کنند که به صرف اراده خود می توانند کارهای خارق العاده انجام دهند; مثل بازداشتن قطار از حرکت.

 

3. سحر به کمک اجنه و با تسخیر جن; (15) اجنه موجودات لطیفی هستند که روی کره زمین زندگی می کنند. آنان روح مجرد نیستند، بلکه چون از لطافت خاصی برخوردارند، می توانند خود را به هر شکلی درآورند. احضار اجنه برای کسی مقدور است که اوراد خاصی را که شامل قسم دادن و صدا زدن آن ها با اسم است، بداند و آن ها را مکرر بخواند تا مجبور شوند در محلی که شخص احضار کننده می خواهد حاضر شوند. برخی از کسانی که مبادرت به احضار اجنه می کنند اذعان می دارند که اجنه نیز مثل ما انسان ها زندگی اجتماعی دارند; مثلا، پادشاه و فرمان دار و اشتغال و مانند آن. ولی از جاهایی که انسان زندگی می کند فاصله می گیرند. احضار آن ها آسان و تسخیرشان همانند تسخیر حیوانات مشکل است و احتیاج به ریاضت و چله نشینی دارد. آن ها قابل دیدن هستند و حتی می توان از آن ها عکس گرفت، دارای ادیان مختلفی هستند; مثلا بعضی از آن ها شیعه اند. مؤمنان آن ها در انجام اعمال خلاف مثل جدایی انداختن بین زن و شوهر از مسخر خود اطاعت نمی کنند اما از اجنه کفار در هر امری و لو خلاف شرع می توان استفاده کرد. در سحر به کمک اجنه، از آن ها می خواهند که مثلا به شخصی ضرری وارد کنند یا بلایی را بر سرش بیاورد یا به واسطه اعمالی بین زن و شوهر جدایی بیندازند به واسطه دوستی با اجنه همچنین می توان به آن ها دستور داد تا به واسطه جلب نظر آن ها دیگر اجنه نیز از او اطاعت کنند.

 

4. شعبده که عبارت است از حرکات سریعی که بیننده خیال می کند شعبده باز افعال عجیبی را انجام می دهد، در حالی که با سرعت دست، از خطای چشم بیننده استفاده می کند. (16)

 

بسیاری از علمای دین شعبده را جزو سحر می دانند. این در حالی است که شعبده سبب خارق العاده ای ندارد، اما آنان معتقدند که نوعی چشم بندی است.

 

5. جلب قلوب مردم با عوام فریبی;

 

6. سخن چینی;

 

7. اعمال عجیب که از ساختن آلات مکانیکی بر اساس حساب هندسی درست می شود; مثل مجسمه رقاص.

 

8. خواص عجیب بعضی مواد شیمیایی و ادویه یا تدخین بعضی از گیاهان مثل حشیش که موجب زوال عقل می شود یا خوردن بعضی از غذاها که موجب فرح یا حزن بی دلیل می شود.

 

شیخ انصاری پس از ذکر این اقسام به نقل از بحارالانوار می گوید: روشن است که قسم چهارم تا هشتم سحر اصطلاحی نیست، بلکه اگر به آن ها «سحر» گفته شود، از باب مسامحه و مجاز است. (17)

 

9. علامه مجلسی در بحارالانوار چشم زخم را نیز جزو جادو می شمارد و در استدلال بر این مطلب می نویسد: هنگامی که چیزی در نظر انسان خوب جلوه کند حواس او در آن چیز متمرکز می شود و این از قدرت روحی شخص است که در اشیا یا اشخاص تاثیر می کند. (18)

 

مرحوم مجلسی در جای دیگری می نویسد: انسان ها در این قدرت روحی متفاوت هستند; آن ها که از قدرت روحی بالاتری برخوردارند با دیدن چیزی که توجه آن ها را به خود جلب می کند، به خصوص بیش تر دیدنی ها، روحش در آن چیز اثر می گذارد و بر اثر خباثت باطنی که برخی دارند ضرری بر آن وارد می کنند. پس تاثیر متعلق به روح فرد است; همان گونه که مرتاض با صرف اراده می تواند وسیله ای را از حرکت باز بدارد. این گونه اشخاص نیز با دیدن چیزی و جلب شدن توجهشان به آن می توانند در آن تاثیر بگذارند. (19)

 

بر این اساس، می توان چشم زخم را جزو قسم دوم (تاثیر نفس ساحر در محسور) دانست.

 

10. کهانت که عملی است موجب اطاعت اجنه از کاهن.

 

به عبارت دیگر، شخص کاهن اجنه را به خدمت می گیرد. با آن که کهانت جادو نیست، ولی شبیه جادو می باشد.

آیا سحر واقعیت دارد یا نه؟

 

در این که آیا سحر واقعیت دارد یا جزو خرافات می باشد، بین علمای اسلام، به خصوص علمای شیعه و سنی اختلاف نظر وجود دارد. بیش تر علمای شیعه سحر را صرف خرافات می دانند و به این آیه قرآن استدلال می کنند که «فاذا حبالهم و عصیهم یخیل الیه من سحرهم انها تسعی » (طه:66) یا آیه «فلما القوا سحروا اعین الناس و استرهبوهم و جاؤوا بسحر عظیم.» (اعراف:116) اما از بین اهل سنت بعضی ها قایلند به این که سحر واقعی است. (20)

 

شیخ طوسی رحمه الله از بزرگان علمای شیعه، در کتاب خلاف می گوید: نزد بیش تر علما و ابی حنیفه و اصحابش و مالک و شافعی، سحر حقیقت دارد و با جادو می توان کسی را کشت یا مریض کرد یا دستش را فلج نمود یا بین زن و مرد تفرقه انداخت و چه بسا اتفاق می افتد که فردی در عراق شخصی را در خراسان سحر کرده، او را می کشد.

 

در مقابل، ابوجعفر استرآبادی می گوید: سحر حقیقت ندارد، بلکه صرف تخیل و شعبده و چشم بندی است. افراد بزرگی مثل علامه حلی رحمه الله در حقیقت داشتن سحر تردید کرده و مواردی از سحر را، که در تاریخ ذکر شده، نقل کرده اند. (21)

 

مرحوم مجلسی می گوید: بیش تر علما بر این عقیده اند که سحر از خرافات است. اما این که چرا اثر می کند و هیچکس منکر اثر سحر نیست، در مقام توجیه اثر سحر گفته اند: اگر مسحور بداند که درباره او سحر کرده اند، توهم مسحور شدن باعث می شود که اثر سحر در او ظاهر شود; مثل تلقین به مریض. اما اگر اصلا نداند که درباره او سحر کرده اند، در این خصوص با آن که هیچ یک از علما منکر این نوع اثر نشده اند، ولی هیچ گونه توجیهی برای آن ندارند، مگر آن که بگوییم این اعمال بر اثر استخدام جن و شیاطین علیه شخص مسحور انجام می شود.

 

اما در خصوص دو نوع دیگر از سحر (کهانت و شعبده) ظاهرا در حقیقت داشتن آن اتفاق نظر وجود دارد و کسی مدعی خرافات بودن آن نشده است. در خصوص چشم زخم نیز مرحوم مجلسی به نقل خطابی حدیثی ذکر می کند که چشم در نفوس انسانی تاثیر دارد.

 

در بررسی این نظرات می توان گفت: آنان که می گویند سحر از خرافات است به ماجرای حضرت موسی علیه السلام و ساحران استدلال می کنند که قرآن و احادیث در تفسیر این آیات می گویند که در واقع امر، چیزی ایجاد نشده بود، بلکه آن ها با شگردهای خاصی چشم بندی کرده بودند، به گونه ای که مردم خیال می کردند که آن نخ ها و ریسمان ها به صورت مار واقعی درآمده است.

 

اما آن ها که می گویند سحر واقعیت دارد، به موارد تجربی در جامعه استناد می کنند که مکرر دیده شده است بر اثر سحر، محبتی از شخصی در دل دیگری ایجاد شده یا زن و شوهری صمیمی بر اثر سحر از هم جدا گشته اند و یا چیزهایی رقت شده و گم گشته پیدا می شوند.

 

قرآن نیز در ماجرای هاروت و ماروت در آیه 102 سوره بقره می فرماید: «و ما کفر سلیمان و لکن الشیاطین کفروا یعلمون الناس السحر و ما انزل علی الملکین ببابل هاروت و ماروت و ما یعلمان من احد حتی یقولا انما نحن فتنة فلا تکفر فیتعلمون منهما ما یفرقون به بین المرء و زوجه و ما هم بضارین من احد الا باذن الله.» خداوند در این آیات اشاره می کند که آنان با سحر به یکدیگر ضرر می زدند و به این وسیله، زن و شوهر را از هم جدا می کردند. البته آن ها که منکر اقعیت سحرند این قسم دوم را توجیه می کنند. (22)

 

در جمع این آیات می توان حدیث امام صادق علیه السلام در پاسخ به زندیق مصری را ذکر کرد که آن جا که پای ایجاد موجودی یا عوض کردن صورت او در میان باشد ساحر عاجز است، اما آن جا که پای ضرر زدن به غیر یا امثال آن در کار باشد، دست ساحر باز است و توانایی چنین کارهایی را دارد. (این روایت در ادامه خواهد آمد.) بنابراین، در ماجرای حضرت موسی علیه السلام چون سخن از ایجاد موجوداتی مثل مار واقعی است، ساحران دست به حیله و خدعه زندند، اما در قصه هاروت و ماروت چون صرف ضرر زدن به غیر است دست آن ها باز بود.

 

ولی هر دو دسته، چه آن ها که سحر و جادو را امری واقعی می دانند و چه آن ها که آن را گول زدن و حیله و خدعه و خرافات می دانند، همه متفق القول اند که سحر تاثیر عجیبی در عالم خارج دارد و در این زمینه، به امور تجربی و خارجی استدلال می کنند و قایل اند که این گونه اعمال در اعصار گذشته، بیش تر رواج داشته است و هر چه در زمان جلوتر می رویم از رواج آن کاسته می شود.

تمایز سحر، کرامت و معجزه

 

مرحوم مجلسی رحمه الله به نقل از مازری آورده است: فرق بین سحر و معجزه و کرامت در این است که سحر به کمک اقوال و افعال ساحر انجام می شود، ولی کرامت غالبا به صورت غیر منتظره انجام می گیرد. معجزه هم در مقام تحدی برای پیامبر صورت می پذیرد.

 

امام الحرمین می گوید: سحر از فرد فاسق ظاهر می شود، ولی کرامت و معجزه هرگز از فاسق ظاهر نمی شود. شارح المقاصد گفته است: سحر اظهار امر خارق العاده از فرد خبیث و پلید در انجام اعمال مخصوصی است که نیازمند یادگیری می باشد و از این دو نظر، از معجزه و کرامت جدا می شود و به زمان و مکان و شرایط خاصی اختصاص می یابد و چه بسا ساحر فردی فاسق و فاجر باشد، در حالی که معجزه و کرامت به زمان و مکان خاصی بستگی ندارد. (23)

چگونگی تاثیر سحر

 

مرحوم مجلسی رحمه الله می نویسد: بر حسب اقسام گوناگون سحر، چگونگی تاثیر آن نیز فرق می کند. پس آن قسم که از قبیل شعبده است کیفیتش نیز روشن است; با حرکات سریع دست از خطای دیگران استفاده می کنند و طرف مقابل، مثلا، آتشی را که دور می چرخد به دایره ای آتشین می بیند.

 

اما این که به وسیله جادو حب و بغض یا غم و ناراحتی در قلب کسی به وجود بیاید ظاهر این است که خداوند همان گونه که در ادویه خواص دارویی قرار داده در اعمال ساحر یا اورادش نیز این خاصیت را نهاده است; همانند مستی در شراب یا تدخین در حشیش که زایل کننده عقل است یا این که اجنه و شیاطینی که توسط ساحر به استخدام گرفته می شوند موجب حب و بغض می گردند.

 

اما این که بعضی ادعا می کنند که ساحر توسط سحر باران نازل می کند یا ابرها را جمع می نماید، ما این را قبول نداریم که چنین چیزی ممکن باشد تا بتوان به واسطه جادو در عالم بالا تصرف نمود و خبر موثق در این باره به ما نرسیده است. (24)

 

اما چشم زخم هم در آیات و روایات آمده و هم در اخبار که حقیقت دارد و به تجربه و مکرر و در موارد متعدد مشاهده شده است. (25)

جایگاه سحر در روایات

 

در مجموع، از 31 روایت بررسی شده در خصوص سحر و جادو، هشت مورد آن درباره چشم زخم و حقیقت آن و دعاهایی می باشد که برای مصون ماندن از چشم زخم وارد شده است.

 

درباره جادو، حدیث معتبری از امام صادق علیه السلام در کتاب احتجاج طبرسی وارد شده که بسیار جامع و نافع است. زندیق مصری در بحثی طولانی که با امام صادق علیه السلام داشت، از ایشان پرسید: اصل جادو چیست و چگونه جادوگر می تواند کارهایی عجیب و غریب انجام دهد؟ امام علیه السلام فرمود: سحر بر چند وجه است:

 

یک نوع آن به منزله پزشکی است; یعنی همان گونه که پزشکان برای هر مریضی راه علاجی می یابند جادوگران نیز برای هر صحتی، راهی برای از بین بردن آن می یابند و برای هر عافیتی راهی برای رفع آن می جویند.

 

نوع دوم شعبده و سرعت دست و اعمال فوق عادت است. نوع سوم آن که شیاطین را به خدمت می گیرند.

 

زندیق گفت: شیاطین جادو را از کجا آموخته اند؟

 

فرمود: از همان جا که پزشکان پزشکی را می آموزند; بعضی را به تجربه و بعضی را به علاج.

 

زندیق گفت: درباره ماجرای هاروت و ماروت... چه می گویی؟

 

فرمود: آن ها برای امتحان انسان ها آمده بودند و تسبیحشان این گونه بود که اگر بنی آدم فلان کار و فلان کار را بکنند یا فلان ورد را بخوانند فلان اتفاق روی می دهد.... به این طریق، مردم انواع سحر را از آن ها فرا گرفتند. پس آن ها به مردم می گفتند که ما برای امتحان شما آمده ایم. چیزی را که ضرر می رساند و فایده ای برای شما ندارد از ما فرا نگیرید.

 

زندیق پرسید: آیا ساحر می تواند با سحر خود، انسان را به صورت سگی یا الاغی یا مثل این ها درآورد؟

 

امام علیه السلام فرمودند: ساحر عاجزتر از آن است که بتواند خلق خدا را تغییر دهد و... اگر می توانست هر آینه از خودش پیری و فقر و مریضی را دور می کرد... پس بهترین سخن ها درباره سحر آن است که بگوییم: سحر به منزله پزشکی است; ساحر کاری می کند که مرد نتواند با زن خود هم بستر شود. او نیز نزد پزشک می رود و خود را معالجه می کند و خوب می شود. (26)

 

دیگر احادیث نیز به نحوی مطالب این حدیث را در بردارند و چیزی اضافه بر آن ندارند، جز آن که در بعضی روایات، رقیه نوشتن (نوشتن دعاهای ماثور یا آیات و همراه کردن آن ها با خود) جایز دانسته شده، اما همراه کردن سنگ های مخصوص یا اوراد مخصوص شرک و حرام شمرده شده است.

ماجرای هاروت و ماروت

 

در آیه 102 سوره بقره، ماجرای هاروت و ماروت ذکر شده که ماحصل آن طبق روایات معتبر بدین قرار است:

 

در سرزمین بابل، سحر و جادوگری به اوج خود رسیده و موجب ناراحتی مردم گردیده بود. خداوند دو فرشته را به صورت انسان مامور ساخت که عوامل سحر و طریق ابطال آن را به مردم بیاموزند، تا بتوانند خود را از شر ساحران بر کنار دارند. ولی این تعلیمات قابل سوء استفاده بود; چرا که فرشتگان ناچار بودند برای ابطال سحر ساحران طرز انجام آن را نیز تشریح کنند تا مردم بتوانند از این راه به پیش گیری بپردازند. این موضوع سبب شد که گروهی از مردم پس از آگاهی از طرز سحر، خود در ردیف ساحران قرار گرفتند. (27)

حکم سحر در اسلام

 

مرحوم فخر المحققین در کتاب ایضاح ادعا کرده که حرمت سحر و جادو از ضروریات دین اسلام است و هر که جادو را حلال بداند کافر است.

 

شهید اول و شهید ثانی رحمه الله در کتاب های دروس و مسالک خود ادعا کرده اند که هر کس سحر و جادو را حلال بداند باید کشته شود.

 

شیخ انصاری رحمه الله در کتاب مکاسب گفته است که هر چند ما مطمئن به اجماع علما در این خصوص نیستیم، ولی ادعای ضروری دین از چیزهایی است که ما مطمئن به حرمت این عمل می شویم و علما در همه اعصار بر حرمت جادو و جادوگری اتفاق داشته اند.

 

شارح النخبه گفته است: هر چه موجب ضرر به دیگری شود یا موجب اهانت به مقدسات شود حرام است، چه سحر باشد و چه غیر آن.

 

صاحب دروس (شهید اول) همچنین گفته است: طلسم نیز مانند سحر حرام است. (28)

 

تا این جا مسلم شد که سحر در اسلام حرام است. اما این که آیا به طور مطلق حرام است یا بعضی جاها استثنا شده، ظاهرا آن گونه سحر که برای مقاصد درست به کار گرفته می شود مثل پیدا کردن گم شده یا بقای عمارت یا فتح سرزمین کفر جایز است، به خصوص باطل کردن سحر با سحر جایز می باشد. (29)

 

کلینی نقل می کند که عیسی بن شقفی نزد امام صادق علیه السلام آمد و عرض کرد: حرفه من سحر بودن و در برابر آن مزد می گرفته ام و مخارج زندگی ام نیز از همین راه تامین می شده است. با همین درآمد حج نیز گزارده ام، ولی اکنون آن را ترک کرده و توبه نموده ام. آیا برای من راه نجاتی هست؟ امام علیه السلام فرمودند: عقده سحر را بگشا، ولی گره جادوگری مزن. (30) این حدیث و امثال آن به روشنی دلالت می کند بر این که یاد گرفتن سحر یا عمل سحر برای باطل کردن آن بدون اشکال بوده و

جایزاست.

sadagh بازدید : 10360 چهارشنبه 14 فروردین 1392 نظرات (0)
ترجمه و متن اهنگ Marilyn Manson - This Is the New Shit ترجمه اهنگ Marilyn Manson - This Is the New Shit Everything has been said before همه چیز قبلا گفته شده There's nothing left to say anymore چیز دیگه ای برای گفتن باقی نمونده When it's all the same وقتی که همش تکراریه You can ask for it by name میتونی اون رو با اسم بپرسی Babble babble bitch bitch یاوه، یاوه، هرزه، هرزه Rebel rebel party party یاغی، یاغی، مهمونی، مهمونی Sex sex sex and don't forget the "violence" س*س، س*س، س*س و "خشونت" رو هم فراموش نکن Blah blah blah got your lovey-dovey sad-and-lonely ور ور، ور ور، داف خوشگلتو تنها و ناراحت پیدا کردم Stick your STUPID SLOGAN in: بچسب به تیکه کلمه های احمقانت Everybody sing along. همه باهم بخونن تکراری Babble babble bitch bitch Rebel rebel party party Sex sex sex and don't forget the "violence" Blah blah blah got your lovey-dovey sad-and-lonely Stick your STUPID SLOGAN in: Everybody sing along, Are you motherfuckers ready و شما مادرج**ده ها آماده این For the new shit? برای زر جدید ؟ Stand up and admit, بلند شین و اعتراف کنین tomorrow's never coming. فردا هیچوقت نمیاد This is the new shit. این زر جدیده Stand up and admit. بلند شین و اعتراف کنین Do we get it? No. آیا اونو به دست میاریم؟ نه Do we want it? Yeah. آیا اونو میخوایم؟ آره This is the new shit, این زر جدیده Stand up and admit. بلند شین و اعتراف کنین تکراری Babble babble bitch bitch Rebel rebel party party Sex sex sex and don't forget the "violence" Blah blah blah got your lovey-dovey sad-and-lonely Stick your STUPID SLOGAN in: Everybody sing along. Everything has been said before There's nothing left to say anymore When it's all the same You can ask for it by name, Are you motherfuckers ready For the new shit? Stand up and admit, tomorrow's never coming. This is the new shit. Stand up and admit. Do we get it? No. Do we want it? Yeah. This is the new shit, Stand up and admit. And now it's "you know who" و حالا اینه "خودت میدونی کی" I got the "you know what" من " خودت میدونی چی" رو به دست آوردم I stick it "you know where" من میچسبم بش "خودت میدونی کجا" You know why, you don't care. خودت میدونی چرا، اهمیتی نمیدی And now it's "you know who" و حالا اینه "خودت میدونی کی" I got the "you know what" من " خودت میدونی چی" رو به دست آوردم I stick it "you know where" من میچسبم بش "خودت میدونی کجا" You know why, you don't care. خودت میدونی چرا، اهمیتی نمیدی تکراری Babble babble bitch bitch Rebel rebel party party Sex sex sex and don't forget the "violence" Blah blah blah got your lovey-dovey sad-and-lonely Stick your STUPID SLOGAN in: Everybody sing along, Are you motherfuckers ready For the new shit? Stand up and admit, tomorrow's never coming. This is the new shit. Stand up and admit. Do we get it? No. Do we want it? Yeah. This is the new shit, Stand up and admit. So, پس LET US ENTERTAIN YOU بذار سرگرمت کنیم LET US ENTERTAIN YOU... Blah blah blah blah everybody sing along ور ور ور همه بخونن. ترجمه و متن اهنگ Jennifer Lopez ft.Pitbull - Dance Again ________________________________________ Dance, yes (RedOne) Love, next Dance, yes (J.Lo) Love, next Shimmy Shimmy yah, Shimmer yam Shimmer yay I’m a ol’ dirty dog all day No way Jose Your girl only go one way, ay mi madre You should check that out Maybe you ain’t turn her out Maybe it’s none of my business But for now work it out Let’s get this, dale Nobody knows what i’m feeling inside I find it so stupid So why should I hide That I love to make love to you baby (yeah make love to me) So many ways wanna touch you tonight I’m a big girl got no secrets this time Yeah I love to make love to you baby (yeah make love to me) If this would be a perfect world We’d be together then (let’s do it do it do it) Only got just one life this i’ve learned Who cares what they’re gonna say (let’s do it do it do it) I wanna dance, and love, and dance again I wanna dance, and love, and dance again Dance, yes Love, next Dance, yes Love, next Baby your fire is lighting me up The way that you move boy is reason enough That I love to make love to you baby (yeah make love to me) I can’t behave Oh I want you so much Your lips taste like heaven So why should I stop? Yeah I love to make love to you baby (yeah make love to me) If this would be a perfect world We’d be together then (let’s do it do it do it) Only got just one life this i’ve learned Who cares what they’re gonna say (let’s do it do it do it) I wanna dance, and love, and dance again I wanna dance, and love, and dance again Mr Worldwide, and the world’s most beautiful woman Modern day hugh hed (uh, yes) Playboy to the death (uh, yes) Is he really worldwide? (uh, yes) Mami let me open your treasure chest Play dates, we play mates I’m the king snatching queens, checkmate What you think? It’s a rumor I’m really out of this world Moon, luna Make woman comfortable Call me bloomer Can’t even show love cause they’ll sue ya But I told them, ‘hallelujah, have a blessed day’ So ahead of myself Everyday’s yesterday Want the recipe? it’s real simple Little bit of vole, and she’ll open sesame Now dance yes Love next Dance yes Love next If this would be a perfect world We’d be together then (let’s do it do it do it) Only got just one life this i’ve learned Who cares what they’re gonna say (let’s do it do it do it) I wanna dance, and love, and dance again I wanna dance, and love, and dance again ترجمه فارسی متن آهنگ جنیفر لوپز و پیت بول Jennifer Lopez Ft pitbull : Dance Again توجه: ترجمه فارسی این آهنگ (زیرنویس فارسی) توسط یکی از کاربران برای ما ارسال شده که ممکن است از نظر ترجمه مشکلاتی داشته باشد. رقص آره ، بعد عشق ، رقش آره ، بعد عشق خودتو تکون بده .کل بدنتو تکون بده .همه جوره برقص من مثل یه سگ کثیفم در تمام روز !!راه ژوزه نیست !تو تنها دختری هستی که تمام اول راه رو میره .مثل مادر من باید برسی کنی ممکنه به بیرون برنگردی شاید این به من مربوط نباشه اما الان کار بیرونه بزار بگیرمش کسی نمی دونه چه حسی اینجا دارم من خیلی احمقانه پیداش کردم پس چرا باید قایمش کننم من دوست دارم تا با تو عشق بازی کنم عزیزم راه های زیاد برای امشب هست که بخوام لمست کنم من یه دختر بزرگم اما الان هیچ رازی ندارم آره.من دوست دارم تا با تو عشق بازی کنم عزیزم اگه این دنیا ایده آل بود بعدش ما می خواستیم با هم باشیم فقط تنها با یک زندگی این رو یاد گرفتم کی توجه میکنه به چیزی که دارن می گن من می خوام برقصم و عشقم . رقص دوبارست میخوام برقصم ، عشق بازی کنم و دوباره برقصم عزیزم آتیش تو من و روشن می کنه راهی که برای حرکت دادن پسرا کافیه که من دوست دارم تا با تو عشق بازی کنم عزیزم من نمی تونم حرکت کنم اوه میخوامت زیاد طعم لب تو مثل بهشت پس چرا باید ایست کنم آره. دوست دارم به تو عشق بورزم اگه این دنیا ایده آل بود بعدش ما می خواستیم با هم باشیم فقط تنها با یک زندگی این رو یاد گرفتم کی توجه میکنه به چیزی که دارن می گن میخوام برقصم ، عشق بازی کنم و دوباره برقصم آقای دنیای نامحدود و زیباترین زن دنیا (روز مدرن (اوه . آره تا روز مرکت پلی بوی باش تو واقعا نامحدودی ؟ (uh, yes) !!مامان اجازه بده تا طلاهای دوره سینتو بردارم LOL!! بازی تاریخی.ما مات می کنیم . من پادشاه هستم که ملکه رو می دزدم. حالا مات تو چی فکر می کنی؟ این یه شایعه است !من واقعا از چنین دنیای بیرونم ماه، ماه !زنان با من راحت باشن حتی با لباس گشاد ورزشی نمی تونن حتی نشون بدن چون حق شکایت تورو دارن اما من بهشون گفتم .هللویا.روز پربرکتی داشته باشید !خیلی بیشتر از خودم.هر روزتان دیروز دستور غذا رو می خوای؟غذای واقعی ساده کمی از موش صحرایی و روغن کنجد حالا برقص. آره عشق بعد رقص آره عشق بعد اگه این دنیا ایده آل بود بعدش ما می خواستیم با هم باشیم فقط تنها با یک زندگی این رو یاد گرفتم کی توجه می کنه به چیزی که میخوان بگن میخوام برقصم ، عشق بازی کنم و دوباره برقصم Death song we're on a bullet and we're headed straight into god, even he'd like to end it too we take a pill, get a face, buy our ticket and we hope that heaven's true i saw a cop beat a priest on the tv, and they know they killed our heroes too we sing the death song kids, because we've got no future and we want to be just like you, we want to be just like you let's sing the death song kids we light a candle on an earth we made into hell, and pretend that we're in heaven each time we do we get the blind man's ticket and we know that nothing's true i saw priest kill a cop on the tv, and i know now they're our heroes too we sing the death song kids, because we've got no future and we want to be just like you, we want to be just like you we write our prayers on a little bomb, kiss it on the face and send it to god (chorus) we were the world, but we've got no future and we want to be just like you, we want to be just like you سرود مرگ ما روی گلوله ای هستیم و ما مستقیم به سوی خدا نشانه رفته ایم او هم می خواهد كه تمامش كند ما قرصی خوردیم ، چهره ای ساختیم ، بلیطهایمان را خریدیم و ما امیدواریم كه بهشت حقیقت داشته باشد من دیروز در تلویزیون پلیسی را دیدم كه كشیشی را میزد آنها هم می دانستند كه قهرمان ما را كشتند ما سرود مرگ را می خوانیم چون ما هیچ آینده ای نداریم و ما فقط می خواهیم مثل تو باشیم ما شمعی را روی زمین روشن كردیم و آنرا تبدیل به جهنم كردیم و اینطور وانمود كردیم كه در بهشت هستیم ما دعاهایمان را روی یك بمب نوشتیم و بوسه ای بر رویش زدیم و به خدا فرستادیم ما دنیا بودیم اما هیچ آینده ای نداریم و ما فقط می خواهیم مثل تو باشیم posted by . @ 1:39 PM 5 comments The reflecting god your world is an ashtray we burn and coil like cigarettes the more you cry your ashes turn to mud it's the nature of the leeches, the virgin's feeling cheated you've only spent a second of your life my world is unaffected, there is an exit here I say it is and then it's true, there is a dream inside a dream, I'm wide awake the more I sleep you'll understand when I'm dead I went to god just to see, and I was looking at me saw heaven and hell were lies when I'm god everybody dies scar/can you feel my power? shoot here and the world gets smaller scar/scar/can you feel my power? one shot and the world gets smaller let's jump upon the sharp swords and cut away our smiles without the threat of death there's no reason to live at all my world is unaffected, there is an exit here I say it is and then it's true, there is a dream inside a dream, I'm wide awake the more I sleep you'll understand when I'm dead "each thing i show you is a piece of my death" shoot shoot shoot motherfucker no salvation, no forgiveness "this is beyond your experience" forgiveness... ------------------------------------------------- خدای منعكس شده دنیای تو مثل یك زیرسیگاری است و ما مثل سیگاری می سوزیم و خاكستر می شویم و هر چه بیشتر گریه كنیم خاكسترهای ما تبدیل به لجن می شوند این سرشت زالو(موجودی خونوار) است انسانهای پاكدامن فریب خورده اند تو فقط قسمت دوم زندگیت را خرج می كنی دنیای من ساده است راه خروجی دارد من میگویم این هست پس این درست است آنجا رویایی درون رویا است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من وقتی مردم شما خواهید فهمید من رفتم پیش خدا تا ببینمش و من به خودم نگاه می كردم دیدم بهشت و جهنم دروغ بوده زمانی كه من خدا هستم همه مرده اند اثر گناه / آیا قدرت من را حس می كنی ؟ اینجا شلیك كن دنیا كوچكتر می شود بگذار روی شمشیر تیزبپزیم و لبخندهایمان بریده شود بدون وجود تهدید مرگ هیچ دلیلی برای زنده بودن وجود ندارد هر چیزی كه من به تو نشان دادم تكه ابی از مرگم بود شلیك كن هیچ رستگاری وجود ندارد هیچ بخششی وجود ندارد این فراتر از تجربه ماست posted by . @ 1:22 PM 0 comments Saturday, December 11, 2004 coma black my mouth was a crib and it was growing lies i didn't know what love was on that day my heart's a tiny bloodclot, i picked at it it never heals it never goes away i burned all the good things in the eden eye we were too dumb to run, too dead to die this was never my world, you took the angel away i'd kill myself to make everybody pay this was never my world, you took the angel away i'd kill myself to make everybody pay i would have told her then, she was the only thing that i could love in this dying world but the simple word "love" itself already died and went away this was never my world, you took the angel away i'd kill myself to make everybody pay this was never my world, you took the angel away i'd kill myself to make everybody pay i burned all the good things in the eden eye we were too dumb to run, too dead to die b) the apple of discord her heart's bloodstained egg we didn't handle with care it's broken and bleeding and we can never repair دهانم باز بود و دروغ ها را در خود پرورش میداد من در آن روز نمی دانستم عشق چیه قلبم لخته كو چكی از خون است : من پوستش را كنده ام قلبم هیچ وقت خوب نخواهد شد و هیچ وقت از بین نخواهد رفت در وسط بهشت همه چیز های خوب را سوزاندم ما خیلی بی هدف برای ادامه یافتن و خیلی بی حس برای مردن هستیم این دنیا هرگز مال من نبوده ، تو مالك آن را بیرون كردی من می خواهم خودم را بكشم كه انتقام دیگران را بگیرم می خواستم به او بگویم كه او تنها چیزیه كه من میتونم تو این دنیای مردنی عاشقش شوم اما همین كلمه ساده عشق خودش قبلا مرده بود و كنار رفته بود قلب او تكه ای از خون بود ما از آن خوب مواظبت نكردیم آن شكست و خونش جاری شد و ما نمی توانیم هرگز آن را درست كنیم posted by . @ 1:16 PM 1 comments personal jesus Your own personal jesus Someone to hear your prayers Someone who cares Your own personal jesus Someone to hear your prayers Someone who's there Feeling unknown And you're all alone Flesh and bone By the telephone Lift up the receiver I'll make you a believer Take second best Put me to the test Things on your chest You need to confess I will deliver You know I'm a forgiver Reach out and touch faith Reach out and touch faith Your own personal jesus... Feeling unknown And you're all alone Flesh and bone By the telephone Lift up the receiver I'll make you a believer I will deliver You know I'm a forgiver Reach out and touch faith Your own personal jesus Reach out and touch faith ---------------------------- عیسای خصوصی تو شخصی برای شنیدن دعاها و درخواستهای تو شخصی كه مراقب تو است عیسای خصوصی تو شخصی برای شنیدن دعاهای و درخواستهای تو كسی كه همیشه آنجاست این یك احساسی ناشناخته است و تو همیشه تنها هستی جسم و استخوان با تلفن گیرنده را بردار من تو را به یك با ایمان تبدیل می كنم دومین چیز خوب را بگیر منو امتحان كن چیز هایی تو دلته تو احتیاج داری كه اونارو اقرار كنی من رستگارت میكنم تو میدونی من آمرزنده هستم به بیرون برس و ایمانت را لمس كن posted by . @ 11:43 AM 0 comments Thursday, December 09, 2004 beautiful people I don't want you and I don't need you Don't bother to resist, I'll beat you It's not your fault that you're always wrong The weak ones are there to justify the strong The beautiful people, the beautiful people It's all relative to the size of your steeple You can't see the forest for the trees You can't smell your own shit on your knees There's no time to discriminate, Hate every motherfucker That's in your way [Chorus:] Hey you, what do you see? Something beautiful, something free? Hey you, are you trying to be mean? If you live with apes man, it's hard to be clean The worms will live in every host It's hard to pick which one they eat most The horrible people, the horrible people It's as anatomic as the size of your steeple Capitalism has made it this way, Old-fashioned fascism will take it away [Chorus] There's no time to discriminate, Hate every motherfucker That's in your way The beautiful people The beautiful people (aahh) [x4] [Chorus x2] The beautiful people [x8] ---------------------------------------------------------------------- من تو را نمیخواهم و به تو احتیاجی ندارم سعی نكن مقاومت كنی وگرنه تو را هم از سر راهم بر می دارم تقصیر تو نیست كه همیشه بهت بی احترامی می شه افراد ضعیف برای تصدیق افراد قوی به وجود آمده اند مردم عالی ، مردم عالی همه چیز به اندازه قدرتت بستگی دارد درختا نمی گذارن جنگلو ببینی تو نمی تونی بوی كثافت خودتو بفهمی وقتی برای جدا كردن مردم نیست از هر آدم آشغالی كه جلوی راهته ، نفرت داشته باش هی تو چی میبینی ؟ بعضی چیزها عالی ، بعضی چیزها مفت هی تو آیا سعی می كنی كه بد جنس باشی ؟ دوست من تو وقتی با میمونها زندگی می كنی پاك موندنت سخته كرمها در هر سوراخی زندگی می كنند معلوم نیست كدامیكی بیشتر می خورد مردم زشت مردم زشت این هم به اندازه قدرتت بستگی دارد كاپیتالیسم جامعه را اینگونه ساخته عقایذ قدیمی فاشیستی آن را به دورها خواهد برد
sadagh بازدید : 198 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

در رابطه با نامه انیشتین به آیه الله بروجردی و اینکه می گویند او شیعه شده است توضیح دهید مگر او در خدمت جریان صهیونیزم نبوده و مخترع بمب اتمی نبوده است؟

     زمان ارسال : ۱۳۹۰/۱۱/۱۵ ۰۲:۰۱:۰۲

در این باره حرف و حدیث زیاد است و برخی بنابر مکاتباتی که ادعا می کنند انیشتین با آیه الله بروجردی داشته است مدعی این هستند که وی بر مبنای حدیث معراج حضرت رسول (ایشان هنگامی که به معراج می رفتند پایشان به کوزه آبی خورد و آب از آن ریخت بعد پیامبر هنگام بازگشت مشاهده می فرمایند که هنوز از کوزه آب می ریزد و این به نوعی همان نظریه نسبیت انیشتین و بحث بسط زمان است که 1400 سال پیش در روایات شیعی به آن اشاره شده است) در اواخر عمر شیعه شده است و از استفاده از بمب اتم توسط هری ترومن بیزار شده است. و حتی بنا بر فرمایش  آیه الله بروجردی از ریاست جمهوری اسرائیل خود داری می کند ، گفتنی است این نامه ها و نظرات انیشتین در رساله ای به نام " Die Erklärung" به معنی بیانیه آمده است که توسط سیستم های امنیتی انگلیس مصادره شده است.

در سوالی که بنده به شخصه در این باره از "  پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله العظمی بروجردی قدس سره" پرسیدم این سایت مطلب زیر را برایم ایمیل نمود قضاوت با خود شما:

گفتنی است در متن زیر مراد از (ح پ) حمید رضا پهلوی رابط و مترجم رساله است که هردو فرزند وی به طرز مشکوکی براثر ظاهرا مسمومیت مرده اند.

 

متن ارسالی:

 

آلبرت اینشتین در رساله­ ی پایانی عمر خود با عنوان : دی ارکلرونگ"، یعنی : بیانیه" ، که در سال 1954 ( =1333ش ) آن را در آمریکا و به آلمانی نوشته است اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح می­ دهد و آن را کامل­ترین و معقول­ترین دین می ­داند. این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانه­ ی اینشتین با آیت ­الله العظمی بروجردی (فوت 1340 ش = 1961 م) است که توسط مترجمین برگزیده­ ی شاه ایران و به صورت محرمانه صورت پذیرفته است.

اینشتین در این رساله "نظریه نسبیت" خو درا با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از نهج ­البلاغه و بیش از همه بحارالانوار علامه­ ی مجلسی (که از عربی به انگلیسی و ... توسط حمیدرضا پهلوی (فوت 1371 ش) و ... ترجمه و تحت نظر آیت الله بروجردی شرح می­ شده تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمی­ شود و تنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه پیچیده "نسبیت" را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده ­اند. از آن جمله حدیثی است که علامه مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم (ص) نقل می­ کند که : هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی می­ خورد و آن ظرف واژگون می ­شود.

اما بعد از این که پیامبر اکرم (ص) از معراج جسمانی باز می­ گردند مشاهده می­کنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است ... اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه­ ی "انبساط و نسبیت زمان" دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن می­ نویسد....

همچنین اینشتین در این رساله "معاد جمسانی" را از راه فیزیکی اثبات می­ کند (علاوه بر قانون سوم نیوتون = عمل و عکس العمل .) او فرمول ریاضی "معاد جسمانی " را عکس فرمول معروف "نسبیت ماده و انرژی" می­ داند:   E=M.C2>>M=E:C2    یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عینا" به ماده تبدیل شده و زنده خواهد شد.

 

اینیشتین در این کتاب همواره از آیت­ الله بروجردی با احترام و بارها به لفظ "بروجردی بزرگ" یاد کرده و از شادروان پروفسور حسابی نیز بارها با لفظ "حسابی عزیز"...

3000000 دلار بهای خرید این رساله توسط پروفسور ابراهیم مهدوی (مقیم لندن) با کمک برخی از اعضاء شرکت­ های اتومبیل بنز و فورد و .. از یک عتیقه­ دار یهودی بوده و دستخط اینشتین در تمامی صفحات این کتابچه توسط خط شناسی رایانه ­ای چک شده و تأیید گشته که او این رساله را به دست خود نوشته است. هم اکنون این کتاب ارزشمند در حال ترجمه از آلمانی به پارسی – توسط دکتر عیسی مهدوی (برادر دکتر ابراهیم مهدوی) و توأم با تحقیق و ارائه منابع مذکور در متن (توسط اینجانب) می­ باشد و بسیاری از متن آن ترجمه و تحقیق فنی شده است . اصل نسخه این رساله اکنون جهت مسائل امنیتی به صندوق امانات سری لندن – بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی – سپرده شده و نگهداری می­ شود. توضیحات بیشتر و شماره ثبت آن را برای اطلاع خوانندگان در آغاز برگزیده این کتابچه ارائه خواهیم داد.

 

گزیده ­ای از آخرین رساله اینشتین: (DIE ERKLA"RUNGدی ارکلرونگ = بیانیه) ترجمه: دکتر عیسی مهدوی، تحقیق و پیشگفتار و پاورقی: اسکندر جهانگیری

پیشگفتار:

در اوائل سال 1382 شمسی (=2003م) پروفسور ابراهیم مهدوی ( تولد 1310 ش ) – مقیم لندن پس از سفری به آمریکا و آلمان و فرانسه و دیدار با برخی سرمایه­ داران شرکت اتومبیل سازی "فورد" در آمریکا و "بنز" در آلمان و "کنکورد" در فرانسه و جلب رضایت برخی از اعضاء آنها جهت کمک مالی برای خریداری این رساله گران­قیمت بالاخره موفق شدند قرار داد خرید آن را از یک عتیقه­ دار یهودی را به امضاء برسانند. بهای این رساله که تماماً به خط خود انیشتین می­باشد سه میلیون دلار تمام شد که به این ترتیب سرشکن شده پرداخت گردید:

1/000/000$ BENZ   به افتخار این که اینشتین آلمانی بود.

1/000/000$ FORD   به افتخار این که در آمریکا میزیست و نیز به افتخار جان . اف. کندی . رئیس جمهور آمریکا ( مقتول 1963 م ) که در این رساله بارها اینشتین از وی نام برده و او را رئیس جمهور آینده آمریکا دانسته است حال آن که در 1954 م ( سال نگارش این اثر ) هنوز 7 سال به زمان انتخاب وی مانده بود! و این از پیشگویی­ های اینشتین به شمار می­ رود. نیز شاید سرنخ­ هایی از معمای حیرت­ انگیز ترور زنجیره­ای خاندان کندی در این رساله موجود باشد که بتوانیم دریابیم چرا کندی کشته شد؟ راز این معما کجاست؟ چرا خانواده او نیز قربانی شدند؟ و چرا ... ؟

500/000$ : CONCORDE  به افتخار جناب لاوازیه – مقتول 1794 م در انقلاب / یا شورش / فرانسه – و نیز قانون بقای ماده او که در این رساله بارها یاد شده است.

500/000$: TITANICبه یاد بود کشته شدگان حادثه اندوهبار کشتی "تایتانیک" انگلیسی و نیز الکساندر فلمینگ انگلیسی (فوت 1955م) – کاشف پنیسیلین و از یاری کنندگان اینشتین در نگارش این رساله – بخش­هایی که مربوط به اسرار علم پزشکی و زیست شناسی و داروشناسی آن می­شود.

شخصیت­ های اصلی این رساله :

آلبرت اینشتین (فوت مشکوک 1955 م) /

الکساندر فلمینگ (فوت 1955م)

آیت­ الله العظمی سید حسین بروجردی (فوت 1961میلادی) /

نیلز بور (بوهر) شیمیدان و فیزیکدان دانمارکی که او نیز با اینشتین در نگارش این اثر همکاری می­کرد (فوت 1962م) /

جان . اف . کندی ( مقتول 1963م) /

علیرضا پهلوی ( مترجم و رابط ) (کشته شده بر اثر سقوط هواپیما توسط عناصر سازمان «کا. گ. ب» شوروی در 1954م (= 1333 ش – سال نگارش این رساله) /

حمیدرضا پهلوی (مترجم و رابط فوت 1371 ش = 1992م ) که نیلز بور او را به اینشتین معرفی کرده و در آن زمان 22 ساله بود.

سؤالی که اینجا مطرح می­ شود این است که چرا سه تاریخ مرگ ( 1954 – 1955 و باز 1955م ) و نیز سه تاریخ مرگ (1961 – 1962 – 1963 م ) دقیقاً پشت سر هم واقع شده؟ و چرا نویسنده (اینشتین) با همکار اصلی او در این نگارش (الکساندر فلمینگ) هر دو در یک سال (1955 م ) مرده­اند ؟ و چرا یکی از مترجمین و رابط ­ها ( ع ... پ ... ) در همان سال نگارش راسله بر اثر سقوط هواپیما جان داده است؟ و باز چرا همین چند سال قبل دو فرزند مترجم و رابط دیگر (ح ... پ ... ) به نام­ های بهزاد و نازک در سن جوانی به طرز مشکوکی در خارج از ایران مسموم شده و مرده­ اند؟

و بالاخره چرا باید این رساله از چنین شخصیتی (اینشتین) حدود نیم قرن (!!) مخفی بماند و چرا "صندوق امانات سری انگلیس" به بهانه پرهیز از ایجاد "یک رولوشن (= انقلاب خطرناک مذهبی" اجازه تکثیر این اثر علمی – مذهبی را تحت هیچ شرایطی به ما نمی­ دهد؟

سرآغاز متن کتاب، اولین عبارت کتابچه اینشتین / خطاب به آیت ­الله بروجردی این عبارت آلمانی است : Herzliche Gru``&e von Einsteinهرتسلیش گروشس فن آینشتاین = با صمیمانه ­ترین سلام­ ها از اینشتین محضر شریف پیشوای جهان اسلام جناب سید حسین بروجردی. پس از 40 مکاتبه که با جنابعالی بعمل آوردم اکنون دین مبین اسلام و آئین تشیع 12 امامی (*1) را پذیرفته ام / که اگر همه دنیا بخواهند من را از این اعتقاد پاکیزه پشیمان سازند هرگز نخواهند توانست حتی من را اندکی دچار تردید سازند! اکنون که مرض پیری مرا از کار انداخته و سست کرده است ماه مرتس ( مارس) (*2) از سال 1954 ( *3*) است که من مقیم آمریکا و دور از وطن هستم.

به یاد دارید که آشنایی من با شما از ماه آگوست (اوت) (*4*) سال 1946 یعنی حدود 8 سال قبل بود ( *5) . خوب به یاد دارم که وقتی در 6 آوگوست 1945 آن مرد ناپاک پلید (*6*) اکتشاف فیزیکی من را – که کشف نیروی نهفته در اتم بود – همچون صاعقه­ ای آتشبار و خانمان سوز بر سر مردم بی دفاع هیروشیما فرو ریخت من از شدت غم و اندوه مشرف به مرگ شدم و در صدد برآمدم که موافقتنامه­ ای بین المللی به امضاء و تصویب جهانی برسانم.

گر چه در این راه برای من توفیقی حاصل نشد ولی ثمره آن آشنایی با شما مرد بزرگ بود که هم تا حدی من را از آن اندوه عظیم خلاص نمود و هم بالاخره سبب مسلمان شدن پنهانی من شد. و چون این آخرین یادداشت من در جمع­ بندی این چهل نامه است / برای خوانندگان گرامی ( بعدی ) نیز می­ نویسم همانگونه که آقای بروجردی – مقیم شهر قم / در ایران – می­ دانند : من در آوگوست 1939 (*7) طی نامه­ای به روزولت – رئیس جمهور وقت آمریکا – او را از پیشرفت آلمان نازی – که در ابتدای جنگ جهانی دوم بود – در مسئله شکافتن اتم و آزاد کردن و مهار انرژی عظیم آن جهت کشتار و نابود کردن آنی برخی شهرها مطلع ساختم و اکیداً به او (روزولت ) گفتم که برای بازداشتن آلمان نازی از این نقشه جنایت امیز ... باید ابرقدرتی چون آمریکا – که به نظر من عاقل­ترین و ... خونسردترین ابر قدرت­های دنیای فعلی است – سریعاً گروهی را مأمور بررسی و تحقیق علمی – در شکافتن هسته اتم – بنماید و به سرعت باید بمب اتم را بسازد چون دیر یا زود این سگ از زنجیر در رفته – یعنی آدولف هیتلر نژادپرست خونخوار – آن (بمب اتم) را ساخته و چون ببیند از راه جنگ متعارف حریف تمامی دنیا نمی ­شود – حتماً متوسل به آن شده و لااقل چندین شهر بزرگ را هدف بمب اتمی خود قرار می­ دهد. اما وقتی آمریکا ... آن را از قبل ساخته و اعلان نموده باشد یدگر امثال هیتلر دیوانه نمی­توانند دنیا را به آتش بکشند! پس جناب پاپ پیوس دوازدهم نیز – که آغاز دوره پاپی وی برا مسیحیان کاتولیک جهان / از همان سال 1939 بود – فتوا به این امر صادر کرد و فقط اکیداً قید نمود که : هرگز نباید از این سلاح اتمی برای جنگ – حتی با خود نازی­ های آلمان – استفاده شود سپس من نام ه­ای به محضر شریف پیشوای اسلامی آن زمان سید ابوالحسن (ابوالحسن اصفهانی – که مقیم نجف بودند – نوشتم / ایشان نیز در جواب گفتند که : از باب ناچاری لازم است که بمب اتم ساخته شود تا آلمانی­ ها بهراسند و دست به حمله اتمی به هیچ کشوری نزنند . ولی استعمال این سلاح مرگبار در قانون اسلام بطور کلی ممنوع است و هرگز نباید از آن – به نحو ابتدایی – استفاده شود حتی علیه خود آلمان نازی باز تأکید می­ کنم . تا آنجا که امکان دارد نباید سلاح اتمی بکار گرفته شود و باید با اسلحه متعارف با آلمان نازی مقابله کرد"

آری ! جهان در آن روزها وضعی اضطراری پیدا کرده بود . به حکم چنین بزرگ­مردانی (از ادیان و مذاهب مختلف) من (اینشتین) ناچار بودم که روزولت را در جریان ساخت بمب اتم قرار دهم و این اقدام مانع عملکرد آلمان نازی شد و با این عمل من جان بسیاری از مردم دنیا نجات داده شد / اما افسوس که این فرمول به دست آن مرد دیوانه دیگر (*6 افتاد و توصیه­ های من و روزولت را از یاد برده / دچار وسوسه شیطانی شد و در حال مستی دستور داد که خلبان احمق و جنایتکار او در 6 اوگوست 1945 که دنیا تازه داشت طعم تلخ جنگ دوم را از یاد برده و صلح جهانی در حال استقرار بود – این بمب خطرزا را در هیروشیما فرو افکند !! بمبی که بقدر یک توپ بیشتر اندازه نداشت و به زمین نرسیده در آسمان شهر منفجر و شهری را مبدل به خاکستر کرد !! احساس می­ کنم که هر گاه به یاد این حادثه می­افتم چند ماه و یا چندین سال از عمرم کاسته می­شود و پیرتر می­ شوم!! و من همان طور که در جنگ اول جهانی بین سال­ های 1914 – 1918 در صدد ارائه طرح صلح جهانی بودم و موفق نشدم / در این 6 سال سیاه جنگ دوم 1939 – 1918 نیز دائماً در تکاپو بودم که بنحوی بتوانم طرح صلح جهانی را ارائه بدهم / باز هم نتیجه نگرفتم!! گویا شکافتن هسته اتم بسیار آسان­تر بود از شکافتن قلب سخت و سیاه انسان!! براستی که این موجود دوپا (!) سرسخت­ترین موجودات جهان است !! ... و در مقیاس­ه ای کوچک­تر نیز همواره ناکام بوده­ ام / هنگامی که ورزش­ های رزمی از جمله کاراته / جودو/ و کنگ فو و مانند این چیزها {...} از شرق وحشی بی­تمدن و خرچنگ خوار – یعنی چین و ژاپن و کره – به وسیله اروپا و آمریکا آمد / من از جمله مخالفان این گونه ورزشها بودم و تأکید می­کردم که چنین آداب و رسول وحشیانه ­ای خشونت را در جامعه رواج می ­دهد ... ولی همه مانند دیوار گچی (!) به من نگاه کردند و هیچ نگفتند و چنان که خود حضرتعالی (= آقای بروجردی برای من در جواب نامه ((ایکس – 25)) مرقوم فرموده­اید // در اسلام ... حتی کندن یک مو یا ایجاد یک خراش سطحی و یا حتی اندک ناراحت ساختن یک انسان – غیر مجاز و ممنوع است !!// . آری ! سیاست فقط فکر لحظه ­های هیجان­ آور را در سر می­ آورد / حال آن که این عملکردهای سیاسی همچون قوانین معادلات ریاضی نتایج و عواقبی جبران ناپذیر و غیر قابل دفع را در پی می ­آورد!! و اکنون ای جناب ... بروجردی، ای پیشوای خردمند و ای پدر مهربان بسیار از شما سپاسگزارم که در 1952 در پی مرگ (وایتسمن) – رئیس جمهور وقت اسرائیل هنگامی که من از شما تقاضای مشاوره کردم که / آیا ریاست جمهوری اسرائیل را – که رسماً و علناً به من (اینشتین) پیشنهاد شد و همگان مرا یک یهودی دنیا دیده و مهاجر از وطن می ­دانستند – بپذیرم؟ / خود در جواب نامه ((ایکس – 32)) فرمودید: انسان خداترس و خردمند چنین پیشنهادی را هرگز نمی­پذیرد. هر کس به دنبال سیاست رفته آلوده شده است . پس شما خود را آلوده سیاست نکنید" لذا من (اینیشتن) نیز به بهانه اشتغالات علمی / این پیشنهاد را رد کردم.

sadagh بازدید : 137 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

درباره ازدواج فرزندان حضرت آدم و چگونگی ادامه نسل او توضیح دهید ، آیا ازدواج با محارم نبوده است؟

     زمان ارسال : ۱۳۹۰/۱۱/۱۷ ۰۲:۰۱:۰۲

دراین خصوص رجوع فرمایید به تفسیر شریف المیزان ذیل آیه  : يَأَيهُّا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكمُ مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنهْا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنهْمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَ نِسَاءً  وَ اتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِى تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ  إِنَّ اللَّهَ كاَنَ عَلَيْكُمْ رَقِيبا(نساء 1)

ویا به لینک های زیر رجوع فرمایید:

http://www.pasokhgoo.ir/node/29893

http://www.al-mobin.com/kalam/index.php?topic=1036.0;wap2

چگونه با اینکه حضرت ادم و حوا دو پسر و یک دختر داشته اند و انسان دیگری وجود نداشته نسل انها گسترش یافته است؟

پاسخ: 

پرسشگر گرامی، با سلام و سپاس از ارتباطتان با این مرکز.
بنا بر آنچه در روایات اهل بیت (ع) آمده است، حضرت آدم (ع) و حوا علاوه بر هابیل و قابیل، دارای فرزندان پسر و دختر دیگری نیز بوده اند که نام‌ برخی از آن ها: شیث و یافث، عناق، اقلیما و لوزا بوده‌اند و منحصر به هابیل و قابیل نبوده است و فرزندان ايشان منحصر در دو پسر و يك دختر نبودند. وقتی این ها به سن بلوغ رسیدند، ازدواج کردند و نسل فعلی بشر به وجود آمد؛ مثلا در حدیثی از امام سجاد (ع) چنین نقل شده که آن حضرت در ضمن گفتاری به مردی قریشی، تعداد فرزندان آدم و حوا را بیست پسر و بیست دختر نقل می فرماید و برخی را همچون: هابیل و قابیل، بلوزا و قلیما نام می برد. (1) پس فرزندان حضرت آدم منحصر در هابیل و قابیل نبودند؛ اما در مورد چگونگي پيدايش نسل بشر امروزي و چگونگی ازدواج فرزندان حضرت آدم (ع) و حوا، دو احتمال کلّى وجود دارد:
1. قبل از آدم و حوا، انسان‏هاى دیگرى روى کره خاکى زندگى مى‏کردند.
تحقیقات باستان‏شناسى نشان مى‏دهد که نوع انسان یا مانند آن، احتمالاً از چند میلیون سال قبل در کره زمین زندگى مى‏کرده است. فسیل‏ها و جمجمه‏هاى کشف شده، این مطلب را تأیید مى‏کند؛ در حالى که از تاریخ پیدایش حضرت آدم زمان زیادى نمى‏گذرد. اگر این احتمال صحیح باشد، اين احتمال هست كه فرزندان حضرت آدم، با باقیمانده آن انسان‏ها ازدواج کرده و تولید مثل نموده‏اند و نسل انسان­ بدین صورت زیاد شده باشد. حُسن اين نظريه اين است كه بر اساس این احتمال، ديگر مسئله حرمت ازدواج فرزندان آدم با يكديگر مطرح نیست.
2. هیچ انسانى قبل از حضرت آدم نبوده و خداوند علاوه بر هابيل و قابيل، دختراني را نيز به آن ها عطا نموده و آن ها با هم ازدواج نموده‏اند. طبق اين احتمال، اين سؤال مطرح مي شود كه پس حرمت ازدواج خواهر و برادر چه مي شود؟ این سؤال، دو پاسخ دارد:
الف) در آن هنگام هنوز حرمت ازدواج خواهر و برادر تشریع نشده بوده و اصلا اين كار در آن زمان، حرام نبوده است.
ب) ازدواج محارم از همان ابتدا حرام بوده و اقتضاى حرمت داشته است؛ ولى به دلیل مصلحت عظیمى همچون حفظ نسل بشر و تداوم حیات او روى کره خاکى، حکمت الهى بر آن تعلّق گرفته بود که در مقطعى کوتاه این عمل جایز باشد. بعد که ضرورت بر طرف شد، خداوند حرمت آن را تشریع نمود.
ظاهر آیات قرآن، احتمال دوم را تقویت مى‏نماید؛ چرا که مى‏فرماید: «اى مردم! از پروردگارتان بپرهیزید که شما را از یک انسان آفرید و همسرش را نیز از جنس او آفرید و از آن دو، مردان و زنان فراوانى ( روى زمین ) منتشر کرد». (2)
در این زمینه، احادیث متفاوتى وارد شده است که هر کدام، يكي از این احتمالات را تأیید مى‏کند. اما بر اساس قاعده، احادیثي كه موافق با قرآن باشند،مقدّم اند. پس طبق قاعده، احتمال دوم صحیح تر به نظر مى‏رسد؛ چون طبق آيه اول سوره نساء كه در بالا ذكر شد، خداوند نسل انسان را تنها از حضرت آدم و حوا ايجاد نمود. لازمه این سخن، ازدواج فرزندان حضرت آدم (ع) با یکدیگر است؛ زیرا اگر آن‏ها با نژاد و همسران دیگرى ازدواج کرده باشند، آوردن ضمیر«منهما ( از آن دو )» در آیه قرآن درست نخواهد بود؛ چرا که بر اساس احتمال اوّل، نسل آدم از ازدواج فرزندان آدم با غیر نسل وى به وجود آمده‏اند. (3)
جهت مطالعه بيش تر مي توانيد به كتاب «تاريخ انبياء» تأليف رسولي محلاتي مراجعه نمایيد.
در پایان، يك بار ديگر براي شما سرور بزگوار آرزوي توفيق داريم.


sadagh بازدید : 135 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

چه سیاستی در پشت پرده ساخت ، ساختمان 72 طبقه مجاور کعبه وجود دارد؟

     زمان ارسال : ۱۳۹۰/۱۱/۲۰ ۰۲:۰۱:۰۲

همانطور که در سوال قبل پاسخ داده شد علاه بر بحث نماد گرایی ذکر شده که این ساختمان و منطقه را (مکه) بنای شیطان معرفی می کند.

حقیقتا ساخت سازه ای به این بزرگی و شکل معنویت خانه خدا را تحت شعاع قرار داده است. و بنا بر تصریح حاجیانی که از آن دیدن کرده اند ابهت خانه خدا را زیر سوال برده است و عجیب اینکه سازمانهای جهانی که دادشان در جریان ساخت برج جهان نما دراصفهان در آمد اکنون سکوت اختیار نموده اند.

در ابتدا گفته شد که این ساختمان 72 طبقه به نیت 72 شیطان تسخیر شده توسط سلیمان ساخته شده است تا قدرت شیاطین را در مقابل نما الله (کعبه) به رخ بکشاند.

رجوع کنید: http://old.mouood.org/content/view/10806/3/

اما ظاهرا جدیدا اعلام شده است که این ساختمان بیش از 80 طبقه است که البته فرقی نمی کند چراکه مهم شکل و وجود این بنا در جوار خانه خداست.

برخی پژوهشگران نیز معتقدند به لحاظ جذب انرژی شیطانی این ساختمان کارکرد خواهد داشت تا پر انرژی ترین نقطه زمین یعنی کعبه به تسخیر شیطان در آید.

این تفکر در ساخت فیلم "ترنس فورمرز" نیز توسط صهیونیست ها نشان داده شده است که در آن موجودات فضایی به دنبال  به دست آوردن "cube of light" یا کعبه انرژی هستند.

sadagh بازدید : 145 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

چرا باوجود صهیونیستی بودن کالاهایی مانند ، کوکاکولا ، پپسی،نستله ، تیمبرلند و ... این اجناس توسط دولت اسلامی وارد کشور می شوند؟

     زمان ارسال : ۱۳۹۰/۱۱/۲۰ ۰۲:۰۲:۰۲

متاسفانه یکی از دغدغه های نهاد های مبارز در زمینه صهیونیزم همین مطلب است و بارها نیز در مجلس به بحث گذاشته شده است لیکن تا کنون تصمیم درستی اتخاذ نشده است این درحالی است که عموم مراجع استفاده از این کالا ها را حرام دانسته اند.

لیکن به نظر بنده هیچ تفاوتی نمی کند مهم این است که مصرف کنندگان از خرید این کالاها جدا خود داری نمایند تا واردات آن برای تجار به صرفه نباشد بدین ترتیب عملا دیگر چنین کالاهایی وارد کشور نخواهد شد چون مشتری ندارند.

 

فتوای مراجع در این خصوص :

 

·         امام خمینی (ره):

بسم الله الرحمن الرحیمکراراً دولت‌های اسلامی را دعوت به اتحاد و برادری نموده‌ام، در مقابل اجانب و ایادی آن‌ها که می‌خواهند با ایجاد نفاق در بین مسلمین و دولت‌های اسلامی، ممالک عزیز ما را در تحت اسارت و ذل* استعمار نگه دارند و از مخازن معنوی و مادی آن‌ها استفاده کنند.کراراً دولت‌ها را به خصوص دولت ایران را از اسراییل و عمال خطرناک آن تحذیر نمودم. این ماده‌ی فساد که در قلب ممالک اسلامی با پشتیبانی دول بزرگ جایگزین شده است و ریشه‌های فسادش هر روزی ممالک اسلامی را تهدید می‌کند، باید با همت ممالک اسلامی و ملل بزرگ اسلام ریشه‌کن شود.اسراییل قیام مسلحانه بر ضد ممالک اسلامی نموده است و بر دول و ملل اسلام قلع و قمع آن لازم است. کمک به اسراییل، چه فروش اسلحه و مواد منفجره و چه فروش نفت، حرام و مخالفت با اسلام است. رابطه با اسراییل و عمال آن، چه رابطه‌ی تجاری و چه رابطه‌ی سیاسی، حرام و مخالفت با اسلام است. باید مسلمین از استعمال امتعه‌ی** اسراییل خودداری کنند.از خداوند تعالی نصرت اسلام و مسلمین را خواستار است (1)

روابط تجاری و سیاسی با بعض دول که آلت دست دول بزرگ جائر هستند، از قبیل دولت اسراییل، جایز نیست و بر مسلمانان لازم است که به هر نحو ممکن است، با این نحو روابط مخالفت کنند و بازرگانانی که با اسراییل و عمال اسراییل روابط تجاری دارند، خائن به اسلام و مسلمانان و کمک‌کار به هدم احکام*** هستند و بر مسلمانان لازم است با این خیانت‌کاران، چه دولت‌ها و چه تجار، قطع رابطه کنند و آن‌ها را ملزم کنند به توبه و ترک روابط با این نحو دولت‌ها. (2)

استخدام مسلمان‌ها در موسسات کلیمی‌ها در صورتی که بدانند به اسراییل کمک می‌نمایند، جایز است یا نه؛ و هرگاه ندانند کمک می‌کنند، [اگر] به طور روزمزد استخدام [شوند]، چطور است؟

استخدام جایز نیست و حقوق و اجرت آن‌ها حرام است، و در مورد شک هم، در این موسسات وارد نشوند(3)

{۱} صحیفه‌ی امام، جلد ۲، صفحه‌ی ۱۳۹، ۱۷خرداد ۱۳۴۶، پیام به دولت‌ها و ملت‌های مسلمان

{۲} رساله‌ی توضیح المسائل، ترجمه‌ی فارسی، مساله‌ی ۲۸۳۴

{۳} استفتائات متفرقه، پرسش 86

 

·         حضرت آیه الله خامنه ای:

درسوال 1349کتاب اجوبة الاستفتائات: «بر آحاد مسلمین واجب است که از خرید و استفاده از کالاهایی که سود تولید و فروش آنها عاید صهیونیست ها که با اسلام و مسلمین در حال جنگ هستند، می‌شود، اجتناب کنند.» (رساله اجوبه استفتائات ص493) همچنین : تحریم اقتصادی دولت غاصب و به رسمیت نشناختن آن وظیفه همه دولت های مسلمان است و ملت ها باید در برابر این مسئله حساسیت نشان دهند.» براین اساس در فرض اثبات این که شرکت های فوق وابسته به صهیونیسم بوده و منافع حاصل از آنها به رژیم اسرائیل تعلق دارد ، خرید و استفاده از این محصولات جایز نمی باشد.

همچنین :باید از معاملاتی که به نفع دولت غاصب اسراییل ـ که دشمن اسلام و مسلمین است ـ خودداری شود و وارد کردن و ترویج کالاهای آنان که از ساخت و فروش آن سود می‌برند، برای هیچ‌کس جایز نیست. هم‌چنین خرید آن کالاها از سوی مسلمانان، به خاطر مفاسد و ضررهایی که برای اسلام و مسلمین دارد، جایز نیست

 

فتوای حضرت ایت الله مکارم شیرازی :

سوال:

یک شرکت، نهاد یا موسسه‌ی خارجی یا داخلی، از یکی از راه‌های زیر، از دشمنان امت اسلامی پشتیبانی می‌کند:

• بخشی از سود آن در اختیار رژیم اشغالگر قدس یا نهادهایی گذاشته می‌شود که مستقیماً با اسلام و جوامع اسلامی مبارزه می‌کنند؛

• مدیران شرکت، پشتیبانی خود را از رژیم اشغالگر قدس یا نهادهایی که مستقیماً با اسلام و جوامع اسلامی مبارزه می‌کنند، اعلام کرده‌اند؛

• دارایی، سود فروش یا اعتبار شرکت در راه گسترش اسلام‌ستیزی و اسلام‌گریزی مصرف می‌شود.

1.آیا خرید تولیدات این شرکت جایز است؟

2.آیا استفاده از تولیدات این شرکت جایز است؟

3.آیا تفاوتی میان کالاهای مختلف (پوشاک، مواد غذایی، نرم‌افزار و …) از باب خرید یا استفاده وجود دارد؟

4.اگر این شرکت، با تاسیس نمایندگی، کالای خود را درون کشور تولید کند، خرید یا استفاده از آن جایز است؟

5.اگر کالای یک شرکت داخلی، تحت لیسانس و با اجازه‌ی این شرکت تولید شود، با توجه به این‌ که این اجازه، در قبال پرداخت هزینه‌ای به صورت سـالیانه صادر میشود، خرید یا استفاده از آن جایز است؟

6.اگر به علت نبود قوانین یا نظارت مناسب یا هر دلیل دیگر، کـالای این شرکت وارد کشور شود، خرید یا استفاده از آن جایز است؟

7.اگر نـام، نشان یا مبدا صادرکننده‌ی کـالا تغییر داده شود تا شـرکت اصلی پنهان بماند، خرید یا استفاده از آن جایز است؟

8.آیا یک شرکت داخلی، برای افزایش فروش کـالای تولیدی خود (مثلاً پوشاک)، میتواند از نام یا نشان این شرکت استفاده کند؟

9.آیا استخدام در این شرکت یا تبلیغ کالای آن جایز است؟

پاسخ:

خرید و فروش از شرکت هایی که وابستگی روشنی به شرکت های اسرائیلی یا آمریکایی  دارند جایز نیست و استخدام و هر گونه فعالیتی در چنین شرکت هایی حرام است.

 

·         فتوای آیت‌الله العظمی لطف‌الله صافی گلپایگانی:

سوال : همان سوال بالا

پاسخ : در صورتی که چنین شرکت یا نهاد یا موسسه‌ای وجود داشته باشد، چه در داخل و یا خارج، هیچ‌یک از سوالات جایز نیست و تفاوتی بین کالاها نیست.

·         فتوای مرحوم آیت‌الله العظمی محمد فاضل لنکرانی:

این پرسش و پاسخ در تاریخ نوزدهم فروردین ۱۳۸۱ در روزنامه‌ی ابرار منتشر شده است:

حکم شرعی درباره‌ی روابط تجاری، اقتصادی، سیاسی و… کشورهای اسلامی با رژیم اشغالگر قدس، چگونه است؟ 

پاسخ: هرگونه امر اقتصادی و تجاری که در رابطه با این رژیم باشد، حرام مسلّم است.

 

·         فتوای آیت‌الله العظمی حسین مظاهری:

پرسش : همان سوال پرسیده شده از دفتر آیه الله مکارم و صافی

پاسخ: جایز نیست و در کلیه‌ی صور که جایز نیست، اگر بتواند از راه قانون آن‌جا را تعطیل کند، باید اقدام کند.

 

·         فتوای آیت‌الله العظمی حسین نوری همدانی

سوال: همان

پاسخ: هر شرکت و موسسه‌ای که در راه تقویت دشمنان اسلام اقدام می‌نماید و سود به دست آمده {را} در مسیر تضعیف اسلام و نظام اسلامی به کار می‌گیرند، فعالیت آنان جایز نیست و هرگونه همکاری با آن‌ها حرام است. و با بیان فوق، جواب مسایل مذکور روشن می‌شود.

sadagh بازدید : 130 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

چرا در فیلم ارباب حلقه ها تک چشم نابود می شود؟

     زمان ارسال : ۱۳۹۰/۱۱/۲۶ ۰۲:۰۲:۰۲

هرچند این تک چشم نابود می شود اما باید دید چگونه این اتفاق می افتند؟

کاراکتر اصلی این فیلم با کمک انواع و اقسام نیروهای عجیب و غریب که ما هیچ کدام آنها را در اختیار نداریم و با خوش شانسی موفق به چنین کاری می شود و به معنای واقعی کلمه هفت خان رستم را طی می کند (کاری که در واقعیت امکان ندارد) و عملا این در ذهن مخاطب می نشیند که ما توان چنین کاری را نداریم ، پس اگر کاراکتر اصلی این فیلم می تواند ما نمی توانیم چون آن همه خوش شانسی و همکاری را نداریم پس برای ما در این قبیل فیلم ها همواره شیطان قدرت نمایی می کند.

 

sadagh بازدید : 161 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

آیا ظهور دجال از نشانه های قطعی ظهور است؟

     زمان ارسال : ۱۳۹۰/۱۲/۴ ۰۲:۰۱:۰۲

خیر نشانه های قطعی ظهور موارد 5 گانه زیر است:


1.خسف در سرزمین بیدا

2.خروج سفیانی

3.خروج یمانی

.4کشته شدن نفس زکیه

5.صیحه آسمانی

در ضمن روایات مربوط به دجال بیشتر از منابع اهل سنت است و در مجموع غیر قابل اعتماد که بخش عمده ای از آن مربوط به اسرائیلیات است سند روایی شیعی در باره آن وجود ندارد و تعداد روایات شیعی در باره دجال انگشت شمار است.

sadagh بازدید : 163 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

دين زردشتي به عنوان دين الهي پذيرفته شده است پس چرا در اين باره اختلاف نظر وجود دارد؟

     زمان ارسال : ۱۳۹۱/۴/۲۰ ۰۲:۰۲:۰۲

زردشتيان به نبوت از زردشت اعتقاد دارند و كتاب اوستا را از او مي‌دانند. بنابر روايات و اخبار خودشان زردشت در قرن ششم پيش از ميلاد مسيح در شرق و يا در غرب ايران تولد يافته و در 30 سالگي از جانب اهورا مزدا به پيغمبري برگزيده شده و آيين خود را در آن عصر انتشار داده است[1].
توجه به همين كلام استاد مطهري مي‌تواند در اين راستا و آن كه آيين زردشتي آيا از اديان الهي است ما را راهنمايي كند.[2]
برحسب آن چه تاريخ نشان مي‌دهد نژاد آريا پس از استقرار در سرزمين ايران به پرستش مظاهر طبيعت و... البته مظاهر موت طبيعت از قبيل آتش ،خورشيد، باران و خاك مي پرداختند. آن چه در ايران قديم وجود داشته، اعتقاد به دو آفريدگار بوده است، نه دو گانه پرستي يعني ايرانيان قايل به شرك در خالقيت بوده‌اند نه شرك در عبادت.
بعدها زردشت ظهور كرد. از نظر تاريخ به روشني معلوم نيست كه آيا آيين زردشت در اصل، آييني توحيدي بوده است يا آيين ثنويي؟

«اوستا» موضوع اين ابهام را رفع نمي‌كند، زيرا قسمت‌هاي مختلف اين كتاب، تفاوت فاحشي با يكديگر دارد. بخش «ونديداد» اوستا صراحت در ثنويت دارد. ولي از بخش «گاتاها» چندان دوگانگي فهميده نمي‌شود، بلكه برحسب ادعاي برخي از محققين از اين بخش يكتايي استنباط مي‌گردد.

به علت همين تفاوت و اختلاف بزرگ است كه اهل تحقيق معتقدند اوستائي كه در دست است،‌ اثر يك نفر نيست بلكه هر بخش از آن از يك شخص است.

تحقيقات تاريخي در اين جا نارسا است، ولي ما برحسب اعتقادات اسلامي كه درباره مجوس دارم مي‌توانم دين زردشت را در اصل يك شريعت توحيدي بدانيم، زيرا بر حسب عقيده اكثر علماي اسلام زردشتيان از اهل كتاب محسوب مي‌گردند، محققين از مورخين نيز همين عقيده را تأييد مي‌كنند و مي‌گويند: نفوذ ثنويت در آيين زردشت، از ناحيه سوابق عقيده دو خدايي در نزد آريا قبل از زردشت بوده است.

البته تنها از طريق تعبد يعني از راه آثار اسلامي مي‌توانيم شريعت زردشت را يك شريعت توحيدي بدانيم. اما از نظر تاريخي يعني از نظر آثاري كه به زردشت منسوب است، هرچند بخواهم فقط (كاتها) را ملاك قرار دهم، نمي‌توانم آيين زردشتي را آيين توحيدي بدانم،

زيرا حداكثر آن چه محققان درباب توحيد زردشت به استناد «گاتها» گفته‌اند اين است كه زردشت طرفدار توحيد ذاتي بوده است... زردشت براي درخت هستي بيش از يك ريشه قايل نبوده است.... ولي براي اين كه يك آيين توحيدي باشد علاوه بر توحيد ذاتي و توحيد در عبادت توحيد در خالقيت هم لازم است و آيين زردشت به حسب مدارك تاريخي از نظر خالقيت كاملاً ثنوي بوده است....

اگر (گاتها) را كه اصيل‌ترين و معتبرترين و توحيدي‌ترين اثري است كه از زردشت باقي مانده است، ملاك قرار دهم زردشت را در شش و پنج خير و شر و اين كه نظام موجود نظام احسن نيست، و با حكمت بالغه جور نمي‌آيد گرفتار مي‌بينم اين جهت او را از پيامبران آسماني كاملاً جدا مي‌كند... .
در حقيقت بايد گفت دين زردشت نتوانسته است ريشه شرك و ثنويت را حتي در حدود تعليمات گاتها از دل ايرانيان بركند، خودش نيز مغلوب اين عقيده خرافي گشته و تحريف شده است.
مرحوم استاد داود الهامي محقق ونويسنده درباره زردشت مي‌گويد[3] اختلاف عجيبي به چشم مي‌خورد. اغلب مورخان اسلامي مانند طبري (ج 1، ص 282) و بلعمي، ‌ابن اثير و مير خواند زردشت را پيامبر نخوانده و او را شاگرد شاكر ارمياي نبي و يا عزير نبي دانسته‌اند.
دكتر معين مي‌گويد: «موبدان كوشش داشتند موسس دين خود را با پيغمبران مورد قبول مسلمانان و نصاري و يهود تطبيق كنند، تا هم اهل كتاب شمرده شوند و هم كمتر مورد طعن قرار بگيرند».[4]
ايشان زردشت را اختلافي‌ترين چهره تاريخ هم از نظر زمان و هم از نظر آيين و هم از نظر محل تولد معرفي مي‌كند.[5]

با اين وصف علت اين كه اين همه تناقض و تضاد در تاريخ (و آيين) زردشت اين است كه وي تاريخ درستي ندارد و ردپايي اين شخصيت ايراني در تاريخ گم شده است و در هيچ يك از روايات اسلامي و قرآن مجيد و هم چنين در كتب مقدس چون انجيل و تورات ذكري از شخص و كتاب «اوستا» به ميان نيامده است، بلكه هر جا كه خواستند از ديانت كهن ايران نامي به ميان آورند تنها به لفظ مجوس اكتفا كرده‌اند.
با اين كه در قرآن كريم علاوه بر پيامبران اولو العزم، نام عده‌اي از پيغمبران ديگر نيز آمده است و حتي به نام برخي از آنان سوره مستقل نازل شده است، اگر او واقعا پيغمبر و حتي به ادعاي زردشتيان پيامبر اولو العزم بوده و صاحب شريعت بوده، پس چرا در قرآن و انجيل و تورات نامي از او به ميان نيامده است؟ معلوم است اين موضوع بيشتر باعث نگراني زردشتيان شده، ‌و لذا خواسته‌اند پيامبر خود را با نام يكي از پيغمبران مسلم تطبيق بدهند.[6]
خلاصه و نتيجه اين كه، بنابر نظريه استاد شهيد مطهري از كتاب مذكور، تنها از طريق تعبد يعني از راه آثار اسلامي مي‌توانم شريعت زردشت را يك شريعت و آيين توحيدي بدانيم، اما از نظر آثاري كه به زردشت منسوب است و به حسب مدارك تاريخي نمي‌توانم آيين زردشتي را از آيين توحيدي بدانيم.
بنابه نظر مرحوم استاد الهامي، محقق اين موضوع در دو اثر ياد شده زردشت از اختلافي‌ترين چهره تاريخ مي‌باشد. اغلب مورخان اسلامي مانند طبري، بلعمي،‌ ابن اثير، و مير خواند، زردشت را پيامبر نخوانده و او را شاگرد شاگرد ارمياي نبي و يا عزير نبي دانسته‌اند.
علت اختلاف در تاريخ و آيين زردشتي اين است كه وي تاريخ درست ندارد و ردپايي از اين شخصيت ايراني در تاريخ گم شده است و در هيچ يك از روايات اسلامي و قرآن مجيد و كتب مقدس چون انجيل و تورات ذكري از شخص او، و كتابش (اوستا) سخني به ميان نيامده است، بلكه هر جا خواسته‌اند از ديانت كهن ايراني نامي به ميان آورند، تنها به لفظ مجوس اكتفا كرده‌اند.

sadagh بازدید : 321 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

 در باره بارکد 666 که بر روی مواد غذایی توسط صهیونیستها حک شده است توضیح دهید آیا بر ما اثر دارد؟

     زمان ارسال : ۱۳۹۰/۱۲/۱ ۰۲:۰۲:۰۲

خیر ، چراکه به مسلمانان سفارش شده قبل از هر کاری بسم الله  بگویند و این لفظ شریف باطل کننده هر طلسمی است.

گفتنی است دلایل زیادی برای تقدس 666 بیان شده است و جالب اینکه مواردی به مرور زمان و بعد ها به جهت توجیه این نماد ساخته و پرداخته شد لیکن در این میان مهمترین علت را باید در کتاب مکاشفات (Revelation) یوحنا   جستجو نمود، تاثیر این کتاب علی الخصوص باب 13 آن  بر تفکرات و سمبولیسم جوامع مخفی آنچنان آشکار و بارز است که کلمه کلمه و حرف حرف آن جای بحث دارد :

          "و او بر ريگ دريا ايستاده بود و ديدم وحشي از دريا بالا مي‏آيد كه ده شاخ و هفت سر دارد و بر شاخهايش ده افسر و بر سرهايش نامهاي كفر است(1)

 و آن وحش(موجودی شبیه به حیوانات وحشی) را كه ديدم مانند پلنگ بود و پايهايش مثل پاي خرس و دهانش مثل دهان شير و اژدها قوّت خويش و تخت خود و قوّت عظيمي به وي داد(2)

و يكي از سرهايش را ديدم كه تا به موت كشته شد و از آن زخم مهلك شفا يافت و تمامي جهان درپي اين وحش در حيرت افتادند(3)

و آن اژدها را كه قدرت به وحش داده بود پرستش كردند و وحش را سجده كرده گفتند كه كيست مثل وحش و كيست كه با وي مي‏تواند جنگ كند (4)

و به وي دهاني داده شد كه به كبر و كفر تكلّم مي‏كند و قدرتي به او عطا شد كه مدّت چهل و دو ماه عمل كند(5)

 پس دهان خود را به كفرهاي بر خدا گشود تا بر اسم او و خيمه او و سكنه آسمان كفر گويد(6)

و به وي داده شد كه با مقدّسين جنگ كند و بر ايشان غلبه يابد و تسلّط بر هر قبيله و قوم و زبان و امّت بدو عطا شد(7)

 و جميع ساكنان جهان جز آناني كه نامهاي ايشان در دفتر حيات برّه (منظور حضرت مسیح است که همچون بره ای بی گناه قربانی گناهان بشر گشت)كه از بناي عالم ذبح شده بود مكتوب است او را خواهند پرستيد(8)

 اگر كسي گوش دارد بشنود(9)

 اگر كسي اسير نمايد به اسيري رود و اگر كسي به شمشير قتل كند مي‏بايد او به (به) شمشير كشته گردد در اينجاست صبر و ايمان مقدّسين(10)

و ديدم وحش ديگري را كه از زمين بالا مي‏آيد و دو شاخ مثل شاخهاي برّه داشت و مانند اژدها تكلّم مي‏نمود(11)

و با تمام قدرت وحش نخست در حضور وي عمل مي‏كند و زمين و سكنه آن را بر اين وا مي‏دارد كه وحش نخست را كه از زخم مهلك شفا يافت بپرستند (12)

 و معجزات عظيمه بعمل مي‏آورد تا آتش را نيز از آسمان در حضور مردم به زمين فرود آورد(13)

 و ساكنان زمين را گمراه مي‏كند به آن معجزاتي كه به وي داده شد كه آنها را در حضور وحش بنمايد و به ساكنان زمين مي‏گويد كه صورتي را از آن وحش كه بعد از خوردن زخم شمشير زيست نمود بسازند(14)

 و به وي داده شد كه آن صورت وحش را روح بخشد تا كه صورت وحش سخن  گويد و چنان كند كه هر كه صورت وحش را پرستش نكند كشته گردد (15)

 و همه را از كبير و صغير و دولتمند و فقير و غلام و آزاد بر اين وا مي‏دارد كه بر دست راست يا بر پيشاني خود نشاني گذارند (16)

 و اينكه هيچ كس خريد و فروش نتواند كرد جز كسي كه نشان يعني اسم يا عدد اسم وحش را داشته باشد(17)

 در اينجا حكمت است پس هر كه فهم دارد عدد وحش را بشمارد زيرا كه عدد انسان است و عددش ششصد و شصت و شش است(18)"

همانطور که مستحضر هستید درآیه آخر این باب به وضوح شاهد استفاده از عدد 666 به عنوان عدد وحش (موجود خارق العاده مشروح در آیات این باب) هستیم. مسیحیان بر این مبنا آنرا عدد شیطان دانسته  و از آنجا که حاکمیت شیطان در آخر الزمان علنی خواهد شد و پس از آن مسیح ظهور خواهد نمود لذا بار معنایی آخر الزمانی نیز در خود نهفته دارد و با وارد کردن 666 در بارکد اجناس بحث خرید و فروش اشیا فقط با  این نام را طراحی کردند.

sadagh بازدید : 164 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

سیزده الگوی رفتاری از امام رضا (علیه السلام)

     زمان ارسال : ۱۳۹۱/۱/۱۴ ۱۹:۱۹:۱۹ - نویسنده : amin1364

بسم الله الحمن الرحیم

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

سیزده الگوی رفتاری از امام رضا (علیه السلام)

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

 

(1) "احتیاط در دور اندیشی"

هرکس بخواهد دور اندیشی کند ولی محتاط نباشد خود را مسخره کرده است.

بحارالانوار11.356.78

=-=-=

(2) "همدم"

همدم شدن( بیش از اندازه ) هیبت را از بین می برد.

اعلام الدین 307

=-=-=

(3) "عاقبت انسان پیمان شکن"

انسان پیمان شکن از پیشامد بد در امان نیست.

بحارالانوار67.186.3

=-=-=

(4) "سفارشی به دوستان"

ای عبدالعظیم دوستان مرا سلام برسان و به آنها بگو:

- شیطان را بر خود مسلط نکنند.

- راستگو باشند و امانت را (به صاحبانش) برگردانند.

- خاموشی گزینند و در اموری که به آنها مربوط نیست مجادله نکنند.

الاختصاص 247 

=-=-=

(5) "دل های زنده"

هر کس در مجلسی که  یاد و نام ما زنده نگه داشته می شود بنشیند در آن روز که دل ها می میرد دل او نمی میرد.

امالی شبخ صدوق68.4

=-=-=

(6) "زیارت علی بن موسی الرضا"

هیچ یک از دوستان من که عارف به حق و مقام من باشند مرا زیارت نخواهند کرد مگر اینکه در روز قیامت شفاعتشان کنم.

عیون الخبارالرضا2.259.27

=-=-=

(7) "دست نیاز"

دست نیاز دراز کردن کلید بینوایی است.

بحارالانوار96.157.35.

=-=-=

(8) "برطرف کننده غم مؤمن"

هرکس غمی از غم های دنیا را از دل مؤمنی برطرف سازد خداوند غمی از غم های آخرت را از دلش بر می دارد.

بحارالانوار74.233.28

=-=-=

(9) "فواید خواب"

خواب شهریار مغز است و مایه پیروزی و قوام بدن.

بحارالانوار62.316

=-=-=

(10) "تشکر از مردم"

هرکس در برابر خوبی مردم تشکر نکند از خدای عزوجل تشکر نکرده است.

عیون الخبارالرضا2.24.2

=-=-=

(11) "دوست نادان"

دوست آدم نادان در رنج است.

بحارالانوار9.352.78

=-=-=

(12) "برترین مرحله خرد"

برترین مرحله خرد شناخت انسان از خود است.

بحارالانوار9.352.78

=-=-=

(13) "مسخره کنندگان خدا"

کسی که از گناهانش استغفار کند و باز آن را انجام بدهد مانند کسی است که خدا را ریشخند کرده ست.

sadagh بازدید : 151 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

احادیث تکان دهنده درباره ظهور

     زمان ارسال : ۱۳۹۱/۵/۱ ۰۱:۱۳:۵۰ - نویسنده : nooromahdi

تعدادی از احادیث بی شمار از پیامبر اکرم حضرت محمد رسول الله(درود خدا بر او باد) به نقل از منابع روایی شیعه و سنی آورده ایم که به روزگار غریبی اسلام در آخرالزمان و ظهور امام عصر( درود خدا بر او باد) مربوط است. مضامین احادیث آنقدر تکان دهنده و به روز هستند که انگار روزگار ما را مرور می کنند:

پیامبر خدا محمد مصطفی ( که درود خدا بر او باد) در روایتی فرمود:
روزگاری خواهد آمد که دین خدا تکه تکه خواهد شد. سنت من در نزد آنان بدعت و بدعت در نزد آنان سنت باشد ، شخصیت های بزرگ در نزد آنها حیله گر خوانده می شوند و اشخاص حیله گر در نزد مردم، با شخصیت و وزین خوانده شوند .
مومن در نزد آنان حقیر و بی مقدار می شود و فاسق به پیش آنها محترم و ارجمند باشد ، کودکانشان پلید و گستاخ و بی ادب و زنانشان بی باک و بی شرم و بی حیا شوند، پناه بردن به آنها خواری و اعتماد به آنان ذلت و درخواست چیزی از آنها نمودن، جامه درویشی به تن کردن و مایه بیچارگی و ننگ است .
در آن هنگام خداوند ، آنان را از باران به هنگام، محروم سازد و در وقت نامناسب بر آنها ببارد .


اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند


زمانی بر مردم بیاید که چهره هایشان چهره های آدمیان ولی دل هایشان دل های شیاطین باشد ، بسان گرگان درنده خونریز باشند. از منکرات اجتناب نکنند، پیوسته به کارهای ناپسند خویش ادامه دهند ، اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند و اگر خبری برایشان بازگویی تو را دروغگویی شناسند و چون از آنها غایب باشی غیبتت کنند . افراد بد بر آنان مسلط شود که آنان را به انواع عذاب معذب دارند، نیکانشان دعا کنند ولی اجابت نشود.
 

شکم هاشان خدایان آنها، و زنانشان قبله گاهشان و پولشان دین شان

 
در جایی دیگر رسول خدا فرمود : زمانی بر مردم بیاید که شکم هاشان خدایان آنها شود، و زنانشان قبله گاهشان و پول شان دین شان شود و کالاهای دنیوی را مایه شرف و اعتبار و ارزش خویش دانند .
از ایمان جز نامی و از اسلام جز آثاری و از قرآن جز درس نماند. ساختمان های مسجدهایشان آباد باشد ولی دلهایشان از جهت هدایت خدا خراب شود .

 
در آن روزگار است که خداوند، آنها را به چهار بلا مبتلا سازد .

نخست: تجاوز به ناموسشان

و دوم: هتک حرمت از ناحیه زورمندان و ثروتمندانشان ،

سوم: خشکسالی،

چهارم: ظلم و ستم از جانب زمامداران و قاضیان .

 
اصحاب از سخنان آن حضرت سخت به شگفت آمدند و گفتند : یا رسول الله ! مگر آنها بت پرست هستند؟ پیامبر فرمود : آری هر پول و درهمی به نزد آنها بتی است که در حد پرستش به آن تعلق خاطر دارند .

 

آنچنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد

 
از پیامبر خدا در منابع شیعه و اهل تسنن روایت شده است که در جایی دیگر فرمود:
روزگاری بیاید که مردم شان آنچنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد. در آن هنگام، خداوند آنها را به سه بلا دچار سازد :

نخست آنکه برکت از مالشان بگیرد ،

دوم: ستمگران را بر آنها مسلط سازد

و سوم انکه بی ایمان از دنیا بروند .

 
یکی از اصحاب از پیامبر پرسید: یا رسول الله دین مردم شان چگونه خواهد بود؟
پیامبر فرمود : زمانی بر مردم بیاید که هر کس دین خویش را به سختی حفظ کند . دینداری شان بسان کسی ماند که آتش در دست خود نگه دارد.

 

از قرآن جز رسم الخطی و از اسلام جز نامی برای مسلمانان نماند

 
در جایی دیگر در بحارالانوار جلد۵۲ص۱۹۰ پیامبر فرمود : زمانی برسد که از قرآن جز رسم الخطی و از اسلام جز نامی برای مسلمانان نماند ، آنچنانکه گروهی به دین خدا در جهان خوانده شوند در حالی که همین گروه از هرکسی از اسلام دورتر باشند. مسجدهاشان از حیث ساختمان آباد ولی از نظر هدایت، خراب باشد.
در میان مردمانشان قرآن و اهل آن در اقلیت باشند. مومنانشان در میان مردم باشند ولی در میان آنها نباشند، با مردم باشند ولی براستی با مردم نباشند ، زیرا هدایت با ضلالت همراه نیست گرچه در کنار یکدیگر باشند .


به اندک نانی پیش هرکسی کرنش کنند

 
در بحار ج ۷۷ص۳۶۹ آمده است پیامبر در اواخر عمر خود اصحاب را جمع کردند و فرمودند: زمانی بر مردم بیاید که اخلاق انسانی از آنان رخت بربندد چنانکه اگر نام یکی را بشنوی به از آن بود که آن را ببینی یا اگر او را ببینی به از آن است که او را بیازمایی. چون او را بیازمایی، حالاتی زشت و ناروا در او مشاهده کنی .
دینشان پول و قبله گاهشان زنانشان شود. برای رسیدن به اندک نانی پیش هرکسی کرنش کنند نه خود را در پناه اسلام دانند و نه به کیش نصرانی زندگی کنند . بازرگانان و کاسبان شان رباخوار و فریبکار ، و زنانشان خود را برای نامحرمان بیارایند. در آن هنگام اشرارشان بر آنها چیره گردند و هر چه دعا کنند به اجابت نرسد .

 

آنچنان به قوانین اسلامی بی اعتنا بشوند که…

 
روزگاری خواهد امد که مردمانشان به پراکندگی مصمم باشند و از هماهنگی و اتفاق نظر و اتحاد بدور شوند. آنچنان به قوانین اسلامی بی اعتنا بشوند که گویی آنان خود پیشوای قرآن بودند نه قرآن پیشوای آنها . از حق جز نامی نزد آنها نمانده باشد و از قرآن جز خط و ورقی نشناسند.

بسا یکی در درس قرآن و تفسیر وارد شود ، هنوز جا خوش نکرده از دین خارج شود . و چون در آخرالزمان دینتان دستخوش افکار گوناگون روایات جدید شود، کمتر کسی از شماست که دینش را حفظ کند.

 

هنگامی که معیشت جز با گناه تامین نگردد
 
در کنزالاعمال حدیث ۳۱۰۰۸ آمده است یکی از اصحاب پرسید دین خدا چگونه خواهد شد؟
پیامبر(ص) فرمود : زمانی بر مردم بیاید که هیچ دیندار دینش برایش سالم نماند جز اینکه از قله کوهی بگریزد یا از سوراخی به سوراخ دیگر پناه برد چون روباه که با بچه هایش چنین کند ، و این آخرالزمان باشد .
 
هنگامی که معیشت جز با گناه تامین نگردد ، چون این وضع پیش آید عزب بودن و تجرد حلال شود ، در آن روزگار است که مرد به دست پدر و مادرش تباه و گمراه شود و اگر پدر و مادر نداشته باشد به دست زن و فرزندش و اگر زن و فرزند نداشته باشد، چه بسا هلاکت و تباهی اش به دست خویشان و همسایگانش باشد که او را به تهیدستی و فقر سرزنش کنندو بترسانند و تکالیفی بر او نهند که وی از عهده ان بر نیاید تا گاهی که او به پرتگاه های هلاکت سقوط کند .
 
و نیز از پیامبر خدا در کتاب کنزالاعمال، حدیث ۲۹۰۳۲۴ روایت شده است که فرمود : در آخرالزمان دغلبازان و فریبکارانی بیایند که حدیث هایی نو و روایت هایی جدید از دین بر شما بخوانند، انچنان که نه شما و نه پدرانتان چنین حدیث هایی نشنیده باشید. پس دوری گزینید از آنها. مبدا به دام تزویر و فریب شان بیافتید .
 
از علی بن ابی طالب(ع) درباه آخرالزمان پرسیده شد : آیا در آن زمان مومنانی وجود دارند؟ فرمود: آری . باز پرسیده شد: آیا از ایمان آنان بر اثر فتنه ها چیزی کاسته می شود؟ فرمود: نه ، مگر آن مقدار که قطرات باران از سنگ خارا بکاهد اما آنان در رنج بسر برند.
 
امیرالمونین (ع) فرمود : زمانی بر مردم بیاید که مقرب نباشد جز به سخن چینی ، و جالب شمرده نشود جز فاجر بودن ، و تحقیر نشوند جز افراد با انصاف، در آن زمان دستگیری مستمندان زیان بشمار آید و صله رحم لطف وبزرگواری بشمار آید .(نهج/حکمت ۱۰۲)
 
امام سجاد(ع) فرمود : چون خداوند می دانست در آخرالزمان اهل فکر دقیق النظر خواهند آمد، از این جهت قل هوالله و احد و آیاتی از سوره حدید نازل کرد. بحار ۶۰/۱۸


بر شما باد که همچون بادیه نشینان و زنان دینداری کنید

 
امام صادق(ع) فرمود : چون قائم ما قیام کند خداوند انچنان نیرویی به چشم و گوش پیروانش داده که به پیک و پیام اور نیازی نداشته باشند و به هرکجای جهان که باشند امام خود را ببینند و سخنش را بشنوند. بحار ۳۶/۴۵
 
پیامبر (ص) فرمود :« این دین مدام برپا خواهد ماند و گروهی از مسلمانان از آن دفاع کنند و در کنار ان بجنگند تا قیامت بپا شود » و فرمود « در هر عصر و زمانی گروهی از امتم مدافع احکام خدا باشند و از مخالفان باکی نداشته باشند » کنزالاعمال حدیث۳۴۴۹۹و۳۴۵۰۰
 
در جای دیگری فرمودند: « چون در اخرالزمان دینتان دستخوش افکار گوناگون گردد، بر شما باد که همچون بادیه نشینان و زنان دینداری کنید که به دل هایشان دیندارند و دین انها از الایش به افکار مصون ماند." بحار
۵۲/۱۱۱

 

منبع : نورالمهدی

sadagh بازدید : 133 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (1)

شعری در پاسخ به توهین به پیامبر اسلام(ص)

     زمان ارسال : ۱۳۹۱/۶/۲۳ ۲۰:۰۵:۴۳ - نویسنده : sareh

روی گل محمدی از اشک، تر شده‌ست

با ما مصیبتی‌ست که عالم خبر شده‌ست

 

با ما مصیبتی‌ست که ورد زبان شده

با ما مصیبتی‌ست که خون جگر شده ست

 

دشمن به فتنه سنگر تصویر را گرفت

لشکر نبرده‌ایم و نبردی دگر شده است

 

آن سوی خنده‌ها، همه دندان گرگ بود

اینک زبانشان به دهان ، نیشتر شده ست

 

از هیچ زاده‌اند و پی هیچ، زیسته

شیطان، بر این جماعت  ابتر،  پدر شده ست

 

نمرود تیر بسته به زیبایی خدا

زیبایی خدا، به خدا بیشتر شده ست

 

عالم، هنوز در صلوات است و همچنان

این رایت نبی ست که بر بام، بَر شده ست

 

sadagh بازدید : 130 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

ارتباط با جنّ و شيطان راز بزرگ عارف‌نماها

     زمان ارسال : ۱۳۹۱/۱۱/۲۱ ۱۱:۳۷:۱۸ - نویسنده : zeinab

در سال‌هاي اخير، كشور ما مواجه با پديده‌اي نامبارك شده كه اصطلاحاً از آن به «عرفان‌هاي دروغين» يا «عرفان‌هاي ساختگي» تعبير مي‌شود. گروهي با بهره‌گيري از سادگي و صداقت مردم و با نشان دادن چند كشف و كرامت، مريدان ساده لوح را فريب داده و با خود همراه مي‌سازند و از اين طريق به شهرت و محبوبيّت و گاه ثروت و دارايي دست مي‌يابند.

افرادي كه به گرد اين عارف‌نماها جمع شده و شيفته و والة آنها شده‌اند، در پاسخ ناصحاني كه اين افراد را از پيروي كوركورانة مدّعيان دروغين  و معنويّت نهي مي‌كنند؛ به كارهاي خارق‌العادّه و كشف و كرامّت‌هايي كه از آنان ديده‌اند، استدلال كرده و مي‌گويند اگر آنها به دروغ ادّعاي عرفان و معنويّت مي‌كنند، پس اين كشف و كرامّت‌ها از كجاست؟!

براي روشن شدن اين موضوع كه امروزه سبب دل‌مشغولي بسياري از خانواده‌ها شده است، در اين مقاله برخي از پرسش‌هاي مطرح در اين زمينه را بررسي مي‌كنيم:

رياضت‌هاي شيطاني

نخستين پرسش مطرح در اين زمينه، اين است كه:

ـ آيا نشان دادن كشف و كرامات و انجام كارهايي كه براي مردم عجيب و خارق العادّه جلوه مي‌كند، لزوماً به معناي اين است كه صاحب آن كرامات اهل معناست و در رابطه‌اي الهي به اين توانمندي‌ها دست يافته است؟

در پاسخ اين پرسش بايد گفت: قطعاً هيچ ملازمه‌اي ميان اظهار كشف و كرامات و حقّانيت ظاهر كنندة آنها وجود ندارد، چون رسيدن به اين مقامات هم از طريق سير و سلوك شرعي و انجام رياضت‌هاي الهي و هم از طريق غيرشرعي و انجام رياضت‌هاي شيطاني امكان‌پذير است، بنابراين نمي‌توان به مجرّد ملاحظة امور عجيب و غيرعادي از يك نفر، حكم به الهي و صادق بودن آن فرد كرد و همواره بايد اين احتمال را داد كه شايد او اين توانايي‌ها را از راه‌هاي غيرشرعي و غيرالهي به دست آورده باشد.

براي روشن شدن اين موضوع، توجّه شما را به حكايتي عجيب و شنيدني جلب مي‌كنم.

 

آيت الله سيّد علي علم الهدي (1273 ـ 1351 ش.) در كتاب ارزشمند «مناظره با دانشمندان» مي‌نويسد:

مؤلّف گويد: مرحوم والد ماجد براي ما نقل كرد:

در ايّام تحصيل من در نجف اشرف كه در عهد ناصرالدّين شاه بود، شخصي به نام ابراهيم خان، مستوفي ديوان اعلا، به نجف اشرف آمد، تا يك سال وارد شهر نشد، فقط مشك را از شطّ پر آب مي‌كرد و در بين نجف و كوفه سقّايي مي‌كرد و به افرادي كه بين نجف و كوفه رفت و آمد مي‌كردند، آب مي‌داد.

پس از يك سال وارد شهر شد، به عبادت و رياضت پرداخت، رفته رفته مقاماتي پيدا كرد، مردم عوامّ نجف مريد او شدند و كشف و كراماتي از او مي‌ديدند و حوائج خود را از او مي‌طلبيدند.

كار به جايي رسيد كه منزل او زيارتگاه عرب و عجم شد، مردم عوام كم‌كم دسته دسته به زيارتش مي‌رفتند، براي او خدم و حشمي فراهم گرديد، ولي خواص از او كناره مي‌گرفتند و عقيده به او نداشتند. او در ميان صحن مطهّر در غرفه‌اي مي‌نشست، زن و مرد بر قدم‌هايش مي‌افتادند و مي‌گريستند.

چند سالي به اين منوال گذشت، عرب و عجم قيد ارادت او را به گردن انداختند.

در آن ايّام، مرحوم آيت الله شيخ طه نجف در صحن مطهّر اقامة جماعت مي‌كرد.

شبي مرد عربي آمد و خود را بر سجّادة شيخ طه انداخت، گريه و ناله مي‌كرد و پيوسته مي‌گفت: غلط كردم، غلط كردم.

شيخ طه با ملاطفت مي‌پرسيد: چه شده؟ داستان چيست؟ پسرم؟ او مرتّب ناله مي‌كرد و مي‌گفت: غلط كردم.

مردم به تماشاي او جمع شدند، برخي مي‌گفتند: ديوانه شده، برخي مي‌گفتند: مورد ستم قرار گرفته. شيخ هم اصرار مي‌كرد كه پسرم چه شده؟

 

يك مرتبه به سوي ابراهيم خان اشاره كرد و گفت:

«اين ملعون الوالدين».

تا اين جمله را بر زبان جاري كرد، چشم‌ها به سويش خيره شد، دست‌ها بالا رفت كه كتكش بزنند.

شيخ طه بر مردم تشر زد و گفت: صبر كنيد ببينم چه مي‌گويد.

آن مرد گفت: شغل من سقّايي است، به خانة ابراهيم خان آب مي‌بردم و پيوسته به او التماس مي‌كردم كه مرا به مقامي برساند و از آنچه دارد، به من نيز عطا فرمايد.

او در جواب مي‌گفت: نه، تو لياقت نداري، تو قابليّت اين مقام را نداري.

يك سال من از او تقاضا مي‌كردم و او اجابت نمي‌كرد.

روزي به گريه افتادم و التماس را از حد گذرانيدم.

ابراهيم خان گفت: ‌اگر مقام مي‌خواهي، بايد آنچه مي‌گويم اطاعت و به دستور من عمل كني.

گفتم: ‌حاضرم.

گفت: برو، امور خانواده‌ات را فراهم كن و به آنها بگو كه من مدّتي نخواهم آمد.

رفتم امور خانواده را تأمين كردم و آمدم.

مرا به سرداب خانه برد و گفت: حق نداري از اين مكان خارج شوي. شب و روز بايد در اين سرداب باشي تا هنگامي كه من اجازة خروج بدهم.

دستوراتي به من داد، اذكار و اورادي تعليم كرد و گفت: بايد در اوّل وقت وضو بگيري و نماز بخواني.

من چهل روز در آن سرداب، مطابق دستور عمل مي‌كردم و او خودش براي من غذا مي‌آورد.

پس از چهل روز ظرفي آورد و گفت: از امروز بايد در اين ظرف ادرار كني، با ادرار خود وضو بگيري و اعمال خود را با همان وضو انجام بدهي و نماز را هم با همان وضو بخواني.

چهل روز تمام به اين دستور عمل كردم.

بعد از چهل روز تغييراتي در دستور داد و گفت: بايد از امروز به همان طريق وضو گرفته، نماز بخواني و هر روز صد مرتبه ...

بر من گران آمد، گفت: چاره نيست، اگر مقام مي‌خواهي، بايد به دستور عمل كني. من نيز انجام دادم. غلط كردم، غلط كردم.

وقتي كه چهل روز گذشت و سه اربعين تمام شد، گفت: اكنون وقت آن است كه به مقصد برسي، فردا پس از انجام عمل از سرداب خارج شو، برو در خارج شهر، آنچه ديدي و آنچه به تو گفته شد، به آن عمل كن.

فردا، كه همان امروز باشد، از سرداب خارج شدم و ديدم اوضاع نجف به كلّي تغيير يافته، گويي اين همان نجف نيست كه چهار ماه پيش ديده بودم.

از دروازه بيرون رفتم، باغ بسيار خوبي ديدم، با درختان زيبا و نباتات خوش منظره، در آخر باغ، جمعي نشسته بودند و منبري نصب شده، شخصي با هيكل خاصّي بر فراز منبر نشسته بود و براي آن جمع سخنراني مي‌كرد.

من متحيّرانه به اطراف نگاه مي‌كردم و بر حيرتم افزوده مي‌شد كه در بيرون نجف چنين باغي وجود نداشت، اين چه منظره‌اي است كه مي‌بينم.

آرام آرام به سوي آن جمع قدم زدم، چون چشم آن گوينده از بالاي منبر به من افتاد، گفت:

مرحبا به بندة من! من خداي تو هستم! مرا سجده كن تا به مقاصد خود برسي و تو را مانند ابراهيم خان گردانم.

گفتم: خدا شيطان را لعنت كند.

به مجرّد گفتن اين جمله، از پشت سر سيلي محكمي به من وارد شد، به زمين افتادم و ديدم ابراهيم خان است. چند لگد به من زد و من بي‌هوش شدم، پس از مدّتي به هوش آمدم و ديدم در خارج نجف در ميان آفتاب افتاده‌ام، نه باغي هست و نه كسي را مي‌بينم. فهميدم كه اين رياضت شيطاني بوده، اكنون توبه مي‌كنم، آيا توبة من قبول است؟

 

مرحوم شيخ طه كه از بزرگان علماي عصر بود و در ميان مردم عرب نفوذ داشت، تا اين سخنان را شنيد، به مردم خطاب كرد و به زبان عربي فرمود:

واي بر شما، كه مريد چنين شخصي شده‌ايد!!

مردم با شنيدن اين داستان به خانة ابراهيم خان هجوم بردند كه او را بكشند، او متوجّه شد و فرار كرد.

 

خانه‌اش را خراب كردند و اموالش را غارت نمودند، ولي به خودش دسترسي پيدا نكردند، اكنون هم كوچة ابراهيم خان در نجف معروف است.1

 

بازي شيطان

 

پرسش مهم ديگر اين است كه آيا واقعاً ممكن است، كسي از طريق شيطان به بعضي مقامات به ظاهر معنوي برسد و موفّق به اظهار امور خارق‌العادّه، مانند مكاشفه و خبر از غيب شود؟

در پاسخ بايد گفت: بله، اين امر شدني است. حتّي ممكن است گاهي شخصي به مقاماتي برسد، بي‌آنكه متوجّه باشد اين مقامات شيطاني است، نه الهي. توجّه به حكايتي كه از زندگي آيت الله سيّد موسي زرآبادي(ره) نقل شده، در اين زمينه بسيار راهگشاست.

آيت الله سيّد موسي زرآبادي (1294 ـ 1353 ق.) از علماي بزرگ قزوين، پيشتاز عرصة فقاهت، زهد، تقوا و تهذيب نفس.

مرحوم زرآبادي شاگردان برجسته‌اي تربيت كرده كه از آن جمله است:

1. شيخ هاشم قزويني (1380 ق.)؛

2. شيخ مجتبي قزويني (1386 ق.)؛

3. شيخ علي اكبر الهيان (1380 ق.)؛

4. سيّد ابوالحسن حافظيان (1401 ق.).

روز ششم صفر 1415 ق. مرحوم سيّد جليل زرآبادي (فرزند آيت الله سيّد موسي زرآبادي) را در صحن مطهّر «امامزاده حسين قزوين»، در كنار قبر پدرش دفن مي‌كردند كه ديوارة لحد فرو ريخت و پيكر مطهّر مرحوم زرآبادي پس از 62 سال تر و تازه مشاهده گرديد.

نگارنده به قزوين رفتم تا اين قضيه را از شاهدان عيني بشنوم و در كتاب «اجساد جاويدان» بنويسم.

در آن ايّام كه شرح حال مرحوم زرآبادي را بررسي مي‌كردم، از آيت الله حاج آقاي موسي شبيري زنجاني در مورد ايشان سؤال كردم، فرمودند:

اگر در ميان علماي شيعه، دو نفر به طور قطع صاحب كرامت باشد، يكي از آنها سيّد موسي زرآبادي است.

سپس فرمودند:

ايشان داستان جالبي دارند كه من آن را از آيت الله ملكي شنيده‌ام.

استاد ما، مرحوم آيت الله حاج شيخ محمّد باقر ملكي، در آن ايّام در قيد حيات بود، بنابراين به محضر ايشان رفتم و داستان را از ايشان شنيدم.

و اينك اصل داستان به نقل آيت الله ملكي، توسط مرحوم آيت الله حاج شيخ مجتبي قزويني، از مرحوم آيت الله زرآبادي:

در ايّامي كه در قزوين، امام جماعت بودم، مدّتي به سير و سلوك پرداختم، به قدري پيش رفتم كه پرده‌ها از جلوي چشمم برداشته شد، ديوارها در برابر من حائل نبود، در خانه نشسته بودم، رهگذرها را در كوچه و خيابان مي‌ديدم.

روزي در كنار سجّاده نشسته بودم، صدايي از زير سقف اطاق شنيدم كه گوينده‌اي خطاب به من گفت:

حالا كه به اين مقام رسيده‌اي، اگر بخواهي به مدارج بالاتر و مقامات والاتر برسي، فقط يك راه دارد و آن ترك اعمال ظاهري است!!

گفتم: اين اعمال ظاهري با دلايل قطعي و براهين مسلّم شرعي به ما ثابت شده است و من تا زنده هستم، هرگز آنها را ترك نخواهم كرد.

گفت: در اين صورت آنچه به تو داده‌ايم، از توپس مي‌گيريم.

گفتم: به جهنّم.

تا اين جلمه را بر زبان جاري كردم، آن حال از من گرفته شد، ديگر نه پشت ديوار را مي‌ديدم و نه از درون كسي خبر داشتم و از آن كشف و شهود ديگر هيچ خبري نبود.

تا حدود يك هفته بسيار ناراحت بودم كه من پس از سال‌ها تلاش و تحصيل و تهذيب نفس، چگونه بازيچة شيطان شده بودم؟

پس از يك هفته به حضرت رسول اكرم(ص) متوسّل شدم، قلبم آرام شد و متوجّه شدم كه شيطان از اين اعمال ظاهري ما، با آن همه نقصي كه دارد، آن‌قدر در رنج و عذاب است كه سال‌ها تلاش مي‌كند تا آن را از ما بگيرد.

بنابراين تصميم گرفتم كه با تمام قدرت به واجبات و مستحبّات بپردازم و در حدّ توان، هيچ عمل مستحبّي را ترك نكنم و از فضل پروردگار در پرتوي التزام به شرع مبين، حالاتي به من دست داد كه حالات پيشين در برابر آن بسيار ناچيز بود.

آنگاه آيت الله ملكي چندين كرامت از كرامّت‌هاي مرحوم آيت الله زرآبادي2، توسط مرحوم آيت‌الله حاج شيخ مجتبي قزويني3 براي اين‌جانب نقل فرمود.4

مهم‌ترين ويژگي مدّعيان دروغين

براي بسياري اين پرسش مطرح است كه مهم‌ترين ويژگي كساني كه از طريق غيرشرعي به كشف و كرامات مي‌رسند، چيست و اين گروه از چه طريق به اين توانمندي‌ها دست مي‌يابند؟

يكي از مهم‌ترين ويژگي‌هاي عارف‌نماها ترك فرايض است، برخي از آنها كه از مقامات ويژه برخوردار هستند، مطلقاً نماز نمي‌خوانند، برخي ديگر كه در آن حد نيستند، گاهي مي‌خوانند و گاهي نمي‌خوانند.

اگر بخواهيم اين موضوع را ريشه‌يابي كنيم، بايد عرض كنيم كه اين شيّادان هر چه دارند، از شيطان گرفته‌اند و شيطان چيزي را به رايگان به كسي نمي‌دهد، اوّل دين و ايمانشان را مي‌گيرد، سپس چيزي به آنها مي‌دهد كه با آن در ميان مريدها، آبرويي به دست آورند.

يكي از قراين مهم اين موضوع، توقيع شريف حضرت بقيّه الله، ارواحنا له الفداء، است كه آن را شيخ طوسي از احمد بن اسحاق روايت كرده است و اينك متن داستان:

شيخ صدوق به نقل از احمد بن اسحاق بن سعد اشعري(ره)5 مي‌گويد:

برخي از اصحاب ما به خدمت ايشان آمده، اظهار كردند كه: جعفر بن علي (جعفر كذّاب) نامه‌اي براي آنها نوشته و خود را جانشين برادرش، امام حسن عسكري(ع) معرفي نموده است و گفته: آنچه از حلال و حرام و ديگر علوم مورد نياز باشد، در نزد او هست.

احمد بن اسحاق گويد: چون نامه را خواندم، نامه‌اي به محضر حضرت صاحب الزّمان(ع) نوشتم و نامة جعفر را در داخل آن نهادم، پس جواب اين گونه آمد:

«من نمي‌دانم او به چه وجهي اميدوار است كه ادّعايش كامل شود؟

1. آيا با فقاهت در دين خدا؟

به خدا سوگند، او حلال را از حرام نمي‌شناسد و در ميان درست و نادرست فرق نمي‌گذارد.

2. يا با دانش و فضيلت؟

كه حق را از باطل نمي‌شناسد و محكم را از متشابه تشخيص نمي‌دهد، حدود نماز را نمي‌داند، حتّي وقت نماز را نمي‌شناسد.

3. يا با پارسايي و زهد؟

خدا گواه است كه او چهل روز نماز واجب را رها كرد، تا به گمان خود شعبده ياد بگيرد و شايد خبرش به شما رسيده باشد.

اين ظرف‌هاي شراب اوست كه پابرجاست و نشانه‌هاي گناهش براي همگان آشكار است.

4. يا معجزه‌اي دارد؟ پس آن را بياورد.

5. يا دليل و برهاني دارد؟ پس آن را اقامه كند.

يا نصّ (از امامان پيشين) دارد؟ پس آن را بيان كند.»6

حضرت بقيّـةالله(عج) در اين توقيع شريف راز ترك نماز جعفر كذّاب را فرا گرفتن شعبده بيان مي‌فرمايد.

شيّادان زمان ما كه عنوان عارف به خود بسته‌اند، از طريق گناه، از جمله ترك فرايض به شيطان تقرّب جسته‌اند و شيطان مطالبي در اختيار آنها گذاشته، تا به اين وسيله مريد دور خود جمع كنند.

يكي از چهره‌هاي برجستة زمان ما كه كشف و كرامات فراوان براي او نقل شده و توفيق انجام فرايض را نداشت، در برخي از گفته‌هايش ناخودآگاه به ارتباط خود با جنّّ تصريح كرده و مي‌نويسد:

تا آن روز و قبل از شنيدن آن هاتف غيبي و نداي ملكوتي موفّق شده بودم، بسياري از نيروهاي نامرئي طبيعت را تحت فرمان درآورم، به طوري كه در هر محفلي كه حضور داشتم، عدّه‌اي از ارواح و جنّود جنّ حاضر بودند و دستوراتي را كه به آنها مي‌دادم، اطاعت مي‌كردند.7

مدّعيان دروغين، روزي ادّعاي بابيّت، روزي ادّعاي مهدويّت، روزي ادّعاي نبوّت، سرانجام ادّعاي الوهيّت مي‌كنند؛ چنان كه در حالات علي‌محمّد باب مشهود است.

او نيز به ارتباط با جنّ بسنده نكرده، به ارتباط با ارواح پرداخته، حتّي ادّعاي تسخير ملك نموده است. او در اينباره مي‌گويد:

مهم‌ترين ختم‌ها ختم سورة حمد است، موقعي كه در مسجد سهله معتكف بودم، بدان مشغول شدم و به واسطة آن مهم‌ترين موكّلان كه «الرّحمن» و «الرّحيم» هستند، در اختيارم گذارده شدند.!!

پس از آن بر سر هر قبري كه مي‌رفتم و سورة حمد را قرائت مي‌كردم، به محض اينكه به «الرّحمن الرّحيم» مي‌رسيدم، نه تنها آن دو ملك حاضر مي‌شدند، بلكه صاحب آن قبر نيز از قبر برمي‌خاست و تحت فرمان من قرار مي‌گرفت!!8

برخي ديگر از اين عارف‌نمايان گاهي نماز مي‌خوانند و گاهي نمي‌خوانند.

يكي زا اينها كه چند سال پيش در گذشته، به يكي از بزرگان كه در قيد حيات است، گفته بود:

فلاني، مردم چقدر بي‌ظرفيّت هستند، من به يكي از مريدانم گفتم كه من 15 روز نماز نخواندم، از من قهر كرد و ديگر به سراغم نيامد!!

او انتظار داشت كه آن مريد، تعدادي سكّه به او بدهد و ابراز خوش‌وقتي كند كه الحمدالله ايشان ديگر به عرفان واقعي دست يافته، ديگر فرايض از او برداشته شده!

يكي از عزيزان در مورد يكي از همين عارف‌نماها گفت:

روزي به خانه‌اش رفتم، ديدم هاج و واج است، پرسيدم: چه شده؟

گفت: معراج رفته بودم، همين الآن بازگشتم، خيلي خسته هستم!!

گفتم: خوب از معراج چه آوردي؟

گفت: دو چيز:

1. به من گفتند كه ريش خود را بلند كن!

2. ديگر فرائض از تو ساقط است!

اوّلي خوب است، چون ريش درازتر از حدّ معمول نشان ابلهي است و ايشان به آن مقام رسيده بود، ولي قبلاً نيز فرايض از او ساقط بود و ايشان هرگز توفيق نماز نداشت!!

مدّعيان دروغين مهدويّت

ـ آنچه تاكنون گفتيم، بيشتر مربوط به مدّعيان دروغين عرفان و معنويّت بود، حال اين پرسش مطرح مي‌شود، آيا مي‌توان اين موضوعات را در مورد كساني ادّعاي ارتباط با امام زمان(ع) را دارند، نيز مطرح كرد؟

در پاسخ بايد گفت: بسياري از كساني كه ادّعا مي‌كنند با امام عصر(ع) ارتباط دارند يا از ايشان فرمان مي‌گيرند و براي فريفتن مردم امور غيرعادّي از خود آشكار مي‌كنند، بي‌ارتباط با شيطان نيستند.

شيّادان زمان

يكي از مدّعيان دروغين كه در گوشه و كنار مريدان گردآورده، احمد حسن بصراوي است، كه در بصره زندگي مي‌كرد.

او چند سال پيش ادّعا كرد كه من پسر امام زمان هستم، پس از حضرت بقيّـ[‌الله من به جاي او خواهم نشست!!

سپس ادّعا كرد كه من همان يماني هستم كه وزير اوّل پدرم مي‌باشم!

براي توجيه يماني بودنش گفت:

يماني به معناي يمني نيست، بلكه از مادّة «يمين» است و چون من دست راست پدرم هستم، يماني ناميده مي‌شوم!!

او با ارتباط تنگاتنگش كه با شيطان دارد، معلوماتي را دربارة افراد مختلف از شيطان مي‌گيرد، او افرادي را به نزد اشخاصي مي‌فرستد و با نقل آن گفته‌ها، آنها را متقاعد مي‌كند كه وي در ادّعاي خود صادق مي‌باشد!!

من با يكي از افرادي كه به او معتقد بود، چندين ساعت نشستم و سخن گفتم، ولي او در عقيده‌اش متزلزل نشد، وقتي او را لعن مي‌كردم،‌ايشان به شدّت مي‌لرزيد.

در حدود 280 صفحه از مطالب او را از اينترنت برايم آورند، حتّي آيات قرآن را غلط نوشته بود و احاديث را تحريف كرده بود. جالب‌تر اينكه يكي از علما را تبليغ كرده بودند و مطالب زيادي از خصوصيّات زندگي‌اش گفته بودند و از ايشان خواسته بودند كه با ايشان بيعت كند، گفته بود كه بايد من ايشان را از نزديك ببينم. گفته بودند: ديدارش ممكن نيست، ولي مي‌توانيد صدايش را بشنويد.

نوار صدايش را براي او گذاشته بودند، در حدود نيم ساعت خطابه خوانده بود، كه ده‌ها غلط در متن آيات قرآن داشت؟!

عذر آورده بودند كه نه، ايشان با قرائت ديگر مي‌خواند! ايشان كه اهل فضل بود، گفته بود: اينها ربطي به قرائت ندارد، ايشان حتّي از مقدّمات صرف و نحو هم بي‌خبر است.

پسر يكي از مراجع تقليد مي‌گفت:

در صحن امام حسين(ع) چهار نفر از مبلّغان ايشان به من رسيدند و مرا به بيعت با او دعوت كردند، گفتم: به چه دليل؟ گفتند: به دليل اخبار غيبي.

گفتم:‌من اخبار غيبي را قبول ندارم، هركس با شيطان رابطه داشته باشد، شيطان اين اخبار را در اختيار او مي‌گذارد.

گفتند: پس شما چه چيز قبول داريد؟ گفتم: مباهله.

فردا صبح ايشان با يكصد نفر از مريدانش به صحن مطهّر حضرت قمر بني‌هاشم بيايد، من نيز با يكصد نفر از طلّاب بيايم، آنجا مباهله كنيم،‌هركس صدمه بخورد باطل بودنش معلوم شود.

گفتند: حضرت ايشان را از مباهله نهي كرده است!!

خداوند منّان براي بيداري مردم و محفوظ ماندن آنها از شرّ شيّادان، آيه‌اي در قرآن به صراحت بيان فرموده:

«وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَآئِهِمْ؛9 شياطين به اولياي خود وحي مي‌كنند.»

كساني كه در زمان ما ادّعاي چشم برزخي دارند، غالباً از ارادتمندان ابليس هستند، كه در برابر پرستش شيطان، شيطان نيز مطالبي را از مطالب پشت پرده در اختيار آنها مي‌گذارد و آنها به اين وسيله مريدهاي عوام را دور خود جمع مي‌كنند.

زمينه‌سازان تسلّط شيطان

براي بسياري اين پرسش مطرح است كه چه اموري زمينة تسلّط شياطين بر انسان را فراهم مي‌كند و موجب مي‌شود كه آدمي به ابزار دست شيطان تبديل شود؟

براساس روايات در حالات و مواردي شيطان بهتر و راحت‌تر بر انسان سيطره پيدا مي‌كند:

1. ترك غسل جنابت يا تأخير انداختن آن؛

2. خشم و غضب؛

3. كبر و خودپسندي؛

4. دروغپردازي؛

5. تأخير انداختن نماز؛

6. خسوف و ضعف نفس؛

7. ترس از فقر و تنگدستي؛

8. يأس و نوميدي؛

9. پر خوري و مجالس عيش و نوش؛

10. ساز و آواز؛

11. لهو و لعب؛

12. خلوت با اجنّبي؛

13. فراموش كردن ياد خدا و روز جزا

14. توجه به زرق و برق دنيا؛

15. كوچك شمردن گناه؛

16. آز و طمع؛

17. حسد وكينه؛

18. فحش و بدگويي؛

19. پوشيدن جامة فخر و فاخر؛

20. بر فراز مركب تيز پا.

راه‌هاي در امان ماندن از مكر شيطان

ـ بالأخره آخرين پرسش اين است كه چگونه مي‌توان از مكر و نيرنگ شيطان در امان ماند و مانع تسلّط شياطين بر خود شد؟

بر اساس آنچه كه در روايات معصومان(ع) آمده است، با انجام برخي كارها مي‌توان با تسلّط شيطان مبارزه كرد و خود را از شرّ اين دشمن بزرگ انسان در امان نگه داشت. عناوين برخي از اين امور به اين شرح است:

1. توكّل به خدا؛

2. پناه بردن به خدا؛

3. روزه‌داري؛

4. ياد خدا و روز جزا؛

5. استغفار؛

6. صدقه؛

7. مواظبت بر اوقات نماز؛

8. مداومت بر اوقات نماز؛

9. تلاوت قرآن؛

10. بلند گفتن اذان؛

11. بر زبان راندن نام خدا؛

12. مداومت به آيت الكرسي پيش از خواب؛

13. تلاوت سوره‌هاي معوذتين (فلق و ناس)؛

14. رعايت بهداشت تن، لباس و خانه؛

15. شتاب در غسل جنابت؛

16. تلاوت آية سخره (آية‌سورة اعراف)؛

17. تلاوت سورة بقره در خانه؛

18. تلاوت دو آية آخر سورة بقره پيش از خواب؛

19. خوابيدن با طهارت؛

20. حفظ زبان از دروغ، غيبت، تهمت، فحش؛

21. پرهيز از سوگند دروغ؛

22. پرهيز از غذاي شبهه‌ناك؛

23. پرهيز از ربا، رشوه و مال يتيم؛

24. پرهيز از پرخوري؛

25. دوري از مسخره و استهزاي مردم؛

26. اجتناب از گناه؛

27. پرهيز از لهو و لعب؛

28. دوري از ساز و آواز؛

29. پرهيز از دورويي و نفاق؛

30. پرهيز از تملّق و چاپلوسي؛

31. پرهيز از نگاه به نامحرم؛

32. اخلاص در عمل؛

33. پرهيز از شوخي و پر حرفي؛

34. اجتناب از مجالس لهو.

منبع: موعود

sadagh بازدید : 149 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

نبرد آخرالزمان: قرقیسیا

     زمان ارسال : ۱۳۹۱/۱۱/۲۹ ۰۲:۰۰:۲۵ - نویسنده : payameghasedak

روايت‌هاي‌ اسلامي‌ خبر از وقوع‌ جنگ‌ها، فتنه‌ها و آشوب‌هاي‌ گسترده‌ و فراوان‌ در آخرالزمان‌ و در آستانه‌ ظهور امام‌ مهدي‌ (ع‌) مي‌دهند؛ فتنه‌هايي‌ كه‌ پي‌ در پي‌ مي‌رسند  و سرزمين‌هاي‌ بسياري‌ را در برمي‌ گيرند.

رسول‌ گرامي‌ اسلام‌ (ص‌) از اين‌ فتنه‌ها و آشوب‌ها چنين‌ ياد مي‌كنند:
تكون‌ فتنة‌ بعدها فتنة‌: الاولي‌ في‌ الاخرة‌ كثمرة‌ السوط‌ يتبعها ذباب‌ السيف‌... ثمّ يكون‌ بعد ذلك‌ فتنة‌ تستحلّ فيها المحارم‌ كلّها. ثمّ تأتي‌ الخلافة‌ خير أهل‌ الارض‌ و هو قاعد في‌ بيته‌.

فتنه‌اي‌ به‌ پا مي‌شود و به‌ دنبال‌ آن‌ فتنه‌اي‌ ديگر برمي‌خيزد.فتنه‌ اولي‌ در مقايسه‌ با دومي‌ همانند تازيانه‌ خوردن‌ است‌ در مقايسه‌ با ضربات‌ لبه‌ تيز شمشير!

سپس‌ فتنه‌اي‌ پديد مي‌آيد كه‌ همه‌ محرمات‌ در آن‌ حلال‌ شمرده‌ شود! آنگاه‌ خلافت‌ به‌ بهترين‌ مردم‌ روي‌ زمين‌ مي‌رسد در حالي‌ كه‌ او در خانه‌اش‌ نشسته‌ باشد.

آن‌ حضرت‌ در روايت‌ ديگري‌ به‌ گستردگي‌ و تنوع‌ اين‌ فتنه‌ها اشاره‌ كرده‌، مي‌فرمايند:
لتاتينّكم‌ بعدي‌ أربع‌ فتن‌: الاولي‌ تستحلّ فيها الدماء و الثانية‌ تستحل‌ فيها الدماء و الاموال‌ و الثالثة‌ تستحلّ فيها الدماء و الاموال‌ و الفروج‌ و الرابعة‌ صماء عمياء مطبقة‌ تمور مور السفينة‌ في‌ البحر، حتي‌ لا يجد أحد من‌ الناس‌ ملجأ، تطير بالشام‌ و تعشي‌ العراق‌ و تخبط‌ الجزيرة‌ يدها و رجلها، يعرك‌الانام‌ البلاء فيها عرك‌الاديم‌، لا يستطيع‌ أحد أن‌ يقول‌ فيها: مه‌، مه‌!!! لا ترفعونها من‌ ناحية‌ إلاّ انفتقت‌ من‌ ناحية‌ أخري‌.

بعد از من‌ چهار فتنه‌ بر شما فرود آيد كه‌ در اولي‌ خون‌ها مباح‌ مي‌شود، در دومي‌ خون‌ها و ثروت‌ها مباح‌ مي‌گردد، در سومي‌ خون‌ها و ثروت‌ها و ناموس‌ها مباح‌ مي‌شود و در چهارمي‌ آشوبي‌ كور و كر جهان‌ را مضطرب‌ مي‌سازد آنچنانكه‌ كشتي‌ غول‌ پيكر آب‌هاي‌ مجاور را مضطرب‌ كند،

اين‌ فتنه‌ شما را زير پر مي‌گيرد و عراق‌ را مي‌پوشاند و در جزيره‌ دست‌ و پا مي‌زند، مردم‌ تلخي‌ حوادث‌ و فشار آشوب‌ را لمس‌ مي‌كنند، آنچنانكه‌ پوست‌ به‌ هنگام‌ دباغي‌ شدن‌ فشار وارده‌ را لمس‌ مي‌كند. كسي‌ قدرت‌ يك‌ كلمه‌ سخن‌ گفتن‌ نخواهد داشت‌!

اين‌ فتنه‌ در نقطه‌اي‌ آرام‌ نمي‌يابد جز پس‌ از آنكه‌ در نقطه‌اي‌ ديگر بيداد كند.

آنچنان‌ كه‌ از روايات‌ برمي‌آيد، يكي‌ از بزرگترين‌ اين‌ فتنه‌ها، درگيري‌ و نبردي‌ است‌ كه‌ در منطقه‌ «قرقيسيا» رخ‌ مي‌دهد. هم‌ در منابع‌ شيعي‌ و هم‌ در منابع‌ اهل‌ سنت‌ به‌ اين‌ نبرد اشاره‌ و از جزئيات‌ آن‌ خبر داده‌ شده‌ است‌.

مقاله‌ حاضر تنها در پي‌ آن‌ است‌ كه‌ گزارشي‌ اجمالي‌ از آنچه‌ در اين‌ منابع‌ آمده‌، ارائه‌ نمايد. و ان‌ شاء الله‌ تحليل‌ جامع‌تر اين‌ رويداد را در فرصتي‌ ديگر پي‌ مي‌گيريم‌ .

در اين‌ مقاله‌ ابتدا پاره‌اي‌ از روايات‌ شيعه‌ و اهل‌ سنت‌ را كه‌ در آنها به‌ گستردگي‌ و بزرگي‌ نبرد «قرقيسيا»اشاره‌ شده‌ نقل‌ مي‌كنيم‌ و در ادامه‌ نيز به‌ بررسي‌ موقعيت‌ جغرافيايي‌ اين‌ منطقه‌، دلايل‌ و زمينه‌هاي‌ بروز اين‌ نبرد، طرفين‌ نبرد و زمان‌ وقوع‌ آن‌ مي‌پردازيم‌:

1. نبرد قرقيسيا در روايت‌هاي‌ اسلامي‌

روايت‌هاي‌ شيعه‌ و اهل‌ سنت‌ به‌ نبرد قرقيسيا اشاره‌ كرده‌ و از بزرگي‌ و بي‌نظير بودن‌ اين‌ رويداد سخن‌ گفته‌اند. امام‌ باقر(ع‌) در روايتي‌ خطاب‌ به‌ «ميسّر» ضمن‌ پرسش‌ از فاصله‌ محل‌ اقامت‌ او تا قرقيسيا به‌ بزرگي‌ و بي‌سابقه‌ بودن‌ نبردي‌ كه‌ در اين‌ منطقه‌ رخ‌ خواهد داد اشاره‌ كرده‌، مي‌فرمايند:
يا ميسرّ! كم‌ بينك‌ و بين‌ قرقيسا ] قرقيسيا [ ؟ قلت‌: هي‌ قريب‌ علي‌ شاطي‌ء الفرات‌. فقال‌: أما أنّه‌ سيكون‌ بها وقعة‌ لم‌ يكن‌ مثلها منذ خلق‌ الله‌ تبارك‌ و تعالي‌ السماوات‌ و الارض‌، ولايكون‌ مثلها مادامت‌ السماوات‌ والارض‌ مأدبة‌ للطير، تشبع‌ منها سباع‌ الارض‌ و طيور السماء !
اي‌ ميسر! از اينجا تا قرقيسا ] قرقيسيا [ چقدر راه‌ است‌؟ عرض‌ كردم‌: همين‌ نزديكي‌ها است‌، در ساحل‌ فرات‌ قرار دارد. پس‌ فرمودند: امّا در اين‌ ناحيه‌ واقعه‌اي‌ رخ‌ خواهد داد كه‌ مانند آن‌ از زماني‌ كه‌ خداوند تبارك‌ و تعالي‌، آسمان‌ها و زمين‌ را آفريده‌ اتفاق‌ نيفتاده‌ و تا زماني‌ هم‌ كه‌ آسمان‌ها و زمين‌ برپا هستند مانند آن‌ اتفاق‌ نخواهد افتاد. سفره‌اي‌ است‌ كه‌ درندگان‌ زمين‌ و پرندگان‌ آسمان‌ از آن‌ سير مي‌شوند.

و نيز از ايشان‌ نقل‌ شده‌ است‌ كه‌:
إنّ لولد العباس‌ والمرواني‌ لوقعة‌ بقرقيسيا يشيب‌ فيها الغلام‌ الحرور و يرفع‌ اللّه‌ عنهم‌ النصر و يوحي‌ إلي‌ طير السماء و سباع‌ الارض‌، اشبعي‌ من‌ لحوم‌ الجبارين. ثم‌ يخرج‌ السفياني‌.
همانا واقعه‌اي‌ براي‌ فرزندان‌ عباس‌ و مرواني‌ در قرقيسيا روي‌ خواهد داد كه‌ پسر نوجوان‌ در آن‌ پيشامد پير گردد و خداوند هر گونه‌ ياري‌ را از ايشان‌ برگيرد و به‌ پرندگان‌ آسمان‌ و درندگان‌ زمين‌ الهام‌ كند كه‌ از گوشت‌ تن‌ ستمگران‌ خود را سير كنيد. سپس‌ سفياني‌ خروج‌ خواهد كرد.
امام‌ باقر(ع‌) در روايت‌ ديگري‌ به‌ ارتباط‌ نبرد قرقيسيا و خروج‌ سفياني‌ اشاره‌ كرده‌، مي‌فرمايند:

... يمر جيشه‌ (السفياني‌) بقرقيسيا، فيقتتلون‌ بها فيقتل‌ من‌ الجبارين‌ مائة‌ الف‌ . و يبعث‌ السفياني‌ جيشاء الي‌ الكوفه‌ وعدتهم‌ سبعون‌ الفا...
سپاهيان‌ سفياني‌ از قرقيسيا عبور خواهند كرد و در آنجا به‌ نبرد خواهند پرداخت‌، پس‌ صد هزار نفر از ستمگران‌  ] در آنجا [ به‌ قتل‌ خواهند رسيد.

آنگاه‌ سفياني‌ سپاهي‌ را به‌ سوي‌ كوفه‌ روانه‌ مي‌سازد كه‌ تعداد آنها به‌ هفتاد هزار نفر مي‌رسد .
آن‌ حضرت‌ همچنين‌ به‌ شمار كشته‌ شدگان‌ در اين‌ نبرد اشاره‌ كرده‌، مي‌فرمايند:
تبني‌ مدينة‌ ممّا يلي‌ المشرق‌ يكون‌ فيها وقعة‌ لم‌ يسمع‌ أهل‌ ذلك‌ الزمان‌ بمثلها، ثم‌ تنجلي‌ هي‌ و الوقعة‌ التي‌ في‌ الشام‌ عن‌ أربع‌ مائة‌ ألف‌ قتيل‌ ثم‌ يخرج‌ المهدي‌ في‌ أثر ذلك‌ لاترد له‌ راية‌.
شهري‌ در طرف‌ شرق‌ ساخته‌ مي‌شود كه‌ در آن‌ حوادثي‌ روي‌ مي‌دهد كه‌ هرگز مردم‌ آن‌ زمان‌ نظير آن‌ را نشنيده‌اند. آنگاه‌ آن‌ حادثه‌ و يك‌ حادثه‌ ديگر كه‌ در شام‌ روي‌ مي‌دهد مجموعاً چهار صد هزار كشته‌ برجاي‌ مي‌گذارد و به‌ دنبال‌ آن‌ حضرت‌ مهدي‌ ظاهر مي‌شود و هرگز سپاهش‌ شكست‌ نمي‌خورد.

امام‌ صادق‌(ع‌) نيز در روايتي‌، در مورد نبرد قرقيسيا چنين‌ مي‌فرمايند:
إن‌ للّه‌ مائدة‌ (وفي‌ غير هذه‌ الرواية‌ مادبة‌) بقرقيسياء يطلع‌ مطلع‌ من‌ السماء فينادي‌ يا طير السماء و يا سباع‌ الارض‌ هلمّوا إلي‌ الشبع‌ من‌ لحوم‌ الجبارين‌.

همانا براي‌ خداوند در قرقيسيا سفره‌اي‌ است‌ كه‌ سروش‌ آسماني‌ از آن‌ خبر مي‌دهد؛ پس‌ ندا مي‌كند اي‌ پرندگان‌ آسمان‌ و اي‌ درندگان‌ زمين‌ براي‌ سير گشتن‌ از گوشت‌ ستمكاران‌ شتاب‌ كنيد.
يكي‌ از محققان‌ معاصر نيز در كتاب‌ خود به‌ اين‌ حديث‌ اشاره‌ كرده‌ و ذيل‌ آن‌ مي‌نويسد:
چنانكه‌ روايت‌ اشاره‌ مي‌كند، عرصه‌ نبرد، بيابان‌ خشك‌ و بي‌ آب‌ و گياه‌ است‌ و آنها اجساد كشتگان‌ خود را دفن‌ نمي‌كنند و يا قادر به‌ دفن‌ آنها نيستند، از اين‌ رو پرندگان‌ آسمان‌ و درندگان‌ زميني‌ از گوشت‌ لاشه‌هاي‌ آنها شكم‌ خود را سير مي‌كنند و اينكه‌ سربازان‌ كشته‌ شده‌ نيز ستمگرند؛ زيرا كه‌ آنها سربازان‌ جباران‌ و ستم‌ پيشگان‌ مي‌باشند. يا اينكه‌ در ميان‌ آنها شمار زيادي‌ از افسران‌ و فرماندهان‌ ستمكار از دوطرف‌ وجود دارد.
منابع‌ اهل‌ سنت‌ نيز به‌ نقل‌ رواياتي‌ پرداخته‌اند كه‌ بيانگر شدت‌ درگيري‌ در قرقيسيا است‌؛ از جمله‌ روايت‌ زير كه‌ ابن‌ حماد آن‌ را نقل‌ مي‌كند:
... ظهر السفياني‌ بجيشه‌ عليهم‌، فيقتل‌ الترك‌ و الروم‌ بقرقيسيا حتي‌ تشبع‌ سباع‌ الارض‌ من‌ لحومها.
سفياني‌ با سپاهيانش‌ بر آنها غالب‌ مي‌شود و ترك‌ و روم‌ را در قرقيسيا به‌ قتل‌ مي‌رساند تا اينكه‌ درندگان‌ زمين‌ از گوشت‌ آنها سير مي‌شوند.

او در روايت‌ ديگري‌ از امام‌ علي‌ (ع‌) نقل‌ مي‌كند كه‌: يظهر السفياني‌ علي‌ الشام‌، ثم‌ يكون‌ بينهم‌ وقعة‌ بقرقيسيا، حتّي‌ يشبع‌ طير السماء و سباع‌ الارض‌ من‌ جيفهم‌...
سفياني‌ بر شام‌ غالب‌ مي‌شود، آنگاه‌ در قرقيسيا نبردي‌ بين‌ آنها رخ‌ مي‌دهد، تا اينكه‌ پرندگان‌ آسمان‌ و درندگان‌ زمين‌ از كشته‌هاي‌ آنها سير مي‌شوند.

2. موقعيت‌ جغرافيايي‌ قرقيسيا

«قرقيسيا» شهري‌ در شمال‌ سوريه‌ است‌ كه‌ در محل‌ التقاي‌ رود «خابور» با «فرات‌» قرار گرفته‌ است‌. اين‌ شهر پيش‌ از اسلام‌ «كيركسيون‌» نام‌ داشت‌ و در سال‌ نوزدهم‌ هجري‌ به‌ دست‌ مسلمانان‌ فتح‌ شد و قرقيسيا نام‌ گرفت‌.

در كتاب‌  جغرافياي‌ تاريخي‌ سرزمين‌هاي‌ خلافت‌ شرقي‌ درباره‌ قرقيسيا چنين‌ توضيح‌ داده‌ شده‌ است‌:
در حدود دويست‌ ميلي‌ پايين‌ رقه‌، قرقيسيا كه‌ همان‌ كركيسيوم‌ قديم‌ است‌، در ساحل‌ چپ‌ دجله‌، جايي‌ كه‌ رودخانه‌ خابور آب‌هاي‌ زيادي‌ خود را در آن‌ مي‌ريزد واقع‌ است‌.

ابن‌ حوقل‌ درباره‌ قرقيسيا گويد شهري‌ قشنگ‌ است‌ كه‌ در آغوش‌ باغستاني‌ قرار داد. ياقوت‌ و حمدالله‌   مستوفي‌ هر دو آن‌ را محلي‌ دانسته‌اند كه‌ كوچكتر از رحبه‌ كه‌ شش‌ فرسخي‌ قرقيسيا و در جانب‌ غربي‌ فرات‌ است‌.
« ابن‌ رسته‌ »  قرقيسيا( Qarqisiya ) را از شهرهاي‌ اقليم‌ چهارم‌ و از حوزه‌هاي‌ ناحيه‌ جزيره‌ معرفي‌ مي‌كند.
«ابن‌ خردادبه‌» در  المسالك‌ و الممالك‌  پس‌ از آنكه‌ موقعيت‌ قرقيسيا بر ساحل‌ فرات‌ را توصيف‌ مي‌كند به‌ بيان‌ فاصله‌ آن‌ تا بغداد مي‌پردازد و تمامي‌ منازل‌ ميان‌ اين‌ دو را نام‌ برده‌ و به‌ فاصله‌ هر يك‌ از ديگري‌ نيز اشاره‌ مي‌كند.

بر اساس‌ محاسبه‌ وي‌ فاصله‌ اين‌ دو شهر از يكديگر در حدود نود و چند فرسخ‌ است‌.
در  معجم‌ البلدان‌  طول‌ و عرض‌ جغرافيايي‌ اين‌ شهر به‌ نقل‌ از بطلميوس‌ ذكر شده‌ است‌:
بطلميوس‌ مي‌گويد: طول‌  ] جغرافيايي‌ [  شهر قرقيسيا 64 درجه‌ و 45 دقيقه‌ و عرض‌ آن‌ 35 درجه‌ است‌. اين‌ شهر جزء اقليم‌ چهارم‌ است‌.

يكي‌ از محققان‌ معاصر در مورد موقعيت‌ جغرافيايي‌ قرقيسيا مي‌نويسد:
امروزه‌ خرابه‌هاي‌ آن‌ نزديك‌ شهر «دير زور» سوريه‌ قرار دارد. قرقيسيا نزديك‌ مرزهاي‌ سوريه‌ ـ عراق‌ است‌ و به‌ مرزهاي‌ تركيه‌ ـ سوريه‌ نسبتاً نزديك‌ مي‌باشد.

3. دلايل‌ و زمينه‌هاي‌ نبرد قرقيسيا

آنچنان‌ كه‌ از روايات‌ و بر مي‌آيد نبرد قرقيسيا بر سر گنجي‌ است‌ كه‌ در ناحية‌ فرات‌ پيدا مي‌شود. ابن‌ حماد به‌ نقل‌ از پيامبر اكرم‌ (ص‌) از اين‌ گنج‌ چنين‌ گزارش‌ مي‌دهد:
تحسر الفرات‌ عن‌ جبل‌ من‌ ذهب‌ و فضّة‌ فيقتل‌ عليه‌ من‌ كلّ سبعة‌ تسعة‌ ، فإذا أدركتموه‌ فلا تقربوه‌ .
فرات‌ از كوهي‌ از طلا و نقره‌ پرده‌ بر مي‌دارد سپس‌ بر سر آن‌ جنگ‌ مي‌شود به‌ طوري‌ كه‌ از هر نه‌ نفر، هفت‌ نفر كشته‌ مي‌شود، پس‌ هرگاه‌ آن‌ را درك‌ كرديد به‌ آن‌ نزديك‌ نشويد.
همين‌ مضمون‌ با الفاظي‌ مشابه‌ در روايات‌ ديگري‌ كه‌ از پيامبر گرامي‌ اسلام‌(ص‌) نقل‌ شده‌، آمده‌ است‌؛ كه‌ از جمله‌ مي‌توان‌ به‌ روايت‌ زير اشاره‌ كرد:
تحسر الفرات‌ علي‌ جبل‌ من‌ ذهب‌، فيقتتل‌ الناس‌ عليه‌ فيقتل‌ عليه‌ من‌ كل‌ مائة‌ تسعين‌ أو قال‌ تسعة‌ كلّهم‌ يري‌ أنّه‌ ينجو.
فرات‌ از كوهي‌ از طلا پرده‌ بر مي‌دارد، سپس‌ مردم‌ بر سر آن‌ به‌ نبرد بر مي‌خيزند و از هر صد نفر، نود نفر (و يا فرمود:نه‌ نفر ) در اين‌ نبرد كشته‌ مي‌شوند، هر يك‌ از آن‌ مردمان‌ گمان‌ مي‌كنند كه‌ نجات‌ مي‌يابند.
در  الفتن‌ و الملاحم‌  ابن‌ كثير نيز به‌ نقل‌ از رسول‌ خدا(ص‌) به‌ پيدا شدن‌ گنج‌ اشاره‌ شده‌ است‌:
يوشك‌ الفرات‌ أن‌ يحسر عن‌ كنز من‌ ذهب‌، فمن‌ حفره‌ فلا يأخذ منه‌ شيئاً.
به‌ زودي‌ فرات‌ از گنجي‌ از طلا پرده‌ بر مي‌دارد، پس‌ هر كس‌ آن‌ را يافت‌، نبايد چيزي‌ از آن‌ بر گيرد.
ابن‌ كثير در جايي‌ ديگر نيز از آن‌ حضرت‌ روايت‌ مي‌كند كه‌:
لا تقوم‌ الساعة‌ حتي‌ يحسر الفرات‌ عن‌ جبل‌ من‌ ذهب‌ يقتتل‌ الناس‌، فيقتل‌ من‌ كلّ مائة‌ تسعة‌ و تسعون‌، يقول‌ كلّ رجل‌ منهم‌: لعلّي‌ أكون‌ أنا الّذي‌ أنجو.
قيامت‌ بر پا نمي‌شود، تا اينكه‌ فرات‌ از كوهي‌ از طلا پرده‌ بر مي‌گيرد ] در آن‌ زمان‌  [ مردم‌ با يكديگر به‌ نبرد برمي‌خيزند. پس‌، از هر صد نفر، نود و نه‌ نفر كشته‌ مي‌شود، هر يك‌ از آن‌ مردمان‌ مي‌گويد: شايد من‌ كسي‌ باشم‌ كه‌ نجات‌ مي‌يابم‌ .
ابن‌ حسام‌ جونپوري‌ نيز در  البرهان‌ في‌ علامات‌ مهدي‌ آخر الزمان‌  به‌ ماجراي‌ كوه‌ طلا در فرات‌ اشاره‌ دارد:
لا تقوم‌ الساعة‌ حتي‌ يحسر الفرات‌ عن‌ جبل‌ من‌ ذهب‌ يقتتل‌ عليه‌ الناس‌ و يقتل‌ تسعة‌ أعشارهم‌.
قيامت‌ برپا نمي‌شود، مگر اينكه‌ فرات‌ كوهي‌ از طلا را آشكار مي‌سازد، مردم‌ بر سر آن‌ گنج‌ به‌ نبرد برمي‌خيزند و نفه‌ دهم‌ آنها كشته‌ مي‌شوند.
نويسنده‌ كتاب‌  عصر ظهور  در بحث‌ از جنبش‌ سفياني‌ چنين‌ آورده‌ است‌:

... هدف‌ اصلي‌ سفياني‌ از جنگ‌ عراق‌ سلطه‌ يافتن‌ بر آن‌ كشور و ايجاد مقاومت‌ در برابر نيروهاي‌ ايراني‌ و زمينه‌ سازان‌ ظهور حضرت‌، كه‌ از مسير عراق‌ به‌ سوي‌ سوريه‌ و قدس‌ پيش‌ مي‌روند خواهد بود.

ولي‌ در راه‌ عراق‌ در اثر حادثة‌ عجيبي‌ جنگ‌ قرقيسيا رخ‌ مي‌دهد و آن‌ حادثه‌ پيدا شدن‌ گنجي‌ در مجراي‌ فرات‌ و يا نزديك‌ مجراي‌ رود فرات‌ است‌.

به‌ طوري‌ كه‌ عده‌اي‌ از مردم‌ براي‌ دست‌ يافتن‌ به‌ آن‌، دست‌ به‌ تلاش‌ مي‌زنند و آتش‌ جنگ‌ بين‌ آنها شعله‌ ور مي‌شود و بيش‌ از صدهزار تن‌ از آنها كشته‌ مي‌شوند و هيچ‌ يك‌ به‌ پيروزي‌ قطعي‌ نمي‌رسند و به‌ آن‌ گنج‌ دست‌ نمي‌يابن. بلكه‌ همگي‌ از آن‌ منصرف‌ شده‌ و به‌ مسايل‌ ديگر مشغول‌ مي‌شوند.
ناگفته‌ نماند كه‌ ايشان‌ نيز رواياتي‌ در مورد پيدا شدن‌ گنج‌ نقل‌ مي‌كنند، از جمله‌ روايت‌ زير كه‌ در نسخه‌ خطي‌ ابن‌ حماد به‌ نقل‌ از پيامبراكرم‌ (ص‌) وارد شده‌ است‌:

فتنه‌ چهارم‌ هجده‌ سال‌ به‌ طول‌ مي‌انجامد، سپس‌ در آن‌ هنگام‌ كه‌ بايد پايان‌ مي‌پذيرد و تحقيقاً نهر فرات‌ از كوهي‌ از طلا پرده‌ بر مي‌دارد و مردم‌ براي‌ رسيدن‌ به‌ آن‌ به‌ جان‌ يكديگر مي‌افتند و از هر نفه‌ تن‌ هفت‌ تن‌ كشته‌ مي‌شوند.
قابل‌ ذكر است‌ كه‌ بيشتر اين‌ روايات‌ از نظر سند ضعيف‌ هستند.

4. نيروهاي‌ درگير در نبرد قرقيسيا

بنابه‌ آنچه‌ از روايات‌ اهل‌ سنت‌ به‌ دست‌ مي‌آيد طرفين‌ درگير در نبرد قرقيسيا، تركان‌، روميان‌ و لشكر سفياني‌ هستند. در اينجا به‌ برخي‌ از رواياتي‌ كه‌ در اين‌ زمينه‌ وارد شده‌اند اشاره‌ مي‌كنيم‌:
... ظهر السفياني‌ بجيشه‌ عليهم‌، فيقتل‌ الترك‌ والروم‌ بقرقيسيا...  .
سفياني‌ با سپاهش‌ بر آنها پيروز مي‌شود و ترك‌ و روم‌ را در قرقيسيا مي‌كشد.
و در جايي‌ ديگر آمده‌ است‌:
... فعند ذلك‌ تجتمع‌ الترك‌ والروم‌ يقاتلون‌ جميعاً و ترفع‌ ثلاث‌ رايات‌ بالشام‌، ثم‌ يقاتلهم‌ السفياني‌ حتي‌ يبلغ‌ بهم‌ قرقيسياء.
... پس‌ در آن‌ هنگام‌ تركان‌ و روميان‌ اجتماع‌ كرده‌ و با يكديگر به‌ نبرد برمي‌خيزند و سه‌ پرچم‌ در شام‌ برافراشته‌ مي‌شود، آنگاه‌ سفياني‌ باآنها جنگ‌ مي‌كند تا در منطقه‌ قرقيسيا به‌ آنها مي‌رسد.
در روايت‌ ديگري‌ چنين‌ آمده‌ است‌:
دخوله‌ (السفياني‌) الكوفة‌ بعد ما يقاتل‌ الترك‌ والروم‌ بقرقيسياء...
زمان‌ وارد شدن‌ سفياني‌ به‌ كوفه‌ بعد از نبرد او با تركان‌ و روميان‌ در قرقيسيا است‌ .
در روايتي‌ كه‌ عبدالله‌ بن‌ زبير از امام‌ علي‌(ع‌) نقل‌ مي‌كند نيز از حضور دو عبدالله‌ و سپاه‌ آنان‌ در قرقيسيا سخن‌ گفته‌ شده‌ است‌:
يتبع‌ عبداللّه‌ عبداللّه‌ حتي‌ يلتقي‌ جنودهما بقرقيسيا علي‌ النهر.
عبدالله‌ به‌ دنبال‌ عبدالله‌ برمي‌ خيزد تا اينكه‌ سپاهيان‌ آنها در قرقيسيا در كنار نهر با يكديگر رودرو مي‌شوند.
منابع‌ شيعي‌ نيز از درگيري‌ لشكر سفياني‌ با تركان‌ خبر مي‌دهند، مؤلف‌  عصر ظهور  در اين‌ زمينه‌ چنين‌ مي‌نويسد:
اما طرف‌ مقابل‌ سفياني‌ در اين‌ نبرد از نظر اكثر روايات‌ تركان‌ هستند ولي‌ منظور از تركان‌ در اينجا چيست‌؟ آنچه‌ به‌ نظر مي‌رسد و به‌ طبيعت‌ امر نزديك‌تر است‌ اينكه‌ آنها سپاهيان‌ ترك‌ زبان‌ هستند؛ چراكه‌ درگيري‌ و نزاع‌ بر سر دارائي‌ است‌ كه‌ نزديك‌ مرزهاي‌ سوريه‌ و تركيه‌ وجود دار...
در كتاب‌  روزگار رهايي‌  نيز احاديث‌ متعددي‌ دربارة‌ تركان‌ ذكر شده‌ و تأكيد مي‌شود كه‌ فتنة‌ ترك‌ در قرقيسيا انجام‌ مي‌پذيرد  .
در اينجا به‌ برخي‌ از احاديثي‌ كه‌ در كتاب‌ ياد شده‌ آمده‌ و ظاهراً در ارتباط‌ با نبرد قرقيسيا است‌ اشاره‌ مي‌كنيم‌؛  درنخستين‌ روايت‌ به‌ نقل‌ از پيامبر اكرم‌(ص‌) چنين‌ آمده‌ است‌:
للترك‌ خرجتان‌، خرجة‌ فيها خراب‌ آذربيجان‌ و خرجة‌ يخرجون‌ في‌ الجزيرة‌ يخيفون‌ ذوات‌ الحجال‌ فينصر الله‌ المسلمين‌ فيهم‌ ذبح‌ اللّه‌ الاعظم‌.

براي‌ ترك‌ها دو خيزش‌ است‌ كه‌ در يكي‌ از آنها آذربايجان‌ ويران‌ مي‌شود و در ديگري‌  وارد جزيره‌  مي‌شوند و پرده‌ نشينان‌ را به‌ وحشت‌ مي‌اندازند. خداوند مسلمانان‌ را پيروز مي‌گرداند كه‌ كشتار بزرگ‌ الهي‌ در آن‌ روز است‌.

در روايت‌ ديگري‌ نيز چنين‌ مي‌خوانيم‌:
ليردنّ الترك‌ الجزيرة‌، حتي‌ تسقي‌ خيلهم‌ من‌ الفرات‌. فيبعث‌ الله‌ عليهم‌ الطاعون‌ فيقتلهم‌ فلا ينجو منهم‌ إلا رجل‌ واحد. و يبعث‌ الله‌عليهم‌ ثلجاً فيها صرٌّ وريح‌ وحبيد فءاذا هم‌ خامدون‌... فيرجع‌ المسلمون‌ إلي‌ أصحابهم‌ فيقولون‌ ءانّ الله‌ قد أهلكهم‌ و كفاكم‌ شرّهم‌.

بدون‌ ترديد سپاه‌ ترك‌ وارد جزيره‌ خواهند شد تا اسب‌هايشان‌ از فرات‌ سيراب‌ شوند، آنگاه‌ خداوند بر آنها طاعون‌ را مسلط‌ مي‌كند و همگي‌ به‌ وسيله‌ طاعون‌ از بين‌ مي‌روند و به‌ جز يك‌ نفر از آنها باقي‌ نمي‌ماند.

خداوند بر آنها برف‌ و تگرگ‌ همراه‌ با سرماي‌ سوزان‌ و طوفان‌ خانمان‌ برانداز فرو مي‌فرستد و همگي‌ نقش‌ بر زمين‌ مي‌شوند. مسلمانان‌ به‌ يكديگر نويد مي‌دهند كه‌ خداوند آنها را هلاك‌ كرد و شر آنها را از شما كوتاه‌ نمود.

5. زمان‌ نبرد قرقيسيا

نبرد قرقيسيا ميان‌ دو واقعه‌ مهم‌ صورت‌ مي‌گيرد؛ نخست‌ خروج‌ سفياني‌ و دوم‌ ظهور امام‌ مهدي‌ (ع‌). دراينجا به‌ اختصار به‌ هر يك‌ از آنها اشاره‌ مي‌كنيم‌:
1ـ5. خروج‌ سفياني‌
امام‌ باقر(ع‌) در مورد واقعه‌ نخست‌ چنين‌ فرموده‌است‌ :
يخرج‌ السفياني‌ يوم‌ جمعة‌، فيصعد منبر دمشق‌ و يبايع‌ الناس‌ علي‌ أن‌ لا يخالفوا أمره‌ رضوه‌ أم‌ كرهوه‌ ثمّ يخرج‌ إلي‌ الغوطة‌. فيجتمع‌ ءاليه‌ خمسون‌ ألف‌ مقاتل‌. ثمّ تختلف‌ الرايات‌ الثلاث‌. فراية‌ الترك‌ و العجم‌ و هي‌ سواد. وراية‌ لبني‌ العباس‌ صفراء و راية‌ السفياني‌ حمراء. فيغلبهم‌ السفياني‌ بعد أن‌ يقتل‌ منهم‌ ستين‌ ألفاً و يسير إلي‌ حمص‌ فإلي‌ الفرات‌ مروراً بالرّقة‌ و سبا.
سفياني‌ در روز جمعه‌ خروج‌ مي‌كند و بر فراز منبر دمشق‌ قرار مي‌گيرد و از مردم‌ بيعت‌ مي‌گيرد كه‌ هرگز با امر او مخالفت‌ نكنند، چه‌ آن‌ را بپسندند و چه‌ آن‌ را ناخوش‌ دارند.

آنگاه‌ به‌ سوي‌ «غوطه‌» حركت‌ مي‌كند و 50 هزار جنگجو در اطراف‌ او گردآيند، آنگاه‌ سه‌ پرچم‌ به‌ اهتزاز در آيد: پرچم‌ ترك‌ها و عجم‌ها كه‌ سياه‌رنگ‌ است‌. پرچم‌ بني‌ عباس‌ كه‌ زردرنگ‌ است‌.

پرچم‌ سفياني‌، كه‌ سرخ‌رنگ‌ است‌. سفياني‌ بر آنها چيره‌ مي‌شود، پس‌ از آنكه‌ 60 هزار نفر از آنها را از دم‌ شمشير مي‌گذارند، آنگاه‌ به‌ سوي‌ «حمص‌» مي‌رود و از فرات‌ عبور مي‌كند و عازم‌ «رقّه‌»   و «سبا» مي‌شود.
امير المؤمنين‌ علي‌(ع‌) نيز از جنگ‌ سفياني‌ با سپاه‌ «ابقع‌» و «اصهب‌» خبر مي‌دهند :
يلتقي‌ السفياني‌ بالابقع‌ فيقتله‌ السفياني‌ و من‌ معه‌. ثم‌ يقتل‌ الاصهب‌ و أتباعه‌. ثم‌ لا يكون‌ له‌ هَمّ إلّا آل‌ محمد و شيعتهم‌ و المثول‌ الي‌ العراق‌. و يمرّ جيشه‌ بقرقيسيا...
سفياني‌ با «ابقع‌» درگير مي‌شود سپس‌ او و سپاهيانش‌ را مي‌كشد. سپس‌ «اصهب‌» و ياران‌ او را

 

منبع: موعود

sadagh بازدید : 119 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

 فروش زنان به عنوان کالای جنسی تا سقط داوطلبانه

     زمان ارسال : ۱۳۹۱/۱۲/۱ ۰۸:۴۱:۱۵ - نویسنده : zeinab

در آمریکا به طور متوسط هر روز 3 زن، به دست شوهرش کشته می شود. بیش از 1.8 میلیون شوهر در آمریکا به طور وحشتناکی زنان خود را کتک می زنند و 30 تا 35 درصد زنان آمریکایی مورد آزار شوهران خود قرار می گیرند.چرا غربی ها با تمام قوا به انتشار اخبار نقض حقوق بشر در کشورهای مسلمان و علی الخصوص ایران می پردازند؟

آیا می دانید که در استرالیا، زنان حق نداشتند با شوهرشان بر سر یک سفره غذا بخورند. آیا از تصویب قانون جنایت آمیز "Roe" در کشورهای مدعی حقوق بشر باخبرید؟ آیا می دانید که پیامبر گرامی اسلام، لبخندهای زن و شوهر، به روی هم، به هنگام برخورد با یکدیگر و یا هنگام خداحافظی را صدقه می دانستند و به اندازه انفاق فی سبیل الله برایش ارزش قائل بودند. آیا نامه محبت آمیز امام خمینی(ره) به همسرشان را مطالعه کرده اید؟

آیا امی دانید که مقام معظم رهبری درخصوص حضور زن در عرصه های اجتماعی چه فرموده اند؟



"تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند. همه دارای عقل و وجدان می باشند و باید نسبت به یکدیگر،با روح برادری رفتار کنند.هرکس، حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد.کسی را نمی توان تحت شکنجه، مجازات، یا رفتارهایی قرار داد که ظالمانه بوده و یا برخلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد.

هرکس حق دارد شخصیتِ حقوقی او در همه جا به عنوان یک انسان، در مقابل قانون به رسمیت شناخته شود". جملات مذکور، بخش هایی از "اعلامیه حقوق جهانی بشر" می باشد که توسط مجامع غربی، تدوین و تصویب شده است.

از به ارث رسیدن "زن" در روم باستان تا قانون "سقف شیشه‌ای" در هلند
در جوامع غربی، از سال‌ها پیش هیچگاه  زن جزو طبقات انسانی تلقی نمی‌شد. برای مثال در یونان باستان، زن در بازارها خرید و فروش می شد و بعد از مرگ شوهرش، حق زندگی نداشت. در روم باستان نیز، زنان به عنوان اشخاص نبودند،بلکه به عنوان اشیاء بودند و پس از مرگ مردان،مانند اشیاء به ارث برده می شدند.

در استرالیا، زنان حق نداشتند با شوهرشان بر سر یک سفره غذا بخورند و در اغلب اوقات، مردان، زنان مریض خود را خفه می نمودند. در فرانسه،به ظاهر حقوق مساوی با مردان داشتند، مثلا زنان مانند مردان مجازات می شدند، اما هیچیک از حقوق و امتیازات مردان،مثلا حق رأی سیاسی به آن ها داده نشد.در روسیه،پدری که دخترش را به خانه شوهری می فرستاد، او را آهسته با تازیانه می زد و سپس شلاق را به داماد خود می داد تا از این به بعد، از دست شوهرش کتک بخورد

 


در فرانسه هیچگاه حق رأی سیاسی به زنان داده نمی‌شد

این نگرش تبعیض آمیز، هیچگاه تصحیح نشد و تا جایی پیش رفت که زنان به جریان‌های انحرافی و تبلیغاتی کشیده شدند و امروز  ما شاهد به وجود آمدن بنگاه‌های خرید و فروش و معامله جنسی زنان در غرب هستیم. اکنون بنگاه‌های خرید و فروش زنان در این کشورها، با شعار "آزادی زنان در روابط جنسی" و "حق تسلط زن بر بدن خویش" به صورت گسترده ای فعالیت می کنند.
یکی از نمونه های تأسف انگیز در این خصوص، فروشگاه هایی در خاک فلسطین اشغالی می باشد.در این فروشگاه ها،زن به عنوان کالایی جنسی همراه با برچسب قیمت و سایر مشخصات،به فروش می رسد.
جالب است بدانید رژیم نامشروع اسرائیل که به شهادت تاریخ و اسناد، هیچ گاه میانه خوبی با حقوق و قانون نداشته، یکی از کرسی های هجده گانه کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان (CEDAW) را در اختیار دارد. کشوری که با اعتقاد به برتری خونی و نژادی خود، مخالف اصلی ترین اصلِ اعلامیه جهانی حقوق بشر، یعنی" احترام و اعتقاد به منزلت انسانی افراد، بدون توجه به نژاد و جنس" است.

اما مسئولان این رژیم طی سالهای اخیر کوشیده اند با ژست های سیاسی از حجم انتقادات جهانی نسبت به خود بکاهند . از این‌رو در حوزه های مختلف بین المللی از جمله مسئله حقوق بشر و در ذیل آن حقوق زنان وارد شده اند.
این شوخی بزرگ در حالی رنگ واقع به خود می گیرد که تمامی گزارشات و اعترافاتِ روزنامه های عبری زبان و خبرگزاری های داخلی اسرائیل، گویای آن‌ست که این رژیم، نه تنها در تعاملات با غیر اسرائیلی ها وقعی به هیچ یک از مصوبات جامعه بین الملل نمی نهد بلکه در داخل سرزمین های اشغالی 1948 نیز کلیه حرکات و سکناتش با روح تمامی قوانین و صریح اکثرِ مواد در تعارض است.‏


به گزارش انجمن مدافعان حقوق بشر به نقل از روزنامه هاآرتص، در سال 2011 و به بهانه روز جهانی زن، در تحلیلی پیرامون وضعیت زنان یهودی سرزمین های اشغالی نوشت:" باید اذعان کرد که اسرائیل دیگر مکانی برای زنان نخواهد بود." این قدیمی ترین روزنامه عبری زبان در همین گزارش افزود:" تعداد زیادی از زنانِ اسرائیل اجباراً به استخدام ارتش درآمده و تنها از یک سوم درآمد مردان بر خوردار هستند."

در گزارش سازمان عفو بین الملل آمده است: "بیشتر زنان و دختران جوان خارجی که به اسرائیل آمده اند، به یک کالا مبدل شده اند و در مقابل پرداخت چندین هزار دلار به فرد دیگری واگذار می شوند و مورد معامله قرار می گیرند.

کسانی که این زنان را خریداری می کنند، آنها را همچون یک برده به کارهای خلاف عفت وا می دارند تا آن مبلغی را که برای به دست آوردن شان پرداخته اند، باز پس گیرند. این زنان در آپارتمان ها حبس می شوند و گذرنامه ها و بلیط های سفرشان نیز توسط فردی که آنها را خریداری کرده است، مصادره می شود. بسیاری از این افراد هدف انواع خشونت قرار می گیرند.

این در حالی است که "دولت اسرائیل هرگز افرادی را که به این شکل هولناک حقوق بشر را زیر پا می گذارند، به دستگاه قضایی معرفی نمی کند و  هیچ مجازاتی برای این افراد در نظر گرفته نمی شود.

در ایالات متحده آمریکا، به طور متوسط هر روز 3 زن، به دست شوهرش کشته می شود. بیش از 1.8 میلیون شوهر در آمریکا به طور وحشتناکی زنان خود را کتک می زنند و تعداد قابل توجهی از زنان، هر ساله بر اثر کتک خوردن، می میرند. در آمار دیگری، 30 تا 35 درصد زنان آمریکایی مورد آزار شوهران خود و 15 تا 25 درصد آنان،حتی هنگام بارداری، مورد آزار قرار می گیرند.


زنان به عنوان شهروندان درجه 2 در ایالات متحده آمریکا محسوب می شوند. "لین پالترو " یکی از اعضای انجمن ملی وکلای حامی زنان باردار، چنین می‌گوید: "زنان از حقوق انسانی خود محروم شده و قوانینی حقیقتاً ظالمانه در حق ایشان اعمال شده است. این قوانین زنان باردار را در زمره طبقه‌ای مجزا از دیگر انسان‌ها قرار داده و ایشان را از حقوق خویش محروم ساخته است. "


در هلند، هنوز در نیروی پلیس این کشور، فرهنگی که به نیروهای مذکور، اجازه اعمال خشونت جنسی نسبت به همکاران مونث،را می دهد وجود دارد. مشکل عدم پیشرفت شغلی زنان به قدری جدی است که از آن به عنوان "سقف شیشه ای" یاد می کنند. علاوه بر این، صنعت روسپیگری، 5 درصد از اقتصاد کشور هلند را تشکیل می دهد.

در فرانسه، تعداد قابل توجهی از زنان از سوی همسرانشان قربانی خشونت منجر به مرگ می شوند(در این کشور، ۹۵ % قربانیان خشونت را زنان تشكیل می‏دهند و ۵۱% آن‏ها قربانی خشونت توسط همسرانشان هستند).علاوه بر این، زنان در مشاغل کم اهمیت مانند خدمتکاری و کار در رستوران و هتل به کار گرفته می شوند. آمار فحشاء در فرانسه در حال گسترش است.زنان و دختران جوان اروپای شرقی اغلب به اجبار و توسط شبکه های سازمان یافته وارد فرانسه می شوند.


پوستری با موضوع نقض حقوق زنان شاغل در فرانسه. زنان تنها در 20% از مشاغل،امکان فعالیت دارند که 78% از این مشاغل،فقط کارهای خدماتی می باشد. در نتیجه، زنان شاغل،هیچ امیدی به پیشرفت در زمینه کاری ندارند.

در سوئد، بر طبق آمار، هر 20 دقیقه، یکبار، یک زن، کتک می خورد و مجروح می شود و در هر 3 ساعت یکبار، به یک زن تجاوز می شود. قاچاق دختران در خارج از این کشور توسط شهروندان سوئدی صورت می گیرد. در آلمان، زن در رسانه ها و تبلیغات به عنوان یک شئ جنسی نشان داده می شود. علاوه بر این در ژانویة سال 2002، "روسپیگری" به عنوان شغلی کاملاً قانونی به تصویب رسید.


مروه الشربینی، شهیده حجاب
در بریتانیا، آمار زنان زندانی خصوصا در ایرلند شمالی، به دلایل ارتکاب تخلفات جزیی مانند عدم پرداخت مجوز استفاده از تلویزیون، زندانی گردیده اند که این آمار رو به افزایش است. در این کشور، قوانینی مانند احترام به ملاقات های خانوادگی و ترتیبات مراقبت از کودکان، برای زنان زندانی وجود ندارد و زنان از جهت دسترسی به آموزش، اشتغال و مراقبت های بهداشتی، در رنج می باشند.

"به دنیا آمدن فرزند" در غرب، یک "تفریح" است نه یک "وظیفه"
کارولین گراگلیا می گوید: جامعه ما به زن اجازه می دهد به هر دلیلی کودک خود را سقط کند، در واقع جامعه با اهدای جایزه سقط جنین، این تعریف را پذیرفته که، "به دنیا آمدن فرزند" در غرب، یک "تفریح" است و نه یک "وظیفه".

بر اساس اندیشه غربی، سقط جنین، حق زن است. زنان مالک جسم خویش هستند و اگر جنین را مانع آسایش و رفاه خود دانستند،به سادگی می توانند آن را از میان بردارند. قانونی کردن سقط جنین و ایجاد دسترسی رایگان به آن، یک راه حل مترقی و انسانی است. قانون سقط جنین به زن اجازه می دهد که مادر شدن های خود را آزادانه به عهده بگیرد.


اعتراض به قانون سقط جنین
"مری پراید"(روانشناس آمریکایی) در کتاب خود می نویسد: سقط اولین گام برای به خود اندیشی، به شغل اندیشی، به ارتقاء اندیشی، به برنامه ریزی مالی اندیشی است. "هری بلاک من"( یکی از قضات دیوان عالی آمریکا) پس از تصویب قانون Roe” " (قانونی شدن سقط جنین)، به سادگی گفت: به موجب تصویب این قانون، گام مهمی در راه برتری و تساوی حقوق زنان با مردان برداشته شده است. از نظر وی، برابری و تساوی این است که، چون مردان طبیعتا باردار نمی شوند، زنان هم ناخواسته نباید باردار شوند.

"جرج گرانت" (پژوهشگر آمریکایی): رسانه های ما به شکست اخلاقی بزرگی رسیده اند و به خود زحمت نمی دهند که به اطلاع عموم برسانند: درست همان اعمال شنیعی که پزشکان هیتلر را بدان متهم می کنیم، امروزه به طور عادی و روزمره، به دست پزشکان و پژوهشگران برجسته، در بیمارستان ها و دانشگاه های آمریکا انجام می شود.


"تروُر لوتان"(روزنامه نگار کانادایی) می پرسد: چه قدر می خواهید به پیروزی هیتلر پس از مرگش کمک کنید؟!! بسیاری از پزشکان غربی که عمل سقط جنین را انجام می دهند، یهودی هستند؛ اما به نظر نمی رسد حاضر باشند شباهتی میان کارشان با اردوگاه های اسیران جنگ جهانی دوم ببینند. براساس گزارش پارلمان اروپا در بروکسل، در مواد آرایشی، اکثرا پنهانی، از جنین های زنده و مرده استفاده می شود.

"تجاوز به حقوق افراد" و "خشونت افراط گونه در غرب"، دلیلی بر تلاش رسانه ای این کشورها برای انحراف افکار عمومی در موضوع "حقوق بشر"
کشورهای غربی زمانی که می‌خواهند حاکمیت سایر حکومت‌ها را به چالش بکشانند بر روی حقوق زنان و کودکان تمرکز می‌کنند اما در مقایسه آماری و طبق آنچه که غربی‌ها اذعان دارند مشاهده می‌کنیم وضعیت تجاوز و خشونت جنسی علیه زنان رو به افزایش است.

در حالی که زنان غربی وضعیت اسفناکی را می‌گذرانند رسانه‌های این کشور‌ها محفل مطبوعاتی و خبری را ایجاد کرده‌اند تا افکار عمومی جهان را از آنچه در کشورشان می‌گذرد دور کنند و با اعلام گزارش‌های دروغ از وضعیت حقوق زنان در سایر کشور‌ها بویژه ایران سعی می‌کنند بر چالش‌های خود در حوزه زنان سرپوش بگذارند.

پیامبر اعظم(ص): لبخندهای زن و شوهر، به روی هم، به هنگام برخورد با یکدیگر و یا هنگام خداحافظی،صدقه است و به اندازه انفاق فی سبیل الله ارزش دارد.

اما این تلاش بیهوده، هیچگاه انسان های راستین را فریب نمی دهد.دین مبین اسلام،همیشه منادی عدالت و نیکی بوده است.پیامبر گرامی اسلام(ص) می فرمایند: وقتی مرد به همسر خود با محبت می نگرد، و همسرش به او با مهر می نگرد، خداوند به دیده ی رحمت بر آن ها می نگرد.
ایشان در جایی دیگر می فرمایند: جبرئیل آنقدر درباره زنان سفارش کرد، که من گمان کردم که جایز نیست برای مرد، که به همسرش حتی "اٌف" و سخنی لطیف تر از گل بگوید.
در حدیث دیگری از پیامبر اعظم(ص) آمده است: لبخندهای زن و شوهر، به روی هم، به هنگام برخورد با یکدیگر و یا هنگام خداحافظی،صدقه است و به اندازه انفاق فی سبیل الله ارزش دارد.

  امام صادق (ع) نیز می فرمایند: دوست داشتن همسر، از خلق و خوی پیامبران است. ایشان همچنین می فرمایند: هرکس محبتش نسبت به ما اهل بیت زیاد شود، محبتش نسبت به همسرش زیاد می شود.

ماشا الیلیکینا، ستاره سابق سینما، رقص و موسیقی، اینک حجاب اسلامی در بر دارد و به تدریس در مدارس مشغول است. وی می‌گوید از جلوه‌های کاذب سابق متنفر است و اکنون احساس خوشبختی می‌کند.  ماشا می‌گوید: «اگر نمی‌توانی راجع به خدا بیندیشی حداقل سعی کن از قید خودت رهایی یابی و پلیدی‌های نفست را مهار کنی؛

رذایلی مانند خودپسندی، تکبر، حسد، ظلم، دروغ، خودستایی و خودنمایی». اگر کسی می‌خواهد به سوی اسلام گام بردارد فقط باید اندیشه کند و از فطرت خود مدد بگیرد. اسلام نسبت به ادیان دیگر، محکمترین اساس را دارد. تمام قواعد اسلام در زندگی کاربرد دارند. راه اسلام سعادت‌بخش است.

امام خميني (ره): زن مربي انسان است. خدمت مادر به جامعه از خدمت معلم بالاتر است و از خدمت همه كس بالاتر است و اين امري است كه انبيا مي خواستند

امام خميني (ره) نیز همواره در سخنان خود، بر کرامت زن تأکید بسیار داشتند.از آن جمله می توان به این کلام ایشان اشاره نمود: اسلام وقتي ظهور كرد که در جزيرة العرب‚ بانوان حيثيت خودشان را پيش مردان از دست داده بودند‚ اسلام آنها را سربلند و سرافراز كرد‚ اسلام آنها را با مردان مساوي كرد. عنايتي كه اسلام به بانوان دارد بيشتر از عنايتي است كه بر مردان دارد.

مردان بر ملت ها حق دارند و زن ها حق بيشتر دارند‚ زن ها مردان شجاع را در دامن خود بزرگ مي كنند. قرآن كريم انسان ساز است و زن ها نيز انسان ساز‚ وظيفه زن ها انسان سازي است. اگر زن هاي انسان ساز از ملت ها گرفته بشود‚ ملت ها به شكست و انحطاط مبدل خواهند شد‚ شكست خواهند خورد‚ منحط خواهند شد. زن ها هستند كه ملت ها را تقويت مي كنند‚ شجاع مي كنند(صحيفه نور ج 11 صفحه 253).

ایشان در رهنمودی دیگر، می فرمایند: همانطوري كه مرد در همه شئون دخالت دارد‚ زن هم دخالت دارد‚ همانطوري كه مرد بايد از فساد اجتناب كند‚ زن هم بايد از فساد اجتناب كند. زن ها نبايد ملعبه دست جوان هاي هرزه بشوند‚ زن ها نبايد مقام خودشان را منحط كنند و خداي ناخواسته بزك كرده بيرون بيايند و در انظار مردم فاسد قرار بگيرند. زن ها بايد انسان باشند‚ زن ها بايد تقوا داشته باشند‚ زن ها مقام كرامت دارند‚ زن ها اختيار دارند‚ همانطوري كه مردها اختيار دارند. خداوند شما را با كرامت خلق كرده است‚ آزاد خلق كرده است.

خداوند همانطوري كه قوانيني براي محدوديت مردها در حدود اينكه فساد بر آنها راه نيابد دارد‚ در زن ها هم دارد. همه براي صلاح شماست‚ همه قوانين اسلامي براي صلاح جامعه است. آنها كه زن ها را مي خواهند ملعبه مردان و ملعبه جوان هاي فاسد قرار بدهند،خيانتكارند.

زن ها نبايد گول بخورند‚ زن ها گمان نكنند كه اين مقام زن است كه بايد بزك كرده بيرون برود‚ با سر باز و لخت. اين مقام زن نيست‚ اين عروسك بازي است‚ نه زن. زن بايد شجاع باشد‚ زن بايد در مقدرات اساسي مملكت دخالت بكند. زن آدم ساز است‚ زن مربي انسان است(صحيفه نور ج 11 صفحه 253).

رهبر کبیر انقلاب، به دفعات بر نقش زن در جامعه تأکید کرده اند، که از آن جمله می توان به این سخن استناد کرد: نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است براي اينكه زنان‚ بانوان علاوه بر اينكه خودشان يك قشر فعال در همه ابعاد هستند قشرهاي فعال را در دامن خودشان تربيت مي كنند. خدمت مادر به جامعه از خدمت معلم بالاتر است و از خدمت همه كس بالاتر است و اين امري است كه انبيا مي خواستند و مي خواستند كه بانوان قشري باشند كه همه آنها تربيت كنند جامعه را و شيرزنان و شيرمرداني به جامعه تقديم كنند(صحيفه نور ج 14 صفحه 130).

نامه محبت آمیز امام خمینی(ره) به همسرشان: در فروردين سال 1312 شمسي، كه امام عازم سفر حج بودند، در بيروت، نامه‌اي براي همسرش مرحومه خديجه ثقفـي - كه دومين فرزند را در بطن خود داشتند ـ نوشتند كه متن كامل اين نامه بدين شرح است:
تصدقت شوم، الهي قربانت بروم، در اين مدت كه مبتلاي به جدايي از آن نور چشم عزيز و قوت قلبم گرديدم،متذكر شما هستم و صورت زيبايت در آيينه قلبم منقوش است. عزيزم، اميدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ كند.

[حال]من با هر شدتي باشد مي‌گذرد؛ ولي به حمدالله تاكنون هرچه پيش آمد،خوش بوده و الان در شهر زيباي بيروت هستم.حقيقتا جاي شما خالي است، فقط براي تماشاي شهر و دريا خيلي منظره خوش دارد. صد حيف كه محبوب عزيزم همراهم نيست كه اين منظره عالي به دل بچسبد.
در هر حال، امشب، شب دوم است كه منتظر كشتي هستيم. از قرار معلوم و معروف، يك كشتي فردا حركت مي كند، ولي ماها كه قدري دير رسيديم، بايد منتظر كشتي ديگر باشيم. عجالتا تكليف معلوم نيست، اميد است خداوند به عزت اجداد طاهرينم، كه همه حجاج را موفق كند به اتمام عمل. از اين حيث قدري نگران هستم، ولي از حيث مزاج بحمدالله به سلامت. بلكه مزاجم بحمدالله مستقيم‌تر و بهتر است. خيلي سفر خوبي است، جاي شما خيلي خيلي خالي است. دلم براي پسرت [سيدمصطفي] قدري تنگ شده است.

اميد است كه هر دو(2) به سلامت و سعادت در تحت مراقبت آن عزيز و محافظت خداي متعال باشند. اگر به آقا [پدر همسر امام] و خانم‌ها [مادر و مادربزرگ همسر امام] كاغذي نوشتيد، سلام مرا برسانيد. من از قبل همه نايب‌الزياره هستم. به خانم شمس آفاق [خواهر همسر امام] سلام برسانيد و به توسط ايشان به آقاي دكتر [علوي] سلام برسانيد. به خاور سلطان و ربابه سلطان سلام برسانيد. صفحه مقابل را به آقاي شيخ عبدالحسين بگوييد برسانند.
ايام عمر و عزت مستدام. تصدقت. قربانت؛ روح‌الله

مقام معظم رهبری: اسلام با كاركردن زن موافق است. نه فقط موافق است‚ بلكه كار را تا آنجا كه مزاحم با شغل اساسي و مهمترين شغل او‚ يعني تربيت فرزند و حفظ خانواده نباشد‚ شايد لازم هم مي داند. يك كشور كه نمي تواند از نيروي كار زنان در عرصه هاي مختلف بي نياز باشد‚ اما اين كار نبايد با كرامت و ارزش معنوي و انساني زن منافات داشته باشد. نبايد زن را تذليل كنند و او را وادار به تواضع و خضوع نمايند.

مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي نیز در مورد حقوق بشر در غرب چنین می فرمایند:دنياي غرب‚ زن را به ابتذال كشاند. تا شصت‚هفتاد سال قبل از اين‚ در تمام اروپا و كشورهاي غربي‚ زن فقط در سيطره مرد - يا مرد خود و يا يك مرد ديگر مثل صاحب كارخانه و مزرعه - مي توانست باشد و هيچ حقي از حقوق اصلي يك انسان در يك جامعه متمدن را نداشت.

حق راي و حق مالكيت و حق معامله نداشت. بعد آمدند زن را به ميدان كار و زندگي و فعاليت اجتماعي كشاندند‚ اما در همان حال‚ تمام وسايل را براي لغزش زن فراهم كردند و او را در متن جامعه‚ رها و بي پناه گذاشتند.

سرمايه داران بزرگ‚ سياستمداران خبيث و پليد و گردانندگان دستگاههاي مخفي‚ فكر كردند كه مي توانند براي كارهاي سياسي و اقتصادي‚ از اين وضعيت بهتر استفاده كنند و زن را به ابتذال بكشانند. بله‚ در آن جاها‚ علم و سياست هم هست و زنها در ميدان علم و سياست هم جلو مي روند‚ اما به چه قيمتي همين حالاهم توده وعامه زنها - نه چهار نفر خانم دكتر يا متخصص يا نويسنده و برجستگان و زبدگان - در كشورهاي اروپايي و امريكايي كه از تمدن غربي حظ زيادي دارند‚ در وضعيت سخت و بي رحمانه يي زندگي مي كنند و ستم همسران وستم كاري كه بر آنان تحميل مي شود و كارهاي سخت و سنگيني كه بر دوش آنان مي گذارند‚ تحمل مي كنند.

با اين كار‚ وانمود مي كنند كه زن را وارد ميدان اجتماع كرده اند‚ در حالي كه فرصت انديشيدن و فكر كردن و تصميم گرفتن هم براي آنان وجود ندارد.(تاريخ: 26/10/1368)


ایشان همچنین می فرمایند: چه ستمهايي كه در حق زن روا داشته شده و اسمش ستم است‚ و چه ستمهايي كه اسمش هم ستم نيست‚ اما در حقيقت ستم است‚ مثل همين سوق دادن به تجمل و مصرف گرايي و آرايشهاي بيهوده و مخارج سنگين و تبديل شدن به يك وسيله مصرف. اين‚ ستم بزرگي بر زن است. شايد بشود گفت كه هيچ ظلمي بالاتر از اين نيست‚ زيرا كه او را بكلي از آرمانها و اهداف تكاملي خودش غافل و منصرف مي كند و به چيزهاي خيلي كوچك و حقير سرگرم مي نمايد. (تاريخ : 16/10/1369)

زن مسلمان بايد در راه فرزانگي و علم تلاش كند‚ در راه خودسازي معنوي و اخلاقي تلاش كند‚ در ميدان جهاد و مبارزه - از هر نوع جهاد و مبارزه اي پيشقدم باشد‚ نسبت به زخارف دنيا و تجملات كم ارزش‚ بي اعتنا باشد‚ عفت و عصمت و طهارتش در حدي باشد كه چشم و نظر هرزه ي بيگانه را به خودي خود دفع كند‚ در محيط خانه‚ دلارام شوهر و فرزندانش باشد‚ مايه ي آرامش زندگي و آسايش محيط خانواده باشد‚ در دامن پرمهر و پرعطوفت و با سخنان پرنكته و مهرآميزش‚ فرزندان سالمي را از لحاظ رواني تربيت كند‚ انسانهاي بي عقده‚ انسانهاي خوش روحيه‚ انسانهاي سالم از لحاظ روحي و اعصاب‚ در دامان او پرورش پيداكنند‚ و مردان و زنان و شخصيتهاي جامعه را به وجود بياورد. مادر از هر سازنده اي‚ سازنده تر و باارزش تر است.

بزرگترين دانشمندان‚ ممكن است مثلا يك ابزار بسيار پيچيده ي الكترونيكي را به وجود بياورند‚ موشكهاي قاره پيما بسازند‚ وسايل تسخير فضا را اختراع كنند‚ اما هيچ يك از اينها اهميت آن را ندارد كه كسي يك انسان والا به وجود بياورد. و او‚ مادر است. اين‚ آن الگوي زن اسلامي است.

رهبر معظم انقلاب در سخنی دیگر درخصوص جایگاه زن در اسلام،می فرمایند:اسلام با كاركردن زن موافق است. نه فقط موافق است‚ بلكه كار را تا آنجا كه مزاحم با شغل اساسي و مهمترين شغل او‚ يعني تربيت فرزند و حفظ خانواده نباشد‚ شايد لازم هم مي داند. يك كشور كه نمي تواند از نيروي كار زنان در عرصه هاي مختلف بي نياز باشد‚ اما اين كار نبايد با كرامت و ارزش معنوي و انساني زن منافات داشته باشد. نبايد زن را تذليل كنند و او را وادار به تواضع و خضوع نمايند.

تكبر از همه ي انسانها مذموم است‚ مگر از زنان‚ در مقابل مردان نامحرم‚ زن بايد در مقابل مرد نامحرم متكبر باشد. فلايخضعن في القول. در حرف زدن مقابل مرد نبايد حالت خضوع داشته باشد. اين‚ براي حفظ كرامت زن است. اسلام اين را مي خواهد و اين‚ الگوي زن مسلمان است(تاريخ : 25/9/1371).
منبع: موعود

sadagh بازدید : 132 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

چرا کف دست مو ندارد؟

     زمان ارسال : ۱۳۹۱/۱۲/۱ ۱۳:۴۵:۵۸ - نویسنده : soha

مجادلة طبّی خواندنی امام صادق(ع) با يك طبيب هندي

ربيع حاجب مي‌گويد: روزي طبيبي هندي در مجلس منصور كتاب طب مي‌خواند، در حالي كه امام صادق(ع) در آنجا حضور داشت.

چون از قرائت مسائل طب فراغت يافت، به امام ششم(ع) گفت: دوست داري از دانش خود به تو بياموزم؟ حضرت فرمود: «نه، زيرا آنچه من مي‌دانم از دانش تو بهتر است.» طبيب پرسيد: تو از طب چه مي‌داني؟

حضرت فرمود: «من حرارت را با سردي و سردي را با گرمي، رطوبت را با خشكي و خشكي را با رطوبت درمان مي‌كنم و مسئلة تندرستي را به خدا وا مي‌گذارم و براي تندرستي دستور پيامبر(ص) را به كار مي‌برم كه فرمود: «شكم، خانة درد است و پرهيز، درمان هر دردي است و تن را به آنچه خوي گرفته، بايد عادت داد.»

طبيب گفت: طبّ جز اين چيزي نيست. امام گفت: «مي‌پنداري كه من اين دستورها را از كتاب‌هاي بهداشتي ياد گرفته‌ام؟ طبيب گفت: آري، امام فرمود: من اينها را از خدا فرا گرفته‌ام. تو بگو من از جهت بهداشت داناترم يا تو؟ طبيب گفت: البتّه من. امام(ع) فرمود: اگر اين چنين است من از تو پرسش‌هايي مي‌پرسم، تو پاسخ بده. طبيب گفت: بپرس.

امام صادق(ع) پرسش‌هاي زير را از طبيب هندي پرسيدند:

چرا جمجمة سر چند قطعه است؟
چرا موي سر بالاي آن است؟
چرا پيشاني مو ندارد؟
چرا در پيشاني، خطوط و چين وجود دارد؟
چرا ابرو بالاي چشم است؟
چرا دو چشم، مانند بادام است؟
چرا بيني ميان چشم‌هاست؟
چرا سوراخ بيني در زير آن است؟
چرا لب و سبيل بالاي دهان است؟
چرا مردان ريش دارند؟
چرا دندان پيشين، تيزتر و دندان آسياب، پهن و دندان بادام شكن، بلند است؟
چرا كف دست‌ها مو ندارد؟
چرا ناخن و مو جان ندارند؟
چرا قلب مانند صنوبر است؟
چرا شُش دو تکّه است و در جاي خود حركت مي‌كند؟
چرا کبد (جگر) خميده است؟
چرا دو زانو به طرف پشت خم و تا مي‌گردند؟
چرا گام‌هاي پا ميان تهي است؟
طبيب هندي در پاسخ به تمامي پرسش‌هاي بالا گفت: نمي‌دانم.
امام فرمود: من علّت اينها را مي‌دانم. طبيب گفت: بيان كن.
امام فرمود:
ـ جمجمه به دليل اينکه ميان تهي است، از چند قطعه، آفريده شده است و اگر قطعه قطعه نبود، ويران مي‌شد، بنابراين چون چند قطعه است، ديرتر مي‌شكند.
ـ مو در قسمت بالاي سر است، چون از ريشة آن روغن به مغز مي‌رسد و از سر موها كه سوراخ است، بخارها بيرون مي‌رود و سرما و گرمايي كه به مغز وارد مي‌شود، دفع مي‌شود.
ـ پيشاني مو ندارد، براي آنكه روشنايي به چشم برسد.
ـ خطّ و چين پيشاني نيز عرقي را كه از سر مي‌ريزد، نگه مي‌دارد تا وارد چشم‌ها نشود و انسان بتواند آن را پاك كند، مانند رودخانه‌ها كه آب‌هاي روي زمين را نگهداري مي‌كنند.
ـ ابروها بالاي دو چشم قرار دارند تا نور به اندازة کافي به آنها برسد.
اي طبيب، نمي‌بيني وقتي شدّت نور زياد است، دست خود را بالاي چشم‌ها مي‌گيري تا روشني به مقدار کافي به چشم‌هايت برسد و از زيادي آن پيشگيري كند؟!
ـ بيني بين دو چشم قرار دارد تا روشنايي را بين آنها به طور مساوي تقسيم كند.
ـ چشم‌ها شکل بادام هستند تا ميل دوا در آن فرو برود و بيرون آيد. اگر چشم چهار گوش يا گرد بود، ميل در آن به درستي وارد نمي‌شد و دوا به همه جاي آن نمي‌رسيد و بيماري چشم درمان نمي‌شد.
ـ خداوند سوارخ بيني را در زير آن آفريد تا فضولات مغز از آن پايين بيايد و بو از آن بالا رود. اگر سوراخ بيني در بالا بود، نه فضولات از آن پايين مي‌آمد و نه بوي چيزي را
در مي‌يافت.
ـ سبيل و لب را بالاي دهان آفريد، تا فضولاتي را كه از مغز پايين مي‌آيد، نگه دارد و خوراك و آشاميدني به آن آلوده نگردد و آدمي بتواند آنها را از آلودگي پاک کند.
ـ براي مردان محاسن (ريش) را آفريد تا نيازي به  پوشاندن سر نداشته باشند و مرد و زن از يكديگر مشخّص شوند.
ـ دندان‌هاي پيشين را تيز آفريد تا گزيدن آسان گردد و دندان‌هاي آسياب را براي خرد كردن غذا پهن آفريد، و دندان نيش را بلند آفريد تا دندان‌هاي آسياب را مانند ستوني كه در بنا به كار مي‌رود، استوار كند.
ـ دو كف دست را بي‌مو آفريد تا لمس كردن با آنها صورت گيرد. اگر کف دست مو داشت، وقتي انسان به چيزي دست مي‌کشيد به خوبي آن را حس نمي‌کرد.
ـ مو و ناخن را بي جان آفريد، چون بلند شدن آنها زشت و کوتاه کردن آنها زيباست. اگر جان داشتند، بريدن آنها همراه با درد زيادي بود.
ـ قلب را مانند صنوبر ساخت، چون وارونه است. سر آن را باريك قرار داد تا در ريه‌ها در آيد و از باد زدن، ريه خنك شود.
ـ كبد را خميده آفريد تا شكم را سنگين كند و آن را فشار دهد تا بخارهاي آن بيرون رود.
ـ خم شدن زانو را به طرف عقب قرار داد تا انسان به جهت پيش روي خود راه رود و به همين علّت حركات وي ميانه است و اگر چنين نبود، در راه رفتن مي‌افتاد.
ـ پا را از سمت زير و دو سوي آن، ميان باريك ساخت، براي آنكه اگر همة پا بر روي زمين قرار مي‌گرفت، مانند سنگ آسياب سنگين مي‌شد. سنگ آسياب چون بر سر گردي خود باشد، كودكي آن را بر مي‌گرداند و هر گاه بر روي زمين بيفتد، مردي قوي به سختي مي‌تواند آن را بلند كند.»
آن طبيب هندي گفت: اينها را از كجا آموخته‌اي؟ امام(ع) فرمود: «از پدرانم و ايشان از پيامبر(ص) و او از جبرئيل، امين وحي و او از پروردگار كه مصالح همة اجسام را مي‌داند.» طبيب در آن وقت مسلمان شد و گفت: تو داناترين مردم روزگاري.
راستي چه شگفت‌انگيز است كه حضرت صادق(ع) بدون در دست داشتن ابزار امروزي كه وسيلة شناخت درون و برون انسانند، در گوشه‌اي از شهر «مدينه» براي يك طبيب هندي، شگفتي‌هاي خلقت انسان را با دلايل محکم بيان مي‌فرمايد.

منبع: موعود

sadagh بازدید : 128 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

اسامی حضرت مهدی در دیگر ادیان وکتب آسمانی

     زمان ارسال : ۱۳۹۱/۱۲/۸ ۰۰:۰۸:۳۲ - نویسنده : soha

1ـ «صاحب» در صحف ابراهيم(عليه السلام)
2 ـ «قائم» در زبور سيزدهم؛
3شـ «قيدمو» در تورات به لغت ترکوم؛
4 ـ «ماشيع» (مهدي بزرگ) در تورات عبراني؛
5 ـ «مهميد آخر» در انجيل؛
6 ـ «سروش ايزد» در زمزم زرتشت؛
7 ـ «بهرام» در ابستاق زند و پازند؛
8 ـ «بنده يزدان» هم در زند و پازند؛
9 ـ «لند بطاوا» در هزار نامه هنديان؛
10 ـ «شماخيل» در ارماطس؛
11 ـ «خوراند» در جاويدان؛
12 ـ «خجسته» (احمد) در کندرال فرنگيان؛
13 ـ «خسرو» در کتاب مجوس؛
14 ـ «ميزان الحق» در کتاب اثري پيغمبر؛
15 ـ «پرويز» در کتاب برزين آذر فارسيان؛
16 ـ «فردوس اکبر» در کتاب قبروس روميان؛
17 ـ «کلمةُ الحقّ» در صحيفه آسماني؛
18 ـ «لِسانِ صدق» هم در صحيفه آسماني؛
19 ـ «صمصام الاکبر» در کتاب کندرال؛
20 ـ «بقية اللّه» در کتاب دوهر؛
21 ـ «قاطع» در کتاب قنطره؛
22 ـ «منصور» در کتاب ديد براهمه؛
23 ـ «ايستاده» (قائم) در کتاب شاکموني؛
24 ـ «ويشنو» در کتاب ريگ ودا؛
25 ـ «فرخنده» (محمّد) در کتاب وشن جوک؛
26 ـ «راهنما» (هادي و مهدي) در کتاب پاتيکل؛
27 ـ «پسر انسان» در عهد جديد (اناجيل و ملحقات آن)
28 ـ «سوشيانس» در کتاب زند و هومو من يسن، از کتب زردتشيان؛
29 ـ در کتاب «شابوهرگان» کتاب مقدس «مانويه» ترجمه «مولر» نام «خود شهر ايزد» آمده که بايد در آخر الزمان ظهور کند، و عدالت را در جهان آشکار سازد؛
30 ـ «فيروز» (منصور) در کتاب شعياي پيامبر.

 

sadagh بازدید : 144 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

بشارت به ظهور مهدی در کتاب دانیال نبی

     زمان ارسال : ۱۳۹۱/۱۲/۸ ۰۰:۱۷:۱۹ - نویسنده : soha

در كتاب دانيال نبى نيز بشارت ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) مطابق بشارات انبياى گذشته، چنين آمده است:
«. . . امير عظيمى كه براى پسران قوم تو ايستاده قائم است، خواهد برخاست. و چنان زمان تنگى خواهد شد كه از حينى كه اُمّتى به وجود آمده است تا امروز نبوده، و در آن زمان هر يك از قوم تو، كه در دفتر مكتوب يافت شود رستگار خواهد شد. و بسيارى از آنانى كه در خاك زمين خوابيده اند بيدار خواهند شد، امّا اينان به جهت حيات جاودانى و آنان به جهت خجالت و حقارت جاودانى. و حكيمان مثل روشنايى افلاك خواهند درخشيد، و آنانى كه بسيارى را به راه عدالت رهبرى مى نمايند مانند ستارگان خواهند بود تا ابد الآباد.
امّا تو اى دانيال ! كلام رامخفى دار و كتاب راتا زمان آخر مهر كن. بسيارى به سرعت تردّد خواهند نمود و علم افزوده خواهد گرديد ... خوشا به حال آن كه انتظار كشد».

در اين بشارت نكات چندى وجود دارد كه برخى از آنها را به طور اختصار توضيح مى دهيم:

1 ـ شخص مورد بشارت كه در نخستين فراز بشارت مزبور به عنوان «ايستاده» از او تعبير شده است، قائم آل محمّد(عليهم السلام) است كه بزرگترين نماينده انبياى الهى است، و دعوت تمام پيامبران خدا را يكجا در حكومت حقّه خود آشكار ساخته، آيين الهى را بر سرتاسر كره خاكى حكم فرما مى نمايد.

2 ـ منظور از «زمان تنگى»، زمان بيدادگريها، سختيها، فشارها، ظلم و ستم هايى است كه قبل از ظهور آن حضرت در سراسر جهان پيدا مى شود، چنان كه در روايات اسلامى آمده است: «يَمْلاَُ الأرضَ قِسطاً و عَدلا كَما مُلِئت جوراً و ظلماً».

3 ـ منظور از: «آنانى كه در خاك زمين خوابيده اند»، گروهى از اموات مى باشند كه در دولت با سعادت حضرت مهدى(عليه السلام) زنده مى شوند، و برخى از آنان از ياران آن حضرت مى گردند و در ركاب حضرتش مى جنگند و برخى ديگر به سزاى اعمال ناشايست خود مى رسند.

در اين زمينه، روايات بسيارى از ائمّه معصومين(عليهم السلام) رسيده است كه ما به جهت اختصار از ذكر آنها خوددارى مى نماييم، و طالبين مى توانند به كتابهاى مربوطه كه در مورد «رجعت» نگاشته شده، مراجعه فرمايند.

 

منبع : موعود

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    از سايت ما رضايتداشتيد؟
    ايا از خود راضي هستيد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 112
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 21
  • آی پی دیروز : 19
  • بازدید امروز : 37
  • باردید دیروز : 53
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 264
  • بازدید ماه : 173
  • بازدید سال : 6,646
  • بازدید کلی : 127,957
  • مهدي

    دعا كنيد براي ظهور

    حضرت مهدي