loading...
پرشين موزيك
sadagh بازدید : 203 چهارشنبه 14 فروردین 1392 نظرات (0)

 

مقدمه

 

درباره سحر و جادو در متون دینی، بحث در دو حیطه انجام می گیرد:

 

1- معنای سحر و حقیقت آن چیست؟ 2- آیا سحر مطلقا حرام است یا در بعضی موارد و بعضی از اقسام آن جایز است؟ بخش دوم جنبه جامعه شناختی ندارد و بیش تر به فقه مربوط می شود. در این جا، موضوع اول مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.

 

پیش از آن که به بررسی سحر و جادو از منظر دینی بپردازیم و منظر جامعه شناسان را در این باره جویا شویم، لازم است «سحر و جادو» را در اصطلاح جامعه شناسان و علماء دینی و لغت، مورد مطالعه قرار دهیم.

معنای "سحر" از نظر جامعه شناسان

 

در میان جامعه شناسان بیش تر از سوی انسان شناسانی که بر جوامع ابتدایی یا قبیله ای مطالعاتی داشته اند مثل نوتایلرها و منتقدانش، سحر بررسی شده است. (1) معنای جادو و هدف از جادو و سحر نزد مردم شناسان و علمای دینی و متون دینی ما یکی نیست، هر چند بسیار به هم نزدیک است:

 

انسان شناسانی که تجربه مستقیم و دست اولی از جوامع ابتدایی داشتند، عملکردهایی از این قبایل مشاهده می کردند که برایشان بسیار بی خردانه می نمود. نخستین واکنش در برابر این باورداشت ها و عملکردهای به ظاهر بی خردانه این بود که آن ها را به عنوان محصول عقب ماندگی و توحش طرد می نمودند. لوی برول (1922) آن را خصلتی ماقبل منطقی و فریزر و تایلر آن را اندیشه ای ماقبل علمی می انگاشتند و این نوع رفتارها را «جادو و سحر» می نامیدند.

 

به دلیل آن که این گونه عملکردها رابطه نزدیکی با ادیان ابتدایی آن قبایل داشت و در بیش تر موارد، جزیی از مناسک مذهبی آن ها بود، تفکیک جادو از دین در هر مورد معین، همیشه امکان پذیر نبود، اگرچه برخی از دانشمندان سعی داشتند به طریقی میان دین و جادو تمایز قایل شوند; مانند مالینوفسکی که جادو را برای منظور مشخص یا نتیجه معین و دین را فاقد منظور مشخص و معین می دانست و می گفت: جادو یک فن عملی و در برگیرنده کنش هایی است که تنها به عنوان وسیله رسیدن به هدف های مشخص و مورد انتظار ساخته و پرداخته شده است و حال آن که دین مجموعه ای از کنش های فی نفسه است که مقصود از آن نفس انجام گرفتن همین کنش هاست. (2)

 

به هر روی، این کوشش ها نشان می دهد که مردم شناسان تا چه حد سعی در توجیه و تبیین اعمال عجیب و غریب اقوام ابتدایی داشتند و گاهی نیز همچون فریزر، که جادو را منشا دین می دانست، این اعمال را سرمنشا دین معرفی می کنند. ویلیام گود، یازده معیار را برای تمایز جنبه های جادویی از جنبه های مذهبی برمی شمارد:

 

«1. جادو ابزارمندتر است و هدفش رسیدن به نوعی نتیجه نهایی ملموس و مادی است.

 

2. شگردهای جادو با چشم بندی بیش تری همراه است.

 

3. هدف های جادو مشخص و محدود است.

 

4. جادو در جهت هدف های فردی است، نه گروهی.

 

5. جادو بیش تر یک کار فردی است تا یک فعالیت گروهی.

 

6. فنون جادویی را می توان جا به جا کرد - اگر یک فن کارایی نداشته باشد.

 

7. جادو از جنبه عاطفی اندکی برخوردار است.

 

8. عمل جادو کم تر جنبه اجباری دارد.

 

9. جادو به شرایط و زمان خاص بستگی ندارد.

 

10. احتمال ضد اجتماعی بودن جادو بیش تر است.

 

11. جادو به عنوان وسیله به کار برده می شود و فی نفسه یک هدف نیست.

 

نکته کلی تر دیگری که می توان درباره جادو گفت این است که مفهومی که ما از جادو داریم به سنت فرهنگی خاص ما تعلق دارد و فرهنگ های دیگر ممکن است در آن اشتراک نداشته باشند.» (3)

 

بنابراین، مفهوم جادو به فرهنگ خاص بیش تر بستگی دارد و چه بسا عملی را غربی ها جادویی تصور کنند، در حالی که آن عمل از نظر کنش گر یک عمل کاملا عادی محسوب می شود.

 

به همین سان، نادل در بررسی اش از باورداشت ها و عملکردهای قوم نوپ در افریقای غربی یادآوری می شود که ممکن است در نگاه نخست، وسوسه شویم که بسیاری از داروها و عملکردهای درمانی این قوم را در مقوله جادو قرار دهیم، اما بسیاری از این اعمال از دیدگاه خود نوپی ها به هیچ روی خارق العاده یا جادویی انگاشته نمی شود. (4) پس دو معیار را می توان در مورد یک عملکرد جادویی به کار بست. برابر با یک معیار، این عمل بر حسب مقولات مشاهده گر جادویی تلقی می شود و بنابر معیار دیگر، بر حسب مقولات کنشگر همان عمل می تواند درست تجربی به نظر آید.

 

بنابراین، نادل چهار قضیه امکانی را مطرح می سازد:

 

1. هم کنش گر و هم مشاهده گر عمل مورد نظر را فن تجربی و عادی می دانند.

 

2. کنش گر عمل را معقول و تجربی، ولی مشاهده گر آن را غیرتجربی و نادرست به شمار آورد.

 

3. کنش گر عمل را آشکارا اسرارآمیز می انگارد، اما مشاهده گر تصور می کند این عمل در واقع یک مبنای تجربی درست دارد.

 

4. کنش گر عمل را اسرارآمیز می انگارد، از دیدگاه مشاهده گر هم فاقد یک مبنای تجربی درست است. (5)

 

او می گوید: امکان چهارم را به سادگی و روشنی می توان «جادو» نامید. (6)

 

به اعتقاد جان بیتی نیز جادو اساسا یک پدیده نمایشی است و جنبه وسیله ای تنها بعد سطحی و ظاهری آن را تشکیل می دهد. جادو بیش تر به هنر شباهت دارد تا علم و برای شناخت آن باید تحلیلی را به کار برد که متفاوت از تحلیل وسیله ای رفتار باشد.

 

جادو به تحلیلی بر حسب معنای رفتار نیاز دارد. بنابراین، برای بیتی، معقول یا نامعقول بودن اعمال جادویی مطرح نیست، بلکه این ها ماهیتی نمادین دارد.

 

پس راه شناخت آن کشف معناهایی است که این نوع اعمال مجسم می سازد. (7) پس از بیتی، رابرت هورتون سعی داشت تحلیلی کامل از جادو ارائه دهد. البته، بحث های تفصیلی در این زمینه بسیار است و مجال مستقلی می طلبد، اما به عنوان نتیجه گیری می توان گفت: جادو نزد مردم شناسان غرب همان اعمال عجیب و غریبی است که اقوام ابتدایی برای دست یابی به اهدافی خاص انجام می دهند. بهترین شاخص های جادو شاخص های یازده گانه ویلیام گود می باشد.

 

اما این تعریف مردم شناسان از جادو تعریف عامی است که حتی بعضا با مناسک دینی اشتباه گرفته می شود. از این رو، آنان بحث جادو را در ضمن بحث دین مطرح می کنند و حتی بعضی جادو را جزیی از دین می انگارند. ولی موشکافی معنای جادو و این که دقیقا مراد جامعه شناسان از جادو چیست، مجال دیگری می طلبد; زیرا هر جامعه شناس صاحب نظر تعریفی منحصر به فرد ارائه می کند و شاخص هایی ارائه می دهد که با دیگری متفاوت است.

سحر و جادو از منظر علمای دینی

 

«سحر» در لغت، به هشت معنا آمده که مهم ترین آن ها عبارت است از:

 

1. خدعه و نیرنگ و شعبده و تردستی و به تعبیر قاموس اللغة، «سحر» یعنی خدعه کردن;

 

2. «کل ما لطف و دق »; آنچه عواملش نامرئی و مرموز باشد.

 

مفردات راغب به سه معنا اشاره کرده است:

 

الف. خدعه و خیالات بدون حقیقت و واقعیت; همانند شعبده و تردستی;

 

ب. جلب شیطان ها از راه های خاص و کمک گرفتن از آنان;

 

ج. معنای دیگری است که بعضی پنداشته اند این که ممکن است با وسایلی ماهیت و شکل اشخاص و موجودات را تغییر داد; مثلا، انسان را به وسیله آن به صورت حیوانی درآورند ولی این نوع خیال و پنداری بیش نیست و واقعیت ندارد. (8)

 

مرحوم علامه حلی در کتاب های قواعد، تحریر، منتهی و شهید ثانی رحمه الله در مسالک درباره سحر مطالبی آورده اند. شهید اول رحمه الله در کتاب دروس، علاوه بر شاخص هایی که مرحوم علامه ارائه می دهد، شاخص های بیش تری را ذکر می کند. شیخ انصاری در مکاسب به نقل از ایشان در این باره آورده است:

 

1. سحر کلامی است که به زبان جاری کنند (اورادی که مفهوم نباشد);

 

2. یا چیزی که بنویسند;

 

3. یا نوشته ای که به همراه دارند;

 

4. یا اورادی که بخوانند و بر ریسمانی بدمند و سپس گره بزنند;

 

5. قسم بدهند (به موجوداتی مثل جن یا شیاطین یا ملک قسم که فلان کار را بر ایشان انجام دهند);

 

6. یا بخور دهند (دود بدهند);

 

7. یا بدمند;

 

8. یا تصویر و مجسمه درست کنند (ساحر، تصویر یا مجسمه ای از شخص مسحور درست کند، سوزن در آن فرو برد یا با چاقو قسمتی از آن را ببرد که با این کار ضرری جسمی بر شخص مسحور وارد می کند);

 

9. یا با تصفیه نفس (ساحر با ریاضات غیر شرعی مثل اعمالی که مرتاض های هندی انجام می دهند) بتواند به صرف اراده کارهایی انجام دهند;

 

10. یا با استخدام ملائکه یا اجنه یا شیاطین به کشف اشیای گم شده یا مسروقه و علاج امراض بپردازند و به وسیله آن ها در بدن یا قلب یا عقل مسحور تاثیر بگذارند. (9)

 

در این که تاثیر سحر چگونه است، شهید ثانی رحمه الله می گوید: با سحر به شخص مسحور ضرر می زنند و یا قصد ضرر او می کنند. (10) بنابراین، معالجه و امثال آن سحر محسوب نمی شود، هر چند از طریق عادی تجربی نباشد. یا ممکن ست بگوییم: سحر هست، ولی احکام سحر شامل این دسته نمی شود. شاهد سخن قول صاحب ایضاح (فخر المحققین) می باشد که می گوید: هر عملی که خارق العاده و غیر طبیعی باشد سحر است. (11) او اقسام سحر را چنین بر می شمارد:

 

1. وابسته به تاثیر نفس ساحر (مثل چشم بندی);

 

2. با استفاده از علم نجوم (در پیش گویی);

 

3. طلسم که به وسیله مخلوط کردن قوای آسمانی با قوای زمینی به وجود می آید (مثل این که جنی را موکل و محافظ بر گنج مخصوصی قرار دهند);

 

4. عزایم و کمک گرفتن از ارواح مجرد (منظور از «ارواح مجرد» گاهی ملائکه است یا شیاطین و گاهی ارواح مردگان و این قسم شامل هر دو شق است.) (12) بعضی حتی از این هم فراتر رفته و خواص شیمیایی اجسام را نیز اگر به منظور اغفال مردم به کار برده شود «سحر» خوانده اند; چنانچه شهید اول رحمه الله در دروس آورده است: خواص نادر و عجیب و غریب اجسام شیمیایی نیز جزء سحر است. (13)

 

البته، همه این ها قید اغفال مردم را به کار برده اند. بنابراین، همان گونه که در تعریف اول از شاخص های سحر، قید «ضرر زدن » برای صدق سحر ذکر شده، در این جا نیز قید «اغفال » برای خواص شیمیایی ذکر گردیده است. پس معلوم می شود که به نظر شهید اول رحمه الله حکم هر دو مورد حرمت می باشد.

 

مرحوم طبرسی رحمه الله نیز در تفسیر قول خداوند «یعلمون الناس السحر» گفته است: سحر و کهانت و حقه بازی مثل هم هستند.

 

صاحب کتاب تفسیر العین گفته: جادو عملی است که انسان را به شیاطین نزدیک می کند و شامل چشم بندی است.

 

علامه مجلسی رحمه الله می گوید: سحر عملی پنهانی است; چون عامل مؤثر در آن معلوم نیست و عملکردش به این صورت است که اشیا و افراد رادر جلوی چشم دیگران تغییر می دهد، ولی حقیقت آن را نمی تواند تغییر دهد و موجب حب و بغض و مرض و امثال آن می شود.

 

بیضاوی در تفسیر خود می نویسد: مراد از سحر آن چیزی است که انسان با کمک شیاطین عملی خارق العاده انجام دهد و تنها کسی می تواند این کار را بکند که مثل شیاطین خبیث باشد. (14)

 

خلاصه آن که، همان گونه که ذکر شد، بین تعاریف جامعه شناسان و علمای دینی شباهت های بسیاری در معنای سحر وجود دارد. هر دو معتقدند که سحر چیزی است که سببش نامعلوم، پنهان و خارق العاده باشد. اما نزد مردم شناسان سحر مختص به جوامع ابتدایی است و حتی بعضی از آداب و رسوم آن ها نیز سحر به شمار می رود، در حالی که نزد علمای اسلامی سحر اختصاص به جوامع بدوی ندارد. سید محمد کلانتر نیز معتقد است: در ازمنه قدیم، از رواج بیش تری برخوردار بوده، ولی اکنون نیز وجود دارد و حتی در متن جوامع پیشرفته رواج دارد.

اقسام سحر

 

1. سحر منجمان که از طریق نجوم درصدد پیش گویی حوادث عالم برمی آیند یا توسط علم نجوم طلسم می کنند. (البته اطلاق نام «سحر» به پیش گویی مسامحه به نظر می رسد.)

 

2. افرادی دارای نفوس قوی که می توانند دیگران را سحر کنند. بعضی با ریاضت های غیر شرعی چنان قدرت روحی پیدا می کنند که به صرف اراده خود می توانند کارهای خارق العاده انجام دهند; مثل بازداشتن قطار از حرکت.

 

3. سحر به کمک اجنه و با تسخیر جن; (15) اجنه موجودات لطیفی هستند که روی کره زمین زندگی می کنند. آنان روح مجرد نیستند، بلکه چون از لطافت خاصی برخوردارند، می توانند خود را به هر شکلی درآورند. احضار اجنه برای کسی مقدور است که اوراد خاصی را که شامل قسم دادن و صدا زدن آن ها با اسم است، بداند و آن ها را مکرر بخواند تا مجبور شوند در محلی که شخص احضار کننده می خواهد حاضر شوند. برخی از کسانی که مبادرت به احضار اجنه می کنند اذعان می دارند که اجنه نیز مثل ما انسان ها زندگی اجتماعی دارند; مثلا، پادشاه و فرمان دار و اشتغال و مانند آن. ولی از جاهایی که انسان زندگی می کند فاصله می گیرند. احضار آن ها آسان و تسخیرشان همانند تسخیر حیوانات مشکل است و احتیاج به ریاضت و چله نشینی دارد. آن ها قابل دیدن هستند و حتی می توان از آن ها عکس گرفت، دارای ادیان مختلفی هستند; مثلا بعضی از آن ها شیعه اند. مؤمنان آن ها در انجام اعمال خلاف مثل جدایی انداختن بین زن و شوهر از مسخر خود اطاعت نمی کنند اما از اجنه کفار در هر امری و لو خلاف شرع می توان استفاده کرد. در سحر به کمک اجنه، از آن ها می خواهند که مثلا به شخصی ضرری وارد کنند یا بلایی را بر سرش بیاورد یا به واسطه اعمالی بین زن و شوهر جدایی بیندازند به واسطه دوستی با اجنه همچنین می توان به آن ها دستور داد تا به واسطه جلب نظر آن ها دیگر اجنه نیز از او اطاعت کنند.

 

4. شعبده که عبارت است از حرکات سریعی که بیننده خیال می کند شعبده باز افعال عجیبی را انجام می دهد، در حالی که با سرعت دست، از خطای چشم بیننده استفاده می کند. (16)

 

بسیاری از علمای دین شعبده را جزو سحر می دانند. این در حالی است که شعبده سبب خارق العاده ای ندارد، اما آنان معتقدند که نوعی چشم بندی است.

 

5. جلب قلوب مردم با عوام فریبی;

 

6. سخن چینی;

 

7. اعمال عجیب که از ساختن آلات مکانیکی بر اساس حساب هندسی درست می شود; مثل مجسمه رقاص.

 

8. خواص عجیب بعضی مواد شیمیایی و ادویه یا تدخین بعضی از گیاهان مثل حشیش که موجب زوال عقل می شود یا خوردن بعضی از غذاها که موجب فرح یا حزن بی دلیل می شود.

 

شیخ انصاری پس از ذکر این اقسام به نقل از بحارالانوار می گوید: روشن است که قسم چهارم تا هشتم سحر اصطلاحی نیست، بلکه اگر به آن ها «سحر» گفته شود، از باب مسامحه و مجاز است. (17)

 

9. علامه مجلسی در بحارالانوار چشم زخم را نیز جزو جادو می شمارد و در استدلال بر این مطلب می نویسد: هنگامی که چیزی در نظر انسان خوب جلوه کند حواس او در آن چیز متمرکز می شود و این از قدرت روحی شخص است که در اشیا یا اشخاص تاثیر می کند. (18)

 

مرحوم مجلسی در جای دیگری می نویسد: انسان ها در این قدرت روحی متفاوت هستند; آن ها که از قدرت روحی بالاتری برخوردارند با دیدن چیزی که توجه آن ها را به خود جلب می کند، به خصوص بیش تر دیدنی ها، روحش در آن چیز اثر می گذارد و بر اثر خباثت باطنی که برخی دارند ضرری بر آن وارد می کنند. پس تاثیر متعلق به روح فرد است; همان گونه که مرتاض با صرف اراده می تواند وسیله ای را از حرکت باز بدارد. این گونه اشخاص نیز با دیدن چیزی و جلب شدن توجهشان به آن می توانند در آن تاثیر بگذارند. (19)

 

بر این اساس، می توان چشم زخم را جزو قسم دوم (تاثیر نفس ساحر در محسور) دانست.

 

10. کهانت که عملی است موجب اطاعت اجنه از کاهن.

 

به عبارت دیگر، شخص کاهن اجنه را به خدمت می گیرد. با آن که کهانت جادو نیست، ولی شبیه جادو می باشد.

آیا سحر واقعیت دارد یا نه؟

 

در این که آیا سحر واقعیت دارد یا جزو خرافات می باشد، بین علمای اسلام، به خصوص علمای شیعه و سنی اختلاف نظر وجود دارد. بیش تر علمای شیعه سحر را صرف خرافات می دانند و به این آیه قرآن استدلال می کنند که «فاذا حبالهم و عصیهم یخیل الیه من سحرهم انها تسعی » (طه:66) یا آیه «فلما القوا سحروا اعین الناس و استرهبوهم و جاؤوا بسحر عظیم.» (اعراف:116) اما از بین اهل سنت بعضی ها قایلند به این که سحر واقعی است. (20)

 

شیخ طوسی رحمه الله از بزرگان علمای شیعه، در کتاب خلاف می گوید: نزد بیش تر علما و ابی حنیفه و اصحابش و مالک و شافعی، سحر حقیقت دارد و با جادو می توان کسی را کشت یا مریض کرد یا دستش را فلج نمود یا بین زن و مرد تفرقه انداخت و چه بسا اتفاق می افتد که فردی در عراق شخصی را در خراسان سحر کرده، او را می کشد.

 

در مقابل، ابوجعفر استرآبادی می گوید: سحر حقیقت ندارد، بلکه صرف تخیل و شعبده و چشم بندی است. افراد بزرگی مثل علامه حلی رحمه الله در حقیقت داشتن سحر تردید کرده و مواردی از سحر را، که در تاریخ ذکر شده، نقل کرده اند. (21)

 

مرحوم مجلسی می گوید: بیش تر علما بر این عقیده اند که سحر از خرافات است. اما این که چرا اثر می کند و هیچکس منکر اثر سحر نیست، در مقام توجیه اثر سحر گفته اند: اگر مسحور بداند که درباره او سحر کرده اند، توهم مسحور شدن باعث می شود که اثر سحر در او ظاهر شود; مثل تلقین به مریض. اما اگر اصلا نداند که درباره او سحر کرده اند، در این خصوص با آن که هیچ یک از علما منکر این نوع اثر نشده اند، ولی هیچ گونه توجیهی برای آن ندارند، مگر آن که بگوییم این اعمال بر اثر استخدام جن و شیاطین علیه شخص مسحور انجام می شود.

 

اما در خصوص دو نوع دیگر از سحر (کهانت و شعبده) ظاهرا در حقیقت داشتن آن اتفاق نظر وجود دارد و کسی مدعی خرافات بودن آن نشده است. در خصوص چشم زخم نیز مرحوم مجلسی به نقل خطابی حدیثی ذکر می کند که چشم در نفوس انسانی تاثیر دارد.

 

در بررسی این نظرات می توان گفت: آنان که می گویند سحر از خرافات است به ماجرای حضرت موسی علیه السلام و ساحران استدلال می کنند که قرآن و احادیث در تفسیر این آیات می گویند که در واقع امر، چیزی ایجاد نشده بود، بلکه آن ها با شگردهای خاصی چشم بندی کرده بودند، به گونه ای که مردم خیال می کردند که آن نخ ها و ریسمان ها به صورت مار واقعی درآمده است.

 

اما آن ها که می گویند سحر واقعیت دارد، به موارد تجربی در جامعه استناد می کنند که مکرر دیده شده است بر اثر سحر، محبتی از شخصی در دل دیگری ایجاد شده یا زن و شوهری صمیمی بر اثر سحر از هم جدا گشته اند و یا چیزهایی رقت شده و گم گشته پیدا می شوند.

 

قرآن نیز در ماجرای هاروت و ماروت در آیه 102 سوره بقره می فرماید: «و ما کفر سلیمان و لکن الشیاطین کفروا یعلمون الناس السحر و ما انزل علی الملکین ببابل هاروت و ماروت و ما یعلمان من احد حتی یقولا انما نحن فتنة فلا تکفر فیتعلمون منهما ما یفرقون به بین المرء و زوجه و ما هم بضارین من احد الا باذن الله.» خداوند در این آیات اشاره می کند که آنان با سحر به یکدیگر ضرر می زدند و به این وسیله، زن و شوهر را از هم جدا می کردند. البته آن ها که منکر اقعیت سحرند این قسم دوم را توجیه می کنند. (22)

 

در جمع این آیات می توان حدیث امام صادق علیه السلام در پاسخ به زندیق مصری را ذکر کرد که آن جا که پای ایجاد موجودی یا عوض کردن صورت او در میان باشد ساحر عاجز است، اما آن جا که پای ضرر زدن به غیر یا امثال آن در کار باشد، دست ساحر باز است و توانایی چنین کارهایی را دارد. (این روایت در ادامه خواهد آمد.) بنابراین، در ماجرای حضرت موسی علیه السلام چون سخن از ایجاد موجوداتی مثل مار واقعی است، ساحران دست به حیله و خدعه زندند، اما در قصه هاروت و ماروت چون صرف ضرر زدن به غیر است دست آن ها باز بود.

 

ولی هر دو دسته، چه آن ها که سحر و جادو را امری واقعی می دانند و چه آن ها که آن را گول زدن و حیله و خدعه و خرافات می دانند، همه متفق القول اند که سحر تاثیر عجیبی در عالم خارج دارد و در این زمینه، به امور تجربی و خارجی استدلال می کنند و قایل اند که این گونه اعمال در اعصار گذشته، بیش تر رواج داشته است و هر چه در زمان جلوتر می رویم از رواج آن کاسته می شود.

تمایز سحر، کرامت و معجزه

 

مرحوم مجلسی رحمه الله به نقل از مازری آورده است: فرق بین سحر و معجزه و کرامت در این است که سحر به کمک اقوال و افعال ساحر انجام می شود، ولی کرامت غالبا به صورت غیر منتظره انجام می گیرد. معجزه هم در مقام تحدی برای پیامبر صورت می پذیرد.

 

امام الحرمین می گوید: سحر از فرد فاسق ظاهر می شود، ولی کرامت و معجزه هرگز از فاسق ظاهر نمی شود. شارح المقاصد گفته است: سحر اظهار امر خارق العاده از فرد خبیث و پلید در انجام اعمال مخصوصی است که نیازمند یادگیری می باشد و از این دو نظر، از معجزه و کرامت جدا می شود و به زمان و مکان و شرایط خاصی اختصاص می یابد و چه بسا ساحر فردی فاسق و فاجر باشد، در حالی که معجزه و کرامت به زمان و مکان خاصی بستگی ندارد. (23)

چگونگی تاثیر سحر

 

مرحوم مجلسی رحمه الله می نویسد: بر حسب اقسام گوناگون سحر، چگونگی تاثیر آن نیز فرق می کند. پس آن قسم که از قبیل شعبده است کیفیتش نیز روشن است; با حرکات سریع دست از خطای دیگران استفاده می کنند و طرف مقابل، مثلا، آتشی را که دور می چرخد به دایره ای آتشین می بیند.

 

اما این که به وسیله جادو حب و بغض یا غم و ناراحتی در قلب کسی به وجود بیاید ظاهر این است که خداوند همان گونه که در ادویه خواص دارویی قرار داده در اعمال ساحر یا اورادش نیز این خاصیت را نهاده است; همانند مستی در شراب یا تدخین در حشیش که زایل کننده عقل است یا این که اجنه و شیاطینی که توسط ساحر به استخدام گرفته می شوند موجب حب و بغض می گردند.

 

اما این که بعضی ادعا می کنند که ساحر توسط سحر باران نازل می کند یا ابرها را جمع می نماید، ما این را قبول نداریم که چنین چیزی ممکن باشد تا بتوان به واسطه جادو در عالم بالا تصرف نمود و خبر موثق در این باره به ما نرسیده است. (24)

 

اما چشم زخم هم در آیات و روایات آمده و هم در اخبار که حقیقت دارد و به تجربه و مکرر و در موارد متعدد مشاهده شده است. (25)

جایگاه سحر در روایات

 

در مجموع، از 31 روایت بررسی شده در خصوص سحر و جادو، هشت مورد آن درباره چشم زخم و حقیقت آن و دعاهایی می باشد که برای مصون ماندن از چشم زخم وارد شده است.

 

درباره جادو، حدیث معتبری از امام صادق علیه السلام در کتاب احتجاج طبرسی وارد شده که بسیار جامع و نافع است. زندیق مصری در بحثی طولانی که با امام صادق علیه السلام داشت، از ایشان پرسید: اصل جادو چیست و چگونه جادوگر می تواند کارهایی عجیب و غریب انجام دهد؟ امام علیه السلام فرمود: سحر بر چند وجه است:

 

یک نوع آن به منزله پزشکی است; یعنی همان گونه که پزشکان برای هر مریضی راه علاجی می یابند جادوگران نیز برای هر صحتی، راهی برای از بین بردن آن می یابند و برای هر عافیتی راهی برای رفع آن می جویند.

 

نوع دوم شعبده و سرعت دست و اعمال فوق عادت است. نوع سوم آن که شیاطین را به خدمت می گیرند.

 

زندیق گفت: شیاطین جادو را از کجا آموخته اند؟

 

فرمود: از همان جا که پزشکان پزشکی را می آموزند; بعضی را به تجربه و بعضی را به علاج.

 

زندیق گفت: درباره ماجرای هاروت و ماروت... چه می گویی؟

 

فرمود: آن ها برای امتحان انسان ها آمده بودند و تسبیحشان این گونه بود که اگر بنی آدم فلان کار و فلان کار را بکنند یا فلان ورد را بخوانند فلان اتفاق روی می دهد.... به این طریق، مردم انواع سحر را از آن ها فرا گرفتند. پس آن ها به مردم می گفتند که ما برای امتحان شما آمده ایم. چیزی را که ضرر می رساند و فایده ای برای شما ندارد از ما فرا نگیرید.

 

زندیق پرسید: آیا ساحر می تواند با سحر خود، انسان را به صورت سگی یا الاغی یا مثل این ها درآورد؟

 

امام علیه السلام فرمودند: ساحر عاجزتر از آن است که بتواند خلق خدا را تغییر دهد و... اگر می توانست هر آینه از خودش پیری و فقر و مریضی را دور می کرد... پس بهترین سخن ها درباره سحر آن است که بگوییم: سحر به منزله پزشکی است; ساحر کاری می کند که مرد نتواند با زن خود هم بستر شود. او نیز نزد پزشک می رود و خود را معالجه می کند و خوب می شود. (26)

 

دیگر احادیث نیز به نحوی مطالب این حدیث را در بردارند و چیزی اضافه بر آن ندارند، جز آن که در بعضی روایات، رقیه نوشتن (نوشتن دعاهای ماثور یا آیات و همراه کردن آن ها با خود) جایز دانسته شده، اما همراه کردن سنگ های مخصوص یا اوراد مخصوص شرک و حرام شمرده شده است.

ماجرای هاروت و ماروت

 

در آیه 102 سوره بقره، ماجرای هاروت و ماروت ذکر شده که ماحصل آن طبق روایات معتبر بدین قرار است:

 

در سرزمین بابل، سحر و جادوگری به اوج خود رسیده و موجب ناراحتی مردم گردیده بود. خداوند دو فرشته را به صورت انسان مامور ساخت که عوامل سحر و طریق ابطال آن را به مردم بیاموزند، تا بتوانند خود را از شر ساحران بر کنار دارند. ولی این تعلیمات قابل سوء استفاده بود; چرا که فرشتگان ناچار بودند برای ابطال سحر ساحران طرز انجام آن را نیز تشریح کنند تا مردم بتوانند از این راه به پیش گیری بپردازند. این موضوع سبب شد که گروهی از مردم پس از آگاهی از طرز سحر، خود در ردیف ساحران قرار گرفتند. (27)

حکم سحر در اسلام

 

مرحوم فخر المحققین در کتاب ایضاح ادعا کرده که حرمت سحر و جادو از ضروریات دین اسلام است و هر که جادو را حلال بداند کافر است.

 

شهید اول و شهید ثانی رحمه الله در کتاب های دروس و مسالک خود ادعا کرده اند که هر کس سحر و جادو را حلال بداند باید کشته شود.

 

شیخ انصاری رحمه الله در کتاب مکاسب گفته است که هر چند ما مطمئن به اجماع علما در این خصوص نیستیم، ولی ادعای ضروری دین از چیزهایی است که ما مطمئن به حرمت این عمل می شویم و علما در همه اعصار بر حرمت جادو و جادوگری اتفاق داشته اند.

 

شارح النخبه گفته است: هر چه موجب ضرر به دیگری شود یا موجب اهانت به مقدسات شود حرام است، چه سحر باشد و چه غیر آن.

 

صاحب دروس (شهید اول) همچنین گفته است: طلسم نیز مانند سحر حرام است. (28)

 

تا این جا مسلم شد که سحر در اسلام حرام است. اما این که آیا به طور مطلق حرام است یا بعضی جاها استثنا شده، ظاهرا آن گونه سحر که برای مقاصد درست به کار گرفته می شود مثل پیدا کردن گم شده یا بقای عمارت یا فتح سرزمین کفر جایز است، به خصوص باطل کردن سحر با سحر جایز می باشد. (29)

 

کلینی نقل می کند که عیسی بن شقفی نزد امام صادق علیه السلام آمد و عرض کرد: حرفه من سحر بودن و در برابر آن مزد می گرفته ام و مخارج زندگی ام نیز از همین راه تامین می شده است. با همین درآمد حج نیز گزارده ام، ولی اکنون آن را ترک کرده و توبه نموده ام. آیا برای من راه نجاتی هست؟ امام علیه السلام فرمودند: عقده سحر را بگشا، ولی گره جادوگری مزن. (30) این حدیث و امثال آن به روشنی دلالت می کند بر این که یاد گرفتن سحر یا عمل سحر برای باطل کردن آن بدون اشکال بوده و

جایزاست.

sadagh بازدید : 10360 چهارشنبه 14 فروردین 1392 نظرات (0)
ترجمه و متن اهنگ Marilyn Manson - This Is the New Shit ترجمه اهنگ Marilyn Manson - This Is the New Shit Everything has been said before همه چیز قبلا گفته شده There's nothing left to say anymore چیز دیگه ای برای گفتن باقی نمونده When it's all the same وقتی که همش تکراریه You can ask for it by name میتونی اون رو با اسم بپرسی Babble babble bitch bitch یاوه، یاوه، هرزه، هرزه Rebel rebel party party یاغی، یاغی، مهمونی، مهمونی Sex sex sex and don't forget the "violence" س*س، س*س، س*س و "خشونت" رو هم فراموش نکن Blah blah blah got your lovey-dovey sad-and-lonely ور ور، ور ور، داف خوشگلتو تنها و ناراحت پیدا کردم Stick your STUPID SLOGAN in: بچسب به تیکه کلمه های احمقانت Everybody sing along. همه باهم بخونن تکراری Babble babble bitch bitch Rebel rebel party party Sex sex sex and don't forget the "violence" Blah blah blah got your lovey-dovey sad-and-lonely Stick your STUPID SLOGAN in: Everybody sing along, Are you motherfuckers ready و شما مادرج**ده ها آماده این For the new shit? برای زر جدید ؟ Stand up and admit, بلند شین و اعتراف کنین tomorrow's never coming. فردا هیچوقت نمیاد This is the new shit. این زر جدیده Stand up and admit. بلند شین و اعتراف کنین Do we get it? No. آیا اونو به دست میاریم؟ نه Do we want it? Yeah. آیا اونو میخوایم؟ آره This is the new shit, این زر جدیده Stand up and admit. بلند شین و اعتراف کنین تکراری Babble babble bitch bitch Rebel rebel party party Sex sex sex and don't forget the "violence" Blah blah blah got your lovey-dovey sad-and-lonely Stick your STUPID SLOGAN in: Everybody sing along. Everything has been said before There's nothing left to say anymore When it's all the same You can ask for it by name, Are you motherfuckers ready For the new shit? Stand up and admit, tomorrow's never coming. This is the new shit. Stand up and admit. Do we get it? No. Do we want it? Yeah. This is the new shit, Stand up and admit. And now it's "you know who" و حالا اینه "خودت میدونی کی" I got the "you know what" من " خودت میدونی چی" رو به دست آوردم I stick it "you know where" من میچسبم بش "خودت میدونی کجا" You know why, you don't care. خودت میدونی چرا، اهمیتی نمیدی And now it's "you know who" و حالا اینه "خودت میدونی کی" I got the "you know what" من " خودت میدونی چی" رو به دست آوردم I stick it "you know where" من میچسبم بش "خودت میدونی کجا" You know why, you don't care. خودت میدونی چرا، اهمیتی نمیدی تکراری Babble babble bitch bitch Rebel rebel party party Sex sex sex and don't forget the "violence" Blah blah blah got your lovey-dovey sad-and-lonely Stick your STUPID SLOGAN in: Everybody sing along, Are you motherfuckers ready For the new shit? Stand up and admit, tomorrow's never coming. This is the new shit. Stand up and admit. Do we get it? No. Do we want it? Yeah. This is the new shit, Stand up and admit. So, پس LET US ENTERTAIN YOU بذار سرگرمت کنیم LET US ENTERTAIN YOU... Blah blah blah blah everybody sing along ور ور ور همه بخونن. ترجمه و متن اهنگ Jennifer Lopez ft.Pitbull - Dance Again ________________________________________ Dance, yes (RedOne) Love, next Dance, yes (J.Lo) Love, next Shimmy Shimmy yah, Shimmer yam Shimmer yay I’m a ol’ dirty dog all day No way Jose Your girl only go one way, ay mi madre You should check that out Maybe you ain’t turn her out Maybe it’s none of my business But for now work it out Let’s get this, dale Nobody knows what i’m feeling inside I find it so stupid So why should I hide That I love to make love to you baby (yeah make love to me) So many ways wanna touch you tonight I’m a big girl got no secrets this time Yeah I love to make love to you baby (yeah make love to me) If this would be a perfect world We’d be together then (let’s do it do it do it) Only got just one life this i’ve learned Who cares what they’re gonna say (let’s do it do it do it) I wanna dance, and love, and dance again I wanna dance, and love, and dance again Dance, yes Love, next Dance, yes Love, next Baby your fire is lighting me up The way that you move boy is reason enough That I love to make love to you baby (yeah make love to me) I can’t behave Oh I want you so much Your lips taste like heaven So why should I stop? Yeah I love to make love to you baby (yeah make love to me) If this would be a perfect world We’d be together then (let’s do it do it do it) Only got just one life this i’ve learned Who cares what they’re gonna say (let’s do it do it do it) I wanna dance, and love, and dance again I wanna dance, and love, and dance again Mr Worldwide, and the world’s most beautiful woman Modern day hugh hed (uh, yes) Playboy to the death (uh, yes) Is he really worldwide? (uh, yes) Mami let me open your treasure chest Play dates, we play mates I’m the king snatching queens, checkmate What you think? It’s a rumor I’m really out of this world Moon, luna Make woman comfortable Call me bloomer Can’t even show love cause they’ll sue ya But I told them, ‘hallelujah, have a blessed day’ So ahead of myself Everyday’s yesterday Want the recipe? it’s real simple Little bit of vole, and she’ll open sesame Now dance yes Love next Dance yes Love next If this would be a perfect world We’d be together then (let’s do it do it do it) Only got just one life this i’ve learned Who cares what they’re gonna say (let’s do it do it do it) I wanna dance, and love, and dance again I wanna dance, and love, and dance again ترجمه فارسی متن آهنگ جنیفر لوپز و پیت بول Jennifer Lopez Ft pitbull : Dance Again توجه: ترجمه فارسی این آهنگ (زیرنویس فارسی) توسط یکی از کاربران برای ما ارسال شده که ممکن است از نظر ترجمه مشکلاتی داشته باشد. رقص آره ، بعد عشق ، رقش آره ، بعد عشق خودتو تکون بده .کل بدنتو تکون بده .همه جوره برقص من مثل یه سگ کثیفم در تمام روز !!راه ژوزه نیست !تو تنها دختری هستی که تمام اول راه رو میره .مثل مادر من باید برسی کنی ممکنه به بیرون برنگردی شاید این به من مربوط نباشه اما الان کار بیرونه بزار بگیرمش کسی نمی دونه چه حسی اینجا دارم من خیلی احمقانه پیداش کردم پس چرا باید قایمش کننم من دوست دارم تا با تو عشق بازی کنم عزیزم راه های زیاد برای امشب هست که بخوام لمست کنم من یه دختر بزرگم اما الان هیچ رازی ندارم آره.من دوست دارم تا با تو عشق بازی کنم عزیزم اگه این دنیا ایده آل بود بعدش ما می خواستیم با هم باشیم فقط تنها با یک زندگی این رو یاد گرفتم کی توجه میکنه به چیزی که دارن می گن من می خوام برقصم و عشقم . رقص دوبارست میخوام برقصم ، عشق بازی کنم و دوباره برقصم عزیزم آتیش تو من و روشن می کنه راهی که برای حرکت دادن پسرا کافیه که من دوست دارم تا با تو عشق بازی کنم عزیزم من نمی تونم حرکت کنم اوه میخوامت زیاد طعم لب تو مثل بهشت پس چرا باید ایست کنم آره. دوست دارم به تو عشق بورزم اگه این دنیا ایده آل بود بعدش ما می خواستیم با هم باشیم فقط تنها با یک زندگی این رو یاد گرفتم کی توجه میکنه به چیزی که دارن می گن میخوام برقصم ، عشق بازی کنم و دوباره برقصم آقای دنیای نامحدود و زیباترین زن دنیا (روز مدرن (اوه . آره تا روز مرکت پلی بوی باش تو واقعا نامحدودی ؟ (uh, yes) !!مامان اجازه بده تا طلاهای دوره سینتو بردارم LOL!! بازی تاریخی.ما مات می کنیم . من پادشاه هستم که ملکه رو می دزدم. حالا مات تو چی فکر می کنی؟ این یه شایعه است !من واقعا از چنین دنیای بیرونم ماه، ماه !زنان با من راحت باشن حتی با لباس گشاد ورزشی نمی تونن حتی نشون بدن چون حق شکایت تورو دارن اما من بهشون گفتم .هللویا.روز پربرکتی داشته باشید !خیلی بیشتر از خودم.هر روزتان دیروز دستور غذا رو می خوای؟غذای واقعی ساده کمی از موش صحرایی و روغن کنجد حالا برقص. آره عشق بعد رقص آره عشق بعد اگه این دنیا ایده آل بود بعدش ما می خواستیم با هم باشیم فقط تنها با یک زندگی این رو یاد گرفتم کی توجه می کنه به چیزی که میخوان بگن میخوام برقصم ، عشق بازی کنم و دوباره برقصم Death song we're on a bullet and we're headed straight into god, even he'd like to end it too we take a pill, get a face, buy our ticket and we hope that heaven's true i saw a cop beat a priest on the tv, and they know they killed our heroes too we sing the death song kids, because we've got no future and we want to be just like you, we want to be just like you let's sing the death song kids we light a candle on an earth we made into hell, and pretend that we're in heaven each time we do we get the blind man's ticket and we know that nothing's true i saw priest kill a cop on the tv, and i know now they're our heroes too we sing the death song kids, because we've got no future and we want to be just like you, we want to be just like you we write our prayers on a little bomb, kiss it on the face and send it to god (chorus) we were the world, but we've got no future and we want to be just like you, we want to be just like you سرود مرگ ما روی گلوله ای هستیم و ما مستقیم به سوی خدا نشانه رفته ایم او هم می خواهد كه تمامش كند ما قرصی خوردیم ، چهره ای ساختیم ، بلیطهایمان را خریدیم و ما امیدواریم كه بهشت حقیقت داشته باشد من دیروز در تلویزیون پلیسی را دیدم كه كشیشی را میزد آنها هم می دانستند كه قهرمان ما را كشتند ما سرود مرگ را می خوانیم چون ما هیچ آینده ای نداریم و ما فقط می خواهیم مثل تو باشیم ما شمعی را روی زمین روشن كردیم و آنرا تبدیل به جهنم كردیم و اینطور وانمود كردیم كه در بهشت هستیم ما دعاهایمان را روی یك بمب نوشتیم و بوسه ای بر رویش زدیم و به خدا فرستادیم ما دنیا بودیم اما هیچ آینده ای نداریم و ما فقط می خواهیم مثل تو باشیم posted by . @ 1:39 PM 5 comments The reflecting god your world is an ashtray we burn and coil like cigarettes the more you cry your ashes turn to mud it's the nature of the leeches, the virgin's feeling cheated you've only spent a second of your life my world is unaffected, there is an exit here I say it is and then it's true, there is a dream inside a dream, I'm wide awake the more I sleep you'll understand when I'm dead I went to god just to see, and I was looking at me saw heaven and hell were lies when I'm god everybody dies scar/can you feel my power? shoot here and the world gets smaller scar/scar/can you feel my power? one shot and the world gets smaller let's jump upon the sharp swords and cut away our smiles without the threat of death there's no reason to live at all my world is unaffected, there is an exit here I say it is and then it's true, there is a dream inside a dream, I'm wide awake the more I sleep you'll understand when I'm dead "each thing i show you is a piece of my death" shoot shoot shoot motherfucker no salvation, no forgiveness "this is beyond your experience" forgiveness... ------------------------------------------------- خدای منعكس شده دنیای تو مثل یك زیرسیگاری است و ما مثل سیگاری می سوزیم و خاكستر می شویم و هر چه بیشتر گریه كنیم خاكسترهای ما تبدیل به لجن می شوند این سرشت زالو(موجودی خونوار) است انسانهای پاكدامن فریب خورده اند تو فقط قسمت دوم زندگیت را خرج می كنی دنیای من ساده است راه خروجی دارد من میگویم این هست پس این درست است آنجا رویایی درون رویا است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من وقتی مردم شما خواهید فهمید من رفتم پیش خدا تا ببینمش و من به خودم نگاه می كردم دیدم بهشت و جهنم دروغ بوده زمانی كه من خدا هستم همه مرده اند اثر گناه / آیا قدرت من را حس می كنی ؟ اینجا شلیك كن دنیا كوچكتر می شود بگذار روی شمشیر تیزبپزیم و لبخندهایمان بریده شود بدون وجود تهدید مرگ هیچ دلیلی برای زنده بودن وجود ندارد هر چیزی كه من به تو نشان دادم تكه ابی از مرگم بود شلیك كن هیچ رستگاری وجود ندارد هیچ بخششی وجود ندارد این فراتر از تجربه ماست posted by . @ 1:22 PM 0 comments Saturday, December 11, 2004 coma black my mouth was a crib and it was growing lies i didn't know what love was on that day my heart's a tiny bloodclot, i picked at it it never heals it never goes away i burned all the good things in the eden eye we were too dumb to run, too dead to die this was never my world, you took the angel away i'd kill myself to make everybody pay this was never my world, you took the angel away i'd kill myself to make everybody pay i would have told her then, she was the only thing that i could love in this dying world but the simple word "love" itself already died and went away this was never my world, you took the angel away i'd kill myself to make everybody pay this was never my world, you took the angel away i'd kill myself to make everybody pay i burned all the good things in the eden eye we were too dumb to run, too dead to die b) the apple of discord her heart's bloodstained egg we didn't handle with care it's broken and bleeding and we can never repair دهانم باز بود و دروغ ها را در خود پرورش میداد من در آن روز نمی دانستم عشق چیه قلبم لخته كو چكی از خون است : من پوستش را كنده ام قلبم هیچ وقت خوب نخواهد شد و هیچ وقت از بین نخواهد رفت در وسط بهشت همه چیز های خوب را سوزاندم ما خیلی بی هدف برای ادامه یافتن و خیلی بی حس برای مردن هستیم این دنیا هرگز مال من نبوده ، تو مالك آن را بیرون كردی من می خواهم خودم را بكشم كه انتقام دیگران را بگیرم می خواستم به او بگویم كه او تنها چیزیه كه من میتونم تو این دنیای مردنی عاشقش شوم اما همین كلمه ساده عشق خودش قبلا مرده بود و كنار رفته بود قلب او تكه ای از خون بود ما از آن خوب مواظبت نكردیم آن شكست و خونش جاری شد و ما نمی توانیم هرگز آن را درست كنیم posted by . @ 1:16 PM 1 comments personal jesus Your own personal jesus Someone to hear your prayers Someone who cares Your own personal jesus Someone to hear your prayers Someone who's there Feeling unknown And you're all alone Flesh and bone By the telephone Lift up the receiver I'll make you a believer Take second best Put me to the test Things on your chest You need to confess I will deliver You know I'm a forgiver Reach out and touch faith Reach out and touch faith Your own personal jesus... Feeling unknown And you're all alone Flesh and bone By the telephone Lift up the receiver I'll make you a believer I will deliver You know I'm a forgiver Reach out and touch faith Your own personal jesus Reach out and touch faith ---------------------------- عیسای خصوصی تو شخصی برای شنیدن دعاها و درخواستهای تو شخصی كه مراقب تو است عیسای خصوصی تو شخصی برای شنیدن دعاهای و درخواستهای تو كسی كه همیشه آنجاست این یك احساسی ناشناخته است و تو همیشه تنها هستی جسم و استخوان با تلفن گیرنده را بردار من تو را به یك با ایمان تبدیل می كنم دومین چیز خوب را بگیر منو امتحان كن چیز هایی تو دلته تو احتیاج داری كه اونارو اقرار كنی من رستگارت میكنم تو میدونی من آمرزنده هستم به بیرون برس و ایمانت را لمس كن posted by . @ 11:43 AM 0 comments Thursday, December 09, 2004 beautiful people I don't want you and I don't need you Don't bother to resist, I'll beat you It's not your fault that you're always wrong The weak ones are there to justify the strong The beautiful people, the beautiful people It's all relative to the size of your steeple You can't see the forest for the trees You can't smell your own shit on your knees There's no time to discriminate, Hate every motherfucker That's in your way [Chorus:] Hey you, what do you see? Something beautiful, something free? Hey you, are you trying to be mean? If you live with apes man, it's hard to be clean The worms will live in every host It's hard to pick which one they eat most The horrible people, the horrible people It's as anatomic as the size of your steeple Capitalism has made it this way, Old-fashioned fascism will take it away [Chorus] There's no time to discriminate, Hate every motherfucker That's in your way The beautiful people The beautiful people (aahh) [x4] [Chorus x2] The beautiful people [x8] ---------------------------------------------------------------------- من تو را نمیخواهم و به تو احتیاجی ندارم سعی نكن مقاومت كنی وگرنه تو را هم از سر راهم بر می دارم تقصیر تو نیست كه همیشه بهت بی احترامی می شه افراد ضعیف برای تصدیق افراد قوی به وجود آمده اند مردم عالی ، مردم عالی همه چیز به اندازه قدرتت بستگی دارد درختا نمی گذارن جنگلو ببینی تو نمی تونی بوی كثافت خودتو بفهمی وقتی برای جدا كردن مردم نیست از هر آدم آشغالی كه جلوی راهته ، نفرت داشته باش هی تو چی میبینی ؟ بعضی چیزها عالی ، بعضی چیزها مفت هی تو آیا سعی می كنی كه بد جنس باشی ؟ دوست من تو وقتی با میمونها زندگی می كنی پاك موندنت سخته كرمها در هر سوراخی زندگی می كنند معلوم نیست كدامیكی بیشتر می خورد مردم زشت مردم زشت این هم به اندازه قدرتت بستگی دارد كاپیتالیسم جامعه را اینگونه ساخته عقایذ قدیمی فاشیستی آن را به دورها خواهد برد
sadagh بازدید : 198 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

در رابطه با نامه انیشتین به آیه الله بروجردی و اینکه می گویند او شیعه شده است توضیح دهید مگر او در خدمت جریان صهیونیزم نبوده و مخترع بمب اتمی نبوده است؟

     زمان ارسال : ۱۳۹۰/۱۱/۱۵ ۰۲:۰۱:۰۲

در این باره حرف و حدیث زیاد است و برخی بنابر مکاتباتی که ادعا می کنند انیشتین با آیه الله بروجردی داشته است مدعی این هستند که وی بر مبنای حدیث معراج حضرت رسول (ایشان هنگامی که به معراج می رفتند پایشان به کوزه آبی خورد و آب از آن ریخت بعد پیامبر هنگام بازگشت مشاهده می فرمایند که هنوز از کوزه آب می ریزد و این به نوعی همان نظریه نسبیت انیشتین و بحث بسط زمان است که 1400 سال پیش در روایات شیعی به آن اشاره شده است) در اواخر عمر شیعه شده است و از استفاده از بمب اتم توسط هری ترومن بیزار شده است. و حتی بنا بر فرمایش  آیه الله بروجردی از ریاست جمهوری اسرائیل خود داری می کند ، گفتنی است این نامه ها و نظرات انیشتین در رساله ای به نام " Die Erklärung" به معنی بیانیه آمده است که توسط سیستم های امنیتی انگلیس مصادره شده است.

در سوالی که بنده به شخصه در این باره از "  پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله العظمی بروجردی قدس سره" پرسیدم این سایت مطلب زیر را برایم ایمیل نمود قضاوت با خود شما:

گفتنی است در متن زیر مراد از (ح پ) حمید رضا پهلوی رابط و مترجم رساله است که هردو فرزند وی به طرز مشکوکی براثر ظاهرا مسمومیت مرده اند.

 

متن ارسالی:

 

آلبرت اینشتین در رساله­ ی پایانی عمر خود با عنوان : دی ارکلرونگ"، یعنی : بیانیه" ، که در سال 1954 ( =1333ش ) آن را در آمریکا و به آلمانی نوشته است اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح می­ دهد و آن را کامل­ترین و معقول­ترین دین می ­داند. این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانه­ ی اینشتین با آیت ­الله العظمی بروجردی (فوت 1340 ش = 1961 م) است که توسط مترجمین برگزیده­ ی شاه ایران و به صورت محرمانه صورت پذیرفته است.

اینشتین در این رساله "نظریه نسبیت" خو درا با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از نهج ­البلاغه و بیش از همه بحارالانوار علامه­ ی مجلسی (که از عربی به انگلیسی و ... توسط حمیدرضا پهلوی (فوت 1371 ش) و ... ترجمه و تحت نظر آیت الله بروجردی شرح می­ شده تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمی­ شود و تنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه پیچیده "نسبیت" را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده ­اند. از آن جمله حدیثی است که علامه مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم (ص) نقل می­ کند که : هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی می­ خورد و آن ظرف واژگون می ­شود.

اما بعد از این که پیامبر اکرم (ص) از معراج جسمانی باز می­ گردند مشاهده می­کنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است ... اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه­ ی "انبساط و نسبیت زمان" دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن می­ نویسد....

همچنین اینشتین در این رساله "معاد جمسانی" را از راه فیزیکی اثبات می­ کند (علاوه بر قانون سوم نیوتون = عمل و عکس العمل .) او فرمول ریاضی "معاد جسمانی " را عکس فرمول معروف "نسبیت ماده و انرژی" می­ داند:   E=M.C2>>M=E:C2    یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عینا" به ماده تبدیل شده و زنده خواهد شد.

 

اینیشتین در این کتاب همواره از آیت­ الله بروجردی با احترام و بارها به لفظ "بروجردی بزرگ" یاد کرده و از شادروان پروفسور حسابی نیز بارها با لفظ "حسابی عزیز"...

3000000 دلار بهای خرید این رساله توسط پروفسور ابراهیم مهدوی (مقیم لندن) با کمک برخی از اعضاء شرکت­ های اتومبیل بنز و فورد و .. از یک عتیقه­ دار یهودی بوده و دستخط اینشتین در تمامی صفحات این کتابچه توسط خط شناسی رایانه ­ای چک شده و تأیید گشته که او این رساله را به دست خود نوشته است. هم اکنون این کتاب ارزشمند در حال ترجمه از آلمانی به پارسی – توسط دکتر عیسی مهدوی (برادر دکتر ابراهیم مهدوی) و توأم با تحقیق و ارائه منابع مذکور در متن (توسط اینجانب) می­ باشد و بسیاری از متن آن ترجمه و تحقیق فنی شده است . اصل نسخه این رساله اکنون جهت مسائل امنیتی به صندوق امانات سری لندن – بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی – سپرده شده و نگهداری می­ شود. توضیحات بیشتر و شماره ثبت آن را برای اطلاع خوانندگان در آغاز برگزیده این کتابچه ارائه خواهیم داد.

 

گزیده ­ای از آخرین رساله اینشتین: (DIE ERKLA"RUNGدی ارکلرونگ = بیانیه) ترجمه: دکتر عیسی مهدوی، تحقیق و پیشگفتار و پاورقی: اسکندر جهانگیری

پیشگفتار:

در اوائل سال 1382 شمسی (=2003م) پروفسور ابراهیم مهدوی ( تولد 1310 ش ) – مقیم لندن پس از سفری به آمریکا و آلمان و فرانسه و دیدار با برخی سرمایه­ داران شرکت اتومبیل سازی "فورد" در آمریکا و "بنز" در آلمان و "کنکورد" در فرانسه و جلب رضایت برخی از اعضاء آنها جهت کمک مالی برای خریداری این رساله گران­قیمت بالاخره موفق شدند قرار داد خرید آن را از یک عتیقه­ دار یهودی را به امضاء برسانند. بهای این رساله که تماماً به خط خود انیشتین می­باشد سه میلیون دلار تمام شد که به این ترتیب سرشکن شده پرداخت گردید:

1/000/000$ BENZ   به افتخار این که اینشتین آلمانی بود.

1/000/000$ FORD   به افتخار این که در آمریکا میزیست و نیز به افتخار جان . اف. کندی . رئیس جمهور آمریکا ( مقتول 1963 م ) که در این رساله بارها اینشتین از وی نام برده و او را رئیس جمهور آینده آمریکا دانسته است حال آن که در 1954 م ( سال نگارش این اثر ) هنوز 7 سال به زمان انتخاب وی مانده بود! و این از پیشگویی­ های اینشتین به شمار می­ رود. نیز شاید سرنخ­ هایی از معمای حیرت­ انگیز ترور زنجیره­ای خاندان کندی در این رساله موجود باشد که بتوانیم دریابیم چرا کندی کشته شد؟ راز این معما کجاست؟ چرا خانواده او نیز قربانی شدند؟ و چرا ... ؟

500/000$ : CONCORDE  به افتخار جناب لاوازیه – مقتول 1794 م در انقلاب / یا شورش / فرانسه – و نیز قانون بقای ماده او که در این رساله بارها یاد شده است.

500/000$: TITANICبه یاد بود کشته شدگان حادثه اندوهبار کشتی "تایتانیک" انگلیسی و نیز الکساندر فلمینگ انگلیسی (فوت 1955م) – کاشف پنیسیلین و از یاری کنندگان اینشتین در نگارش این رساله – بخش­هایی که مربوط به اسرار علم پزشکی و زیست شناسی و داروشناسی آن می­شود.

شخصیت­ های اصلی این رساله :

آلبرت اینشتین (فوت مشکوک 1955 م) /

الکساندر فلمینگ (فوت 1955م)

آیت­ الله العظمی سید حسین بروجردی (فوت 1961میلادی) /

نیلز بور (بوهر) شیمیدان و فیزیکدان دانمارکی که او نیز با اینشتین در نگارش این اثر همکاری می­کرد (فوت 1962م) /

جان . اف . کندی ( مقتول 1963م) /

علیرضا پهلوی ( مترجم و رابط ) (کشته شده بر اثر سقوط هواپیما توسط عناصر سازمان «کا. گ. ب» شوروی در 1954م (= 1333 ش – سال نگارش این رساله) /

حمیدرضا پهلوی (مترجم و رابط فوت 1371 ش = 1992م ) که نیلز بور او را به اینشتین معرفی کرده و در آن زمان 22 ساله بود.

سؤالی که اینجا مطرح می­ شود این است که چرا سه تاریخ مرگ ( 1954 – 1955 و باز 1955م ) و نیز سه تاریخ مرگ (1961 – 1962 – 1963 م ) دقیقاً پشت سر هم واقع شده؟ و چرا نویسنده (اینشتین) با همکار اصلی او در این نگارش (الکساندر فلمینگ) هر دو در یک سال (1955 م ) مرده­اند ؟ و چرا یکی از مترجمین و رابط ­ها ( ع ... پ ... ) در همان سال نگارش راسله بر اثر سقوط هواپیما جان داده است؟ و باز چرا همین چند سال قبل دو فرزند مترجم و رابط دیگر (ح ... پ ... ) به نام­ های بهزاد و نازک در سن جوانی به طرز مشکوکی در خارج از ایران مسموم شده و مرده­ اند؟

و بالاخره چرا باید این رساله از چنین شخصیتی (اینشتین) حدود نیم قرن (!!) مخفی بماند و چرا "صندوق امانات سری انگلیس" به بهانه پرهیز از ایجاد "یک رولوشن (= انقلاب خطرناک مذهبی" اجازه تکثیر این اثر علمی – مذهبی را تحت هیچ شرایطی به ما نمی­ دهد؟

سرآغاز متن کتاب، اولین عبارت کتابچه اینشتین / خطاب به آیت ­الله بروجردی این عبارت آلمانی است : Herzliche Gru``&e von Einsteinهرتسلیش گروشس فن آینشتاین = با صمیمانه ­ترین سلام­ ها از اینشتین محضر شریف پیشوای جهان اسلام جناب سید حسین بروجردی. پس از 40 مکاتبه که با جنابعالی بعمل آوردم اکنون دین مبین اسلام و آئین تشیع 12 امامی (*1) را پذیرفته ام / که اگر همه دنیا بخواهند من را از این اعتقاد پاکیزه پشیمان سازند هرگز نخواهند توانست حتی من را اندکی دچار تردید سازند! اکنون که مرض پیری مرا از کار انداخته و سست کرده است ماه مرتس ( مارس) (*2) از سال 1954 ( *3*) است که من مقیم آمریکا و دور از وطن هستم.

به یاد دارید که آشنایی من با شما از ماه آگوست (اوت) (*4*) سال 1946 یعنی حدود 8 سال قبل بود ( *5) . خوب به یاد دارم که وقتی در 6 آوگوست 1945 آن مرد ناپاک پلید (*6*) اکتشاف فیزیکی من را – که کشف نیروی نهفته در اتم بود – همچون صاعقه­ ای آتشبار و خانمان سوز بر سر مردم بی دفاع هیروشیما فرو ریخت من از شدت غم و اندوه مشرف به مرگ شدم و در صدد برآمدم که موافقتنامه­ ای بین المللی به امضاء و تصویب جهانی برسانم.

گر چه در این راه برای من توفیقی حاصل نشد ولی ثمره آن آشنایی با شما مرد بزرگ بود که هم تا حدی من را از آن اندوه عظیم خلاص نمود و هم بالاخره سبب مسلمان شدن پنهانی من شد. و چون این آخرین یادداشت من در جمع­ بندی این چهل نامه است / برای خوانندگان گرامی ( بعدی ) نیز می­ نویسم همانگونه که آقای بروجردی – مقیم شهر قم / در ایران – می­ دانند : من در آوگوست 1939 (*7) طی نامه­ای به روزولت – رئیس جمهور وقت آمریکا – او را از پیشرفت آلمان نازی – که در ابتدای جنگ جهانی دوم بود – در مسئله شکافتن اتم و آزاد کردن و مهار انرژی عظیم آن جهت کشتار و نابود کردن آنی برخی شهرها مطلع ساختم و اکیداً به او (روزولت ) گفتم که برای بازداشتن آلمان نازی از این نقشه جنایت امیز ... باید ابرقدرتی چون آمریکا – که به نظر من عاقل­ترین و ... خونسردترین ابر قدرت­های دنیای فعلی است – سریعاً گروهی را مأمور بررسی و تحقیق علمی – در شکافتن هسته اتم – بنماید و به سرعت باید بمب اتم را بسازد چون دیر یا زود این سگ از زنجیر در رفته – یعنی آدولف هیتلر نژادپرست خونخوار – آن (بمب اتم) را ساخته و چون ببیند از راه جنگ متعارف حریف تمامی دنیا نمی ­شود – حتماً متوسل به آن شده و لااقل چندین شهر بزرگ را هدف بمب اتمی خود قرار می­ دهد. اما وقتی آمریکا ... آن را از قبل ساخته و اعلان نموده باشد یدگر امثال هیتلر دیوانه نمی­توانند دنیا را به آتش بکشند! پس جناب پاپ پیوس دوازدهم نیز – که آغاز دوره پاپی وی برا مسیحیان کاتولیک جهان / از همان سال 1939 بود – فتوا به این امر صادر کرد و فقط اکیداً قید نمود که : هرگز نباید از این سلاح اتمی برای جنگ – حتی با خود نازی­ های آلمان – استفاده شود سپس من نام ه­ای به محضر شریف پیشوای اسلامی آن زمان سید ابوالحسن (ابوالحسن اصفهانی – که مقیم نجف بودند – نوشتم / ایشان نیز در جواب گفتند که : از باب ناچاری لازم است که بمب اتم ساخته شود تا آلمانی­ ها بهراسند و دست به حمله اتمی به هیچ کشوری نزنند . ولی استعمال این سلاح مرگبار در قانون اسلام بطور کلی ممنوع است و هرگز نباید از آن – به نحو ابتدایی – استفاده شود حتی علیه خود آلمان نازی باز تأکید می­ کنم . تا آنجا که امکان دارد نباید سلاح اتمی بکار گرفته شود و باید با اسلحه متعارف با آلمان نازی مقابله کرد"

آری ! جهان در آن روزها وضعی اضطراری پیدا کرده بود . به حکم چنین بزرگ­مردانی (از ادیان و مذاهب مختلف) من (اینشتین) ناچار بودم که روزولت را در جریان ساخت بمب اتم قرار دهم و این اقدام مانع عملکرد آلمان نازی شد و با این عمل من جان بسیاری از مردم دنیا نجات داده شد / اما افسوس که این فرمول به دست آن مرد دیوانه دیگر (*6 افتاد و توصیه­ های من و روزولت را از یاد برده / دچار وسوسه شیطانی شد و در حال مستی دستور داد که خلبان احمق و جنایتکار او در 6 اوگوست 1945 که دنیا تازه داشت طعم تلخ جنگ دوم را از یاد برده و صلح جهانی در حال استقرار بود – این بمب خطرزا را در هیروشیما فرو افکند !! بمبی که بقدر یک توپ بیشتر اندازه نداشت و به زمین نرسیده در آسمان شهر منفجر و شهری را مبدل به خاکستر کرد !! احساس می­ کنم که هر گاه به یاد این حادثه می­افتم چند ماه و یا چندین سال از عمرم کاسته می­شود و پیرتر می­ شوم!! و من همان طور که در جنگ اول جهانی بین سال­ های 1914 – 1918 در صدد ارائه طرح صلح جهانی بودم و موفق نشدم / در این 6 سال سیاه جنگ دوم 1939 – 1918 نیز دائماً در تکاپو بودم که بنحوی بتوانم طرح صلح جهانی را ارائه بدهم / باز هم نتیجه نگرفتم!! گویا شکافتن هسته اتم بسیار آسان­تر بود از شکافتن قلب سخت و سیاه انسان!! براستی که این موجود دوپا (!) سرسخت­ترین موجودات جهان است !! ... و در مقیاس­ه ای کوچک­تر نیز همواره ناکام بوده­ ام / هنگامی که ورزش­ های رزمی از جمله کاراته / جودو/ و کنگ فو و مانند این چیزها {...} از شرق وحشی بی­تمدن و خرچنگ خوار – یعنی چین و ژاپن و کره – به وسیله اروپا و آمریکا آمد / من از جمله مخالفان این گونه ورزشها بودم و تأکید می­کردم که چنین آداب و رسول وحشیانه ­ای خشونت را در جامعه رواج می ­دهد ... ولی همه مانند دیوار گچی (!) به من نگاه کردند و هیچ نگفتند و چنان که خود حضرتعالی (= آقای بروجردی برای من در جواب نامه ((ایکس – 25)) مرقوم فرموده­اید // در اسلام ... حتی کندن یک مو یا ایجاد یک خراش سطحی و یا حتی اندک ناراحت ساختن یک انسان – غیر مجاز و ممنوع است !!// . آری ! سیاست فقط فکر لحظه ­های هیجان­ آور را در سر می­ آورد / حال آن که این عملکردهای سیاسی همچون قوانین معادلات ریاضی نتایج و عواقبی جبران ناپذیر و غیر قابل دفع را در پی می ­آورد!! و اکنون ای جناب ... بروجردی، ای پیشوای خردمند و ای پدر مهربان بسیار از شما سپاسگزارم که در 1952 در پی مرگ (وایتسمن) – رئیس جمهور وقت اسرائیل هنگامی که من از شما تقاضای مشاوره کردم که / آیا ریاست جمهوری اسرائیل را – که رسماً و علناً به من (اینشتین) پیشنهاد شد و همگان مرا یک یهودی دنیا دیده و مهاجر از وطن می ­دانستند – بپذیرم؟ / خود در جواب نامه ((ایکس – 32)) فرمودید: انسان خداترس و خردمند چنین پیشنهادی را هرگز نمی­پذیرد. هر کس به دنبال سیاست رفته آلوده شده است . پس شما خود را آلوده سیاست نکنید" لذا من (اینیشتن) نیز به بهانه اشتغالات علمی / این پیشنهاد را رد کردم.

sadagh بازدید : 137 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

درباره ازدواج فرزندان حضرت آدم و چگونگی ادامه نسل او توضیح دهید ، آیا ازدواج با محارم نبوده است؟

     زمان ارسال : ۱۳۹۰/۱۱/۱۷ ۰۲:۰۱:۰۲

دراین خصوص رجوع فرمایید به تفسیر شریف المیزان ذیل آیه  : يَأَيهُّا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكمُ مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنهْا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنهْمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَ نِسَاءً  وَ اتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِى تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ  إِنَّ اللَّهَ كاَنَ عَلَيْكُمْ رَقِيبا(نساء 1)

ویا به لینک های زیر رجوع فرمایید:

http://www.pasokhgoo.ir/node/29893

http://www.al-mobin.com/kalam/index.php?topic=1036.0;wap2

چگونه با اینکه حضرت ادم و حوا دو پسر و یک دختر داشته اند و انسان دیگری وجود نداشته نسل انها گسترش یافته است؟

پاسخ: 

پرسشگر گرامی، با سلام و سپاس از ارتباطتان با این مرکز.
بنا بر آنچه در روایات اهل بیت (ع) آمده است، حضرت آدم (ع) و حوا علاوه بر هابیل و قابیل، دارای فرزندان پسر و دختر دیگری نیز بوده اند که نام‌ برخی از آن ها: شیث و یافث، عناق، اقلیما و لوزا بوده‌اند و منحصر به هابیل و قابیل نبوده است و فرزندان ايشان منحصر در دو پسر و يك دختر نبودند. وقتی این ها به سن بلوغ رسیدند، ازدواج کردند و نسل فعلی بشر به وجود آمد؛ مثلا در حدیثی از امام سجاد (ع) چنین نقل شده که آن حضرت در ضمن گفتاری به مردی قریشی، تعداد فرزندان آدم و حوا را بیست پسر و بیست دختر نقل می فرماید و برخی را همچون: هابیل و قابیل، بلوزا و قلیما نام می برد. (1) پس فرزندان حضرت آدم منحصر در هابیل و قابیل نبودند؛ اما در مورد چگونگي پيدايش نسل بشر امروزي و چگونگی ازدواج فرزندان حضرت آدم (ع) و حوا، دو احتمال کلّى وجود دارد:
1. قبل از آدم و حوا، انسان‏هاى دیگرى روى کره خاکى زندگى مى‏کردند.
تحقیقات باستان‏شناسى نشان مى‏دهد که نوع انسان یا مانند آن، احتمالاً از چند میلیون سال قبل در کره زمین زندگى مى‏کرده است. فسیل‏ها و جمجمه‏هاى کشف شده، این مطلب را تأیید مى‏کند؛ در حالى که از تاریخ پیدایش حضرت آدم زمان زیادى نمى‏گذرد. اگر این احتمال صحیح باشد، اين احتمال هست كه فرزندان حضرت آدم، با باقیمانده آن انسان‏ها ازدواج کرده و تولید مثل نموده‏اند و نسل انسان­ بدین صورت زیاد شده باشد. حُسن اين نظريه اين است كه بر اساس این احتمال، ديگر مسئله حرمت ازدواج فرزندان آدم با يكديگر مطرح نیست.
2. هیچ انسانى قبل از حضرت آدم نبوده و خداوند علاوه بر هابيل و قابيل، دختراني را نيز به آن ها عطا نموده و آن ها با هم ازدواج نموده‏اند. طبق اين احتمال، اين سؤال مطرح مي شود كه پس حرمت ازدواج خواهر و برادر چه مي شود؟ این سؤال، دو پاسخ دارد:
الف) در آن هنگام هنوز حرمت ازدواج خواهر و برادر تشریع نشده بوده و اصلا اين كار در آن زمان، حرام نبوده است.
ب) ازدواج محارم از همان ابتدا حرام بوده و اقتضاى حرمت داشته است؛ ولى به دلیل مصلحت عظیمى همچون حفظ نسل بشر و تداوم حیات او روى کره خاکى، حکمت الهى بر آن تعلّق گرفته بود که در مقطعى کوتاه این عمل جایز باشد. بعد که ضرورت بر طرف شد، خداوند حرمت آن را تشریع نمود.
ظاهر آیات قرآن، احتمال دوم را تقویت مى‏نماید؛ چرا که مى‏فرماید: «اى مردم! از پروردگارتان بپرهیزید که شما را از یک انسان آفرید و همسرش را نیز از جنس او آفرید و از آن دو، مردان و زنان فراوانى ( روى زمین ) منتشر کرد». (2)
در این زمینه، احادیث متفاوتى وارد شده است که هر کدام، يكي از این احتمالات را تأیید مى‏کند. اما بر اساس قاعده، احادیثي كه موافق با قرآن باشند،مقدّم اند. پس طبق قاعده، احتمال دوم صحیح تر به نظر مى‏رسد؛ چون طبق آيه اول سوره نساء كه در بالا ذكر شد، خداوند نسل انسان را تنها از حضرت آدم و حوا ايجاد نمود. لازمه این سخن، ازدواج فرزندان حضرت آدم (ع) با یکدیگر است؛ زیرا اگر آن‏ها با نژاد و همسران دیگرى ازدواج کرده باشند، آوردن ضمیر«منهما ( از آن دو )» در آیه قرآن درست نخواهد بود؛ چرا که بر اساس احتمال اوّل، نسل آدم از ازدواج فرزندان آدم با غیر نسل وى به وجود آمده‏اند. (3)
جهت مطالعه بيش تر مي توانيد به كتاب «تاريخ انبياء» تأليف رسولي محلاتي مراجعه نمایيد.
در پایان، يك بار ديگر براي شما سرور بزگوار آرزوي توفيق داريم.


sadagh بازدید : 135 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

چه سیاستی در پشت پرده ساخت ، ساختمان 72 طبقه مجاور کعبه وجود دارد؟

     زمان ارسال : ۱۳۹۰/۱۱/۲۰ ۰۲:۰۱:۰۲

همانطور که در سوال قبل پاسخ داده شد علاه بر بحث نماد گرایی ذکر شده که این ساختمان و منطقه را (مکه) بنای شیطان معرفی می کند.

حقیقتا ساخت سازه ای به این بزرگی و شکل معنویت خانه خدا را تحت شعاع قرار داده است. و بنا بر تصریح حاجیانی که از آن دیدن کرده اند ابهت خانه خدا را زیر سوال برده است و عجیب اینکه سازمانهای جهانی که دادشان در جریان ساخت برج جهان نما دراصفهان در آمد اکنون سکوت اختیار نموده اند.

در ابتدا گفته شد که این ساختمان 72 طبقه به نیت 72 شیطان تسخیر شده توسط سلیمان ساخته شده است تا قدرت شیاطین را در مقابل نما الله (کعبه) به رخ بکشاند.

رجوع کنید: http://old.mouood.org/content/view/10806/3/

اما ظاهرا جدیدا اعلام شده است که این ساختمان بیش از 80 طبقه است که البته فرقی نمی کند چراکه مهم شکل و وجود این بنا در جوار خانه خداست.

برخی پژوهشگران نیز معتقدند به لحاظ جذب انرژی شیطانی این ساختمان کارکرد خواهد داشت تا پر انرژی ترین نقطه زمین یعنی کعبه به تسخیر شیطان در آید.

این تفکر در ساخت فیلم "ترنس فورمرز" نیز توسط صهیونیست ها نشان داده شده است که در آن موجودات فضایی به دنبال  به دست آوردن "cube of light" یا کعبه انرژی هستند.

sadagh بازدید : 145 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

چرا باوجود صهیونیستی بودن کالاهایی مانند ، کوکاکولا ، پپسی،نستله ، تیمبرلند و ... این اجناس توسط دولت اسلامی وارد کشور می شوند؟

     زمان ارسال : ۱۳۹۰/۱۱/۲۰ ۰۲:۰۲:۰۲

متاسفانه یکی از دغدغه های نهاد های مبارز در زمینه صهیونیزم همین مطلب است و بارها نیز در مجلس به بحث گذاشته شده است لیکن تا کنون تصمیم درستی اتخاذ نشده است این درحالی است که عموم مراجع استفاده از این کالا ها را حرام دانسته اند.

لیکن به نظر بنده هیچ تفاوتی نمی کند مهم این است که مصرف کنندگان از خرید این کالاها جدا خود داری نمایند تا واردات آن برای تجار به صرفه نباشد بدین ترتیب عملا دیگر چنین کالاهایی وارد کشور نخواهد شد چون مشتری ندارند.

 

فتوای مراجع در این خصوص :

 

·         امام خمینی (ره):

بسم الله الرحمن الرحیمکراراً دولت‌های اسلامی را دعوت به اتحاد و برادری نموده‌ام، در مقابل اجانب و ایادی آن‌ها که می‌خواهند با ایجاد نفاق در بین مسلمین و دولت‌های اسلامی، ممالک عزیز ما را در تحت اسارت و ذل* استعمار نگه دارند و از مخازن معنوی و مادی آن‌ها استفاده کنند.کراراً دولت‌ها را به خصوص دولت ایران را از اسراییل و عمال خطرناک آن تحذیر نمودم. این ماده‌ی فساد که در قلب ممالک اسلامی با پشتیبانی دول بزرگ جایگزین شده است و ریشه‌های فسادش هر روزی ممالک اسلامی را تهدید می‌کند، باید با همت ممالک اسلامی و ملل بزرگ اسلام ریشه‌کن شود.اسراییل قیام مسلحانه بر ضد ممالک اسلامی نموده است و بر دول و ملل اسلام قلع و قمع آن لازم است. کمک به اسراییل، چه فروش اسلحه و مواد منفجره و چه فروش نفت، حرام و مخالفت با اسلام است. رابطه با اسراییل و عمال آن، چه رابطه‌ی تجاری و چه رابطه‌ی سیاسی، حرام و مخالفت با اسلام است. باید مسلمین از استعمال امتعه‌ی** اسراییل خودداری کنند.از خداوند تعالی نصرت اسلام و مسلمین را خواستار است (1)

روابط تجاری و سیاسی با بعض دول که آلت دست دول بزرگ جائر هستند، از قبیل دولت اسراییل، جایز نیست و بر مسلمانان لازم است که به هر نحو ممکن است، با این نحو روابط مخالفت کنند و بازرگانانی که با اسراییل و عمال اسراییل روابط تجاری دارند، خائن به اسلام و مسلمانان و کمک‌کار به هدم احکام*** هستند و بر مسلمانان لازم است با این خیانت‌کاران، چه دولت‌ها و چه تجار، قطع رابطه کنند و آن‌ها را ملزم کنند به توبه و ترک روابط با این نحو دولت‌ها. (2)

استخدام مسلمان‌ها در موسسات کلیمی‌ها در صورتی که بدانند به اسراییل کمک می‌نمایند، جایز است یا نه؛ و هرگاه ندانند کمک می‌کنند، [اگر] به طور روزمزد استخدام [شوند]، چطور است؟

استخدام جایز نیست و حقوق و اجرت آن‌ها حرام است، و در مورد شک هم، در این موسسات وارد نشوند(3)

{۱} صحیفه‌ی امام، جلد ۲، صفحه‌ی ۱۳۹، ۱۷خرداد ۱۳۴۶، پیام به دولت‌ها و ملت‌های مسلمان

{۲} رساله‌ی توضیح المسائل، ترجمه‌ی فارسی، مساله‌ی ۲۸۳۴

{۳} استفتائات متفرقه، پرسش 86

 

·         حضرت آیه الله خامنه ای:

درسوال 1349کتاب اجوبة الاستفتائات: «بر آحاد مسلمین واجب است که از خرید و استفاده از کالاهایی که سود تولید و فروش آنها عاید صهیونیست ها که با اسلام و مسلمین در حال جنگ هستند، می‌شود، اجتناب کنند.» (رساله اجوبه استفتائات ص493) همچنین : تحریم اقتصادی دولت غاصب و به رسمیت نشناختن آن وظیفه همه دولت های مسلمان است و ملت ها باید در برابر این مسئله حساسیت نشان دهند.» براین اساس در فرض اثبات این که شرکت های فوق وابسته به صهیونیسم بوده و منافع حاصل از آنها به رژیم اسرائیل تعلق دارد ، خرید و استفاده از این محصولات جایز نمی باشد.

همچنین :باید از معاملاتی که به نفع دولت غاصب اسراییل ـ که دشمن اسلام و مسلمین است ـ خودداری شود و وارد کردن و ترویج کالاهای آنان که از ساخت و فروش آن سود می‌برند، برای هیچ‌کس جایز نیست. هم‌چنین خرید آن کالاها از سوی مسلمانان، به خاطر مفاسد و ضررهایی که برای اسلام و مسلمین دارد، جایز نیست

 

فتوای حضرت ایت الله مکارم شیرازی :

سوال:

یک شرکت، نهاد یا موسسه‌ی خارجی یا داخلی، از یکی از راه‌های زیر، از دشمنان امت اسلامی پشتیبانی می‌کند:

• بخشی از سود آن در اختیار رژیم اشغالگر قدس یا نهادهایی گذاشته می‌شود که مستقیماً با اسلام و جوامع اسلامی مبارزه می‌کنند؛

• مدیران شرکت، پشتیبانی خود را از رژیم اشغالگر قدس یا نهادهایی که مستقیماً با اسلام و جوامع اسلامی مبارزه می‌کنند، اعلام کرده‌اند؛

• دارایی، سود فروش یا اعتبار شرکت در راه گسترش اسلام‌ستیزی و اسلام‌گریزی مصرف می‌شود.

1.آیا خرید تولیدات این شرکت جایز است؟

2.آیا استفاده از تولیدات این شرکت جایز است؟

3.آیا تفاوتی میان کالاهای مختلف (پوشاک، مواد غذایی، نرم‌افزار و …) از باب خرید یا استفاده وجود دارد؟

4.اگر این شرکت، با تاسیس نمایندگی، کالای خود را درون کشور تولید کند، خرید یا استفاده از آن جایز است؟

5.اگر کالای یک شرکت داخلی، تحت لیسانس و با اجازه‌ی این شرکت تولید شود، با توجه به این‌ که این اجازه، در قبال پرداخت هزینه‌ای به صورت سـالیانه صادر میشود، خرید یا استفاده از آن جایز است؟

6.اگر به علت نبود قوانین یا نظارت مناسب یا هر دلیل دیگر، کـالای این شرکت وارد کشور شود، خرید یا استفاده از آن جایز است؟

7.اگر نـام، نشان یا مبدا صادرکننده‌ی کـالا تغییر داده شود تا شـرکت اصلی پنهان بماند، خرید یا استفاده از آن جایز است؟

8.آیا یک شرکت داخلی، برای افزایش فروش کـالای تولیدی خود (مثلاً پوشاک)، میتواند از نام یا نشان این شرکت استفاده کند؟

9.آیا استخدام در این شرکت یا تبلیغ کالای آن جایز است؟

پاسخ:

خرید و فروش از شرکت هایی که وابستگی روشنی به شرکت های اسرائیلی یا آمریکایی  دارند جایز نیست و استخدام و هر گونه فعالیتی در چنین شرکت هایی حرام است.

 

·         فتوای آیت‌الله العظمی لطف‌الله صافی گلپایگانی:

سوال : همان سوال بالا

پاسخ : در صورتی که چنین شرکت یا نهاد یا موسسه‌ای وجود داشته باشد، چه در داخل و یا خارج، هیچ‌یک از سوالات جایز نیست و تفاوتی بین کالاها نیست.

·         فتوای مرحوم آیت‌الله العظمی محمد فاضل لنکرانی:

این پرسش و پاسخ در تاریخ نوزدهم فروردین ۱۳۸۱ در روزنامه‌ی ابرار منتشر شده است:

حکم شرعی درباره‌ی روابط تجاری، اقتصادی، سیاسی و… کشورهای اسلامی با رژیم اشغالگر قدس، چگونه است؟ 

پاسخ: هرگونه امر اقتصادی و تجاری که در رابطه با این رژیم باشد، حرام مسلّم است.

 

·         فتوای آیت‌الله العظمی حسین مظاهری:

پرسش : همان سوال پرسیده شده از دفتر آیه الله مکارم و صافی

پاسخ: جایز نیست و در کلیه‌ی صور که جایز نیست، اگر بتواند از راه قانون آن‌جا را تعطیل کند، باید اقدام کند.

 

·         فتوای آیت‌الله العظمی حسین نوری همدانی

سوال: همان

پاسخ: هر شرکت و موسسه‌ای که در راه تقویت دشمنان اسلام اقدام می‌نماید و سود به دست آمده {را} در مسیر تضعیف اسلام و نظام اسلامی به کار می‌گیرند، فعالیت آنان جایز نیست و هرگونه همکاری با آن‌ها حرام است. و با بیان فوق، جواب مسایل مذکور روشن می‌شود.

sadagh بازدید : 130 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

چرا در فیلم ارباب حلقه ها تک چشم نابود می شود؟

     زمان ارسال : ۱۳۹۰/۱۱/۲۶ ۰۲:۰۲:۰۲

هرچند این تک چشم نابود می شود اما باید دید چگونه این اتفاق می افتند؟

کاراکتر اصلی این فیلم با کمک انواع و اقسام نیروهای عجیب و غریب که ما هیچ کدام آنها را در اختیار نداریم و با خوش شانسی موفق به چنین کاری می شود و به معنای واقعی کلمه هفت خان رستم را طی می کند (کاری که در واقعیت امکان ندارد) و عملا این در ذهن مخاطب می نشیند که ما توان چنین کاری را نداریم ، پس اگر کاراکتر اصلی این فیلم می تواند ما نمی توانیم چون آن همه خوش شانسی و همکاری را نداریم پس برای ما در این قبیل فیلم ها همواره شیطان قدرت نمایی می کند.

 

sadagh بازدید : 161 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

آیا ظهور دجال از نشانه های قطعی ظهور است؟

     زمان ارسال : ۱۳۹۰/۱۲/۴ ۰۲:۰۱:۰۲

خیر نشانه های قطعی ظهور موارد 5 گانه زیر است:


1.خسف در سرزمین بیدا

2.خروج سفیانی

3.خروج یمانی

.4کشته شدن نفس زکیه

5.صیحه آسمانی

در ضمن روایات مربوط به دجال بیشتر از منابع اهل سنت است و در مجموع غیر قابل اعتماد که بخش عمده ای از آن مربوط به اسرائیلیات است سند روایی شیعی در باره آن وجود ندارد و تعداد روایات شیعی در باره دجال انگشت شمار است.

sadagh بازدید : 163 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

دين زردشتي به عنوان دين الهي پذيرفته شده است پس چرا در اين باره اختلاف نظر وجود دارد؟

     زمان ارسال : ۱۳۹۱/۴/۲۰ ۰۲:۰۲:۰۲

زردشتيان به نبوت از زردشت اعتقاد دارند و كتاب اوستا را از او مي‌دانند. بنابر روايات و اخبار خودشان زردشت در قرن ششم پيش از ميلاد مسيح در شرق و يا در غرب ايران تولد يافته و در 30 سالگي از جانب اهورا مزدا به پيغمبري برگزيده شده و آيين خود را در آن عصر انتشار داده است[1].
توجه به همين كلام استاد مطهري مي‌تواند در اين راستا و آن كه آيين زردشتي آيا از اديان الهي است ما را راهنمايي كند.[2]
برحسب آن چه تاريخ نشان مي‌دهد نژاد آريا پس از استقرار در سرزمين ايران به پرستش مظاهر طبيعت و... البته مظاهر موت طبيعت از قبيل آتش ،خورشيد، باران و خاك مي پرداختند. آن چه در ايران قديم وجود داشته، اعتقاد به دو آفريدگار بوده است، نه دو گانه پرستي يعني ايرانيان قايل به شرك در خالقيت بوده‌اند نه شرك در عبادت.
بعدها زردشت ظهور كرد. از نظر تاريخ به روشني معلوم نيست كه آيا آيين زردشت در اصل، آييني توحيدي بوده است يا آيين ثنويي؟

«اوستا» موضوع اين ابهام را رفع نمي‌كند، زيرا قسمت‌هاي مختلف اين كتاب، تفاوت فاحشي با يكديگر دارد. بخش «ونديداد» اوستا صراحت در ثنويت دارد. ولي از بخش «گاتاها» چندان دوگانگي فهميده نمي‌شود، بلكه برحسب ادعاي برخي از محققين از اين بخش يكتايي استنباط مي‌گردد.

به علت همين تفاوت و اختلاف بزرگ است كه اهل تحقيق معتقدند اوستائي كه در دست است،‌ اثر يك نفر نيست بلكه هر بخش از آن از يك شخص است.

تحقيقات تاريخي در اين جا نارسا است، ولي ما برحسب اعتقادات اسلامي كه درباره مجوس دارم مي‌توانم دين زردشت را در اصل يك شريعت توحيدي بدانيم، زيرا بر حسب عقيده اكثر علماي اسلام زردشتيان از اهل كتاب محسوب مي‌گردند، محققين از مورخين نيز همين عقيده را تأييد مي‌كنند و مي‌گويند: نفوذ ثنويت در آيين زردشت، از ناحيه سوابق عقيده دو خدايي در نزد آريا قبل از زردشت بوده است.

البته تنها از طريق تعبد يعني از راه آثار اسلامي مي‌توانيم شريعت زردشت را يك شريعت توحيدي بدانيم. اما از نظر تاريخي يعني از نظر آثاري كه به زردشت منسوب است، هرچند بخواهم فقط (كاتها) را ملاك قرار دهم، نمي‌توانم آيين زردشتي را آيين توحيدي بدانم،

زيرا حداكثر آن چه محققان درباب توحيد زردشت به استناد «گاتها» گفته‌اند اين است كه زردشت طرفدار توحيد ذاتي بوده است... زردشت براي درخت هستي بيش از يك ريشه قايل نبوده است.... ولي براي اين كه يك آيين توحيدي باشد علاوه بر توحيد ذاتي و توحيد در عبادت توحيد در خالقيت هم لازم است و آيين زردشت به حسب مدارك تاريخي از نظر خالقيت كاملاً ثنوي بوده است....

اگر (گاتها) را كه اصيل‌ترين و معتبرترين و توحيدي‌ترين اثري است كه از زردشت باقي مانده است، ملاك قرار دهم زردشت را در شش و پنج خير و شر و اين كه نظام موجود نظام احسن نيست، و با حكمت بالغه جور نمي‌آيد گرفتار مي‌بينم اين جهت او را از پيامبران آسماني كاملاً جدا مي‌كند... .
در حقيقت بايد گفت دين زردشت نتوانسته است ريشه شرك و ثنويت را حتي در حدود تعليمات گاتها از دل ايرانيان بركند، خودش نيز مغلوب اين عقيده خرافي گشته و تحريف شده است.
مرحوم استاد داود الهامي محقق ونويسنده درباره زردشت مي‌گويد[3] اختلاف عجيبي به چشم مي‌خورد. اغلب مورخان اسلامي مانند طبري (ج 1، ص 282) و بلعمي، ‌ابن اثير و مير خواند زردشت را پيامبر نخوانده و او را شاگرد شاكر ارمياي نبي و يا عزير نبي دانسته‌اند.
دكتر معين مي‌گويد: «موبدان كوشش داشتند موسس دين خود را با پيغمبران مورد قبول مسلمانان و نصاري و يهود تطبيق كنند، تا هم اهل كتاب شمرده شوند و هم كمتر مورد طعن قرار بگيرند».[4]
ايشان زردشت را اختلافي‌ترين چهره تاريخ هم از نظر زمان و هم از نظر آيين و هم از نظر محل تولد معرفي مي‌كند.[5]

با اين وصف علت اين كه اين همه تناقض و تضاد در تاريخ (و آيين) زردشت اين است كه وي تاريخ درستي ندارد و ردپايي اين شخصيت ايراني در تاريخ گم شده است و در هيچ يك از روايات اسلامي و قرآن مجيد و هم چنين در كتب مقدس چون انجيل و تورات ذكري از شخص و كتاب «اوستا» به ميان نيامده است، بلكه هر جا كه خواستند از ديانت كهن ايران نامي به ميان آورند تنها به لفظ مجوس اكتفا كرده‌اند.
با اين كه در قرآن كريم علاوه بر پيامبران اولو العزم، نام عده‌اي از پيغمبران ديگر نيز آمده است و حتي به نام برخي از آنان سوره مستقل نازل شده است، اگر او واقعا پيغمبر و حتي به ادعاي زردشتيان پيامبر اولو العزم بوده و صاحب شريعت بوده، پس چرا در قرآن و انجيل و تورات نامي از او به ميان نيامده است؟ معلوم است اين موضوع بيشتر باعث نگراني زردشتيان شده، ‌و لذا خواسته‌اند پيامبر خود را با نام يكي از پيغمبران مسلم تطبيق بدهند.[6]
خلاصه و نتيجه اين كه، بنابر نظريه استاد شهيد مطهري از كتاب مذكور، تنها از طريق تعبد يعني از راه آثار اسلامي مي‌توانم شريعت زردشت را يك شريعت و آيين توحيدي بدانيم، اما از نظر آثاري كه به زردشت منسوب است و به حسب مدارك تاريخي نمي‌توانم آيين زردشتي را از آيين توحيدي بدانيم.
بنابه نظر مرحوم استاد الهامي، محقق اين موضوع در دو اثر ياد شده زردشت از اختلافي‌ترين چهره تاريخ مي‌باشد. اغلب مورخان اسلامي مانند طبري، بلعمي،‌ ابن اثير، و مير خواند، زردشت را پيامبر نخوانده و او را شاگرد شاگرد ارمياي نبي و يا عزير نبي دانسته‌اند.
علت اختلاف در تاريخ و آيين زردشتي اين است كه وي تاريخ درست ندارد و ردپايي از اين شخصيت ايراني در تاريخ گم شده است و در هيچ يك از روايات اسلامي و قرآن مجيد و كتب مقدس چون انجيل و تورات ذكري از شخص او، و كتابش (اوستا) سخني به ميان نيامده است، بلكه هر جا خواسته‌اند از ديانت كهن ايراني نامي به ميان آورند، تنها به لفظ مجوس اكتفا كرده‌اند.

تعداد صفحات : 12

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    از سايت ما رضايتداشتيد؟
    ايا از خود راضي هستيد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 112
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 36
  • آی پی دیروز : 19
  • بازدید امروز : 56
  • باردید دیروز : 53
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 283
  • بازدید ماه : 192
  • بازدید سال : 6,665
  • بازدید کلی : 127,976
  • مهدي

    دعا كنيد براي ظهور

    حضرت مهدي